ایران‌هراسی از مدت‌ها قبل، در دستور کار جنگ‌طلب‌های آمریکایی بوده به گونه‌ای که همواره توسط هالیوود ایران را به داشتن بمب هسته‌ای متهم کرده‌اند و خود را برای حمله به ایران دارای حق دانسته‌اند.

گروه جنگ نرم مشرق- تعدادی از فیلم‌های اخیر هالیوود با توسل به این دروغ که ایران به دنبال بمب هسته‌ای است، به نظریه‌های جنگ علیه این کشور و پدیده ایران‌هراسی دامن زده‌اند. ایران‌هراسی از مدت‌ها قبل، در دستور کار جنگ‌طلب‌های آمریکایی بوده است؛ افرادی که در دستگاه قدرت واشنگتن دارای منصب هستند و علناً اعلام کرده‌اند که می‌خواهند ایران را از لحاظ اقتصادی و فرهنگی، منزوی کنند. ادعای آنان این است که ایران هسته‌ای، تهدیدی برای امنیت ملی آمریکاست و جمهوری اسلامی بیش از کره شمالی یا هر کشور دیگری روی کره زمین برای حفظ صلح در دنیا خطرآفرین است. نهایتاً آمریکا و اسرائیل باید حمله‌ای پیش‌گیرانه علیه ایران انجام دهند.


جنگ‌طلبان آمریکایی علناً خواهان حمله دولت به ایران شده‌اند

سال 2008، "دانیل کوتس" و "چارلز راب" طی مقاله‌ای با عنوان "متوقف کردن تهران هسته‌ای" در بخش نظرات روزنامه واشنگتن‌پست به توصیف "کابوسِ مجهز شدن ایران به سلاح هسته‌ای" را به تصویر کشیدند و تقاضای مضحک حمله به این کشور را از مقامات واشنگتن کردند. اما چگونه است که ایران صرفاً با داشتن دانش فنی هسته‌ای، موجب ایجاد وحشتی وصف‌ناپذیر در دل مردم دنیا می‌شود، اما رژیم‌های بی‌مسئولیتی مانند واشنگتن و تل‌آویو با زرادخانه‌های پر از سلاح هسته‌ای، هیچ خطری برای جهان ندارند؟ آیا همین آمریکا نبود که آگوست سال 1945 بمب اتم بر سر مردم ژاپن انداخت و بیش از 129 هزار نفر را کشت.

سال 2014 کنسرتی از فریادهای "ایران را بمباران کنید" در تل‌آویو شروع به نواختن کرد و نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل دستور داد همه آماده حمله به ایران شوند. وی حتی 10 میلیارد شکِل، معادل 2.87 میلیارد دلار، برای کارهای زمینه‌ای این حمله اختصاص داد. این در حالی است که آمریکا و اسرائیل طی سال‌های اخیر به سلاح دیگری در جنگ بی سر و صدای خود علیه ایران متوسل شده‌اند: ایران‌هراسی از طریق سینما.

"جان پیلگر" (خبرنگار و مستندساز) می‌گوید: "ما اغلب پروپاگاندا را با تصاویر واضح و شناخته‌شده‌اش مانند پروپاگاندا علیه آلمان نازی یا علیه استالین و شوروی می‌شناسیم، اما واقعیت این است که قوی‌ترین نوع پروپاگاندا در قرن‌های بیستم و بیست و یکم، تبلیغاتی است که عمدتاً تشخیص آن دشوار است، تبلیغاتی که در لفافه ارائه می‌شود. دو کلمه: "روابط عمومی." مفهومی که اوایل قرن بیستم توسط "ادوارد برنیز" اختراع شد. برنیز می‌گفت آلمان‌ها به واژه پروپاگاندا معنای بدی داده‌اند. می‌خواست به این مفهوم، اعتبار و احترام ببخشد. منظور من، استفاده قدرت‌های بزرگ مانند آمریکا از روابط عمومی است." سینما، دنیایی جذاب است و می‌تواند تأثیر عمیقی بر مردم می‌گذارد و می‌تواند افکار عمومی درباره ایران را در جهت دلخواه کسانی مدیریت کند که از سینما استفاده پروپاگاندا می‌کنند، از جمله صهیونیست‌ها و لابی‌های قدرتمند آن‌ها در آمریکا.


صهیونیست‌ها مدت‌هاست از هالیوود برای ترویج مقاصد ضدایرانی خود استفاده می‌کنند

فیلم "شمارش معکوس اورشلیم" (2011) بر اساس رمانی با همین نام نوشته "دیوید هیجی" و به کارگردانی "هارولد کرانک" ساخته شد. این فیلم توانست با حمایت لابی آیپک، در همه جای آمریکای شمالی روی پرده برود. لابی صهیونیست اندکی پس از انتشار کتاب، فیلم آن را هم ارائه کرد. اگرچه این فیلم، موفق نبود، اما کمپانی سازنده تصمیم گرفت از پخش آن در شبکه نمایش خانگی هم سودی نبَرد، بلکه آن را به همه شبکه‌های آمریکایی و اروپایی دهد تا بدون نیاز به پرداخت حق کپی‌رایت، آن را پخش کنند.

هم در کتاب و هم در فیلم، داستان اصلی حول محور چند مسلمان ایرانی می‌چرخد که با نام رمزی "هفت شگفتی" شناخته می‌شوند و هدفشان نابود کردن آمریکا با بمب‌گذاری در این کشور است. این سازمان تروریستی، در هر گوشه از آمریکا تیمی را قرار داده و جالب این‌که همسایه رئیس این گروه، یک فعال حقوق بشری و معتقد واقعی به مسیحیت و پیش‌گویی‌های نوسترآداموس است و بیش‌تر وقت خود را با خواندن انجیل سپری می‌کند. فیلم تلاش می‌کند واکنش‌های افراطی واعظان مسیحی یا مسیحی‌های صهیونیست در آمریکا را عین واقعیت جلوه دهد.

در بخشی از فیلم، یکی از همین واعظان در تلویزیون می‌گوید: "دنیا نمی‌تواند روی چیزی توافق کند، جز این‌که اسرائیل بخشی از سرزمین خود را در ازای صلح، بدهد. ما به همان نقطه‌ای برگشته‌ایم که سال‌ها پیش بودیم. اسرائیل سال 1948 به ازای صلح، بخشی از سرزمین خود را داد. اسرائیل در دوران ریگان، به ازای صلح با مصر بخشی از سرزمین خود را داد. اسرائیل لبنان را برای صلح داد، اما به ازایش حزب‌الله را گرفت. غزه را برای صلح داد، اما در عوض سازمان تروریستی حماس را گرفت. اسرائیل، تنها کشوری که با اقدام مستقیم و مستقل خدا بیش از 3500 سال پیش ایجاد شد، دیگر سرزمینی ندارد که بدهد... این عقیده تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که اسرائیل و همه ساکنانش برای همیشه از بین بروند. اتفاقی که ما را به سوی بزرگ‌ترین تهدید مقابل بشریت پیش می‌برد: تلاش کشورهای یاغی برای رسیدن به ظرفیت ساخت سلاح‌های هسته‌ای."


در "شمارش معکوس اورشلیم" یکی از واعظان صهیونیست در تلویزیون می‌گوید
اسرائیل بارها در ازای برقراری صلح در دنیا، از سرزمین خود گذشته است

نویسنده این فیلم، از هر رویکردی که توانسته استفاده کرده است تا ادعاهای بی‌اساس علیه ایران مطرح کند. اتفاقاً همین موضوع هم نقطه‌ضعف فیلم برشمرده شده است. اشارات فیلم به تلاش‌های نیروی دریایی روسیه برای بستن تنگه هرمز، همان لولوخورخوره‌ای است که آمریکا سال‌هاست کشورهای دیگر به خصوص همسایگان ایران را از آن می‌ترساند. ادعاهای مطرح شده در طول فیلم، صرفاً دروغ‌هایی هستند که برای تغییر دیدگاه‌های بین‌المللی درباره برنامه هسته‌ای ایران ساخته شده‌اند. بزرگ‌ترین ادعایی که در "شمارش معکوس اورشلیم" علیه ایران مطرح می‌شود، گسترش فعالیت‌های تروریستی این کشور است. آن‌چه در سراسر فیلم به مخاطب القا می‌شود این است که حتی نزدیک‌ترین متحد آمریکا یعنی اسرائیل هم از تهدیدات تروریستی ایران و روسیه در امان نیست.

یکی از شخصیت‌های روس در این فیلم هدف از حمله به آمریکا را این‌گونه توضیح می‌دهد: "هدف استراتژیک نهایی، هرج و مرجی است که در نتیجه این حملات به وجود می‌آید. هدف، خود حمله نیست، بلکه اختلال در کار دولت و نهادهای مالی آمریکاست... آمریکایی که شما می‌شناسید به تاریخ خواهد پیوست (نابود می‌شود) و نخواهد توانست از دوستانش دفاع کند." و در پاسخ به این سؤال که "کدام دوستان؟" جواب می‌دهد: "اسرائیل." فیلم به نوعی نشان می‌دهد که به علت سیاست میانه‌رویی که آمریکا اتخاذ کرده، حمایت از رژیم صهیونیستی کاهش پیدا کرده است. اسرائیل بارها به عنوان تنها دوست و شریک آمریکا معرفی می‌شود و به نظر می‌رسد نبرد آخرالزمان که در این فیلم تصویر می‌شود، میان دو طرف ایران-روسیه و آمریکا-اسرائیل اتفاق خواهد افتاد.

در حالی که تا کنون، تروریست‌های هالیوودی به زبان عربی حرف می‌زدند، با عرضه فیلمی مانند "شمارش معکوس اورشلیم" به نظر می‌رسد از این پس شاهد حرف زدن آن‌ها به زبان فارسی خواهیم بود. هم‌چنین این تروریست‌ها تصاویری از احمدی‌نژاد و کلمه الله را روی دیوارهای خانه‌شان نصب می‌کنند. این نوع کلیشه‌سازی در هالیوود برای توهین به فرهنگ اقوام یا ملیت‌های خاص، بسیار رایج است.


تروریست‌های ایرانی در "شمارش معکوس اورشلیم" تصویر احمدی‌نژاد را به دیوار زده‌اند

سال 2013 زمانی که مذاکرات هسته‌ای میان ایران و 1+5 در ابتدای مسیر خود بود، "جولیان آسانژ" مؤسس ویکی‌لیکس در مراسم اعطای جایزه اخلاق در فعالیت‌های اطلاعاتی موسوم به "سام آدامز" در دانشگاه آکسفورد گفت که فیلم‌نامه فیلم ضدایرانی "مِلک پنجم" را مطالعه کرده است. خود آسانژ بود که عنوان "ضدایرانی" را برای این فیلم انتخاب کرد: "ما این‌جا یکی از اسنادی را داریم که اخیراً به دست ویکی‌لیکس رسیده است. (من مدتی بود دنبال این ماجرا بودم.) فیلم‌نامه یک فیلم با بودجه ده‌ها میلیون دلاری ساخته کمپانی "دریم‌ورکس" درباره ویکی‌لیکس. یک حمله گسترده پروپاگاندایی علیه سازمان ویکی‌لیکس و شخص من. اما این فیلم، تنها حمله‌ای علیه ما نیست، بلکه حمله‌ای علیه ایران است. آتش جنگ علیه ایران را شعله‌ورتر می‌کند. این فیلم، بازیگرهای انگلیسی دارد و مردم انگلیس باید درباره آن نگران باشند."

آسانژ درباره صحنه آغازین فیلم هم این‌گونه توضیح می‌دهد: "صحنه آغازی در یک تأسیسات نظامی در تهران است. دوربین روی پرونده‌ای زوم می‌کند که طراحی مربوط به بمب هسته‌ای است. یادداشت‌های زیادی هم در اطراف مشاهده می‌شود که به زبان فارسی هستند. یک دانشمند میان‌سال شروع به صحبت می‌کند: یک دوربین سریع، ماده منفجره‌ای را اندازه‌گیری می‌کند که برای آغاز واکنش‌های زنجیره‌ای طراحی کرده‌ایم."

21 سپتامبر 2013، فیلم‌نامه‌ای توسط ویکی‌لیکس منتشر شد که ادعا شده بود، فیلم‌نامه "ملک پنجم" است. همراه با این فیلم‌نامه، تحلیلی منتشر شده بود که آن را تخیلی و غیرواقعی معرفی می‌کرد. فیلم "ملک پنجم"، چند روز بعد در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو برای اولین بار روی پرده رفت و 18 اکتبر توسط "تاچ‌داون پیکچرز" در آمریکا اکران شد. این در حالی بود که صحنه‌های مربوط به ایران در فیلم، کلاً حذف شده بودند. آسانژ می‌گوید: "این چیزی است که ما درگیر آن هستیم. نه تنها یک جنگ میان سرویس‌های اطلاعاتی، بلکه جنگی با رسانه‌های فاسد و فرهنگ فاسد. این فیلم‌سازها در حقیقت لابی‌گرهایی هستند که مردم را به یک سمت خاص می‌برند."


"جولیان آسانژ" توضیح می‌دهد که فیلم "مِلک پنجم" چه دروغ‌هایی درباره ایران می‌بافد

مؤسس ویکی‌لیکس ادامه می‌دهد: "چگونه چنین دروغ‌هایی وارد یک فیلم‌نامه درباره ویکی‌لیکس می‌شود؟ چرا به‌رغم گزارش‌های نهادهای اطلاعاتی آمریکا (درباره عدم انحراف فعالیت‌های هسته‌ای ایران به سوی ساخت بمب)، افرادی پیدا می‌شوند که فکر می‌کنند اشکالی ندارد این دروغ‌ها را به خورد مردم بدهند. چرا این دروغ‌ها به راحتی از سیستم‌های نظارتی هالیوود عبور می‌کند و کمپانی‌های پخش‌کننده فیلم، آن‌ها را می‌پذیرند؟ دلیلش این است که به اعتقاد آن‌ها، قدرت در آمریکا مبتنی بر همین دروغ‌هاست. معتقدند که هیچ اشکالی ندارد که یک ملت را بدنام کنند؛ این‌گونه بر طبل جنگ بکوبند. افرادی که در این سیستم هستند، "خواهان" جنگ هستند. از آن استقبال می‌کنند."

فیلم "ملک پنجم" به کارگردانی "بیل کاندن" و با همکاری یک نویسنده برنامه‌های مستند و تلویزیونی به نام "جاش سینگر"، بر اساس دو کتاب به نام‌های "درون ویکی‌لیکس: دوران همراهی من با جولیان آسانژ در خطرناک‌ترین وب‌سایت دنیا" نوشته "دانیل دامشتبرگ" و "ویکی‌لیکس: درون جنگ جولیان آسانژ علیه مخفی‌کاری" نوشته "دیوید لی" و "لوک هاردینگ" ساخته شده است. کمپانی مشهور دریم‌ورکس مسئولیت ساخت این فیلم را به عهده داشت.

کمپانی دریم‌ورکس که به نسبت، از کمپانی‌ها نوظهور هالیوود است، توسط سه نفر از ثروتمندترین صهیونیست‌های هالیوود یعنی "استیون اسپیلبرگ"، "جفری کتزنبرگ" و "دیوید گفن" تأسیس شد. اسپیلبرگ که خود از مشهورترین کارگردانان و فیلم‌سازان هالیوودی است، در خانواده‌ای یهودی در ایالت اوهایوی آمریکا به دنیا آمد. وی از مهم‌ترین حامیان مالی رژیم صهیونیستی بوده و این حمایت‌های خود را نه انکار و نه مخفی کرده است. وی بعد از پایان جنگ اسرائیل علیه لبنان، یک میلیون دلار به این رژیم، کمک مالی کرد. کتزنبرگ که مدام با مقامات اسرائیلی دیدار می‌کند، طی دیداری با "شیمون پرز" رئیس سابق این رژیم به وی قول داد نقش مشاور را در ساخت فیلم‌های هالیوودی برای پیش‌برد نظریات صهیونیستی ایفا کند. دیوید گفن نیز مدیرعامل سابق کمپانی شناخته‌شده هالیوودی "وارنر برادرز" است.

وقتی هالیوود بمب اتم به ایران می‌دهد - دانلود