به گزارش مشرق، حجتالاسلام علیرضا علیپور دبیر هیئت رسیدگی به تخلفات فوتبال ایران در مورد انتخابات فدراسیون و آخرین اتفاقات رخ داده در برخورد متخلفان، با فارس گفتوگویی تفصیلی انجام داد.
نظر شما در مورد انتخابات فدراسیون فوتبال چیست؟
امروز بیشتر از هر چیزی در فوتبال به وفاق ملی نیاز داریم. در یکی دو ماه اخیر بسیاری از علاقمندان و دلسوزان به فوتبال اعم از مدیران، پیشکسوتان، مربیان، اصحاب رسانه، مسئولان وزارت ورزش و نمایندگان محترم مجلس اظهار نظر کردند ولی واقعیت آن است که اگر بخواهیم به خواست عمومی مردم توجه کنیم، مسلما نیاز به یک تحول اساسی در فوتبال داریم. اکنون خواست عمومی مردم و همچنین خواست مسئولان محترم کشور اعم از دولت، مجلس و مدیران ورزش این است که فوتبال باید متحول شود. قطعا اصلاحات در فوتبال نیازمند یک ساز و کار و برنامه همه جانبه و فراگیر است. آنچه که اکنون در فوتبال ما اتفاق افتاده و میافتد دوای درد ما نیست.
باید چه کار کنیم؟
به خاطر احترام به نظر مردم و احقاق حق فوتبال و در نظر قرار دادن دیدگاه مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد داشتیم و هنوز هم این پیشنهاد را داریم که نخبگان فوتبالی ما دور هم جمع شوند تا نسبت به دوره گذاری که میخواهد اتفاق بیفتد، نظر بدهند. ما یک طراحی سیستم میخواهیم و با همفکری، همگرایی و نه همسویی و مدنظر قرار دادن نظرات دست اندرکاران میتوان به این نقطه رسید.
مدل مشابه این مسئله را در قضیه انتخاب کیروش میبینیم. شاید بعد از انقلاب تنها مربیای که وارد کشور ما شده و به نحوی مورد وفاق بود و همه از او حمایت کردند کیروش بود. این حمایت هم باید قطعا ادامه پیدا کند تا ما در رده ملی و بالاترین سطح فوتبالمان که خواسته به حق مردم هم هست، به جاهایی برسیم. چه اشکالی دارد که همین مدل را برای مدیریت فوتبال تجربه کنیم.
مگر ما چند نفر داریم که میتوانند به معنای واقعی رئیس فدراسیون فوتبال شوند؟ چرا زمینه را برای حضور همگی آنها فراهم نکردیم؟ چرا الان شرایط به گونهای است که اشخاصی که میتوانند مؤثر باشند، جرات ظهور و بروز را به خودشان نمیدهند؟ شاید میترسیدند که همان 10 پیش رای اولیه را هم نتوانند کسب کنند و اگر آن 10 رای بگیرند و وارد مجمع شوند، به خاطر شرایط مجمع نتوانند رای لازم را کسب کنند و به نوعی این را یک نوع خودزنی و ترور شخصیتی برای خودشان محسوب کنند.
چه اشکالی داشت اشخاصی که میتوانستند به زعم خودشان فوتبال را اداره کنند و مصاحبه میکنند، وارد این عرصه میشدند و تکلیفشان را ادا میکردند. اگر این فرضیه را قائل باشیم که قائل به تکلیف هستیم و خیلی دنبال نتیجه نباشیم لااقل خودمان را به مجمع عرضه میکردیم و هر چه که آنها تصمیم میگرفتند، میشد.
این مسئله و فرآیند در کشور ما خالی است و ما باید به این بلوغ فکری و عقلانیت جمعی برسیم که در کنار هم و با هم برای کشورمان آنچه که خیر و صلاح است انجام دهیم. حتما که نباید ما و شما باشیم. خیلیها از ما و شما بهترند ولی از این عرصه به دلایل مختلف فاصله گرفتند و دور افتادند. من نمیگویم فقط فوتبالیها بلکه آنها که میتوانند در شرایط فعلی به بهترین نحو فوتبال ما را اداره کنند وارد گود شوند.
برخی مانند محمد دادکان میگویند چون زمینه برای پاچهخواری فراهم نبود، وارد انتخابات نشدند؟
با همه احترامی که برای دادکان قائلم باید بگویم اگر خودش را سرباز نظام میدانست، در انتخابات شرکت میکرد. بهتر بود دوستان ورود و اعلام برنامه میکردند و برنامههایشان را میدادند. چرا همیشه باید بازی برد - برد را انجام دهند؟ آقایانی که خودشان فوتبالیست بودند و پیشکسوت فوتبال، میدانند که در فوتبال هم یک تیم همیشه نمیتواند برنده باشد و مساوی و باخت هم هست.
همیشه که شما برنده مطلق نیستید. در هیچ عرصهای از زندگی نمیتوان برنده مطلق بود. اگر نوع دیدگاه و تفکرمان را عوض کرده و تفکری که امام به ما یاد داد که تکلیف محور باشیم را پیگیری کنیم در آن صورت، آنچه که تکلیف است را انجام میدهیم. نتیجه هر چه شد به ما ربطی ندارد. این نظر دادکان را قبول ندارم.
یعنی دادکان از ترس باخت در انتخابات شرکت نکرد؟
در هر حال از رفتار ایشان این طور قضاوت میشود.
دوستان بدانند فیفا کمیتهای به نام فدراسیونها دارد که در آن تمام اظهار نظرها و مطالب رسانههای جمعی و گروهی همان کشور، چه خبرگزاریها و سایتها و چه رسانه ملی را رصد میکند. دوستان کسی را به جاسوسی متهم نکنند. تمام این اظهارنظرها جمع میشود و اگر آنچه ما در رسانه خودمان منتشر میکنیم، باعث شود فردا فیفا به این جمع بندی برسد که ما مستقل نیستیم اینها یک نوع گرا و آدرس دادن برای ورود فیفا است که بگوید فوتبال شما استقلال و تشکیلات ساختاری و اداری ندارد و مثل سالهای گذشته ما را تعلیق کند. خواهش میکنم از همه دوستان در اظهار نظراتشان دقت کنند و به این مسئله توجه داشته باشند.
در بازی استقلال و تراکتورسازی داور که حاکم مطلق زمین است و قوانین را اجرا میکند تشخیص داد احسان حاج صفی باید اخراج شود. بعد از چند روز نمایندگان مجلس اظهار نظر کردند و تذکر دادند و تهدید کردند که وزیر ورزش را استیضاح میکنند. همین نحوه ادبیات نمایندگان مجلس دخالت در امر فوتبال است. دوستان قانونگذار خودشان چنین میکنند در حالی که قانونگذار از هر کسی بیشتر باید قوانین را رعایت کند.
نمایندگان مجلس به هر نحو و شکلی در مورد فوتبال در رسانهها مصاحبه و در صحن علنی مجلس وزیر را تهدید به استیضاح میکنند. در وزارت ورزش با معاون ورزش جلسه میگذارند و از فدراسیون فوتبال، نائب رئیس و برخی از اعضای کمیته داوران میخواهند به آنها توضیح دهند. همه اینها دخالت در امر فوتبال و امری ناصواب است.
توصیهام این است که دوستان در مجلس این رویه خلاف را ادامه ندهند اما فرض بر این است که اگر این خلاف ادامه پیدا کند و اگر قرار باشد برای هر کارت زردی که داور به اشتباه از جیبش درمیآورد در صحن مجلس تذکر کتبی و شفاهی به وزیر ورزش بدهند و او را به مجلس دعوت کنند و اگر قرار است وزیر ورزش در جزئیترین مسائل ورزش پاسخگوی نمایندگان باشد و استفساریه از او بخواهند و او را تهدید به استیضاح کنند چرا او نباید اختیار داشته باشد؟
اخلاق اسلامی و الهی ما میگوید وقتی مسئولیتی از فردی خواستیم مقدمات انجام آن مسئولیت را برایش محترم بشماریم. از یک طرف برای کارت قرمز حاج صفی آن همه جار و جنجال و هیاهو راه میافتد و از این طرف تا انتخابات میشود، میگویند وزیر ورزش کاری به کار انتخابات نداشته باشد. اگر وزیر ورزش کاری به انتخابات نداشته باشد پس چرا باید جوابگوی نمایندگان در مجلس باشد؟ کدام یک از این دو غلط را باید باور کنیم؟ اعتقاد شخصی من این است که هر دو تفکر غلط است.
فوتبال در کشور ما پدیدهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی، تفریحی و اقتصادی است که در جمیع جهات قابل توجه است و میطلبد در انتخابات که یک مجموعه کلان و مرتبط با فوتبال باشد، برایش تصمیمگیری شود. ما مجمع فدراسیون را داریم. این مجمع 31 هیئت استانها و 34 باشگاه دارد که عمده ارکانش این 65 نفر است. 10 نفر دیگر هم سایر اعضا هستند. آیا واقعا این 34 مدیرعامل باشگاهها و 31 رئیس هیئتهای فوتبال استانها فوتبالی نیستند؟ اصلا دوستان ما میدانند رؤسای هیئتهای استان چگونه انتخاب میشوند؟ آنجا هم اهالی فوتبال میروند و رای میدهند. نماینده بازیکنان، داوران،نمایندگان و.. رئیس هیئت را انتخاب میکنند.
در باشگاهها هم بیشتر مدیران چهرههای فوتبالی هستند. فکر میکنم این اختیار به مجمع فدراسیون بسپاریم اما قبلش باید راهکار داشته باشیم. تمام کسانی که میخواهند نامزد ریاست، هیئت رئیسه و نواب رئیس باشد باید برنامه خود را ارائه دهند.
یک کارگروه باید از قبل تعیین شود که این ضعف جدی را در معاونت ورزش وزارتخانه ورزش و جوانان میبینم. معاونت ورزش وزارت ورزش هر شخص محترمی که هست، کارگروههای مختلف تشکیل دهد تا بدون حب و بغض دو سه سال قبل از انتخابات فدراسیونها فعالیتشان را آغاز کنند و برنامه اشخاصی که میتوانند در انتخابات شرکت کنند را از قبل بگیرند و بررسی کنند تا سیاست گذاری کلان و با برنامهای که به مصلحت ورزش کشور است را در بر بگیرد داشته باشیم. آن موقع آن نفرات اجازه پیدا کنند که فرم ثبت نام در انتخابات را دریافت کنند نه هر کسی که از راه رسید در انتخابات شرکت کند.
ضمن اینکه در اساسنامه هم پیشبینی شده نامزدها باید از 10 نفر تائیدیه بگیرد. این 10 نفر باید از حقشان خوب استفاده کنند و از کسی که نامزد ریاست است بپرسند شما چه برنامهای دارید و می خواهید چه کنید؟ از حقوقشان خوب استفاده نمیکنند وگرنه سازوکار ما یک سازوکار کاملا دموکراتیک است تا افراد خوب شناسایی شوند و جلو بیایند.
نباید فرصتها را از دست بدهیم. زمانی که ما صرف تغییر و تحول رؤسای فدراسیونها و انتخاب نفرات برای کمیته فدراسیونها و مربیان تیم ملی میکنیم در همان زمان رقبای ما با تشکیلات منظم و ساختار منسجم از ما جلو میزنند. کره جنوبی در جام جهانی 2006 و پس از آخرین بازیاش سرمربیاش را انتخاب میکند و دستیار اول سرمربی را به عنوان سرمربی جدید کره انتخاب میشود. ما چه میکنیم؟ تا بیاییم خاویر کلمنته را پیدا کنیم و او از پلکان هواپیما پایین بیاوریم بعضیها که ممکن است خیلی نفع و سودی برایشان در قراردادش نباشد، مربی پروازی اعلامش میکنند و در آخر هم افشین قطبی را سرمربی تیم ملی میکنیم. کسی که میگفت تیم ملی کره را مثل کف دستش میشناسد اما به این تیم میبازیم. تیممان هم با کمال افتخار حذف میشود و کسی هم عین خیالش نیست و همان روز پرونده تیم ملی را میبندیم تا چه پیش آید و ما چه بخواهیم چه بکنیم.
همین پروسه غلط را در انتخابات فدراسیون فوتبال طی میکنیم آنچه که اتفاق میافتد قابل تامل است. قطعا افراد بهتری بودند که از گود بیرون افتادند.
مثلا چه کسی؟
یکی مثل علی آقامحمدی. آقامحمدی کم شخصیتی برای فوتبال نبود. فوتبال ما کسی را میخواهد که چترش بزرگ باشد و همه بتوانند زیر این چتر جمع شوند. این فوتبال فردی را میخواهد که بین مردم، مقبولیت عامه و بین مسئولین مقبولیت خاص داشته باشد.
شما فکر کنید فردا یک رئیس فدراسیونی انتخاب شود که مورد تائید دولت و وزارت وزارت ورزش نباشد؛ چه اتفاقی میافتد؟ فدراسیونی که از نظر مالی هم مستقل نیست چه مشکلاتی پیش میآید؟ هیچ کسی به اتفاقاتی که در زمان دادکان و علیآبادی رخ داد توجه نکرد. آنجا چه اتفاقی افتاد؟ چرا از گذشته عبرت نمیگیریم؟
دو روز پس از صعود تیم ملی به جام جهانی، انتخابات ریاست جمهوری بود و دولت جدید سر کار آمد و تا آمد رئیس سازمان ورزشش را انتخاب کند، نزدیک 9 ماه از سال را از دست دادیم. ما همه فرصتها را از دست دادیم. وقتی رئیس سازمان انتخاب شد، با رئیس فدراسیون به دعوا افتاد. ثمرهاش آن شد که ما با تیم ملی که از لحاظ امنیت روحی و روانی دچار از هم گسیختگی بود وارد مسابقات جام جهانی شدیم.
حالا هم زمانی انتخابات فدراسیون فوتبال برگزار میشود که مجلس ما در حال پوست انداختن است. یک سال بعد هم انتخابات ریاست جمهوری است. اگر دولت آینده آمد و آنچه در 2006 اتفاق افتاد تکرار شد و هیئت رئیسه فدراسیون فعلی را به هر دلیلی قبول نداشت اگر راس کاری را قبول نداشت اگر میانههایش را قبول نداشت چه میشود؟ چه تضمینی وجود دارد که اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم؟ چرا نمیآییم مدلی را طراحی کنیم؟ من برای تمام نامزدهای ریاست، هیئت رئیسه و نواب رئیس احترام قائلم. چقدر بهتر است اشخاصی بیایند و راه را برایشان باز کنیم که در تعویض دولتها دچار تنش نشویم.
به نظرتان چه کار کنیم؟
طرح من این است که اگر آنچه اتفاق میافتد اشتباه است جلوی اشتباه را بگیریم.
یعنی انتخابات را برگزار نکنیم؟
روی این مسئله فکر کنیم. این فرایند قابل تامل است. آقای رئیس جمهور اعلام کردند که فوتبال ما نیازمند تغییر و تحول است. این تغییر و تحول اساسی راهکار و برنامه میخواهد. این انتخاباتی که برگزار میشود، تغییر و تحول اساسی مورد نظر رئیس جمهور را تامین نمیکند و آنچه که مردم میخواهند اتفاق نمیافتد. من نمیگویم انتخابات برگزار نشود؛ تشخیص این باید از نظر قانونی با اعضای مجمع باشد که برنامههای نامزدهای تائید شده فعلی را ببیند. فقط 3 نفر توانستند 10 پیش رای اولیه را بیاورند.
پیشنهاد من این است که کارگروهی از اعضای مجمع بدون حب و بغض و حمیت قسمتی تشکیل شود و برنامههای این سه نفر را آنالیز کند و ریز به ریز ببیند و اگر در برنامههای این سه داوطلب توسعه و رشد فوتبال را میبیند آنها وارد عرصه رقابت شوند. اگر یک وقت نمیبینند، از این سه نفر یک ترکیب واحد درآورند و به سمت وسویی بروند که هر کدام از این نفرات در جایگاهی از فدراسیون میتوانند بهتر کار کنند و موثرتر باشند. اعضای این مجمع به عنوان خبرگان این مسائل را ببینند و تشخیص دهد.
اگر اعضای این مجمع به این جمع بندی میرسند که این سه بزرگوار (کفاشیان، قریب و محمدی) برنامههایشان طوری نیست که فوتبال ما را بتواند از جا بکند و یک قدم جلوتر ببرد، چه اشکالی دارد که با سازوکار اساسنامه تاریخ انتخابات تمدید شود و فرصت برای افرادی ایجاد شود که شاید بهتر بتوانند فوتبال را اداره کنند؟
من نمیگویم انتخابات به تعویق بیفتد بلکه به تشخیص مجمع این کار صورت بگیرد. این کارگروه قبل از ورود به انتخابات برنامهها را ببیند و این سه بزرگوار هم در هر بخش برنامههایشان را به ریز اعلام کنند یعنی در حوزههای باشگاهی، استانی، فوتبال پایه، فرهنگی و اخلاق حرفهای، اقتصاد فوتبال و استقلال فوتبال. اینکه میگوییم فوتبال استقلال داشته باشد یعنی اینکه فوتبال دستش توی جیب خودش باشد و مثل الان نباشد که باشگاههای ما در سایر لیگها قراردادهای 3-4 ساله گذشتهشان هم بدهکار باشند و هر روز کمیته انضباطی آنها را محروم و تعلیق کند. با این شرایط فوتبال ما به اصلاحات اساسی نیاز دارد.
وقتی کیروش رسما اعلام میکند که ما از ژاپن و استرالیا 6 ثانیه و از کره جنوبی 4 ثانیه عقب هستیم، آدرس خوبی نیست. باید رئیس فدراسیونی بیاید که بتواند این انسجام را در تیمهای ملی و تیم بزرگسالان ایجاد کند که ما نه تنها این ثانیههای عقب افتاده را جبران کنیم بلکه از استرالیا و ژاپن و کره هم جلو بیفتیم. معنی حرف کیروش معنی این است که ما از آن سه تیم دیگر عقبتریم و ایران و 6 تیم دیگر آسیایی باید برای کسب سهمیه در جام جهانی مبارزه کنند. یعنی کیروش یک هفتم برای صعود ما به جام جهانی شانس قائل است.
در حوزه باشگاهی هم آنچه که من شخصا اطلاع دارم نمایندگان AFC سال آینده میآیند. از شهریور سال گذشته فدراسیون به جای آنکه دنبال جبران و ارتقای وضعیت باشگاهها باشد و به جای آنکه از وزیر ورزش و سجادی و یا از خود فدراسیون بخواهیم ستادی تشکیل دهد تا در استانها با استانداران، نمایندگان مجلس، مدیران کل تربیت بدنی، مدیران باشگاهها اعضای هیئت مدیره باشگاهها مذاکره و نواقص استادیومها و موانع مالی باشگاهها را برطرف کند به دنبال تغییر اساسنامه افتادیم و نحوه انتخاب نواب رئیس را مدنظر قرار دادیم.
6 -7 ماه است که فکر و ذهن هیئت رئیسه، مجمع فوتبال، وزارت ورزش و معاون ورزش متوجه اساسنامه بوده است. حالا میخواهیم انتخابات برگزار کنیم و سال آینده هم نمایندگان AFCبه ایران میآیند. کمتر از یک سال دیگر نیز نمایندگان فیفا به ایران میآیند. باید حداقل 12 باشگاه ما مجوز ورود به لیگ حرفهای و در واقع پروانه حرفهای باشگاهی را بگیرند. من به شما به عنوان رئیس کمیته نظارت و بازرسی لیگ میگویم از شهریور تاکنون یک قدم رو به جلو برنداشتیم که به باشگاهها کمک شود. اگر اینگونه پیش برویم همین دو سهمیهای و نیم ما تبدیل به یک نیم سهمیه می شود.
اینها شاخصهای خوبی نیستند. آنچه در حال حاضر در حال رخ دادن است در یک کلمه قابل تامل است. اعضای مجمع باید خلوت کنند که رایی که میدهند امانت است و مسئولیت شرعی و حقوقی و اخلاقی دارد. اگر فوتبال استان آنها به خاطر تصمیم غلطی که آنها میگیرند پسرفت کند و آنها در رودربایستی قرار گیرند و سفارش قبول کنند ممکن است فردی در این جایگاه قرار گیرد که حقش نباشد و شایستگی واقعی نداشته باشد. قطعا این حق الناس است. قطعا حق 75 میلیون ایرانی را با یک رای غلط ضایع میکنیم.
آنچه که من از اعضای مجمع سراغ دارم و ضمن عذرخواهی از آنهایی که اعضای مجمع را به توصیهپذیری متهم کردهاند و میگویند وزارت ورزش به آنها فشار میآورد قاطعانه میگویم این گونه نیست. قطعا وزارت ورزش هم میتواند نظر داشته باشد. در جایگاهی قرار گرفته که مسیر ورزش را تعیین کند آنچه که در ذهن برخی اتفاق میافتد واقعیت ندارد. باید برای وزارت ورزش به عنوان ستاد عالی ورزش به عنوان ستاد هماهنگی و ناظر همه مسائل ورزش این حق را قائل باشیم که در فرآیند نامزد شدن افراد، کنترل برنامهها، کنترل شایستگی افراد و صحیح برگزار شدن انتخابات نظارت داشته باشد.
قطعا همه این انتظار را از وزارت ورزش دارند اما اینکه بگویم فلانی گزینه وزارت ورزش است و گزینه وزارت ورزش رای میآورد چنین چیزی را قبول ندارم. استقلال ذاتی است و بسیاری از اعضای مجمع آن را دارند و وزارت ورزش هم به چنین سمتی نخواهد رفت. با توجه به اینکه نمایندگان مجلس حساس شده و کنترل میکنند و نظارت دارند و با توجه به اینکه انتخابات تک کاندیدا نیست قطعا مجمع اگر تشخیص دهد برنامه این سه نفر مقبولیت برای پیشرفت فوتبال دارد هر سه را میپذیرد و بعد هم در میانه این سه نفر یکی را انتخاب میکند.
در این چند روز با سؤالات برخی اعضای مجمع و پیشکسوتان در رسانهها مواجه بودیم که سه نفر از اعضای این فدراسیون برای ریاست ثبت نام کردند. ثبت نام کفاشیان و تاج به طور همزمان در دستور هیئت رئیسه بود که اگر کفاشیان هم مانند شهنازی (در دوره قبل) مجبور به کنارهگیری شد، یا کنارهگیری کرد یکی از اهالی فوتبال در انتخابات باشد که آن هم تاج بود. عزیز محمدی هم به درخواست هیئت سازمان لیگ و مجمع فدراسیون و بالای 90 درصد از اعضای مجمع نامزد ریاست شد.
بیش از 62 نفر از این مجمع خواهان این بودند که عزیز محمدی بماند و کارهای نیمه تمامش را در سازمان لیگ تمام کند. چون بحث مجوز باشگاه حرفهای استانداردسازی ورزشگاهها و بحث مبارزه با دلالیسم را داریم که در لیگ حرفهای باید کارها به سرانجام برسد و این اصلاحات در لیگهای پایین هم انجام شود.
از همه مهمتر بحث مالی و بحث پاکدستی مالی سازمان لیگ بود و این سلامتی که در چند سال گذشته در لیگ حرفهای به وجود آمده نشانههایش معلوم است. ساختمان خریداری شده است. من تعجب کردم یکی از روزنامهها نوشته بود به درخواست واعظ آشتیانی سازمان بازرسی کشور به سازمان لیگ ورود کند. ما بارها از سازمان بازرسی کشور درخواست کردیم که این کار را انجام دهد ضمن اینکه سازمان لیگ حسابرس، بازرس موسسه حسابرسی قانون دارد اما ما از پیشنهاد واعظ سخاوتمندانه استقبال می کنیم. از بازرسی کشور خواهش کردیم چنین کاری انجام شود قطعا آنها واقفند که چه زمانی بیایند و چگونه شروع کنند و ما بارها خواستیم که این کار انجام شود.
تعجب ما از برخی پیامهای واصل شده است مثلا از قول بعضی داوطلبان که داوطلب ریاست بودند نقل شده بود و نمیدانم چقدر صحت دارد، که تو میتوانی رئیس باشی به شرطی که عزیز محمدی نباشد. این پیامی بود که برای ما خیلی تعجب برانگیز بود. اول اینکه وزیر محترم ورزش یک مسئول ارزشی فرهنگی و ولایت محور است. دوم اینکه ایشان اولین وزیر ورزش است که هم منصوب رئیس جمهور است و هم رای اعتماد از مجلس گرفته و ولایت ایشان بر ورزش یک ولایت مضاعف است اما از برخی منتسبین به وزارت ورزش چنین نقل قولیهایی شده بود. اگر منتسبین وزارت ورزش برای اعضای مجمع فدراسیون فوتبال احترام قائلند بیش از 62 نفر از اعضای مجمع خواهان ادامه کار عزیز محمدی هستند که عقل سلیم هم این را حکم میکرد.
در مقابل نظرات مجمع و شخص ارزشی مانند عزیز محمدی پیامهای این چنینی بود که ما صحت و سقمش را نمیدانیم. شاید همین باعث شد طیف ارزشی مجلس مقابل وزارت موضع بگیرد و به موضع خود هم اصرار بورزد. دلیل اینکه عزیز محمدی نامزد شد این بود که از قول کفاشیان قبل از سفر به سوئیس عنوان شد که من اگر رای بیاورم نواب رئیسم را تغییر میدهم.
از طرفی هم خود تاج به درخواست هیئت رئیسه گفت اگر کفاشیان تا آخر بماند او به صورت جدی ورود نمی کند. احساس کردیم با استفاده از این دو دیدگاه جریان خاصی به دنبال حذف تاج و کفاشیان باشند و وقتی این دو نفر نباشند عزیز محمدی به طور اتوماتیک کنار میرود. پیشبینی میکردیم این دعوا در اساسنامه و پیشنهادی بودن نواب رئیس از سوی جریان خاصی باشد افرادی که به سازمان لیگ نظر جدی دارند. شاید 30 میلیارد تومان پول برای هر کسی وسوسه کننده باشد. عزیز محمدی به این دلیل به انتخابات ورود کرد.
گفته میشود به خاطر برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال با افرادی مماشات شده و دیگر خبری از پاکسازی در فوتبال نیست؟
اصلا چنین چنین چیزی نیست. در این چند روز افرادی که سوءسابقه و پروندههایی داشتند، هم به ما و هم به اشخاص دیگر مراجعه کردند. یکی از آنها نقل قول کرد که پیش فلانی رفتیم و گفت قطعا نمیگذاریم علیپور و عزیز محمدی باشند. شما از ما در رسانهها حمایت کنید ما نمیگذاریم آنها بیایند و آنها هم که نباشند ما با شما کاری نداریم.
منظورتان افراد منشوری است؟
فراتر از منشوری. وقتی ما در رقابت سالم باشیم اهالی مجمع و فدراسیون تشخیص میدهند که چه چیزی خیر و صلاح است اما تیمی که ما با آن کار میکنیم هرگز روی اصول معامله نمیکند. چون قائل به تکلیف هستیم و تکلیفمان ایجاب میکند اگر کسی پروندهاش به نقطهای رسید که باید به مراجع ذیصلاح ارسال شود و حکم او اعلام شود، اعلام میکنیم. اگر قرار بر این معاملهها باشد و فلان پرونده مسکوت بماند؛ معامله نکردیم، نمیکنیم و نخواهیم کرد.
حکم خشایار محسنی اعلام شد و او گفت از این حکم خندهاش گرفته...
در متن حکم محسنی تعلیق موقت قید شده است. معنای تعلیق موقت این است که ممنوعیت او در فوتبال داخلی ما ادامه دارد و شکایت شکات ایشان را به قوه قضائیه و محاکم قضایی ارجاع دادهایم. شک نکنید به خشایار محسنی به دلیل کثرت شکایتی که از او شده اجازه هیچ گونه فعالیتی در فوتبال ایران نمیدهیم.
ایشان گفته من مدیر برنامه نیستم، مدیرعاملم. با این حال اشکالی ندارد؛ پس از تائید موارد اتهامی حکم موقت تبدیل به حکم دائم شده و در چارچوب کدهای اخلاقی ترجمه میشود و ما آن را به فیفا اعلام میکنیم و قطعا فیفا رسیدگی میکند. البته ایشان حق واخواهی و دادخواهی دارد اما آنچه که به عنوان رای یک فدراسیون عضو فیفا اعلام میشود در تمام فدراسیونهای عضو خانواده فیفا قابل احترام است و به ضرر ایشان تمام میشود. محسنی بخندند اما ما دوست نداریم چون ایشان یک ایرانی است تخلفاتشان بینالمللی میشود و دیگران به او بخندند.
قرار بود برخی مربیان مادامالعمر محروم شوند، چه شد؟
مادامالعمر یک کلمهای است که بار حقوقی دارد اما مربیای که محروم شود داریم که در حال پیگیری پرونده هستیم.
چرا مثل فدراسیون فوتبال چین با مفسدان به طور آشکار و علنی برخورد نمیشود؟
ما پروندهها را به مراجع ذیصلاح ارجاع دادیم. آنها مستندات خاص خود را میخواهند. هر پروندهای که ما فرستادیم در کمترین زمان حکمش صادر شد اما برخی مسائل باید برای مراجع ذیصلاح به طور دقیق بررسی شود. بخشی از کار به سایر نهادها واگذار شده است. البته این اشکال شما وارد است اما بسیاری از پروندهها در حال پیگیری است.
کد خبر 103294
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۴
- ۰ نظر
- چاپ
دبیر هیئت رسیدگی به تخلفات فوتبال گفت و گویی تفصیلی انجام داده که بسیار خواندنی است.