کد خبر 1097287
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۵
پرچم نمایه انگلیس

شرایط عجیبی است، دشمن به هر نیرنگی دست می‌زند تا راهش را به میز سیاه مذاکره باز کند. در چنین فضایی از چپ و از راست گروه‌های دلالی هم وجود دارند که می‌خواهند کشور را به لبه پرتگاه ببرند.

به گزارش مشرق، «مرتضی سیمیاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

می‌گویند علایمی وجود دارد که نیروهای شرور دنیا با یکدیگر متحد شده‌اند و در نظر دارند بار دیگر یک رویارویی نظامی را به ایران تحمیل کنند. برخی تحلیل‌گران دولت ترامپ، حکومت صهیونیستی و برخی سران عرب منطقه را اعضای اتحاد سیاهی می‌دانند که از جنگی که یک سوی آن ایران باشد، استقبال می‌کنند. البته برخی نشانه‌ها چند سالی است که عیان شده است. برای مثال شاهزاده سعودی گفته بود که آتش جنگ را به داخل مرزهای ایران می‌کشد، البته بار اصلی تحلیل‌های جنگ محور با هدف تحریک افکار عمومی را ستاد جنگ روانی دشمن بر دوش می‌کشد که با هزاران اکانت جعلی در شبکه‌های مجازی و خرید رسانه‌های غربی به مخاطب ایرانی القا کند که به زودی ایران گرفتار جنگی سخت و ویران‌کننده خواهد شد! اما در عرصه میدانی خبری از صف‌کشی و آرایش نظامی قابل توجه از سوی دشمن وجود ندارد و همه چیز در حد ادعاست.

رزمناوهای امریکایی گرفتار آتش و ویروس کرونا هستند و بنا به اطلاعات به دست آمده میزان حضورشان در منطقه رو به کاهش است. نیروی زمینی و هوایی تروریست‌های سنتکام ضرب شست ایران در عین الاسد را چشیده‌اند، دولت‌های متخاصم ارتجاع عرب در باتلاق یمن تا گردن فرو رفته و اگر بیش از حد تکان بخورند در لجن و گل و لای دفن می‌شوند.

صهیونیست‌ها هم با وجود آنکه در اکانت فارسی وزارت خارجه شان «هل من مبارز» می‌طلبند، اما خوب می‌دانند که اولین اقدام غلط آخرین آن نیز خواهد بود و اگر تنها گلوله‌ای اشتباه شلیک کنند بنا به راهبرد رهبر انقلاب تمام کرانه باختری و مناطق اشغالی مسلح شده و حیفا و تل‌آویو روی سرشان خراب می‌شود. دشمن می‌داند هر قدر لاف و گزاف از جنگ کند، بسیج مردمی در صحنه اصلی فداکاری کرده و تنها اهل رجز خوانی نیست. جبهه مقاومت با حمایت ملت‌های زجر کشیده هر لحظه آماده است ندای مرجعیت را لبیک بگوید و تا آزادسازی قدس شریف پایمردی کند.

از سال ۲۰۱۲ به این سو تمام تلاش محور شرارت برای القای جنگ به مخاطب ایرانی تنها محدود به چند اقدام ناچیز بوده که البته تمام آن تحرکات را نهادهای امنیتی رصد کرده و اگر تا به حال گزارش آن عمومی نشده، بنا به دلایل تاکتیکی و شناسایی تمام ریشه‌های شبکه‌های مزدور است. با ترسیم چنین وضعیتی از موقعیت لجستیکی و تاکتیکی دشمن بحث اصلی آن است که وقتی می‌دانیم دشمنان تحرک محدود و مصنوعی دارند، چرا برخی تحلیل‌ها از داخل کشور اصرار دارند که سطح تنش‌ها را به شکل خطرناک و غیر قابل کنترل توصیف و دائم نظام را به تسلیم در برابر دشمن تشویق کنند؟ پاسخ ساده است، اگر به عمق راهبردهای تسلیم خواه برخی از نیروهای سیاسی داخلی توجه شود، می‌بینیم که آن‌ها در ظاهر با نگاهی عاقلانه خطر جنگ و اصطلاح «سوریه‌ای شدن» را بزرگ جلوه داده و در باطن با ساختن یک هیولای خیالی از رقبای منطقه‌ای، تهران را به سر سپردگی در برابر آن‌ها ترغیب می‌کنند! اگر به بنیان استدلال و خط اصلی این جریان سیاسی دقت کنیم، به شکل روشنی خواهیم دید که خطر اصلی نه تحرکات دروغین دشمن که وادادگی و تسلیم‌پذیری برخی سیاست‌بازان منتسب به دولت است. به گمان آن‌ها برای کاهش سطح تنش‌ها ایران باید به صورت یکسویه به تشنج زدایی پرداخته زیرا «منازعه قابل اجتناب» و یا «ناچار از درگیری» هستیم. بدون تعارف ترویج این دیدگاه برای حفظ مؤلفه‌های امنیت دفاعی کشور هم از رجزخوانی‌های باطل دشمن و هم از بازخوردهای جنگ روانی خطرناک‌تر است.

ویکتور استروفسکی، سرجاسوس سابق اسرائیلی در کتاب راه نیرنگ نوشته است که هرگاه موساد تعادل استراتژیک خود را از دست می‌داد، از طریق عواملی در سفارتخانه‌ها القا می‌کرد که دولت آن کشور در آستانه یک ضربه مهلک مهار ناشدنی قرار دارد و با دادن یکسری اطلاعات سیاه و غلط، تحلیل نادرست را در آن نقطه جا می‌انداختیم! او نوشته است که برخی دولت‌ها از دریافت چنین اطلاعاتی مشعوف می‌شدند، ما آن‌ها را روی انگشت خودمان می‌چرخاندیم! اگر بپذیریم چنین تحلیل‌هایی از احتمال جنگ و فشار برای مذاکره از سوی برخی دولتی‌ها و تحلیل‌گران وابسته به آن برای کشاندن کشور به میز قمار وجود دارد، احتمالاً باید یادداشت جاسوس اسرائیلی را بار دیگر خواند و نیت‌های به‌ظاهر خیرخواهانه با کدهای ویران‌کننده و ایجاد رعب و وحشت از سوریه‌ای شدن ایران و ساختن گزاره‌هایی، چون «اگر مذاکره نکنیم یا مردم از گرسنگی می‌میرند یا شورش می‌شود» را بررسی مجدد کنیم تا دست شبکه‌های نفوذ به سادگی رو شود.

مسیری که در اتاق فکر مراکز امنیتی امریکایی و غربی طراحی شده و در رسانه‌های اصلاح‌طلب داخلی با عنوان مکانیزم مذاکره منتشر می‌شود چند محور قابل‌تأمل دارد:

آن‌ها می‌گویند با وجود آنکه ابتکارات اروپایی‌ها در برجام بدون نتیجه مانده باید سیاست تعامل با اروپا را همیشه حفظ کنیم.

۲- در تحلیل این جریان تحرکات نظامی و مستشاری در سوریه و یمن و حتی لبنان جنگ اعراب بوده و به ایران ارتباطی ندارد و باید خودمان را از آن واقعه دور کنیم.

۳- اگر راه حل مذاکره مستقیم بین ایران و امریکا وجود ندارد، باید استراتژی میانجی‌گری را تقویت کنیم.

آنچه این جریان آن را تئوریزه می‌کند، در واقع بخش پنهان خط اصلی «معامله با دشمن» است که ایران بارها اعلام کرده جزو خطوط قرمز خود محسوب کرده و حاضر به تعامل روی آن نیست. زیرا ما خوب می‌دانیم که این معامله چیزی جز شروط دوازده‌گانه وزارت خارجه امریکا نبوده و محتوای آن پول سیاهی است که تنها به آن رنگ و لعاب داده‌اند؛ بر همین اساس با چشمی بینا بر اصل «نه جنگ می‌شود؛ و نه مذاکره می‌کنیم» به درستی و استواری ایستاده‌ایم.

واقعیت آن است که ما نه در برابر یک وضعیت جنگی خطرناک که در برابر یک موقعیت پیچیده امنیتی آلوده قرار داریم. دشمن با ابزار رسانه‌ای به روز شده و با همکاری عوامل نفوذی و طراحی تاکتیک‌های ذهنی فضایی را طراحی کرده تا افکار عمومی داخلی را برای معامله‌ای پر تنش بی تاب کند. البته بازی در چنین زمینی سخت و سنگلاخی خیلی هم آسان نیست.

شرایط عجیبی است، دشمن به هر نیرنگی دست می‌زند تا راهش را به میز سیاه مذاکره باز کند. در چنین فضایی از چپ و از راست گروه‌های دلالی هم وجود دارند که می‌خواهند کشور را به لبه پرتگاه ببرند. حالا دو سال از رد پیشنهاد انگلیسی گذشته، اما هنوز آن‌ها از طریق رسانه‌های پرتعداد فارسی‌زبان دائم زیر گوش مخاطبان‌شان می‌خوانند که ایران اسلحه بازدارنده را بر زمین بگذارد تا کلید بهشت برین به شما تقدیم شود، عده‌ای نادان نیز در رسانه‌های داخلی می‌نویسند که با دیپلماسی حتی می‌توان به ترامپ هم تکیه کرد! بازار داغی است، مزدوران وطن را می‌فروشند و نادان‌ها بازار آن‌ها را گرم می‌کنند. اما بهتر است همه آن‌هایی که گمان می‌کنند، می‌شود امنیت را از بیگانه خرید، سری به این روزهای قطری‌ها بزنند، جزیره کوچک زیر پای ایران در هفته گذشته قرارداد ۲ میلیارد دلاری خرید موشک میانبرد از نروژ را اجرایی کرد. امیر قطر قطعاً دیوانه نشده است. کشور او تحت حمایت پایگاه اصلی امریکایی‌ها در منطقه قرار دارد، اما یک دور تحریم و تهدید به شیخ دوحه هم آموخت که امنیت بازدارنده دفاعی خریدنی نیست، عاقلان و آن‌هایی که سرد و گرم سیاست را چشیده‌اند، حتماً می‌دانند، برای رسیدن به «صلح مسلح» باید تا پای جای جنگید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 0
  • کوروش IR ۰۲:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۱
    0 0
    یتیم های یتیمخانه 100سال پیش ایران در این روزگار میشینن پای رسانه انگلیسی، تمام فتنه انگلیسی ها و مرگ و مرگ و مرگ؛عجب نمایش خانه ای راه انداخته خداوند،شاید در زمان نزدیک یکی بیاد یا وقایعی بیوفته که در ازای این همه نابودن،بودن اشک به از دست رفته ها هدیه بشه تا خودشون رو خود اصلیشون رو بازیابند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس