کد خبر 1002978
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۷

به گزارش مشرق، محمد مهدی عبدالله زاده نویسنده آثار دفاع مقدس از جمله زائرینی است که امسال توفیق حضور در مراسم راهپیمایی اربعین نصیبشان شد، نوشت: سرفه‌های بی‌امان، امانم را بریده. این چند وقت هرچه درو و درمان کرده‌ام جواب نداده است؛ ولی مگر می‌شود هنگامۀ اربعین برپا باشد و آدم حتی ناظر این‌همه شکوه جلال نباشد!


ساعت ۴ بامداد ۲۷/۷/۱۳۹۸ است. در مسیر برگشت از مراسم اربعین هستیم. از ترس اینکه سروصدای این سرفه‌ها موجب بیدارخوابی و ناراحتی دیگر زائران نشود، اورکتم را به سرم کشیده‌ام. وقتی اتوبوس توقف کرد، کمی درز اورکت را باز کردم تا بهتر متوجه موضوع شوم. دو سه نفر بیدار بودند و راننده. شاید بیداران اهل نماز شب و این‌گونه مسائل بودند، هم چنانکه که چند بار شاهد خلق این صحنه‌ها توسط زائران آق بودم. آن فرد گفت موکب ما کمی ازاینجا فاصله دارد، ولی امکانات پذیرایی ، استراحت، نظافت و نماز فراهم و آماده است.


راننده بدون هیچ چک و چونه دنبال ماشین آن فرد حرکت کرد. پنج شش کیلومتر رفتیم تا به یکی از موکب‌های شهر ملایر رسیدیم. آن چند روز راهپیمایی هوا آن‌قدر گرم بود که مرتباً روی سر زوار به طرق مختلف آب اسپری می‌کردند. برای همین مشاهده دو محل که آتش روشن‌شده بود، برایم غیرمنتظره بود.


همین‌که پایم را از اتوبوس پایین گذاشتم، نسیم خنک صبحگاهی قسمتی از سؤالم را پاسخ داد. هنوز به نزدیکی آتش نرسیده بودم تا من هم‌دستی بر آتش بگیرم که یکی دو نفر از جوانان اطراف آتش فریاد زدند: زائر بفرمایید کباب سیب‌زمینی. یک از آن‌ها سینی‌ای آورد و دیگر نیز با چوبی سیب‌زمینی‌هایی را زیر آتش‌ها بیرون کشیده و روی سینی انداخت. برای آزمایش یکی از آن‌ها را برداشته و فشار دادم.

کاملاً پخته‌شده بود بدون اینکه پوست و اطرافش سوخته باشد. مشاهدۀ این صحنه که جوانان این مرزوبوم با بیدارخوابی این‌گونه پذیرایی می‌کنند، اشک را به دور چشمانم نشاند.   


روحانی خوش‌تیپ و جوانی که مشغول رتق‌وفتق امور بود، از مسافران خواست دقایقی به اذان صبح باقی است برای همین بهتر است ابتدا به میز دریافت چای و فتیر محلی بروند. این فتیرها خوشمزه و داغ بود، برای همین دوباره من را به جایگاه تحویل صبحانه کشاند.


بعد از صبحانه برای تجدید وضو به دستشویی رفتم.  درودیوار و کف و همه‌جا از تمیزی برق می‌زد. برای اقامه نماز به سالن مسجد رفتم. دو سالن آن را گوش تا گوش و کیپاکیپ نفراتی در خواب هفتم دیدم و تک و توکی هم با صدای اذان از خواب بیدار شده و برای نماز مهیا.


در وسط افرادی که خوابیده بودن، محلی برای نماز یافتم تا نماز صبحم را بخوانم.  در وسط نماز چشمم به ملافۀ پتوی سفید و براقی افتاد که به‌اصطلاح رویش نماز می‌گذاردم. بعد از نماز نگاهی به دیگر پتوها انداختم. هرکدام شکل و شمایلی داشت و اکثراً هم ملحفه‌های رنگارنگ.


فهمیدم از به بسم‌الله تا نون پایان این موکب مردمی است همان‌گونه که در تابلواش نوشته‌شده. به نظرم رسید چند سال قبل که به اربعین رفته بودم، آن‌قدر واژه « موکب» برایم ناآشنا بود تا اینکه از چند نفر پرسیده بودم معنی موکب چیست تا متوجه شده کارکردهای موکب‌ها کدم‌اند.


آن‌قدر کباب سیب‌زمینی زیر دندانم شیرین نشسته بود که بازهم برای دریافت یکی دو تا از آن‌ها به یکی از آن منقل‌های بزرگ که برای همین کار درست‌شده بود، رفتم و بازه آنچه را تجربه کرده که به این نزدیکی‌ها نتوانسته بودم تجربه کنم.


سپس به پیشخوان موکب حضرت فاطمۀ زهرا (س) شهرستان ملایر رفته و از یکی دو نفر که به نظر می‌رسید این موکب را بهتر می‌شناسند پرسیدم: امروز برای غذای ظهرِ چند نفر تدارک دیده‌اید؟ پاسخ داد دوستان برای پذیرایی از ۵۰۰۰ نفر برنامه‌ریزی کرده‌اند و قبل از ظهر هم حلیم تدارک شده است. هنگام رفتن و خداحافظی بود، یکی دو شمارۀ تلفن از عزیزان مشغول به کار گرفتم تا بعداً اطلاعات بیشتری بگیرم. اتوبوس بعدی از راه رسید . برای  پذیرایی از آن‌ها و آذوقۀ سفر ما کارتن‌هایی را آوردند. در هر بستۀ آن‌یک سیب، یک نارنگی و دربسته پلاستیکی دیگری که در داخل آن بود، یک خرما، یک نقل و یک نان‌شیرینی محلی جا داده بودند.


وقتی در صندلی‌ام قرار گرفتم، به یکی از اعضای گروه چهار نفر ما که جانباز ۵۰% و قطع عضو هست، گفتم من این اوضاع‌واحوال را بااین‌همه فداکاری و از خود گذشتن زمینه‌ساز ظهور و حضور مولا می‌دانم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۸
    22 0
    خداوند جزای خیر به این خدام عنایت فرماید، ان شاء الله
  • IR ۱۷:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۸
    2 0
    پروردگارا صاحب ما را برسان به حق مادر مطهره اش فاطمه زهرا(س)
  • علیرضا IR ۲۱:۰۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
    2 0
    نکته سنجی وریز بینی نویسنده قابل تقدیر است کاش همه اربعینی های اهل قلم دست بکار می شدند و زوایای پیدا و پنهان این حماسه بی نظیر را ثبت تاریخ می کردند
  • مریم IR ۰۷:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
    1 0
    بسیار زیبا و قابل لمس نگارش شده احسنت بر نویسنده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس