بهزاد نبوی و دوستان وی که با فتنه 88، سفره مردم را کوچک کردند و با برجام، ارزش پول ملی کشورمان را به شدت کاهش دادند، می گویند نباید دولت روحانی و جریان اصلاحات مقصر وضع موجود شناخته شوند!

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** بهزاد نبوی:با آزمایش موشکی، برجام را ناکام گذاشتند

روزنامه شرق در مطلبی به نقل از «بهزاد نبوی» از فعالین اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 نوشت: «به جوانان گفته‌ام سه راه بیشتر برای تغییر وضع موجود وجود ندارد؛ انقلاب، دخالت خارجی یا اصلاحات. انقلاب و دخالت خارجی که تکلیفش روشن است و نتایجش را اطرافمان می‌بینیم. می‌ماند اصلاحات. نه اینکه اصلاحات بی‌عیب‌ونقص است، بلکه تنها راه موجود است. من راه دیگری غیر از این سه راه نمی‌شناسم. معتقدم تنها راه ممکن کمتر بد، اصلاحات است. من نمی‌گویم بهترین راه‌حل‌ها را پیشنهاد می‌دهم، بلکه راه بهتری نمی‌شناسم. بله، راهی که ما می‌رویم حد یقف ندارد».

بهزاد نبوی در ادامه گفت: «من معتقد نیستم کاهش آرای این طیف بعد از سال 96، عمدتا معلول اشکالات درونی جریان اصلاحی و سایر میانه‌روها و ناتوانی و بدعمل‌کردن آنها باشد. متأسفانه بسیاری از دوستان وضع موجود را صرفا معلول عملکرد دولت و حتی اصلاح‌طلبان می‌دانند».

این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: «روحانی با امضای برجام، یک پیروزی تاریخی بسیار مهم برای کشور، انقلاب و نظام به ارمغان آورد. از همان اول طیف تندرو شروع به مخالفت با این دستاورد بزرگ کرد و تلاش کرد مانع نتیجه‌بخشی برجام شود. روزی که برجام به تصویب مجلس می‌رسید، همزمان آزمایش موشک‌های دوربرد ما انجام شد که معنی و پیام داشت... متأسفانه با این قبیل اقدامات که یکی را مثال زدم، به دنیا این پیام داده شد که هیچ چیزی در ایران تغییر نکرده و با امضای برجام، امکان ایجاد و گسترش روابط اقتصادی وجود ندارد و هیئت‌های بزرگ خارجی بعد از این حوادث، ناامید و مأیوس بازگشتند».

بهزاد نبوی در مصاحبه مذکور، سه پیشنهاد برای تغییر در وضع موجود مطرح کرده است، انقلاب(بخوانید براندازی)، دخالت خارجی(باز هم بخوانید براندازی) و اصلاحات.

آقای بهزاد نبوی و دوستان وی در سال 88 گزینه اول و دوم را اجرا کردند، ابتدا با دروغ تقلب، کشور را به آشوب کشیدند، همزمان آمریکا با ابزارهای مختلف و از جمله صدور قطعنامه سنگین 1929 به کمک فتنه گران آمد، سفارتخانه های اروپایی و از جمله سفارت انگلیس به صورت ویژه و شبانه روزی فعال شدند، افراد وابسته به گروهک منافقین و فرقه بهاییت به میدان آمدند، مریم رجوی و عبدالمالک ریگی و نتانیاهو و اوباما و بایدن و هیلاری کلینتون به صورت ویژه از فتنه گران حمایت کردند.

اما در نهایت ملت عزیز و فهیم ایران در روز 9 دی- با گرایش های سیاسی مختلف- به میدان آمدند و فتنه 88 را که با دروغ تقلب- که رمز آشوب بود- آغاز و در ادامه با فشارهای خارجی و قطعنامه های ضدایرانی و سپس جسارت به ساحت اباعبدالله الحسین(ع) و هلهله در روز عاشورا ادامه یافت، ناکام گذاشتند.

روزها و سالها گذشت، در سال 92 با پیروزی دولت روحانی، اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی و ستاد مهدی کروبی با موج سواری بر روی تبعات اقتصادی فتنه 88 و در نقش یک منجی و با ایجاد دوگانه «هسته ای-معیشت» و چرخش همزمان «چرخ کارخانه ها و چرخ سانتریفیوژها» به میدان آمدند.

عباس آخوندی- عضو ارشد ستاد میرحسین- در وزارت راه و شهرسازی مستقر شد. بیژن زنگنه در وزارت نفت مستقر شد. نعمت زاده، ترکان، ربیعی، حسین فریدون، ابتکار و...صندلی های کابینه را در اختیار گرفتند.

در سال 94 نیز اصلاح طلبان با لیست امید در انتخابات مجلس دهم شرکت کرده و تاکید کردند که اکثریت مطلق مجلس را در اختیار گرفته اند. در سال 96 نیز شورای شهر و شهرداری در برخی کلانشهرها و از جمله تهران در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت.

برجام امضا و اجرا شد، اما به دلیل متن بسیار ضعیف توافق هسته ای و بی توجهی دولت به 28 شرط ابلاغی، این توافق هیچ دستاوردی برای کشورمان نداشت.

حالا افرادی همچون بهزاد نبوی که با صحنه گردانی فتنه 88، سفره مردم را کوچک کردند و در ادامه با برجام، ارزش پول ملی کشورمان را به شدت کاهش دادند، ژست شاکی به خود گرفته و معترض می شوند که نباید دولت روحانی و جریان اصلاحات مقصر وضع موجود شناخته شوند!

برخلاف ادعای بهزاد نبوی، راه حل اصلی برای تغییر وضع موجود، کنارزدن فتنه گران از نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز، مدیریت جهادی، مجاهدت شبانه روزی، عدم اعتماد به دشمن، اعتماد ویژه به جوانان متخصص و انقلابی، اتکا به توان داخلی و اجرای دیپلماسی مقتدرانه در عرصه بین المللی است.

** خطوط قرمز ایران در مذاکره قابل تغییر است

روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم «فریدون مجلسی» دیپلمات سابق که اکنون خانواده اش ساکن آمریکا هستند، نوشت: «به ‌زودی بایدن به برجام بدون هیچ‌گونه پیش‌شرطی باز خواهد گشت و در این زمینه از هیچ کشوری نیز اجازه نخواهد گرفت. او معتقد است که خروج آمریکا از برجام یک امر باطل بوده است و بنابراین این رویه اشتباه را اصلاح می‌کند. این بازگشت به برجام به این معنا نیست که او به خواسته‌های ایران تن می‌دهد اما حسن‌نیت را نشان می‌دهد و حتی ممکن است برخی از تحریم‌های دوران اوباما را در این راستا لغو کند تا ایران از بحران اقتصادی کمی رهایی یابد. البته لازمه آن این است که پیرامون آن گفت‌وگو شود و با تعامل نظرات به یکدیگر نزدیک گردد».

مجلسی در ادامه نوشت: «در برخی مواضع باید تجدیدنظر کرد تا بتوان در این عرصه به نتیجه مطلوب رسید. در این زمینه ایران یک بستر کمکی به نام برجام دارد که اگر نمی‌خواهد به صورت مستقیم با آمریکا گفت وگو کند، می‌تواند از آن استفاده نماید. باید توجه داشته که کشورهای دیگر نیز خطوط قرمزی دارند و زمانی آنها به خطوط قرمز ما توجه می‌کنند که ما نیز همین کار را انجام دهیم. این خطوط قرمز دائمی نیست و با زمان ممکن است تغییرکنند... ایران باید در ابتدا به توانمندی‌های خود نگاه کند، سپس خواسته‌های خود را مطرح کند و در گام آخر این سنجش را انجام دهد که کدام خواسته‌ها با توجه به توانمندی‌هایی که دارد قابل مطرح کردن است و می‌تواند معقول و منطقی با عصر حاضر باشد».

تعریفی که اصلاح طلبان از «جو بایدن» دارند، اصلا در عالم واقعیت وجود ندارد؛ چرا که هم بایدن و هم اعضای ارشد تیم وی صراحتا اعلام کرده اند که برای بازگشت به برجام، شرط و شروط دارند.

دموکرات ها اعلام کرده اند که در صورتی به برجام بازمی گردند که اولا ایران کاهش تعهدات خود را لغو کند، سپس محدودیت های برجامی را دائمی کرده و صنعت موشکی و قدرت منطقه ای را نیز به مفاد برجام اضافه کند.

با اینحال باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که آمریکا تعهدات خود را اجرا کند، چه بسا که در سال 94 دقیقا در همان مقطعی که آقایان روحانی و ظریف و عراقچی و صالحی تاکید کرده بودند که «امروز تحریم ها یکجا لغو می شود»، دقیقا در همان روز، دولت اوباما نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه تحریم های جدیدی علیه ایران تصویب کرد.

یکی از فعالین اصلاح طلب چندی پیش تاکید کرده بود که دموکرات ها و جمهوری خواهان درباره ارزش های آمریکایی و منافع ملی خود اصلا کوتاه نیامده و معامله نمی کنند؛ اما همین طیف مدعی است که خطوط قرمز ایران- بخوانید قدرت دفاعی و توانمندی های علمی و...- قابل مذاکره و معامله است و ما باید به این ها چوب حراج بزنیم.

** لیلاز: بشدت طرفدار یک انتقام سخت درباره شهید سلیمانی هستم

«سعید لیلاز» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه ایران گفت: «رسماً اعلام می‌کنم که بشدت طرفدار یک انتقام سخت درباره شهید سلیمانی هستم و نباید کوچک‌ترین اهمالی در این زمینه بکنیم. حتی اگر صد سال طول بکشد ما نباید در این زمینه کوتاه بیاییم و این مسأله را فراموش کنیم. ضربه بسیار سختی برای ما بود و برای شخص من ضربه حیثیتی بسیار بزرگی بود، هرچند این ترور کوچک‌ترین اهمیت نظامی برای امریکا نداشت، اما آسیب بزرگی به کشور زد».

همانطور که لیلاز تاکید کرده، انتقام خون سردار سلیمانی قطعی است، اما با اینحال در هفته های اخیر فعالین اصلاح طلب بارها مدعی شدند که در آستانه سالگرد شهادت سردار سلیمانی، مقامات ایران باید از بیان اظهارات تند پرهیز کرده و آمریکا را تحریک نکنند.

این ادعای مضحک در حالی است که همین پارسال ایران- در اقدامی بی سابقه- با موشک باران پایگاه عین الاسد، آمریکا را تحقیر کرد. مقامات آمریکایی و از جمله ترامپ در ابتدا با لاف زنی از پاسخ قاطع سخن گفتند ولیکن به فاصله بسیار کوتاهی، از موضع قبلی عقب نشینی کرده و اقدامی انجام ندادند.

هیچگاه نباید به طرف جنایتکار درباره عدم واکنش اطمینان خاطر داد و باید به گونه ای اظهارنظر کرد و در ادامه به گونه ای رفتار کرد که آمرین و عاملین جنایت، هر لحظه از اینکه ممکن است انتقام سخت و سیلی محکم ایران بر گوششان نواخته شود، در هراس و وحشت و استیصال باشند.

از سوی دیگر، نباید حساب دولت بایدن را از حساب تروریسم و آدم کشی و جنایت تفکیک کردبایدن پیش از این معاون اول دولت اوباما بوده است، همان دولتی که داعش را ایجاد و همچنین دانشمندان هسته ای ایران را ترور کرد.

برچسب‌ها