کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان با انتقاد از نگاه لیبرالی دولت دهم به حوزه فرهنگ گفت: نه به آن شوری زمان خاتمی یا رفسنجانی و نه به این بی‌نمکی زمان احمدی‌نژاد، ما از دولت اصولگرا انتظار این بی‌نمکی را نداشتیم.

به گزارش مشرق، متن زیر گفت‌و‌گوی فارس با زهره طبیب‌زاده نوری است؛

* ارزیابی شما از میزان جریان‌شناسی مردم بعد از گذشت 33 سال از عمر انقلاب چیست؟ آیا مردم جریان‌های سیاسی را از حیث کارایی برای انقلاب و مقابله با آن به خوبی می‌شناسند؟

- طبیب‌زاده: مردم تا حدود زیادی با جریاناتی که انقلاب را به لحاظ سیاسی- امنیتی تهدید می‌کنند، مانند جریان فتنه 88 و جریان ضعیف انحرافی آشنایی دارند.

اما باید دانست جریان انحرافی خاستگاه مردمی ندارد و تنها در حد یک حاشیه کوچک از دولت خلاصه می‌شود و بازخورد عمومی در جامعه ندارد؛ جریان انحرافی خطرناک است اما اگر بصیرت مردم زیاد شود و به طور کلی به ریشه‌های این جریان آگاهی یابند، تشخصیص این جریان برای مردم راحت‌تر خواهد بود و تا این حد انرژی جامعه نباید صرف این موارد شود، ما یک فصل‌الخطاب به نام "ولی‌فقیه" داریم و اگر افراد با آن دید نسبت به ولایت فقیه برخورد کنند، مشکلی پیش نمی‌آید.

یک وقت ممکن است در شعار از ولی فقیه حمایت کنیم، این یک بحث است اما یک وقت در عمل حمایت می‌کنیم و فکر می‌کنم بصیرت یعنی آنکه ما راه رهبری را بشناسیم و بعد وقتی حوادثی در کشور اتفاق افتاد، با شناخت آن راه و معیارها و شاخص‌های مقام معظم رهبری، بتوانیم تاکتیک‌های سیاسی‌مان را بر آن اساس پیش‌بینی کنیم، یعنی ببینیم که رهبری با اعتقادات و شاخص‌هایی که مطرح می‌کنند، در این جا چه مواضعی اتخاذ می‌کنند.

"هنر" نخبگان سیاسی یا افراد صاحب بصیرت و آشنا به مسائل سیاسی اجتماعی، این است که این گونه عمل کنند، در غیر این صورت، اگر مقام معظم رهبری موضع‌شان را تعیین کنند و بعد پشت سر ایشان، سینه بزنیم؛ این "هنر" نیست، در این شرایط دیگر هر فرد کوچه و بازاری این موضوع را تشخیص می‌دهد، مهم این است که ما راه امام و راه رهبر معظم انقلاب را بشناسیم.

در حال حاضر 30 سال از عمر انقلاب اسلامی گذشته است و کسی اصلاً نمی‌تواند ادعا کند که راه امام و رهبری را تشخیص نمی‌دهد، افراد بصیر به لحاظ سیاسی کسانی هستند که در صحنه حضور یافته و این راه را قبل از موضع‌گیری مقام معظم رهبری تشخیص دهند، بنابراین با این اعتبار، جریان انحرافی، یک جریان ضعیف و غیرعمیق به لحاظ عقبه دینی و فکری است، جریان انحرافی دارای عقبه بسیار ضعیف و فاقد ایدئولوژی مشخص دینی با گرایشات ناسیونالیستی است.

تفکرات جریان انحرافی دیگر جایی برای طرح در جمهوری اسلامی ایران ندارد، آنان هر آنچه می‌خواستند بگویند، در گذشته مطرح شده است، این افراد دیگر ایدئولوژی ندارند.

افرادی که به عنوان ایدئولوگ آنان مطرح می‌شوند، نه سابقه دیدگاه‌های حوزوی دارند و نه حتی سوابق عرفانی و سلوک معنوی که بخواهیم آنها را به عنوان یک مراد یا ایدئولوگ بپذیریم.

جریان انحرافی هیچ‌گونه عقبه‌ای ندارند، بنابراین اصلاً از این جریان احساس خطر نمی‌کنم که بتواند تأثیرگذاری در جامعه داشته باشد، جریان فتنه عقبه لیبرال دموکراسی غرب را دارد، جریان فتنه یک جریان سیاسی-امنیتی است که یک عقبه قوی دارد، این عقبه هم به لحاظ تئوریک دیدگاه‌های غرب است و به لحاظ عملی هم از حمایت استراتژیک موساد- سیا و MI6 برخوردار است، اما جریان انحرافی علی‌الظاهر تا جایی که ما می‌دانیم، محدود به یکسری حاشیه‌ها در دولت دهم است که این حاشیه‌ها فاقد توانایی فکری تئوریک و عمیق اصولی و اعتقادی هستند.

چیزی به عنوان شاخص برای این جریان به لحاظ فکری و عملکردهای سیاسی وجود ندارد، بنابراین تلف کردن وقت مردم و جنگ‌های زرگری به راه انداختن بر سر این افراد، به نظر می‌رسد که کار غلطی است.

واکنش نزدیک‌ترین افرادی که در دولت نهم به عنوان اعضای کابینه بودند، در قبال حاشیه منحرف دولت دهم، بسیار قابل توجه است، آنان به راحتی و به سرعت به لحاظ اعتقاداتی که به شاخص‌ها و معیارهایی داشتند، فوراً در برابر جریان انحرافی موضع‌گیری کردند و تا جریان انحرافی وارد دولت دهم شد، اعضای کابینه موضع‌گیری کردند چراکه فصل‌الخطاب ما "مقام معظم رهبری" هستند.

وقتی جریان انحرافی به دنبال حرکتی در برابر رهبر معظم انقلاب و اندک ایستادگی در قبال ایشان بود، اعضای کابینه نهم که دور میز دولت نشسته بودند، واکنش نشان داده و حتی اجازه ندادند این واکنش به مردم کشیده شود.

وقتی که به طور خاص در جلسه هیئت دولت، معاون اولی فرد پر حاشیه‌ای مطرح شد، بسیاری از کسانی که در اطراف میز هیئت دولت حضور داشتند، ‌از جمله خود بنده، صراحتاً مخالفت خودمان را با این تغییر اعلام کردیم، البته این حق رئیس‌جمهور است که بتواند هر معاون اولی را برگزیند اما به دلیل اینکه فرد انتخاب شده از نظر ما نه صلاحیت‌های اعتقادی و نه صلاحیت‌های سیاسی و نه صلاحیت اقتصادی داشت و نه توان مدیریتی برای احراز آن پست، و از همه این موارد مهم‌تر، حاشیه‌های این فرد و با توجه به اینکه رهبری هم مستقیماً راجع به این موضوع و جایگزینی اظهارنظر کرده بودند، همان جا برادران در برابر این تغییر واکنش نشان دادند.

با توجه به حاشیه‌هایی که فرد معرفی شده برای سمت معاون اولی رئیس‌جمهور داشت و رهبر معظم انقلاب با این انتساب مخالفت کرده بودند که نبایستی چنین فردی در این جایگاه منسوب شود، آن روز افرادی که در دولت حضور داشتند، در مقابل این انتخاب، موضع‌گیری و اعلام کردند که علت حضور ما در اطراف این میز، اطاعت رئیس‌جمهور از مقام معظم رهبری است، بنابراین اگر احساس کنیم، کوچکترین زاویه‌ای بین نظرات رهبر معظم انقلاب و رئیس‌جمهور وجود دارد، در اینجا حضور نمی‌یابیم.

وقتی که قرار شد رئیس‌جمهور برای افتتاح پروژه‌ای، جلسه را ترک کند و مقرر شد ادامه جلسه با ریاست فرد معرفی شده برای پست معاون اولی رئیس جمهور برگزار شود، در آنجا دوستان نسبت به اینکه این فرد جلسه را مدیریت کند، اعتراض کردند، در تنفسی که داده شده بود، بعد از تنفس دوستان از جای خود برخاسته و هر کدام اعتراضاتی مطرح کردند، اعتراض ما این بود که به دلیل حاشیه‌هایی که این فرد دارد و ما احساس می‌کنیم رهبر معظم انقلاب تمایلی به حضور این فرد در این جایگاه ندارند، بنابراین ما این انتساب را درست نمی‌دانیم و اکثراً از این انتساب ناراحت بودند.

یکی دو نفر در آن جلسه بلند شده و با نحوه اعتراض برخی اعضای کابینه برخورد کرده و اعلام کردند که اعتراضتان را به خود رئیس‌جمهور بگویید، چرا می‌خواهید جلسه را ترک کنید؟ انتقاد آنان به شیوه اعتراض اعضای هیئت دولت بود.

آنان شکل اعتراض را قبول نداشتند و می‌گفتند در حضور رئیس‌جمهور این سخنان را مطرح می‌کردید، برادران هم گفتند ما می‌خواستیم مطرح کنیم اما آقای رئیس‌جمهور در فرصت تنفسی که دادند، جلسه را ترک کردند تا برای افتتاح پروژه‌ای تشریف ببرند؛ بعد از این تنفس جلسه هیئت دولت به دلیل اختلافاتی که پیش آمد، لغو شد و تشکیل نشد.

افرادی که با نظر رئیس‌جمهور به عنوان مجریان کشور برگزیده شدند، مانند وزیر، معاون یا مشاور و سپس با جریان انحرافی زاویه پیدا کردند، شاهد بودیم که عده‌ای از آنان با جریان انحرافی مخالفت و در نتیجه بسیاری از این بزرگان همکاری‌شان را با دولت قطع کردند و به حاشیه رفتند، چراکه احساس کردند دیدگاه‌های آنان با دیدگاه‌های جریان انحرافی که به نظر می‌رسید ممکن است بعدها در دولت دهم قوت و قدرت بیشتری بگیرد، فاصله دارد.

* علت خروج شما از دولت چه بود؟

- طبیب‌زاده: بنده به چند دلیل از دولت خارج شدم البته اظهار لطف آقای رئیس‌جمهور بود و بنده نسبت به شخص آقای احمدی‌نژاد یک احترام ویژه‌ای قائلم، اما این دلیل نمی‌شود که تمام عملکرد آقای رئیس‌جمهور را به لحاظ سیاسی، اجتماعی و اعتقادی قبول داشته باشم، ایشان نسبت به بنده اظهار لطف کردند و تمایل داشتند که بنده در دولت دهم همکاری داشته باشم، اما من به دو دلیل از دولت خارج شدم.

فکر می‌کردم جریان انحرافی به دلیل ارتباط دوستانه احمدی‌نژاد و ارتباط و علاقه قلبی احمدی‌نژاد به لیدر این جریان، ممکن است مشکلات دیگری پیش آید.

جریان انحرافی در دولت نهم قدرت ظهور و بروز نداشت، کما اینکه تا اواخر دولت نهم هم اطلاعی از میزان حساسیت ریاست‌جمهوری نسبت به لیدر این جریان نداشتیم، اما بعد از آنکه این حساسیت‌ها را در چند برخورد در هیئت دولت متوجه شدم، نسبت به آن به صراحت موضع‌گیری و اعلام و خطاب کردم به همین برادر بزرگوار و گفتم یک ماه به انتخابات ریاست‌جمهوری باقی است، چرا برای دولت حاشیه ایجاد می‌کنید، دولت نهم به قدر کفایت دشمن و مشکل دارد، دیگر شما چرا برای این دولت مشکل ایجاد می‌کنید؟ بنده احساس کردم که او از روی عدم شناخت، چنین مواضعی اتخاذ می‌کند.

آن زمان موضوع الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مطرح بود که نامه‌نگاری‌هایی هم در این زمینه انجام شد، لیدر جریان انحرافی علیرغم نظر مقام معظم رهبری که آقای خاکسارقهرودی را ابقا کرده بودند، به آقای خاکسار گفته بود شما باید استعفا دهید و همچنین در قبال صحبت مقام معظم رهبری مبنی بر مستقل بودن سازمان حج و زیارت و عدم الحاق آن به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مقاومت کرده بود.

نظر رهبر انقلاب بر عدم الحاق این دو سازمان بود، اما جریان انحرافی موضعی غیر از این را اتخاذ کرده و روی آن اصرار می‌ورزید، لیدر جریان انحرافی مصرانه خواستار الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود، ما شاهد بودیم علیرغم آنکه خود رهبر معظم انقلاب مستقیماً راجع به این موضوع نظر داده بودند، اما آن برادر مقاومت کرد و جریان‌سازی در جامعه رخ داد.

بنده همان روز در جلسه هیئت دولت به شدت با این موضوع مخالفت کردم و گفتم برای چه یک ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری برای دولت حاشیه ایجاد می‌کنید، وقتی مقام معظم رهبری کوچکترین اشاره‌ای در این زمینه داشتند، چرا بی‌جهت شما اصرار می‌کنید که بعدها هم مورد اعتراض قرار گرفتم که چرا مخالفت علنی با لیدر جریان انحرافی داشتم، اما بنده روی اعتقاداتم استوارم و درباره اعتقادتم با هیچ احدی جز مقام معظم رهبری معامله نمی‌کنم، چه رئیس‌جمهور باشد چه هر کسی دیگری، از دید من هیچ کسی نه معصوم است نه باید از او اطاعت مطلق کرد. تنها اطاعت مطلق شایسته مقام "ولایت" است که باید از او اطاعت بی‌چون و چرا و مطلق داشت، این اعتقاد بنده است و من در برابر این اعتقاد، هر کجا که باشد، می‌ایستم و نظر خودم را صراحتاً اعلام می‌کنم.

بنده تصور می‌کردم جریان انحرافی در دولت دهم قدرت بیشتری خواهد گرفت و اجازه کار مستقل را به اندیشه‌هایی مشابه من که موافقش نیست، نخواهد داد، بنابراین ساختار مرکز امور زنان و خانواده و سمت مشاورت رئیس‌جمهور که به خودی خود ساختار ضعیفی است، اگر قرار باشد این قبیل جریانات روی آن تأثیر بگذارند و به من دستورالعمل دیکته کنند، بنده به هیچ وجه زیر بار چنین موضوعی نخواهم رفت، بنابراین بهتر است خودم زودتر خارج شوم و زمینه درگیری بیشتر را فراهم نکنم، در هر حال آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور است و از مردم رأی گرفته و لازم است دولت با دیدگاه او یکپارچه شود، بنده که با این رویکرد کاملاً مخالفم، عقل اقتضا نمی‌کند که بایستم و آن مسئولیت را قبول کنم و اصطحاک بعدی بین من و دفتر رئیس‌جمهور به وجود بیاید و امر و نهی‌هایی که ممکن است از طریق دفتر ایشان به من بشود و من بخواهم مقابل این موارد بایستم یکی از دلایل عمده من این موضوع بود.

دلیل دیگر بنده این بود که ساختار مرکز امور زنان  و خانواده را ساختار قوی نمی‌دیدم، با توجه به اینکه بنده هم معتقد به کارهای تشریفاتی و حاشیه‌ای نیستم، از این رو پیشنهاداتم را به آقای رئیس‌جمهور درباره وضعیت اصلاح ساختار داده بودم و چون اصلاح نشد، ترجیح دادم به دانشگاه برگردم و همان رشته خودم که تدریس بود را ادامه دهم.

با وجود ساختار ضعیف مرکز امور زنان و خانواده، به نظرم زیر بنای یکسری کارهای بسیار اصولی در حوزه زنان و خانواده در آن دوران گذاشته شد، البته کار تیمی بود و بنده هم به عنوان کسی که این عرصه را مدیریت می‌کرد، چند اقدام اساسی در آن دوران انجام دادم.

در جامعه ما مجموعه سازمان یافته‌ای از مدرسینی که از دانش خانواده مطلع باشند و مسائلی که پیرامون موضوع خانواده وجود دارد و لازم است برای اعضای خانواده این مسائل به صورت چهره به چهره، در جلسات رو در رو تعیین شود، وجود ندارد.

در دانشگاه‌ها فقط یک مدد کاری اجتماعی-روانشناسی وجود دارد که آنان هم روانشناسی با رویکرد دینی را آموزش نمی‌دهند بلکه کاملاً با رویکرد غربی است،‌ در حوزه‌های علمیه نیز شاخه‌ای تحت عنوان تربیت خانواده یا موضوع آشنایی با اصول تربیتی در خانواده یا رشته خاص وجود ندارد، ما در مرکز امور زنان و خانواده دو کار انجام دادیم، به مراکزی مانند حوزه علمیه این خلأ را منتقل کردیم که شما مدرسی ندارید تا بتواند موضوعات روانشناسی با رویکرد معضلات خانواده را آموزش دهد، موضوع اخلاق در حوزه‌ها مطرح می‌شود، اما به طور خاص، بحث راهکارهای اجرایی و عملی در این حوزه و مطلع بودن از اینکه با جوانان چگونه باید برخورد شود، وجود ندارد، این موضوع احتیاج به یک مربّی و معلّمی دارد تا بتواند این آموزه‌ها را به جامعه بدهد.

ما در مرحله اول یک ساختاری را با حوزه‌های علمیه تعریف و مبلغین نخبه‌ای را از حوزه‌های علمیه درخواست کردیم، از طلّابی که سطح دو حوزه بودند، انتخاب کردیم و به آنان سفارش کتاب دادیم که در حوزه زنان و خانواده و مسائل متشابه آن، کتاب بنویسند که در حال حاضر دو جلد به عنوان راهنمای تدریس در ارتباط با بانوان و دو جلد برای آقایان تألیف شده است.

ما به دنبال کشوری شدن این پیشنهاد بودیم، در مرحله بعد گروه هدفمان را تعریف کردیم و گفتیم لازم است به زنان خانه‌دار، سربازانی که در سنین ازدواج قرار و در شروع تشکیل خانواده قرار دارند و کارگرانی که اقشار آسیب‌پذیر جامعه را تشکیل می‌دهند، آموزش‌های تبلیغی در زمینه مسائل خانواده داده شود، البته برای در این مورد برای کارمندان مجبور شدیم آموزش را غیرحضوری انجام دهیم.

برای این چند گروه خاص، سفارش کتاب و منبع دادیم و از بین همه مبلغین سراسر کشور، افرادی که تواناتر بودند را گزینش و آنان را شناسنامه‌دار کردیم، یعنی گفتیم فردی با گذراندن یکسری دوره‌هایی که ما هزینه آن را تأمین می‌کنیم، دوره‌های فشرده کوتاه مدتی را بگذراند، برای اینکه به عنوان مبلغ آموزش خانواده به اقشاری که ما می‌خواهیم، آموزش دهند.

در واحد خواهران دانشگاه امام صادق (ع) رشته‌ای در مقطع کارشناسی‌ارشد درباره موضوع خانواده و نظام خانواده در اسلام گذاشته شد، این موارد قدم‌هایی بود که برداشتیم تا بتوان افرادی را که به طور سامان یافته در این رشته‌ها با گزینش‌های خاص انتخاب می‌شوند، به صورت اصولی و زیر بنایی فعالیت کنند.

وقتی در زمینه در انجمن اولیاء و مربیان تحقیق کردیم، متوجه شدیم که کارشناسان آنان رویکرد دینی ندارند، چراکه روانشناس هستند یا  دوره‌هایی را که گذرانده‌اند با رویکرد دینی نبوده، از این رو احساس کردیم در اینجا خلأ بزرگی وجود دارد.

با کمک حوزه‌های علمیه، افرادی را که به عنوان مدرس دانش خانواده در سراسر کشور فعالیت می‌کردند را غربال کردیم و کاملاً در حال شکل دادن به این موضوع و ساماندهی اساسی بودیم و توانستیم به حدود 2 میلیون نفر را در چارچوب طرح آموزش خانواده در کل کشور آموزش‌های دینی دهیم، عین همین کار را با مشاور امور بانوان وزارت صنایع شروع کردیم، همین کار را از طریق حوزه‌های علمیه در کارخانجات با همین مکانیزم اجرایی کردیم و آقای محرابیان آن زمان بسیار به ما کمک کرد و اجازه داد کارخانه‌ها ساعتی را به اختیار خودشان تعطیل کرده و اجازه دهند کارگران یک ساعت آموزش خانواده داشته باشند.

این کار بسیار بزرگی بود که ما به فردی که رویکرد صنعتی دارد یا فردی که مسئول یک وزارتخانه صنعتی است، ضرورت بحث‌های دینی را در ذهن آنان جا بیندازیم و کارخانجات نیز تحت مسئولیت خودشان یک ساعت خط تولید را در طول هفته تعطیل کنند و به این مهم بپردازند، به نظرم این پیروزی و دستاورد بسیار بزرگی بود.

آموزش خانواده را در این چند عرصه یعنی زنان خانه‌دار و کارمندان به صورت آموزش غیرحضوری پیگیری کردیم و کتاب‌هایی را به آنان اختصاص دادیم، برای سربازان هم این کار را اجرا کردیم و با نیروهای مسلح تماس گرفتیم که مقدمات آن ایجاد شد.

ما دو میلیون نفر را در سراسر کشور آموزش دادیم، گروه هدف ما تنها بانوان نبودند بنابراین گروه هدف ما 70 میلیون ایرانی هستند، گروه هدف ما 70 میلیون آحاد جامعه هستند، 70 میلیونی که 16 سال در زمان دولت سازندگی و دولت اصلاحات روی آنان کار فرهنگی عمیق نه تنها صورت نگرفته بلکه جریان مسائل فرهنگی به سمت مخرّب پیش رفته است.

در دوره سازندگی اقدامات مثبتی در عرصه‌های فرهنگی اتفاق نیفتاد و هدف را روی توسعه اقتصادی گذاشته بودند و زیربناها در زمان دولت اصلاحات روی توسعه سیاسی بود و نه تنها در زمینه مسائل فرهنگی، فرهنگ دینی کار نشد بلکه درست نقطه مقابل آن کار شد.

در دولت آقای احمدی‌نژاد در ارتباط با مسائل فرهنگ دینی در حوزه مرکز امور زنان و خانواده، بنده بسیار تلاش کردم که این جهت‌گیری را معکوس کنم، یعنی آنچه را که در دولت اصلاحات تحت عنوان لیبرالیزه کردن فرهنگ در حوزه زنان مطرح بود، بنده بر عکس به سمت دینی شدن این حوزه اقدام کردم.

مسائل فرهنگی موضوعی نیست که یک روزه بتوان به نتیجه رسید و احتیاج دارد به صورت زمان‌بندی شده و ساختارمند، سال‌ها روی آن کار کنیم تا ماحصل آن استحکام بنیان خانواده و کاهش آمار طلاق و ظواهر مثبت‌تر دینی در جامعه یا ایجاد ظواهر دینی در جامعه شود.

زمانی که بنده در مرکز امور زنان و خانواده بودم از هر 5 ازدواج یک ازدواج به طلاق می‌انجامید اما گویا امروز این آمار بدتر شده است.

وقتی مجموعه مرکز امور زنان و خانواده فاقد قدرت اجرایی لازم است، طبیعی است که این مرکز قادر نیست سیاست‌های فرهنگی را دیکته کند، کدام وزارتخانه باید این سیاست‌ها را اعمال کند، وزارت فرهنگ، وزارت علوم، وزارت بهداشت یا ...؛ هیچ‌گونه اقدام اساسی و اصولی در ارتباط با مسائل فرهنگی به شکل زیربنایی در وزارتخانه‌های مختلف صورت نگرفت و اگر وزارت ارشاد هم اقدامی انجام داد، با دید سخت‌افزاری بود یعنی با دید سخت‌افزاری فضای فیزیکی سینماها را تغییر دادند، اعتقاد آنان این بود که ما باید در ابتدا پروژکتورها یا صندلی‌ها را در سینماها تعویض کنیم، امکانات ارائه دهیم و ساختمان را درست کنیم، کلاً دید سخت‌افزاری داشتند، اما نگفتند ما چه کنیم که فیلمنامه‌نویس مسلمان تربیت کنیم، چه کنیم که سناریونویس مسلمان تعلیم دهیم، کارگردان مسلمان تربیت کنیم؟

باید بررسی کنیم که تاکنون چه اقدامی در دانشگاه صدا و سیما برای دینی شدن امور انجام شده است؟ باید دید آیا معیارهای دینی برای گزینش افراد در نظر گرفته می‌شود و وجود دارد یا خیر؟ باید بررسی شود که آیا آموزش‌های افراد آموزش‌های دینی است یا خیر؟ خروجی آنان چیزی است که ما امروز در صدا و سیما شاهدیم.

هیچ کس در حوزه فرهنگ نیامد به طور اصولی کار کند، در دولت نهم بسیاری از کتبی که منتشر شد، کتاب‌هایی بود که با رویکرد اعتقادی و دینی ما هماهنگ نبود، البته آماری در این زمینه وجود داشت اما به نظرم در دولت نهم این موضوع بدتر هم شد.

در حوزه سینما نیز شاهد وجود فیلم‌های دارای محتوای جنگ و درگیری هستیم، انتقاد اساسی ما این است که نه تنها اقدام اساسی در این زمینه در دولت صورت نگرفت‌، ‌بلکه فیلم‌هایی که در گذشته اجازه اکران به آنها داده نمی‌شد، به دلیل فضای باز هنری-سیاسی، آزاد شدند و به آنان اجازه اکران داده شد.
 
گفته می‌شود دولت نگاه لیبرالی به فرهنگ دارد، نظر شما چیست؟
- طبیب‌زاده: بنده کاملاً به این موضوع اعتقاد دارم، معتقدم دیدگاه دولت‌های نهم و دهم در حوزه فرهنگ توأم با دیدگاه و رویکرد دینی عمیق و اصیل نبود، نه تنها در وزارت ارشاد بلکه در ورزش نیز این‌گونه بود، بنده می‌توانم ده‌ها نمونه و مورد در ارتباط با ورزش بانوان مثال بزنم که رویکرد دولت در این حوزه دینی نبوده است، موضوع حضور خانم‌ها در استادیوم یک نکته و یک وجه از این تلقی اعتقادی است، باید دانست وقتی تلقی اعتقادی مبتنی بر اصول درست اعتقادی نباشد، بازتاب آن می‌شود حضور مربی مرد در تمرینات ورزشی بانوان.
ما عکس‌هایی از این موارد در اختیار داریم که آقایان به عنوان مربی یا داور در برخی رشته‌های ورزشی خانم‌ها حضور داشتند، باید به این سؤال پاسخ داد که آیا آموزش "هاکی" برای بانوان ما تا این حد اضطراری است که ما مربی مرد برای آموزش خواهران بیاوریم؟ آیا آموزش راگبی به بانوان ما آنقدر ضرورت دارد که از مربی مرد استفاده کنیم، البته ورزش در حوزه زنان امری ضروری است اما ورزش حرفه‌ای با ورزش عمومی بسیار متفاوت است، سازمان تربیت‌بدنی درباره جداسازی فضاهای ورزشی بانوان که خانم‌ها بتوانند راحت در آنجا ورزش کنند، ورزشگاه خاص زنان ایجاد کرد و البته دولت نهم در این جهت هماهنگی‌هایی داشت و ورزشگاه‌های مخصوص بانوان احداث شد و باید به حق نظر داد و از حق نباید گذشت، این کار در ارتباط با ورزش حرفه‌ای صورت گرفت اما متأسفانه در برخی رشته‌های ورزشی که اصلاً ضرورت آموزش برای بانوان نداشت، اتفاقاتی افتاد که درست نبود، رئیس فدراسیون بدنسازی بانوان در دولت نهم، خانمی بود که عملکرد و سیاست او با رویکرد دینی مغایرت داشت.
آن زمان بنده به آقای علی‌آبادی در این زمینه اعتراض کردم، اما بنده مشاور رئیس‌جمهور بودم و هیچ قدرتی به لحاظ اجرایی نداشتم که بخواهم در برابر معاون رئیس‌جمهور بایستم و اعتراض کنم.
البته دولت احمدی‌نژاد مصادیقی را انجام داد و بسیاری از کارهای مثبت عملیاتی شد، مانند تخصیص اعتبار برای ساخت مساجد و ورزشگاه‌های بانوان، ما نمی‌توانیم و نباید منکر این موارد شویم، اما دولت احمدی‌نژاد در حوزه فرهنگ و موضوعات و مسائل فرهنگی، یک استراتژی لیبرالی داشته است و بنده به این موضوع معتقدم چرا که خروجی این دولت این بوده است.
نه آن شوری که در زمان خاتمی یا رفسنجانی بود و نه این بی‌نمکی دولت احمدی‌نژاد، ما از دولت اصولگرا انتظار این بی‌نمکی را نداشتیم، ما نمی‌خواستیم آن شوری اتفاق بیفتد ولی این بی‌نمکی را نیز انتظار نداشتیم، انتظار ما این بود که دولت اصولگرا در ارتباطات با طرح عفاف و حجاب از خودش حساسیت نشان دهد در حالی که نه تنها به این طرح کوچکترین توجهی نشد، بلکه اختلاف و نزاع بین دستگاه‌های اجرایی در این زمینه وجود دارد و ما امروز حول محور دولت در این زمینه مشکلاتی داریم.
موضوع گشت ارشاد یکی از وجوه طرح عفاف و حجاب است، طرح عفاف و حجاب مصوبه و ابلاغیه سال 84 است و برای بسیاری از دستگاه‌های دولتی از جمله نیروی انتظامی، قوه قضائیه و قوه مجریه و سایر ارگان‌ها وظایفی را تعیین کرده است.
بخشی از اقدامات نیروی انتظامی در طرح عفاف و حجاب سلبی است اما بسیاری از اقداماتی که برای ارگان‌های مختلف در این طرح ذکر شده، کارهای ایجابی است نه سلبی، البته بسیاری از بخش‌های اقدامات سلبی هم برخوردهای فیزیکی و رو در رو با خانم‌ها نیست، بلکه بخش کوچکی از این طرح برخوردهای انتظامی است.
بنده معتقدم باید نیروی انتظامی با هنجارشکن سازمان یافته در کشور که از پوشش نامناسب استفاده و در جمع حضور پیدا می‌کنند، برخورد کند و در این زمینه نیروی انتظامی وظیفه دارد و اگر برخوردی صورت نگیرد، باید به این نیرو اعتراض کرد.

*نظر شما درباره لایحه حمایت از خانواده که هنوز در مجلس هشتم به نتیجه نرسیده است، چیست؟ گفته می‌شود حقوق بانوان در این لایحه در نظر گرفته نشده است، نظر شما در این باره چیست؟
- طبیب‌زاده: کلیات لایحه حمایت از خانواده یک موضوع کاملاً اصولی و درست است و نه تنها در جهت تضییع حقوق خانم‌ها نیست، بلکه حمایت از حقوق بانوان تلقی می‌شود.
در این لایحه وجود یک مستشار خانم در دادگاه‌های خانواده کنار قاضی در نظر گرفته شده تا قاضی به صورت انفرادی نظر ندهد و در امور خانواده شورایی تصمیم‌گیری شود و این موضوع بسیار مثبتی است، حضور یک خانم در آن شورا با توجه به اینکه به مسائل زنان به طور ملموس آشناتر است، بسیار کمک و حمایت برای بانوانی است که به دادگاه خانواده مراجعه می‌کنند و در آستانه طلاق قرار گرفتند.
استقرار مشاور در کنار دادگاه خانواده در این لایحه دیده شده تا قبل از اینکه پرونده‌ای برای صدور حکم طلاق، ارسال شود، طرفین درگیری با یک مشاور، صحبت کنند که شاید این مشاور بتواند مشکلات آنان را حل و فصل کند.
ما این موضوع را در دولت نهم برای کاهش آمار طلاق در نظر گرفتیم و یک مشاور در دادگاه‌های خانواده مستقر کردیم تا بتواند مشکلات خانواده‌ها را حل کند، ما این موضوع را برای خودمان در مرکز امور زنان و خانواده یک افتخار می‌دانیم.
از سال 86 شروع به انجام این کار کردیم، لایحه حمایت از خانواده نکات بسیار مثبتی دارد اما دو بند در این لایحه وجود داشت که مشکلاتی ایجاد می‌کرد و بحث‌برانگیز بود، یکی در مورد مشخص بودن میزان مهریه بود که خارج از عرف تعیین نشود و دوم در خصوص تعدّد زوجات بود.
موضوع مهریه در مجلس مورد رسیدگی قرار گرفت، نظر مجلس این بود که نمی‌توان برای مردم تعیین کرد که شما چقدر مهریه تعیین کنید، یکی از مشکلاتی که در دادگاه‌ها وجود داشت، حضور مردانی بود که مهریه‌های سنگینی را قبول کرده بودند، اما نمی‌توانستند از عهده پرداخت آن برآیند، این بند در مجلس مورد بررسی کارشناسی و رسیدگی قرار گرفت و مجلس در اصلاحاتی که روی این لایحه انجام داد، بند تعیین میزان مهریه را حذف کرد و گفت این موضوع توافق طرفین است و دولت نمی‌تواند به طور مستقیم در این زمینه دخالتی داشته باشد.
موضوع بعدی تعدد زوجات بود، در قانون زمان شاه یک ماده وجود داشت که شرایطی را برای تعدد زوجات قائل بود، اگر این شرایط وجود داشت و اثبات می‌شد، مرد می‌توانست با اجازه همسر اولش، همسر دیگری را اختیار کند و اگر دفتر ثبت‌کننده ازدواج دوّم مرد، بدون اطلاع همسر اولش، اقدام به این کار کند، این موضوع تخلف قانونی محسوب می‌شد.
نظر شورای نگهبان در آن زمان این بود که ماده 16 لایحه حمایت از خانواده را که آن موارد را تعیین می‌کرد و ماده 17 که ضمانت اجرایی آن قانون بود، ماده 17 که تضمین‌کننده اجرایی ماده 16 بود خلاف شرع است و به همین دلیل این ماده در بازنگری مجدد مجلس، کلاً حذف شد.
اینکه یکسری شروطی را قرار دهیم، اما بعداً ضمانت اجرای آن شروط را حذف کنیم، دیگر شأن حضور آن شروط چیست؟ این شروط دیگر فایده‌ای نداشت.
در این صورت اگر قاضی فرد با انصافی بود، آن شروط را در دادن حکم در نظر می‌گرفت، اما اگر انصاف نداشت، می‌گفت ضمانت اجرایی وجود ندارد، پس من مستند قانونی برای برخورد ندارم.
لایحه حمایت از خانواده از زمان شاه دو بند داشت که یک بند آن ضمانت اجرایی بود که در یکی از ادوار مجلس جلوی آن گرفته شده بود، بنابراین آن شروط ضمانت اجرایی نداشت، آقایان به راحتی می‌رفتند همسر دوم اختیار می‌کردند بدون اینکه ضمانت اجرایی وجود داشته باشد و آن شروط را کسی ببیند.
دولت نهم این ماده را بر اساس لایحه‌ای که از قوه قضاییه آمده بود، در این لایحه گنجاند تا این موضوع به شکلی قانونمند شود، یعنی مرد برای اختیار کردن همسر دوم، باید به دادگاه مراجعه کرده و توانایی مالی و اقتصادی‌اش را اثبات کند، رعایت عدالت بین همسران را به اثبات برساند و اگر عدم رضایت را از زندگی زناشویی گذشته‌اش را ثابت کند، مجوز ازدواج مجدد توسط محاکم قضایی به مرد داده شود، البته ممکن است انشای آن ماده خیلی مطلوب نبوده باشد، ولی بر اساس قرائن قرآنی، نگارش شده بود، در قرآن نیز همین دو شرط ذکر شده است، یعنی رعایت "عدالت" و "ایجاد امکانات اقتصادی".
ماده گنجانده شده در لایحه حمایت از خانواده بر اساس حکم اولیه اسلام شکل گرفته بود، اما تغییراتی روی این لایحه انجام شد، ولی باید روال طبیعی خودش را سیر می‌کرد و شورای نگهبان نظر خود را در این زمینه ارائه می‌داد.
نباید بسیاری از مفاد این لایحه را که مثبت است در اثر عدم اطلاع به خاطر یکی دو ماده ابهام‌آمیز، محکوم کرد، یکی دو ماده ابهام‌آمیز که راه حل برای رفع ابهام و ایراد آنها وجود دارد، اگر اشکالی به این رویه قانونی وجود ندارد، مجلس می‌تواند بررسی‌های خودش را انجام و آن را طبق نظرات کارشناسی تغییر دهد.
بن‌بستی در قانون‌گذاری وجود ندارد، اگر ایراد شرعی یا قانونی برای مصوبه مجلس وجود داشت، شورای نگهبان می‌تواند نظر خود را ارائه دهد، نهاد مجلس به عنوان کارشناسان و متولیان مردم می‌توانند با توجه به نظرات کارشناسی خودشان، طرح‌ها و لوایح را تغییر دهند، شورای نگهبان یکسری فقها و حقوق‌دانان هستند که می‌توانند مصوبه را رد یا تأیید کنند، بنابراین کلیت یک قانون مثبت را نباید به خاطر اختلاف نظرات در برخی مواد آن، زیر سؤال برد.

* فکر می‌کنید در حوزه قانون‌گذاری و تقنین چقدر می‌توان مشکلات مربوط به افزایش میزان آمار طلاق در کشور را حل و فصل کرد؟
- طبیب‌زاده: معظلات فرهنگی، شاخصه‌ها، مؤلفه‌ها و نمودهای مختلفی در جامعه دارد، فرهنگ خودش را در قالب بسیاری از موضوعات بروز می‌دهد، یکی از مراکز فرهنگی سینماها، رادیو و تلویزیون است، نشریات فرهنگی، پوشش و لباس و...، از دیگر نمودهای فرهنگی است.
مجلس دو وظیفه دارد، یکی "قانونگذاری" و دیگری "نظارت بر حسن اجرای قانون توسط دولت" است.
مجلس قانون عفاف و حجاب را تصویب کرد اما در بُعد دوم که "نظارت" است، ضعیف عمل کرد، یا مجلس در این زمینه ناتوان است که در بُعد نظارتی ضعیف بوده یا به لحاظ ساختار قانونی قادر نیست دولت را در  ارتباط با اینکه چرا طرح عفاف و حجاب اجرایی نمی‌شود، استیضاح کند.
البته تمام معضلات فرهنگی کشور را نمی‌توانیم در قالب یک قانون مطرح کنیم، نوع پوشش در جامعه یکی از نمودهای فرهنگی و سینما یک ابزار فرهنگی است، باید ابزار نظارتی‌مان فقط کمّی نباشد.
استنباط بنده این است که دیوان محاسبات که واحد نظارت مجلس است، بیشتر به لحاظ کمّی ارزیابی‌های خود را انجام می‌دهد تا به لحاظ کیفی، دیوان محاسبات نظارت کمّی دارد نه نظارت کیفی.
اگر وزیر ارشاد در این زمینه مسئول است، چرا مجلس وزیر ارشاد را در رابطه انجام مسئولیتش در این زمینه مورد بازخواست قرار نمی‌دهد؟ اگر مجلس ابزار نظارتی کیفی ندارد، باید اجازه این نظارت کیفی را به ارگان دیگری بدهد تا عملکرد دولت را مورد بررسی قرار دهد، اگر مجلس فقط در چهارچوب دیوان محاسبات، توانایی نظارت کمّی دارد نه نظارت کیفی، بنابراین باید تدبیر دیگری دیگری در این زمینه انجام شود.
وقتی معضلات را در دانشگاه‌ها شاهدیم، باید ریشه آن را در مهدکودک‌ها بررسی کنیم، وقتی نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌های فرهنگی را در بزرگ‌سالی در افزایش آمار طلاق شاهدیم، باید ریشه آن را در دبیرستان‌ها و دبستان‌ها بررسی کنیم، متأسفانه مرجعی که این امور که توسط مجریان اجرایی می‌شود را رصد کند، نداریم.

* به نظر شما مجلس به عنوان یکی از قوای کشور، در زمینه کارهای فرهنگی خوب عمل کرده یا خیر؟
- طبیب‌زاده: به اعتقاد من اگر مجلس در این زمینه خوب عمل کرده بود، نباید وضعیت به شکلی که امروز شاهدیم و مورد اعتراضمان است، می‌بود.
ما قانون در زمینه مسائل فرهنگی کم نداریم، اما خلأهای قانونی داریم، به عنوان مثال قانون مجازات اسلامی صدها بند دارد، اما تا کنون این قانون کامل و جامع نشده است، قانون نظام جامع خدمات‌رسانی به ایثارگران چندسالی است که مورد بررسی قرار می‌گیرد اما ایثارگران ما مدام آه و ناله‌شان وجود دارد که نشان می‌دهد این قانون جامع نیست.
چرا باید در مجلس تا این حد مرخصی وجود داشته باشد، نمایندگان اصلاً‌ در مجلس حضور پیدا نمی‌کنند، نمایندگان را التماس می‌کنند که در صندلی‌هایتان برای رأی دادن مستقر شوید، این خلأها در مجلس وجود دارد و اگر مجلس با شتاب بهتری به صورت بسیجی می‌نشست و روی این لوایح کار می‌کرد، امروز تا این حد مشکلات در این زمینه‌ها نداشتیم.
همانطور که انتقاداتمان را به دولت بیان می‌کنیم، باید نقاط مثبت دولت را نیز مطرح کنیم، دولتی که سر از پا نمی‌شناسد و تا 11 و 12 شب، وزرای آن در حال فعالیت هستند، همین انتظار از مجلس اصولگرا می‌رود که در کنار دولت اصولگرا، به سبک بسیجی فعالیت کند و اجازه ندهد که این همه قوانین بعد از گذشت 33 سال روی زمین بماند، بنابراین هم تصویب قوانین و هم نظارت حائز اهمیت است.

* مجلس هشتم چقدر به حوزه فرهنگی اهمیت داده است؟
- طبیب‌زاده: این موضوع را باید از نمایندگان فعلی مجلس بپرسید، باید آنچه که امروز در جامعه وجود دارد را دید، باید دید امروز چه مسائلی در صدا و سیما می‌گذرد، آیا مجلس یک نفر ناظر قوه مقننه در صدا و سیما ندارد؟ آیا مجلس نمی‌تواند وزیر ارشاد را در رابطه با فیلم‌هایی که اکران می‌شود، مورد سؤال قرار دهد؟ آیا مجلس درباره فضای عمومی پوشش در جامعه نمی‌تواند دولت را مورد خطاب قرار دهد؟ آیا در مدارس دخترانه ما مسئول امور تربیتی یا معلم دینی قادر به پاسخگویی به سؤالات دانش‌آموزان در حوزه مسائل دینی است؟ اگر قادر نیست پس کجای کار اشکال دارد؟ آیا مشاور امور بانوان وزارت آموزش و پرورش قدرت دارد که در این زمینه فعالیت کند؟ یا وزیر روی بازآموزی این دبیران تاکنون کار کرده که به سؤالات روز جوانان در حوزه دین پاسخ دهند؟
آیا معلمان دینی توانایی دارند که در مدارس دخترانه و پسرانه برخورد اقناعی با دانش‌آموزان داشته باشند؟ وظیفه کیست که در مدارس این کارها را انجام دهد؟ آیا باید وزیر آموزش و پرورش را تنها به خاطر بخاری و رنگ مدارس استیضاح کرد؟ آیا نباید برای دین‌داری و عدم دین‌داری دانش‌آموزان مورد سؤال قرار داد؟
باید دید که فرزندان ما در هشت سال اخیر دین‌دار شده‌اند یا ایمان‌شان را از دست داده‌اند؟ کدام نهاد باید این موضوع را سؤال کند؟ جز مجلس؟ جز اینکه مجلس باید وزیر آموزش و پروش را در این زمینه مورد سؤال قرار دهد؟
به نظر می‌رسد وزارت آموزش و پرورش تمام تلاششان را روی مسائل دیگری مانند معوقات معلمان متمرکز کرده است، البته معوقه معلمان خیلی حائز اهمیت است، اما ماحصل این تلاش‌ها باید تولید فرهنگ دینی در مدارس شود، وقتی تمام ابر و باد و مه و خورشید و فلک را در مدرسه به کار می‌گیرند، اما آنچه که به ثمر می‌رسد، محتوای دینی ندارد، این تلاش‌ها چه فایده‌ای دارد؟ چرا مجلس در این زمینه‌ها ساکت است؟

* فکر می‌کنید رقابت اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم برای کشور مفید است؟
- طبیب‌زاده: با توجه به اینکه گروه‌های اصلاح‌طلب به دلیل ساختار شکنی بعد از فتنه 88، دیگر پایگاهی بین توده‌های مردمی و بسیاری از اقشار روشن‌فکر جامعه ندارند، بنابراین مبارزه جدی در میان اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان در انتخابات مجلس نهم مطرح نیست.
آنچه که امروز وجود دارد، رقابت بین خوب و خوب‌تر است، اگر امروز حیطه اصولگرایی را خیلی باز در نظر بگیریم، با سیاست جذب حداکثری که رهبر معظم انقلاب روی تأکید دارند، اصولگرایان یک طیف وسیعی را تشکیل می‌دهند.
این طیف وسیع هم‌اکنون به میدان آمده است، عده‌ای از آنان یکسری شعارها را مطرح می‌کنند که این شعارها خیلی جدی‌تر است.
چطور می‌گوییم دولت احمدی‌نژاد در حوزه فرهنگی با رویکرد اصولگرایی هماهنگی ندارد، در بین سایر اصولگرایان نیز این‌گونه است، چه به لحاظ سلیقه سیاسی و چه عملکرد مستقیم اجرایی، اختلاف نظراتی در این زمینه وجود دارد، بنابراین به نظرم اشکالی در این زمینه وجود ندارد که اصولگرایان در این دوره از انتخابات مجلس به رقابت بپردازند.
دو گروه در انتخابات مجلس نهم با یکدیگر رقابت می‌کنند، برخی به اعتقاد خودشان احساس می‌کنند به معیارهای اعتقادات عمیق دینی نزدیکترند و شعارهای آن معیارها را می‌دهند و افرادی هم در این دوره از انتخابات حضور دارند که کمی بازتر فکر و عمل می‌کنند، در این دوره از انتخابات، این دو گروه با یکدیگر به رقابت می‌پردازند.
در جبهه متحد نیز همه یک شعار و یک دید ندارند؛ به چه دلیل علی مطهری و علی عباسپور از لیست جبهه متحد اصولگرایان کنار گذاشته می‌شوند، این افراد قبلاً در طیف اصولگرایی مطرح می‌شدند و در جبهه متحد اصولگرایان حضور داشتند، جبهه متحد در انتخابات مجلس هشتم از آنان حمایت کرد و این افراد در آن دوره از انتخابات در لیست جبهه متحد اصولگرایان قرار گرفتند.
باید به این سؤال پاسخ داده شود که چرا در این دوره این ریزش‌ها روی داد؟ چرا که کم‌کم حلقه جریان متحد اصولگرایی تنگ‌تر می‌شود و افرادی در این جبهه کنار گذاشته می‌شوند؟ لازم است در انقلاب رویش‌های جدید به وجود آید.
در حال حاضر پژوهشگاه امام‌خمینی (ره) که حضرت آیت‌الله مصباح اداره می‌شود، یکسری نیروی جوان را که هم رویکرد حوزوی دارند و هم به علوم جدید و معاصر آشنا هستند، جذب می‌کند.
یک زمانی بین آقایان احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی رقابت تنگاتنگی وجود داشت، بسیاری از افراد می‌گفتند احمدی‌نژاد شانسی برای رأی‌آوری ندارد و با خرجی که هاشمی انجام می‌دهد و شناختی که مردم از او دارند، قطعاً هاشمی رأی می‌آورد، اما شاهد بودیم که نظام متحول شد و با تغییری که انتخاب مردم و گزینشی آنان ایجاد کرد، آن حکومت بروکراتیک دوران سازندگی که در رأس آن هاشمی‌رفسنجانی قرار داشت، کاملاً کنار گذاشته شد، آن تفکرات بروکراتیک غرب‌گرا کنار رفت و دولت احمدی‌نژاد روی کار آمد.
این موضوع تحولی در نظام سیاسی ایران بود، امروز هم اشکالی ندارد که به همین سبک در مجلس نهم، رقابت وجود داشته باشد، آن زمان، در دولت و مسئولین قوه مجریه تغییری ایجاد شد، امروز هم در قوه مقننه تغییراتی ایجاد خواهد شد.
بنده رقابت بین اصولگرایان را کاملاً بدون عیب می‌دانم، امروز باید انتخاب اصلح صورت گیرد، همه لیست‌ها و کاندیداها یکسری نقاط مثبت و یکسری نقاط منفی دارند و بایستی در عرصه انتخابات دیدگاه‌های اثباتی و مثبت خودشان را مطرح کنند، به نظرم اصلاً اهمیتی ندارد که چه کسی رأی می‌آورد، بلکه این گفتمان باید در جامعه وجود داشته باشد، یعنی این دو رویکرد و گفتمان حضور یابند و فضای جامعه را تغییر دهند و رویکردهایشان را مطرح کنند و به نظر می‌رسد بهتر است به تدریج افرادی که به طور سنتی سال‌ها در دوره‌های مختلف مجلس بودند و به نظر می‌رسد که دیگر مطلبی برای طرح ندارند، کنار روند.
بنده معتقدم در ساختار مجلس و نمایندگان ورودی به ساختمان بهارستان، بایستی تغییراتی ایجاد شود، اگر بنده تصور می‌کردم بانوانی که در گذشته در مجلس بودند، کارشان را خوب انجام داده بودند، خودم در این انتخابات حضور پیدا نمی‌کردم، البته عملکرد خانم‌ها در مجلس ناشی از اِلمان‌های مختلفی است.
اما دلیل حضور بنده در این دوره از انتخابات این بود که فکر کردم اگر یک نیرویی که از بیرون مقداری دستی در اجرا داشته و تخصصی هم در رشته مورد نیاز مجلس داشته و با حوزه‌های متفاوتی از جمله حوزه زنان و بهداشت و درمان و مسائل مختلف آشناست، وارد مجلس شود، شاید بتواند، کمکی برای مجلس آینده باشد.

* با توجه به حضور حضرات آیات مصباح‌یزدی و مهدوی‌کنی در این انتخابات مجلس نهم برای ایجاد وحدت بین اصولگرایان، چه کاری باید انجام داد که اختلافات بین اصولگرایان ماندگار نشود؟
- طبیب‌زاده: حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی و حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی از ذخیره‌های انقلاب هستند، هر دو بزرگوار جزو ذخایر انقلاب هستند و هر دو به نحوی احساس تکلیف کرده و در این انتخابات از وحدت اصولگرایان حمایت کردند.
حضرات آیات مهدوی‌کنی و مصباح‌یزدی به عنوان پدر معنوی آحاد اصولگرایان آمده‌اند بین اصولگرایان یک وحدت نظری ایجاد کردند که این موضوع بسیار عالی و مطلوب است، همه اصولگرایان هم این حضور را روی چشمشان می‌گذارند.
دو بزرگواری که سمبل نظام و انقلاب هستند و سال‌ها تجربه در انقلاب دارند و برای این انقلاب زحمت کشیدند، اما حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی می‌گویند به اعتقادم جریان مکملی باید در جریان انتخابات ایجاد شود، همانطور که در عرصه گفتمان تئوریک یک جریان مکمل در قم ایجاد کردم، در عرصه انتخابات هم می‌خواهم یک جریان مکمل ایجاد کنم و این مسئله به معنی اختلاف‌نظر بین حضرات آیات یا جامعه مدرسین یا شورای روحانیت مبارز در تهران نیست.
روحانیت ولی‌نعمت ماست، این افراد ولی‌نعمتان ما و معلمان معنوی جامعه هستند که باعث سلامت جامعه می‌شوند، ولی ما تخصص‌های مختلف داریم.
به نظرم عرصه‌ پیش‌آمده در رقابت‌های انتخاباتی، نه تنها به معنای انشقاق نیست، بلکه اگر به نیمه پر هر چیزی توجه کنیم، متوجه می‌شویم که آیت‌الله مصباح‌یزدی جریان مکملی را ایجاد کرده و شعارهایی می‌دهد، باید در عمل دید که آیا پای‌بند به کارهایش بوده یا خیر، باید عملکرد افراد در مجلس آینده را رصد کرد، البته همه ما جایزالخطا هستیم.
زمینه سیاسی کشور محل خطا و آموزش است، باید سیاسیون هر کدام حضور یابند و دیدگاه‌هایشان را مطرح کنند و وقتی کسی عمل می‌کند، آن زمان معلوم می‌شود که آیا عملکرد او با رویکردهای اساسی‌اش یکسان بوده یا خیر.
یکی از ویژگی‌های خوب انتخابات در کشور ما دموکراسی به مفهوم غربی محض وجود دارد، چیزی که آنان می‌گویند به خوبی مشخص است که چه چیزی از صندوق انتخابات آمریکا بیرون می‌آید، اما در انتخابات ایران کسی نمی‌داند که چه کسی از صندوق‌ها بیرون می‌آید.
نمونه عینی آن واقعه 3 تیرماه است، نمونه عینی آن میزان رأی هاشمی‌رفسنجانی در یکی از دوره‌های انتخابات مجلس است که پایین‌ترین رأی را به خودش اختصاص داد در حالی که مشهورترین فرد در آن مقطع در ایران بود، لذا نتایج انتخابات در ایران قابل پیش‌بینی نیست.

*  آیا مردم در انتخابات مجلس نهم، لیستی رأی می‌دهند یا خیر؟ ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
- طبیب‌زاده: به نظرم مردم باز هم لیستی رأی می‌دهند، برای اینکه مردم تک‌تک این افراد را نمی‌شناسند، توده‌های مردم قدرت تشخیص صلاحیت تک‌تک داوطلبان را ندارند، معتقدم هنوز توده‌های مردم به گروه‌های مرجعشان رأی می‌دهند و از طریق گروه‌های مرجع به لیست رأی می‌دهند نه به اشخاص.
اما نخبگان و روشن‌فکران جامعه لیستی رأی نمی‌دهند، دانشگاهیان و اقشار روشن‌فکر جامعه، زندگینامه تک‌تک افراد را مطالعه می‌کنند و توانایی‌های آنان را می‌سنجند و سوابق اجرایی و تحصیلات و تخصص آنان را مورد بررسی قرار می‌دهند و ممکن است از لیست‌های مختلف به صورت گزینشی، افراد را انتخاب کنند.

* ارزیابی شما از میزان مشارکت مردم در انتخابات چیست؟
- طبیب‌زاده: مردم نشان دادند که با بصیرت هستند و در 22 بهمن حضورشان را نشان دادند، همان مردمی که 22 بهمن و روز قدس را می‌آفرینند، همان مردم در این انتخابات هم حضور می‌یابند و انشاءالله مردم ما در این دوره از انتخابات حضور حداکثری و دشمن‌شکن خواهند داشت.
اما طبعاً باید انتخابات مجلس و میزان مشارکت مردم در این انتخابات را با انتخابات مجالس دوره‌های قبل مقایسه کنیم، باید انتخابات مجلس را با انتخابات‌های مجالس ادوار پیش بسنجیم نه با انتخابات ریاست‌جمهوری، باید مشارکت و درصد حضور مردم بررسی شود، چون ممکن است تعدادی زیادی از مردم در انتخابات شرکت کنند، اما به دو نفر رأی دهند، باید روی این مسئله مانور داد و تأکید کرد که مشارکت در این دوره از انتخابات باید با میزان مشارکت مردم در انتخابات مجالس قبلی سنجیده شود نه با انتخابات ریاست‌جمهوری.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس