چرا جوانان ما مهاجرت می کنند!؟ به این دلیل که دوستان آقای عماد باقی- که اکثریت مطلق دولت را در اختیار دارند- می گویند، «ما ایرانی ها در هیچ صنعتی جز قرمه سبزی و آبگوشت بزباش توان رقابت نداریم»!

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** عماد باقی:بجای ساخت موشک، به رفاه مردم برسید

«عمادالدین باقی» فعال سیاسی اصلاح طلب که سابقه حمایت از گروهک های تکفیری تروریستی ضدایرانی را در کارنامه خود دارد، در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «زخم مهاجرت» نوشت: «در کشوری که تا همین چند دهه پیش هزار، هزار از کشورهای غربی و عربی و آسیایی برای کار کردن به آن مهاجرت می‌کردند در روزهای گذشته دو مشاهده مستقیم داشتم که هر آدمی را جریحه‌دار می‌کند».

باقی در ادامه نوشت: «سه جوانی را دیدم که فارغ‌التحصیل رشته‌های پزشکی و آماده جلای وطن بودند. استدلال یکی از آنها این بود که دوست هم‌دوره‌ای من که فارغ‌التحصیل داروسازی است به افغانستان مهاجرت کرده و ماهی ۷ هزار و ۵۰۰ دلار حقوق می‌گیرد. در مشاهده دوم کارگران یک واحد ساختمانی با مهاجرت به عراق چند روز فعالیت آنجا را به تعطیلی کشاندند به دلیل اینکه در عراق روزی ۶۰ دلار حقوق می‌گیرند. این ارقام در آن کشورها رقم قابل توجهی نیستند اما برای کشوری که ارزش پول ملی‌اش به این حد سقوط کرده است رقم بالایی است».

این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه نوشت: «مهاجرت از همه گروه‌ها، معنای عمیقی دارد اگر مسوولان کشور درک کنند. مشاهده مواردی که احتمالا بسیاری از مردم دیگر هم نمونه‌های دیگری را سراغ دارند فقط درهم شکستن غرور ملی نیست بلکه صدای درهم شکستن کرامت و انسانیت یک ملت هم هست. مردمی که در سرزمین خودشان که یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست آنقدر دچار تنگی معیشت و فشار بیکاری و ناامیدی به آینده هستند که ناگزیر از چنین انتخاب‌هایی می‌شوند.  با داشتن چنین جامعه‌ای، داشتن عظیم‌ترین موشک‌های قاره‌پیما دیگر چه سودی دارد؟ ».

عماد باقی در بخش دیگری از این یادداشت نوشت: «بدون شک برای یک استراتژی دفاعی در دنیای قدرت‌های زورگو مجهز بودن به ابزار دفاعی واجب است اما بدون داشتن مردمی شاد، آزاد و مرفه چه تضمینی وجود خواهد داشت؟ به جای هماوردی‌هایی که چنین پیامدهایی دارد به فکر توسعه و رفاه مردم باشیم که نیازمند راهبردهایی منطقی‌تر است. اقتصاد، علم است، سیاست علم و هنر است، جامعه‌شناسی علم است، مدیریت علم و تجربه است، کشور را باید با علم اداره کرد نه با شعار که جز فقر و محنت نمی‌آورد».

عمادالدین باقی در این یادداشت با ساخت دوگانه دروغین «موشک- معیشت»، مدعی شده است که کشوری که موشک های قاره پیما دارد، ولی رفاه ندارد، به بیراهه می رود. حال سوال اینجاست که آیا وضع فعلی اقتصادی در کشور، نتیجه ساخت موشک است!؟

برای رسیدن به پاسخ این سوال، کمی به عقب برمی گردیم. «احمد شیرزاد» از نمایندگان مجلس ششم- آذر ۹۳- در مقطعی که دولت روحانی مشغول مذاکرات هسته ای بود و اصلاح طلبان دوگانه «هسته ای-معیشت» را تکرار میکردند، گفت: «هیچکس در ایران نمی‌داند که ما به چه دلیلی به مسیر هسته‌ای شدن پا گذاشته‌ایم و این امر دقیقاً به مانند ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بود در حالیکه برخی افراد شعارهایی مانند راه قدس از کربلا می‌گذرد را بیان می‌کردند... از این چاه (صنعت هسته‌ای) آبی در نمی‌آید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، افزود: از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور».

«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در همان مقطع گفت: «فعالیت‌های هسته‌ای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است...من معتقدم آنقدر که هسته‌ای به ما ضرر زده است جنگ نزده است».

در ادامه، با دست فرمان طیف اصلاح طلب، در صنعت هسته ای بتن ریخته شد. اما در مدت زمانی کوتاه از دلار ۳ هزارتومانی رسیدیم به دلار بالای ۳۰ هزارتومان. هسته ای رفت ولی قیمت های دلار و سکه و مسکن و خودرو و مرغ و تخم مرغ و کره و گوشت، پرواز کرد.

رهبر معظم انقلاب در خرداد ۹۷ در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) به «فشار روانی» به عنوان یکی از محورهای نقشه دشمن اشاره کرده و فرمودند: «دشمن در این بخش از طراحی خود درصدد است نقاط قوت نظام اسلامی و عناصر اقتدار ملی را به نقاط ضعف و چالش برانگیز تبدیل کند تا ملت ایران نسبت به این نقاط قوت بدبین و دلسرد شوند».

ایشان پیشرفت های هسته ای و توانایی موشکی را از جمله مواردی نامیدند که دشمن تلاش دارد تا با کار روانی و ریشه‌ای، این نقاط قوت ملی را به مسئله‌ای چالش برانگیز تبدیل و ملت را نسبت به آن بدبین کند.

مشکلات فعلی کشور نه به دلیل ساخت موشک بلکه به دلیل سوءمدیریت و قصور و تقصیرهای برخی مسئولین است. به عنوان نمونه، «عباس آخوندی» وزیر مستعفی راه و شهرسازی، با مدیریت خسارت بار خود، ضررهای زیادی به مردم در حوزه مسکن وارد کرد.

آیا اینکه وزیر راه و شهرسازی می گوید افتخارم این است که حتی یک واحد مسکن برای مردم نساختم، به موشک ربط دارد!؟

وقتی «بیژن زنگنه» وزیر نفت با خودکفایی در تولید بنزین مخالفت می کند و با حذف کارت سوخت، حدود ۱۵۰ هزارمیلیاردتومان به کشور خسارت می زند، تقصیر ساخت موشک است!؟

آیا خسارت های دلار ۴۲۰۰ تومانی و قرارداد کرسنت و توتال و برجام و قصور و تقصیرهای وزارت صمت در بازار خودرو و...تقصیر ساخت موشک است!؟

چرا جوانان ما مهاجرت می کنند. به این دلیل که دوستان آقای عماد باقی- که اکثریت مطلق دولت را در اختیار دارند- می گویند، «ما ایرانی ها در هیچ صنعتی جز قرمه سبزی و آبگوشت بزباش توان رقابت نداریم»! و «خودکفایی مزخرف است»! و «باید مدیر از خارج وارد کنیم»! و...

وضع فعلی اقتصادی نتیجه روی کار بودن دوستان آقای عمادالدین باقی است. به عبارت دیگر، وضع موجود نتیجه مدیریت اعضای ارشد ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی و کروبی است.  

**علی مطهری:تندروها در ۱۴۰۰ بیایند، دنبال مذاکره با آمریکا می روند

«علی مطهری» نماینده لیست امید در مجلس دهم در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «اگر بایدن رئیس‌جمهور شود، به‌طور طبیعی و بر اثر عوامل روانی، گشایشی برای ما ایجاد می‌شوداگر بایدن پیروز شود، فکر می‌کنم با توجه به اینکه گشایش هرچند اندکی در وضع اقتصادی ایجاد می‌شود و حداقل شرایط سخت‌تر نمی‌شود و مقداری تأثیر برجام احساس خواهد شد، مردم به بهبود وضع معیشت خود امیدوار می‌شوند و مشارکت بیشتری در انتخابات سال آینده خواهند داشت و اگر مشارکت بالا باشد و قشر خاکستری وارد انتخابات بشوند، طبعا تندروها رأی نمی‌آورند و فرد معتدلی رأی می‌آورد».

مطهری در ادامه گفت: «چون مردم با همه وجود خود سختی‌های تحریم‌ها را احساس کرده‌اند و اگر بایدن رئیس‌جمهور آمریکا شود میزان فشارها حداقل افزایش نمی‌یابد و امیدی برای مردم ایجاد می‌شود، تندروی‌ها خیلی مؤثر نخواهد بود و مردم تندروی‌ها را نمی‌پذیرند و به دنبال ایجاد گشایشی در وضع زندگی‌شان خواهند بود. بنابراین خطر تندروها جدی نیست و اگر دولت آینده ایران هم یک دولت معتدل باشد، نمی‌توانند کار مؤثری انجام دهند».

‌این نماینده سابق مجلس در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «درصورتی‌که یک دولت رادیکال در ایران روی کار بیاید و از آن سو ترامپ رئیس‌جمهور شود، چقدر این همسویی در تندروی، میزان تنش موجود میان دو کشور را بالا می‌برد و ایران و آمریکا را به جنگ نزدیک می‌کند؟» گفت: «احتمال آن ناچیز است. اتفاقا دولتهای تندرو بیشتر مایل به مذاکره با آمریکا و قهرمان‌سازی از خود هستند. در دولت دهم شاهد این پدیده و نامه‌نگاریها به رئیس‌جمهور آمریکا بودیم، ولی مقام معظم رهبری صلاح دیدند مذاکره به دولت بعد موکول شود».

علی مطهری در این مصاحبه، همه امور کشور را به مذاکره با آمریکا گره زده و تاکید کرده که اگر جو بایدن به ریاست جمهوری برسد، گشایش ایجاد خواهد شد.

این ادعا در حالی است که بایدن، پیش از این معاون باراک اوباما بوده است. برجام در تابستان ۹۴ در دولت اوباما امضاء شد. طبق اظهارات دولتمردان، بنا بود تا در دی ماه ۹۴ تمامی تحریم های بانکی، مالی، نفتی، پتروشیمی و بیمه ای یکباره لغو شود. در آن مقطع هیچ خبری از دونالد ترامپ نبود، اما تحریم ها در دولت اوباما اصلا لغو نشد؛ چرا!؟

به این دلیل که هدف آمریکا(هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان) از مذاکره، اصلا لغو تحریم ها نیست. بلکه هدف اصلی، ستاندن توانمندی های استراتژیک طرف مقابل است. در این میان، وعده لغو تحریم ها صرفا جنبه تزیینی دارد.

علی مطهری در این مصاحبه، درباره خطر تندروها هشدار داده است. همین طیف در سال ۹۶ گفتند که اگر رقبای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند، قیمت دلار به ۵ هزارتومان خواهد رسید و شرایط بحرانی خواهد شد.

این در حالی است که قیمت دلار در دولت دوم روحانی از ۳۰ هزارتومان نیز فراتر رفت. وضعیتی که همقطاران علی مطهری درباره آن به مردم هشدار داده بودند، اکنون به یک آرزو برای مردم تبدیل شده است. کافی است اعلام شود که امروز قیمت دلار به ۵ هزارتومان کاهش یافته است...

حیات طیف اصلاح طلب در هراس افکنی و ترساندن مردم است؛ چرا که این طیف هیچ طرح و برنامه ای برای اداره کشور ندارد.

** بهبود اقتصاد با افزایش نظارت و بهره مندی از ظرفیت های داخلی

روزنامه ایران در مطلبی نوشت: «در کشور ما ظرفیت‌های بی شماری وجود دارد که نتوانسته‌ایم از آنها بهره ببریم. با استفاده از عضویت در برخی از سازمان‌های بین‌المللی و همین طور فرصت‌های تهاتری کالاها به صورت دوجانبه و سه‌جانبه با کشورهای دیگر نیز فشار ناشی از کاهش درآمدهای ارزی کمتر خواهد شد. در همین حال باید به تنظیم بازار نیز پرداخته شود و معنی این تنظیم بازار برقراری تعادل میان عرضه و تقاضاست؛ نه قیمت‌گذاری. دولت، شأن بالاتری از تعیین کننده قیمت‌ها دارد و با سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای ماه‌های آتی باید به بهبود و ثبات بازارها کمک کند. در نتیجه آنچه اکنون می‌تواند اقتصاد ایران را متحول کند، تغییر در رویکرد سیاستگذاران، افزایش نظارت و برنامه‌ریزی و استفاده حداکثری از ظرفیت‌های داخل است. بازارها نیز نباید انتظار چندانی از تغییرات رئیس جمهوری امریکا داشته باشند».

اگر در سالهای اخیر، دولت به ظرفیت های داخل توجه می کرد و با افزایش نظارت و برنامه ریزی، وضعیت اقتصادی را مدیریت می کرد، به هیچ عنوان شاهد وضع فعلی نبودیم.

متاسفانه در دولت آقای روحانی، در تولید مسکن، مدیریت بازار خودرو، مدیریت نقدینگی، اشتغالزایی و رونق تولید، قصور و تقصیرهای فراوانی رخ داد.

بنابر گزارش های منتشر شده، در طول دولت‌های یازدهم و دوازدهم ۲۳۷۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید در اقتصاد کشور ایجاد شده و حجم نقدینگی نسبت به پایان دولت دهم ۶ برابر شده است؛ به عبارت دیگر ۸۳ درصد حجم نقدینگی فعلی در اقتصاد کشور در دولت روحانی ایجاد شده است.

برچسب‌ها