کد خبر 529208
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۰:۴۴

انتقاد صریح ولادیمیر پوتین از فرهنگ غرب در اواخر سال 2013 اتفاقی بود که شاید برای اولین بار رخ می‌داد، و تنها یک نفر هست که می‌تواند دلیل این چرخش ظاهری در سیاست‌های کرملین طی سال‌های اخیر باشد؛ آلکساندر دوگین.

گروه بین‌الملل مشرق- «اوراسیاگرایی» یکی از تئوری‌های مهم در سیاست خارجی روسیه است که به نظر می‌رسد طی چند سال اخیر تأثیر مشهودی هم بر سیاست‌های کرملین گذاشته باشد. این نظریه با تأکید بر هویت متمایز روسیه از غرب، تأکید دارد که مسکو باید مواضع مستقلی در عرصه بین‌المللی اتخاذ کند. البته نظریه اوراسیاگرایی قائل به برقراری رابطه و اتحاد با کشورهای مختلف از جمله ایران نیز هست.
 «آلکساندر دوگین» که او را مغز متفکر پشت سیاست‌های کرملین و «عقل پوتین» نامیده‌اند، از شناخته‌شده‌ترین متفکران حال حاضر روسیه و بنیان‌گذار جریان فکری نئواوراسیاگرایی و از منتقدان جدی «جهانی‌سازی» در این کشور است. وی معتقد است روسیه باید حضور اثرگذار در عرصه سیاسی جهان داشته باشد و رهبری جریان ضدلیبرال‌دموکراسی را به عهده بگیرد. همین نظریه‌هاست که موجب شده تا وزارت خزانه‌داری آمریکا نام او را در لیست تحریم‌های خود قرار دهد؛ و چه بسا همین نظریه‌هاست که پای دوگین را تا کنون چند بار به ایران باز کرده و طی روزهای آینده نیز یک بار دیگر او را مهمان ایرانی‌ها خواهد کرد. در گزارش پیش رو قصد داریم با این فیلسوف، نظریه‌پرداز و سیاستمدار تأثیرگذار روسیه و نظریه‌های سیاسی وی بیش‌تر آشنا شویم.

«آلکساندر دوگین» فیلسوف، ایدئولوگ، و نظریه‌پرداز سیاسی روس

ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه آخرین روزهای سال 2013 در سخنرانی سالانه خود به صراحت از سیاست‌های فرهنگی غرب انتقاد کرد. انتقاد رئیس‌جمهور روسیه از غرب خیلی عجیب نبود، اما آن‌چه شاید برای اولین بار بود که رخ می‌داد، حمله بی‌محابای پوتین به مبانی فکری غرب بود. پوتین در این سخنرانی گفت: «غربی‌ها با خیر و شر به یک شکل برخورد می‌کنند و میان این دو تفاوتی قائل نیستند.» رئیس‌جمهور روسیه در ادامه صحبت‌هایش گفت که به دفاع از «ارزش‌های سنتی خانواده» متعهد و معتقد است این ارزش‌ها اساس «عظمت روسیه و سنگری مقابل به اصطلاح مداراگری» هستند.

پوتین از «بازنگری در هنجارهای اخلاقی در بسیاری از کشورها» انتقاد کرد و گفت: «نابودی ارزش‌های اخلاقی از سطوح بالای یک کشور [دولت و مقامات]، نه فقط برای جامعه نتایج منفی به دنبال دارد، بلکه ماهیتاً اقدامی غیردموکراتیک است، زیرا با اراده اکثریت مردم مغایرت دارد.» اشاره نسبتاً صریح رئیس‌جمهور روسیه به موج‌های فرهنگی نظیر قانونی کردن ازدواج هم‌جنس‌گرایان در کشورهای مختلف غربی بود، سیاستی که روسیه به‌رغم انتقادهای غربی‌ها، دقیقاً عکس آن را در پیش گرفته بود.

{$sepehr_media_1364274_400_300}
توضیحات برنامه «عصر» درباره دوگین
و مصاحبه وی با نادر طالب‌زاده - دانلود

صحبت‌های مرد اول روسیه درباره اختلافات فرهنگی با غرب صرفاً مسئله‌ای سطحی نبود، بلکه نوید روی‌کرد جدیدی را می‌داد که روسیه در عرصه‌های مختلف از جمله سیاسی اتخاذ خواهد کرد. طبق این روی‌کرد جدید، پوتین باید آشکارتر و شدیدتر با غرب مقابله می‌کرد. آن‌چه بعدها در سوریه، اوکراین، و پرونده هسته‌ای ایران از روسیه دیدیم شاید در قالب همین روی‌کرد جدید راحت‌تر قابل‌درک باشد. از این پس، پوتین نه تنها از تقابل با غرب طفره نمی‌رود، بلکه از آن استقبال می‌کند.

اما این سؤال پیش می‌آید که چه عاملی موجب شده تا پوتین این روی‌کرد جدید را اتخاذ کند. برای پاسخ به این سؤال باید بدانیم که چه افرادی یا چه نظریه‌هایی بیش‌ترین تأثیر را بر پوتین می‌گذارند. هر کس درباره پوتین و روسیه مطالعه کرده باشد می‌داند که هر تحقیقی با هدف «پوتین‌شناسی» باید با «دوگین‌شناسی» آغاز شود (مصاحبه دوگین را از این‌جا بخوانید).

{$sepehr_media_1364329_400_300}
پوتین در سخنرانی سالانه خود از انحطاط ارزش‌ها
در غرب انتقاد می‌کند - دانلود

«عقل پوتین» کیست؟

رئیس‌جمهور روسیه به طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیر زیادی را از یکی از متفکران مشهور روس به نام «آلکساندر گلییویچ دوگین[1]» می‌پذیرد. دوگین که فیلسوف، ایدئولوگ، و نظریه‌پرداز سیاسی است، آن‌قدر بر افکار مرد شماره یک روسیه تأثیرگذار است که او را «عقل پوتین[2]» توصیف می‌کنند. آلکساندر دوگین هم‌چنین پدر نظریه‌ «نئواوراسیاگرایی[3]» یا «جنبش اوراسیاگرایی» تلقی می‌شود، نظریه‌ای که بعد از فروپاشی شوروی در روسیه شکل گرفت.

دوگین، ژانویه سال 1962 در خانواده‌ای نظامی متولد شد. پدرش افسر عالی‌رتبه «اطلاعات ارتش شوروی» بود و دوگین به توصیه وی، در بخش اسناد «کاگ‌ب» مشغول کار شد. وی در نتیجه دست‌رسی و مطالعه اسنادی که کم‌تر کسی حتی از وجود آن‌ها خبر داشت، توانست درباره فاشیسم، اوراسیاگرایی و ادیان مختلف تحقیق کند و نظریاتی را درباره آن‌ها شکل دهد.

آلکساندر دوگین پس از فروپاشی شوروی، در ایجاد یک حزب و انتشار چند نشریه نقش داشت و به این ترتیب، فعالیت‌های سیاسی خود را پی‌گیری کرد. وی یکی از کسانی بود که در نگارش اساس‌نامه «حزب کمونیست فدراسیون روسیه[4]» که تحت رهبری «گنادی زیوگانوف[5]» سیاستمدار کمونیست، جان تازه‌ای گرفته بود، مشارکت کرد. محصول این اساس‌نامه بیش از آن‌که مارکسیستی باشد، لحنی ملی‌گرایانه داشت.


دوگین معتقد است روسیه از نظر فرهنگی به شرق تعلق دارد

دوگین در مدتی که به کار خبرنگاری مشغول بود، نشریه‌ای به نام «المنتی» را تأسیس کرد و در آن نظریات «ژان فرانسوا تریار» سیاستمدار بلژیکی-فرانسوی را ترویج کرد. تریار در ابتدا سوسیالیست بود، اما رفته‏‌رفته به سمت برداشتی غیرمارکسیستی از ناسیونال-سوسیالیسم متمایل شد. وی عقایدی ضدآمریکایی و حتی ضدشوروی داشت و اروپا را گهواره و مهد تمدن می‌دانست.

نظریات دوگین و افراد تأثیرگذار بر او

مغز متفکر دولت روسیه به «آلن دو بنوآ» نظریه‌پرداز فرانسوی نیز علاقه دارد و نظریات او را پی‌گیری می‌کند. «دو بنوآ» منتقد لیبرالیسم، بازار آزاد و جهانی‌سازی است، هرچند ملی‌گرایی افراطی دوگین را نیز قبول ندارد. این در حالی است که دوگین در نشریه المنتی دوران روسیه تزاری و سپس استالین را دوران اوج روسیه می‌دانست و به دنبال دفاع از آن بود.

دوگین به نظریات «نیکلای چائوشسکو» سیاستمدار کمونیست و ملی‌گرای رومانی، و همین‌طور نظریات استالین علاقه زیادی داشت و شیوه حکومتی چین را نیز ستایش می‌کرد. وی بر اساس تئوری اوراسیاگرایی، خود در سال 2002 «حزب اوراسیا[6]» را پایه‌گذاری کرد و سپس آن را تبدیل به «جنبش اوراسیا» نمود. این جنبش در برخی حلقه‌های نظامی روسیه و هم‌چنین توسط برخی رهبران مسلمان، مسیحی ارتدوکس، بودیست و یهودی روسیه از حمایت نسبتاً زیادی برخوردار است. حتی گفته می‌شود شخص پوتین نیز مستقیماً از این جنبش، حمایت مالی می‌کند.

این متفکر روس سازمان‌دهنده اصلی «حزب ملی بلشویک[7]» و «جبهه ملی بلشویک[8]» بود و برخی ایده‌های او مانند «اتحاد ترکی-اسلاوی» در حوزه اوراسیا اخیراً میان حلقه‌های ملی‌گرای ترکیه هوادارانی پیدا کرده است. یکی از مبانی محوری اندیشه‌های دوگین، تقابل و نزاع همیشگی میان «زمین» (نماینده سنت، دین، و جمع‌گرایی) و «دریا» (نماینده پیش‌رفت، الحاد، و فردگرایی) است که به نظر می‌رسد آن را از «هالفورد جان مکیندر» (جغرافی‌دان انگلیسی و پدر علوم ژئوپلتیک و ژئواستراتژی) و «کارل اشمیت» (فیلسوف کاتولیک، نظریه‌پرداز سیاسی آلمانی) قرض گرفته باشد. از نظر دوگین، این نبرد اکنون میان روسیه و آمریکا در جریان است.


دوگین با «زیوگانوف» (چپ) رهبر حزب کمونیست روسیه
رابطه بسیار خوبی دارد

این استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه دولتی مسکو که ریش بلند و خاکستری‌رنگش، شخصیت‌های داستان‌های کلاسیک روسی را در ذهن زنده می‌کند، در طبقه چهارم دانشکده جامعه‌شناسی دانشگاه مسکو، اتاقی دارد که روی درش نوشته شده: «مرکز پژوهش‌های محافظه‌کارانه.» جالب این‌جاست که ولادیمیر پوتین نیز در سخنرانی سالانه خود، از این روی‌کرد محافظه‌کاری تمجید کرده و گفت: «محافظه‌کاری مانع پیش‌رفت کشور نمی‌شود، بلکه از سیر قهقرایی و سقوط جامعه به ظلمات هرج‌ومرج و شرایط انسان‌های اولیه جلوگیری می‌کند.»

اوراسیاگرایی و نئواوراسیاگرایی

دوگین معتقد است روسیه به لحاظ فرهنگی، به شرق تعلق دارد و باید به عنوان رهبر، در برابر جهان تک‌قطبی «غربی-آمریکایی» بایستد. منظور وی از آن‌چه که «اوراسیا» می‌نامد، «روسیه بزرگ» است که متحدانی دارد، از جمله ایران، ترکیه، چین، هند و برخی کشورهای اروپای شرقی. وی در تعریف اوراسیاگرایی می‌گوید: «اوراسیاگرایی یک فلسفه سیاسی با سه سطح خارجی، میانی و داخلی است. این نظریه در سطح خارجی، مشتمل بر جهان چندقطبی است، یعنی چندین مرکز جهانی تصمیم‌گیری وجود دارد که یکی از آن‌ها اوراسیاست. منظور از اوراسیا، روسیه به هم‌راه کشورهای شوروی سابق است.»

آلکساندر دوگین ادامه می‌دهد: «اوراسیاگرایی در سطح میانی، قائل به هم‌گرایی کشورهای شوروی سابق در عین ایجاد مدل فراملی یعنی تشکیل دولت‌های مستقل است. نظریه اوراسیاگرایی در سطح سیاست داخلی، یعنی تعیین ساختار سیاسی جامعه با توجه به حقوق شهروندی بر اساس بخش‌هایی از مدل لیبرال و ملی‌گرایی. این سه سطح، فلسفه اوراسیاگرایی است که بر مبنای آن‌ها تنها یک نوع سیاست خارجی شکل می‌گیرد و آن هم مستقل از جهانی شدن، جهان تک‌قطبی، ملی‌گرایی، امپریالیسم و لیبرالیسم است. پس اوراسیاگرایی، به طور کلی مدل منحصربه‌فردی از سیاست خارجی است.»


چهره دوگین، انسان را یاد شخصیت‌های رمان‌های روسی می‌اندازد

این متفکر روس هم‌چنین در کتاب «مبانی ژئوپلیتیک» در خصوص «نئواوراسیاگرایی» این‌گونه توضیح می‌دهد: «امپراتوری نوین اوراسیا بر مبنای اصل یک دشمنی مشترک ساخته می‌شود: رد و انکار آتلانتیسیسم و تسلط استراتژیک آمریکا، و امتناع از پذیرش برتری ارزش‌های لیبرال. این انگیزه مشترک تمدن‌ساز، مبنای اتحاد سیاسی و استراتژیک خواهد بود.»

دوگین بر اساس همین نظریات، به شدت از نزدیک شدن اوکراین به غرب یا به قول خود او «یورو-آتلانتیک» انتقاد می‌کند و حتی «ولادیمیر پوتین» را نیز به خاطر «از دست دادن اوکراین» سرزنش کرده است. وی به اندازه‌ای بر این اظهارات پافشاری کرد که در سال 2007 به اتهام فعالیت علیه اوکراین، به مدت پنج سال از ورود به این کشور منع شد.

«تئوری چهارم سیاست[9]»

دوگین در کتابی به نام «تئوری چهارم سیاست[10]» سعی کرده تا نئواوراسیاگرایی خود را تئوریزه نماید. وی در این کتاب که سال 2009 در روسیه منتشر شد، می‌نویسد: «قرن بیستم به پایان رسیده است و ما تازه الآن است که کم‌کم داریم این مطلب را به طور کامل درک می‌کنیم. قرن بیستم، قرن ایدئولوژی‌ها بود.»

وی در توصیف منظورش از «تئوری چهارم[11]»، ابتدا از سه ایدئولوژی زنده و حاضر در قرن بیستم نام می‌برد: فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم. دوگین سپس توضیح می‌دهد از زمانی که فاشیسم و کمونیسم شکست خورده و به تاریخ پیوستند، لیبرالیسم در عرصه، بی‌رقیب تاخت‌وتاز می‌کند و حتی وانمود می‌نماید که نه یک ایدئولوژی در کنار دیگر ایدئولوژی‌های دیگر، بلکه یکی از اجزای «طبیعی» حیات بشری است.

{$sepehr_media_1364398_400_300}
توضیحات دوگین درباره یکی از کتاب‌هایش

به نام «مأموریت اوراسیایی» - دانلود

به عقیده دوگین «با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مشخص شد که سرنوشت بشر و «پایان تاریخ»، وجه مارکسیستی ندارد، بلکه به نظر می‌رسید دارای همان شکل لیبرالی باشد که «فرانسیس فوکویاما» فیلسوف آمریکایی با اعلام «پایان تاریخ» و پیروزی قطعی و همیشگی بازار آزاد، لیبرالیسم، آمریکا و دموکراسی بورژوازی در آگاه ساختن بشریت از آن عجله کرده بود.»

آلکساندر دوگین در کتاب خود به دنبال آن است که با مطرح کردن یک تئوری چهارم که همان «نئواوراسیاگرایی» است، این تئوری را در مقابل لیبرالیسمی قرار دهد که اکنون یکه‌تازی می‌کند. دوگین هم‌چنین می‌خواهد سیاست چهارم را به عنوان جای‌گزین و دربرگیرنده رقبای قبلیِ لیبرالیسم و آتلانتیسیسم و در حقیقت، ترکیب جریان‌های غیرلیبرال معرفی کند، اول در روسیه و بعد در جهان.

موضع دوگین در قبال بحران اوکراین

دوگین از ایجاد «روسیه جدید» حمایت می‌کند و این دقیقاً همان عبارتی است که ولادیمیر پوتین در اوج بحران اوکراین، در حمایت از جدایی‌طلبان این کشور از آن استفاده کرد. پوتین دست‌کم دو بار از اصطلاح «روسیه جدید» استفاده کرده است: یک بار در اشاره به الحاق شبه‌جزیره کریمه و بار دیگر زمانی که درباره شرق اوکراین صحبت می‌کرد و احتمالاً منظورش الحاق دو منطقه مورد مناقشه «دونتسک» و «لوهانسک»، و حتی شاید الحاق «ترانس‌نیستریا» در مولداوی به روسیه بود. این موضع‌گیری‌های پوتین نیز دلیل دیگری است که نشان می‌دهد وی تحت تأثیر افکار دوگین است.

آلکساندر دوگین از سال‌ها پیش معتقد بود که کریمه باید به روسیه بازگردانده شود و در مورد شرق اوکراین نیز همین عقیده را دارد. وی از آن‌جایی که این مواضع خود را به صراحت بیان کرده، به حمایت فکری از جدایی‌طلبان اوکراین متهم شده و نیز گفته می‌شود درباره اتفاقات اخیر در اوکراین نیز به پوتین مشاوره داده است. یکی دیگر از حرف‌هایی که درباره دوگین می‌زنند این است که روی میز کارش یک روبان راه‌راه سیاه و نارنجی رنگ دارد که مشابهش را شورشیان شرق اوکراین برای نشان دادن وفاداری‌شان به روسیه بر سر لوله‌های تفنگ خود می‌بندند.


عکس دوگین در کنار نیروهای جدایی‌طلب «اوستیای جنوبی»

به اعتقاد دوگین، جنبش جدایی‌طلبان شرق اوکراین «روح روسی» را در قالب یک «بهار روسی» بیدار کرده و «ایگور استرلکوف» رهبر شورشیان شرق اوکراین نیز تجسم این بیداری در یک انسان است. به گفته برخی، او از سال 2008 و زمان جنگ روسیه و گرجستان خواستار الحاق کریمه به خاک روسیه بوده است. در آن زمان، او به منطقه مورد اختلاف «اوستیای جنوبی» سفر کرد و در کنار نیروهای نظامی و یک واحد موشک‌انداز عکس گرفت.

جایگاه ایران در نظریه اوراسیاگرایی دوگین

«عقل پوتین» در نظریه اوراسیاگرایی خود جایگاه مهمی را برای ایران در نظر گرفته است. دوگین جمهوری اسلامی را یکی از مهم‌ترین متحدان روسیه در جنگ علیه جهان تک قطبی و غربی-آمریکایی می‌داند. او درباره نقش ایران در تئوری خود این‌گونه توضیح می‌دهد: «از نقطه‌نظر جهان چندقطبی، در تئوری اوراسیاگرایی، ایران نقش کلیدی دارد. این کشور پس از انقلاب و به خاطر جایگاه استراتژیک، در ایجاد فضای مستقل اوراسیاگرایی گنجانده شده است. منافع ایران و روسیه در آسیای مرکزی و به طور کلی حوزه منطقه‌ای با یکدیگر هم‌پوشانی کامل استراتژیک دارند.»

دوگین با اشاره به تمدن خاص، قدرت و استقلالی که برای ایران قائل است، توضیح می‌دهد که این کشور در «هم‌گرایی اوراسیاگرایی» قرار نمی‌گیرد و نباید آن را بخشی از «روسیه بزرگ‌تر» فرض کرد، بلکه ایران کشوری است که «باید محترم شمرده شود. این اتحاد را باید حفظ کرد. ایران شریک روسیه در جهان چندقطبی است. جایگاه ایران در مدل اوراسیاگرایی چندقطبی، مرکزی است و در این مدل، تهران نزدیک‌ترین شریک مسکو است. اگرچه که شراکت با ترکیه، چین و هند نیز پیش‌بینی شده است.»

وی در توضیح بیش‌تر صحبت‌هایش می‌گوید: «ایران یک کشور اوراسیایی است و سرنوشت آن وابسته به ائتلاف با روسیه و شاید هم با چین است. برای آنکه این جهت‌گیری عملی شود، تهران باید در حد زیادی مواضع خود را با روسیه و با چین هماهنگ کرده و اوراسیا را انتخاب کند. در عین حال، ایران کشوری آزاد و مستقل است و هیچ‌کس نمی‌تواند بر آن تأثیر بگذارد.»

{$sepehr_media_1364397_400_300}
گفت‌وگوی دوگین با «غلام‌رضا اعوانی» فیلسوف ایرانی

درباره فلسفه ایرانی-اسلامی - دانلود

دوگین که تا کنون به ایران سفر کرده و دیدار و گفت‌وگوی نزدیک با متفکران، کارشناسان و سیاسیون ایرانی داشته است، بارها خواستار برقراری روابط تنگاتنگ با دولت ایران شده است. وی ضمن تأکید بر اهمیت دوستی با ایران برای نظریه نئواوراسیاگرایی، درباره تلاش برای کاهش تنش‌ها میان روسیه و ایران و همین‌طور بازگشت ثبات به آسیا و خاورمیانه می‌گوید: «من خواستار روابط حسنه با دولت ایران هستم و از روابط نزدیک با سفارت این کشور حمایت می‌کنم. ما همه کارهای ممکن را برای حمایت حداکثری از روابط روسیه-ایران انجام می‌دهیم.»

این سیاستمدار روس در پاسخ به سؤالی درباره هرگونه حمله نظامی احتمالی به ایران تأکید می‌کند: «روسیه قاطعانه با هرگونه حمله نظامی غرب به ایران مقابله می‌کند و تا پایان، از منافع استراتژیک ایران حفاظت خواهد نمود. این مسئله بسیار مهم است، چرا که اقدام نظامی علیه ایران امنیت مرزهای روسیه را نیز تهدید می‌کند.»

وی در خصوص هم‌کاری‌ها با ایران در سوریه نیز می‌گوید: «مسکو در راستای سیاست مقابله با هرگونه حمله‌ای به ایران، از سوریه نیز حمایت می‌کند. موضع ایران و روسیه در ارتباط با سوریه، کاملاً یکسان است، چون حمله به سوریه، حمله به منافع ملی هر دو کشور ایران و روسیه است. دولت ایران هم باید از این شرایط در جهت تحکیم روابط خود با روسیه استفاده کند.»


سفر دوگین به ایران و دیدار با اعضای گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم

دوگین ادامه می‌دهد: «هم‌کاری‌های اقتصادی و نظامی میان دو کشور باید محقق شود و گسترش یابد. جنگ نرم را هم نباید فراموش کرد. آمریکا از این اهرم به خوبی استفاده می‌کند. جوانان ما از سایت‌های آن‌ها استفاده می‌کنند، در حالی که ما در این زمینه ضعیف عمل کرده‌ایم. ساخت‌ فیلم، کتاب، ترجمه و غیره حوزه‌هایی است که دو کشور باید به آن‌ها بپردازند.»

مخالفان دوگین درباره او چه می‌گویند؟

اهمیت دوگین در عرصه سیاسی روسیه را کم‌تر کسی انکار می‌کند، اما به هر حال، او هم مانند همه شخصیت‌های بزرگ دیگر، مخالفانی نیز دارد. این مخالفان، اغلب دوگین را به افراطیگری[12]، فاشیسم[13]، و حتی جنگ‌طلبی[14] با هدف بردن دنیا به سوی «پایان تاریخ[15]» متهم می‌کنند. از دید منتقدان، دوگین نماینده «حزب جنگ» در کرملین است[16] و تمام تلاش خود را می‌کند تا «امپراتوری روسیه» را از طریق متحد کردن کشورها و مناطق روس‌زبان بازسازی کند[17]. یکی از جنبه‌های مهم تفکرات «عقل پوتین» که منتقدان را به خشم آورده است، اعتقاد او به وجود بیست ساله یک «ستون پنجم» درون روسیه با هدف از بین بردن استقلال و حاکمیت این کشور، و تأکید بر لزوم اخراج اعضای این ستون پنجم و حتی سلب تابعیت روسی آن‌هاست[18].

منتقدان و مخالفان دوگین تنها اشخاص حقیقی و سیاستمداران یا کارشناسان مسائل بین‌المللی نیستند. وزارت خزانه‌داری آمریکا 11 مارس 2015 به علت آن‌چه داشتن نقش در بحران اوکراین توصیف شد، دوگین و «اتحادیه جوانان اوراسیایی[19]» او را در لیست تحریم‌های خود قرار داد[20]. یک روز قبل از این اتفاق، پایگاه تحلیلی «کروکد تیمبر»، دوگین را فردی «خطرناک[21]» توصیف می‌کند[22] که «مغز متفکر ایدئولوژیک پشت اقدام روسیه در اصرار بر جاه‌طلبی‌های امپریالیستی خود، به ویژه در رابطه با اوکراین است.» البته این پایگاه اعتراف می‌کند که هدف دوگین از «بلشویسم ملی، نئواوراسیاگرایی، و تئوری چهارم سیاست، صرفاً یک چیز است: نقشه‌ای برای اتحاد همه دشمنان جهانی لیبرالیسم تحت پرچم رهبری روسیه.»


گردهمایی اعضای «اتحادیه جوانان اوراسیایی» در مسکو
این گروه تحت تحریم‌های وزارت خزانه‌داری آمریکاست

«رونالد باینر» استاد علوم سیاسی دانشگاه تورنتو که نویسنده مقاله «کروکد تیمبر» است، تا آن‌جایی از دوگین متنفر است که در حمله‌ای جانانه علیه او می‌نویسد: «دوگین به دنبال ترکیب ایدئولوژی‌های استبدادی از فاشیسم و حتی نازیسم در یک سو و مارکسیسم از سوی دیگر است. با این حال، ریشه‌های ایدئولوژیک او به منابع فاشیست و نازی بسیار نزدیک‌تر است تا هر چیزی در سنت مارکسیسم؛ و به همین دلیل است که ناشران انگلیسی‌زبان کتاب‌های او و وب‌سایت‌هایی که به طرف وی جذب می‌شوند، فوق‌راست‌گرا هستند.»

باینر از این هم فراتر می‌رود و دوگین را فردی به دور از سیاست و فلسفه توصیف می‌کند: «[به اصطلاح] «سیاست‌های» دوگین را در حمامی از [لَجن] مرداب‌های عرفان‌گرایی ساحرانه و جادوگری شست‌وشو داده‌اند و مخالفت وی با «ریشه و شاخه‌های» لیبرال‌دموکراسی احتمالاً بیش‌تر به تعهدات معنوی و مذهبی یا شبه‌مذهبی او برمی‌گردد تا هر عامل دیگری که بتوانیم آن را سیاسی یا فلسفی تلقی کنیم.» این در حالی است که باینر تنها چند خط پایین‌تر و با اشاره به یکی از کتاب‌های دوگین، اعتراف می‌کند که وی فیلسوفی «لایق» است. و نهایتاً برای توجیه توصیفات متناقض خود، این‌گونه می‌نویسد: «به نظر می‌رسید سه «آلکساندر دوگین» وجود دارد: دوگینِ فیلسوف، دوگین مروج جادوگری، و دوگین ایدئولوژی‌پراکَن.»


[1] Aleksandr Dugin Link

[2] Putin's Brain Link

[3] Eurasianism Link

[4] Communist Party of the Russian Federation (CPRF) Link

[5] Gennady Zyuganov Link

[6] Eurasia Party Link

[7] National Bolshevik Party Link

[8] National Bolshevik Front Link

[9] تئوری چهارم سیاست لینک

[10] The Fourth Political Theory Link

[11] The Fourth Political Theory Link

[12] Czekam na Iwana Groźnego [I'm waiting for Ivan the Terrible] Link

[13] "Евразийские" проекты Путина и Дугина – сходства и различия [Dugin's "Eurasian" projects − similarities and differences] Link

[14] Alexander Dugin: geopolitics and neo-fascism in post-Soviet Russia Link

[15] Anton Shekhovtsov. The Palingenetic Thrust of Russian Neo-Eurasianism: Ideas of Rebirth in Aleksandr Dugin's Worldview Link

[16] Are the Kremlin Hardliners Winning? Link

[17] Beware the rise of Russia's new imperialism Link

[18] Андрей Макаревич: «пятая колонна» или жертва травли? [Andrei Makarevich, "the fifth column" or a victim of bullying?] Link

[19] Eurasian Youth Union Link

[20] Ukraine-related Designations Link

[21] Aleksandr Dugin: A Russian Version of the European Radical Right? Link

[22] Who is Aleksandr Dugin? Link