کد خبر 291974
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۵

او فردی است که به سطحی نگری دینی، تعصب قومی و حزبی، ساده اندیشی سیاسی، تکبر، غرور و تند مزاجی معروف است و در انقلاب های "بهار عربی" به وضوح ظاهر نشد.

به گزارش مشرق، اگر رسانه های حوزه خلیج فارس نبودند، شیخ "یوسف قرضاوی" دارای این همه شهرت در جهان عرب نمی شد.

او فردی است که به سطحی نگری دینی، تعصب قومی و حزبی، ساده اندیشی سیاسی، تکبر، غرور و تند مزاجی معروف است و در انقلاب های "بهار عربی" به وضوح ظاهر نشد.

در قلب این فرد از ابتدا بذرهای انحطاط و سقوط وجود داشت، زیرا او به سادگی انسانی کوچک و بی مقدار بود، مگر این که آنقدر او را باد می کردند تا ورم کند تا روزی و در مکان و زمانی مناسب که خواستند از او بهره ببرند، لذا او کوچک تر از آن است که درکی همه جانبه از پیشرفت هایی که منطقه خاورمیانه شاهد آن است داشته باشد، او همه وقایع منطقه را از پشت دریچه ای تنگ می بیند، این دریچه اخوان المسلمین است، هر چیزی که خارج از چارچوب این دریچه قرار دارد از دیدگاه او یا کفر است یا بدعت یا خیانت یا قومیت گرایی، موضع ننگین او در ارتباط با انقلاب بحرین این است که آن انقلابی قوم گرا و بر ضد اهل سنت است!

همین طور او مخالفتش با انقلاب مصر را بعد از آن که مردم مخالف اخوان المسلمین شدند شرح داد، همین طور عصبانیت بی حدش بر ضد امارات زیرا این کشور ابراز دشمنی با هم حزبی های او کرد، و تنفری که بر روابطش با عربستان چیره شد، عربستانی که او ماه عسلش را به دلیل موضعش درباره انقلاب بحرین و مقاومت و حزب الله با آن ها گذراند، و وهابیت عربستان سعودی راهمراه تر از همه با خود می دانست زیرا آنها از ابتدا با حزب الله دشمنی داشتند.

تعصب "قرضاوی" به حزب و قومیت گرایی کینه توزانه اش همان چیزی است که قدرت تشخیص واقعیت و درک پیشرفت ها را از او گرفت، تا جایی که او هنوز هم قادر به درک ابعاد مسائلی که در مصر بعد از سقوط اخوان و محمد مرسی در جریان بود، نیست.

او بیش از پیش دیدگاه خود را نسبت به آنچه که در این کشور در جریان بوده و هست تنگ تر کرد تا این که تبدیل به فرد مردود شماره یک نزد مصری ها شد.

بسیاری از ناظران سیری توضیحی را در سقوط "قرضاوی" مشاهده می کنند، او از شخصیت حقیقی اش پرده برداشت، از آن زمانی که ملتی را به طور کامل مورد اتهام قرار داد، مثل ملت بحرین که در مورد آنها گفت: از کمک مالی ایران و حزب الله استفاده می کند و متهم است به این که انقلابش جنگی بر علیه اهل سنت است.

ممکن نیست که مثل این افکار و تهمت ها از فردی سالم برآید، اما با این وجود به سلطه اخوان در تعدادی از کشورهای عربی هنگامی که در صحنه سیاسی بود نگاه می کرد، به سمت یاوه و هذیان او نرفت و بسیاری به دلایل شناخته شده که مربوط به ترکیب مذهبی جامعه بحرین است از مقابل او با احترام گذشتند، و با تاسف بسیار این مسئله ای است که هنوز هم تا الان عامل ایجاد شکاف در جامعه بحرین است.

ظلمی که بر ملت بحرین از جانب رئیس اتحادیه جهانی دانشمندان مسلمان! واقع شد، او با انگیزه قوم گرایی از دید بسیاری پنهان شد، اما مگر می توانست از خداوند بزرگ خود را پنهان کند، خداوندی که حقیقت وجود او را نشان داد، بعد از این که تروریست شناخته شد و حتی نسبت به کشور و ملت خودش هم بیگانه شد، از دانشگاه الازهر اخراج گردید، و حتی در آستانه اخراج از زادگاهش قطر هم قرار گرفت.

نهایت و پایانی برای "قرضاوی" قابل مشاهده نیست و این پایان همه مردان دینی است که رسانه های آلوده شده به سیاست از طریق دمیدن و باد کردنشان آنها را تبدیل به عالم دینی می کنند بدون این که چیزی از عناصر اصلی و عوامل شخصیتی عالم دینی را داشته باشد، و موضوعی که به این حقیقت تاکید می کند این است که "قرضاوی" بعد از این که شبکه الجزیره تریبون رسانه ای را که به او داده و بر بخش های بزرگی از مردم تحمیل کرده بود از او گرفت سقوط کرد، پس عالم دینی که شبکه های ماهواره ای او را بسازند خیر نخواهد دید و با افول آن شبکه ها افول خواهد کرد، همان طور که قرضاوی بعد از افول تریبونش در الجزیره افول کرد، پس درخشش هر دوی آنها (قرضاوی و الجزیره) مصنوعی و جعلی.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس