به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
این روزنامه نوشت: رئیسجمهور «ترامپ» جنگ با ایران را نمیخواهد. این؛ بهترین تسلای خاطر در این وانفسای کشمکش میان ایران و آمریکاست. خیالمان راحت شد؛ در بحران جاری که آمریکا در آن ناخواسته ضعیف و غیرقابل اعتماد ظاهر شده است، سعی میکند به هر نحو ممکن از جنگ طفره برود.
بیشتر بخوانید:
ادعاهای دروغین ترامپ درباره شکاف اقتصادی در آمریکا
ترامپ: دموکراتها جاسوس و بیکارهاند!
اما به اشتباه نیفتیم. این سطور چیزی از اهمیت قضیه که رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم خطرناک است، کم نمیکند.
اینها همه واقعیتهای تهدیدآمیز بر روی زمین است. اما پرسش مهم در این محور این است؛ چه کنیم که یک چنین رژیمی را مهار کنیم بدون آنکه مجبور به جنگیدن بشویم؟ این؛ همان ماموریت محوری سیاست خارجی آمریکا و کانون اهداف توافق هستهای ایران است. «برجام»؛ یک مدل خاص از تلفیق دیپلماسی با ائتلافسازی بود.
ترامپ حتی از همان ابتدای اعمال کارزار فشار حداکثری هم همواره اصرار داشت که توافق باید محکم بشود و به یک موفقیت واقعی دیپلماتیک برسد. اما ترامپ خودش این پتانسیل پیروزی را تخریب کرد. فقط به این خاطر که میخواست هرآنچه که «اوباما» ساخته است را خراب کند. ترامپ فکر میکرد میتواند از منظر یک معامله با ایران به توافقی بهتر برسد و مطالبات زیادهطلبانهاش را از تهران بدست بیاورد. اما، این فقط باخت به خود بود. ترامپ از توافق خارج شد و «فشار حداکثری» را پیاده کرد فقط به این امید که رژیم حاکم بر ایران مجبور شود خودش بیاید و التماس کند یک توافق دیگر امضا بشود. ترامپ آنقدر خوشباور بود که دوست داشت در حاشیه اجلاس سازمان ملل با «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران دیدار کند. رئیسجمهور قبلاً هم با رهبران سایر دشمنان آمریکا رو در رو ملاقات کرده است.
اما جمهوری اسلامی به فکر افتاد دست به ضد حمله بزند. بعد از خروج ترامپ از توافق، کاملا به میل خود به مدت یک سال به توافق عمل کرد به امید آنکه اروپا توافق را زنده نگه دارد. اما از آن به بعد تهران شروع کرد به تدریج از محدودیتهایش در تولید ماده هستهای عبور کند. جمهوری اسلامی، حملاتش در منطقه را از سر گرفت. کشتیهای نفتکش در «خلیج عمان» و در «تنگه هرمز» را زد. یک خط لوله را در سعودی زد. یک پهپاد آمریکایی را به زمین انداخت.
در اوج همه این جنگجوییها، رژیم حاکم بر ایران دو هفته پیش به یک تاسیسات نفتی در عربستان حمله موشکی کرد. رژیم؛ گزارشها حاکی از اینکه او پشت حمله بوده را انکار میکند. اگر هم این ادعای تهران را باور کنیم، اما یک حقیقت را هرگز نمیتوان انکار کرد. اگر هم فرض بگیریم حمله به تاسیسات نفتی عربستان با تحریک جمهوری اسلامی صورت نگرفته است، اما حتما این حمله با اجازه این رژیم انجام گرفته است.
اما پاسخی که ترامپ به این جنگافروزی تازه رژیم داد؛ تهران را جسورتر کرد و جمهوری اسلامی پیش خودش اینطور محاسبه کرد که ترامپ میترسد مبادا این هارت و پورت کلامیاش با نیروی زور تلفیق بشود. اینچنین شد که دولت ترامپ یکه و تنها ماند و الان هیچ گزینه خوبی پیش رو ندارد. ایران به برنامه هستهای بازگشته است. اگر پاسخ آمریکا به این تحریکات، اقدام نظامی باشد؛ یقیناً جمهوری اسلامی بدتر عمل خواهد کرد.
اگر آمریکا دست به هیچ کاری نزند، تندروهای ایران جریتر خواهند شد و هم در داخل و هم در خارج از مرزهای کشور با دستانی هرچه بازتر عمل خواهند کرد و دست به تحریکات بیشتری خواهند زد. آن موقع، آنها یک الگو ایدهآل برای تحریککنندگان جهانی خواهند بود اعم از: کره شمالی، روسیه و چین. مخمصهای ایجاد شده است و متحدان آمریکا ترامپ را مسئول به وجود آمدن آن میدانند و آن حس را هم ندارند که وثیقه بگذارند و ترامپ را از مخمصه بیرون بیاورند.
عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس سر در گم ماندهاند و نمیدانند آیا میتوانند بر روی پشتیبانی آمریکا حساب کنند یا نه خلاصه آنکه؛ ترامپ بدجوری خودش را در مخمصه انداخته است. ترامپ جنگ را نمیخواهد. اما او با اقداماتی که انجام داده، التهابات را بالا برده است.