کد خبر 98815
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۶:۲۴

كمتر به ياد داريم حضور يك مربي خارجي در فوتبال ايران با استقبال همتايان ايراني‌اش مواجه شده باشد.

به گزارش مشرق و به نقل از افكار نيوز، يكي از بزرگ‌ترين موانع كار كردن خارجي‌ها در ايران همواره همين موضوع بوده‌است كه متأسفانه ما به جاي استقبال از مربيان بزرگي كه مي‌توانند در زمينه ارتقاي دانش فني و علمي فوتبال ما و بالابردن جايگاه و شخصيت فوتبال ايران در دنيا كمك كنند، سعي مي‌كنيم زير پاي آنها را خالي كنيم، عيب و ايرادهاي بني‌اسرائيلي تراشيده و تا جان در بدن داريم، در راه مبارزه با حضور اين دست از مربيان تلاش كنيم!

كساني مثل امير قلعه‌نويي يا علي پروين همواره از سردمداران مخالفت با حضور مربيان خارجي بوده‌ و هيچگاه هم دليل منطقي براي اين مخالفت نداشته‌اند. خداداد عزيزي را نيز به اين دو نفر اضافه كنيد؛ خدادادي كه بلاژويچ را از ايران فراري داد. قلعه‌نويي اعتقاد دارد پولي را كه به خارجي‌ها مي‌دهيم، اگر به ايراني‌ها بدهيم، بهتر نتيجه مي‌گيريم. پروين هم مي‌گويد مربي خارجي، زبان بازيكن ايران را نمي‌فهمد و نمي‌تواند با او ارتباط برقرار كند.

احتمالاً خيال مي‌كنيم مربي هم انرژي هسته‌اي يا سلول‌هاي بنيادي است كه دانش آن بومي شود و بدون كمك گرفتن از كسي، يكدفعه بر بام فوتبال جهان بنشينيم! اگر مربيان ايراني اهل كلاس رفتن و افزودن به علم خود بودند و خود را علامه دهر فرض نمي‌كردند، شايد اميدي بود كه فوتبال ما هم روزي حكايت خوش دانش‌هسته‌اي را داشته‌باشد اما ...


مربياني كه امدند و رفتند
تابه‌حال مربيان خارجي زيادي به فوتبال ايران آمده‌اند؛ فرانك اوفارل، آلن راجرز، رايكوف، زوبل، ايويچ، بلاژويچ، بگوويچ، بوناچيچ، ايوانكوويچ، وينگادا، كرانچار، يورگن گده، انگين فيرات، آري‌هان، مصطفي دنيزلي و ... .خيلي از مربيان نام‌آشنا هم بوده‌اند كه همواره به محض انتخاب مربي خارجي براي تيم ملي يا يك تيم باشگاهي، نامشان در ليست گزينه‌هاي رئيس فدراسيون يا مدير باشگاه قرار مي‌گرفت و چند روزي بر روي آن مانور داده مي‌شد.

اما همه چيز در حد همين مانوردادن و تبليغات باقي مي‌ماند و هرگز پاي يك مربي بزرگ خارجي به ايران باز نمي‌شد؛ الكس فرگوسن، اريكسون،ديك ادوكات، ژان تيگانا، هيدينگ، مارادونا، سنول گونش، دونادوني و كارلوس آلبرتو، تنها، نمونه‌هايي از همين دست مربيان بوده‌اند كه چند صباحي نامشان، صفحات روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها را تزئين مي‌كرد و بعد هم نه خاني آمد و نه خاني رفت!

يك‌زماني، بحث دستمزدهاي نجومي مربيان خارجي مطرح بود اما اين مسئله هيچگاه مانع اصلي بر سر راه فدراسيون فوتبال ما نبوده، چراكه بعضاً شنيده مي‌شد حتي فلان مقام ارشد كشور در يك حوزه غير ورزشي، قبول كرده كه پول حضور مربي خارجي را تأمين كند يا حتي فدراسيون خودش مي‌توانسته دستمزد مربي را بپردازد اما باز هم اين اتفاق نيفتاده‌است يا اينكه در نهايت با وجود مطرح شدن اسامي بسيار، پاي يك "ويچ” ديگر از اروپاي شرقي به كشورمان باز شده است.

در سال‌هاي اخير، پروژه‌ ايران هراسي كه از سوي بيگانگان هدايت مي‌شود، شايد يكي از عوامل اصلي عدم رغبت خارجي‌ها به حضور در ايران بوده‌است؛ اتفاقي كه در ماجراي مربياني مثل دونادوني يا حتي افشين قطبي دورگه رخ داد. شنيده مي‌شد به محض مطرح شدن نام مربي، تماس‌هاي بسياري از سوي افراد مختلف با اين مربيان گرفته مي‌شد و به آنها در خصوص عواقب حضورشان در ايران هشدار داده مي‌شد. خيلي
از مربيان خارجي كه به ايران آمدند، اذعان مي‌كردند كه در كشور خود به محض مطرح شدن نام ايران، گفته مي‌شد ايراني‌ها تروريست هستند!

برخي خارجي‌ها با همين ذهنيت به ايران آمدند و مي‌آيند! تأسف‌بار اينكه گاهي مانع‌تراشي‌ها براي جلوگيري از حضور مربيان بزرگ دنيا در ايران توسط برخي ايراني‌هاي مقيم درآمريكا، لندن و... صورت مي‌گرفت!


نحوه ارتباط مربيان خارجي با بازيكنان
اينكه علي پروين مي‌گويد مربي خارجي، زبان بازيكن ما را نمي‌فهمد تا حدودي درست است. مربيان خارجي‌اي كه به ايران مي‌آيند، شايد از نظر فني و علمي بتوانند كمك كنند اما در ابعاد مديريتي و روانشناختي- ارتباطي نمي‌توانند موفقيت چنداني كسب كنند. اين شايد بخاطر روحيات عجيب و غريب بازيكان ايراني باشد كه زياد از حد عاطفي و بعضاً لوس و غيرحرفه‌اي هستند و يا آنقدر اهل باند و باندبازي‌اند كه مربي بزرگ خارجي هم كم مي‌آورد! يك مثال در اين زمينه "لوكابوناچيچ” است كه مربي خوبي است اما هيچگاه نتوانست در هيچ تيم ايراني‌اي با بازيكنان ارتباط برقرار كند و همواره شاهد تنش ميان او و بازيكنانش بوديم كه گاهي حتي به برخوردهاي فيزيكي هم منجر مي‌شد.
گاهي يك مربي خارجي نمي‌تواند با مطبوعات ايران ارتباط خوبي برقرار كند. در اين زمينه هم بلاژويچ مثال خوبي است كه يك سردبير مطبوعاتي، ريشه‌اش را با تيشه زد! به هرحال مطبوعات ورزشي ايران هم مثل بازيكنان فوتبال آن، قلق‌هاي خاص خود را دارند كه پيدا كردن و كنار آمدن با آنها كار هركسي نيست!
البته فقط موضوع، برقراري ارتباط نيست. گاهي اوقات سطح بالاي توقعات مربيان خارجي و كمبود امكانات فوتبال ما،چه در زمينه سخت‌افزاري و چه نرم‌افزاري هم مانع از آمدن يك مربي خارجي و يا تداوم حضور او در فوتبال ايران شده‌است. براي مربي‌اي مثل "آري‌هان” باوركردني نبود وقتي سرساعت به ورزشگاه مي‌رود تا تيمش را تمرين بدهد، با درهاي بسته و بازيكنان پشت‌درمانده و هواداران آويزان شده از در و ديوار مواجه شود كه منتظرند يك نفر بيايد پادرمياني كند و ريش گرو بگذارد تا مسئولان، در ورزشگاه را باز كنند و چند روز ديگر دندان‌روي جگر بگذارند و بي‌خيال طلب‌هايشان شوند!

تب داغ مربيان و اجناس ترك در ايران!
همزمان با بالاگرفتن تب فروش اجناس ترك در بازار ايران (از مانتو و شلوار گرفته تا مبل و لباسشويي)، مربيان اين كشور همسايه نيز به شدت مورد توجه ايراني‌ها قرار گرفتند (درست به اندازه سريال‌هاي تركيه‌اي كه اين روزها به نقل محافل تبديل شده‌اند.)! ترك‌ها اين روزها به سرعت در حال طي كردن مسير پيشرفت هستند. در زمينه سياسي مي‌توان تركيه را يكي از مهمترين و تأثيرگذارترين كشورهاي منطقه دانست كه نقش مهمي در فعل و انفعالات منطقه‌اي ايفا مي‌كند.
آنها در زمينه‌هاي ديگر مثل اقتصاد، فرهنگ و ورزش هم پيشرفت‌هاي قابل توجه و چشمگيري داشته‌اند. فوتبال تركيه به نيمه‌نهايي جام جهاني رسيد، جايگاهي كه براي ما ايراني‌ها چيزي شبيه روِيا يا حتي بسيار فراتر از روِياست.
ترك‌ها مربيان بزرگي مثل فرانك ريكا رد استخدام كردند، در ليگ قهرمانان اروپا به ميدان رفتند و يك سيستم باشگاهداري كاملاً خصوصي دارند.
مربيان تركيه‌اي نيز ثابت كرده‌اند حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارند. "مصطفي دنيزلي” يكي از همين مربيان است كه چند سال پيش با حضور در تيم پرسپوليس، اين تيم را متحول كرد و چنان خاطره خوشي از خود به جاي گذاشت كه تا سال‌ها هرگاه اسم مربي خارجي مي‌آمد، هواداران پرسپوليس خواهان حضور اين مربي در تيم محبوبشان مي‌شدند؛ آرزويي كه اين فصل هم به لطف عدم موفقيت حميد استيلي برآورده شد و مصطفي پاشا بار ديگر به ايران بازگشت.
يكي از امتيازات مثبت مربي‌اي مثل دنيزلي اين است كه به واسطه اشتراكات فرهنگي‌اي كه ميان دو كشور همسايه ايران و تركيه وجود دارد، ديگر مشكل ارتباط برقراركردن ميان مربي و بازيكن وجود ندارد يا حداقل اينكه كمتر وجود دارد. حضور كوتاه‌مدت دنيزلي در پرسپوليس، تأثير بسيار مثبتي بر روي اين تيم، به ويژه روند بازي و روحيه بازيكنان داشت كه اثرات آن را در همين دربي كه گذشت ديديم. حالا مصطفي پاشا به يكي از محبوب‌ترين مربيان نزد هواداران پرسپوليس تبديل شده‌است.
اميدواريم قدر دنيزلي و امثال او بيشتر از اينها دانسته شود و از حضور آنها در فوتبالمان، بهترين و بيشترين بهره‌برداري را داشته باشيم. فرصت دادن به اين مربيان مي‌تواند در طول چند سال، فوتبال ما را زير‌ورو كند؛ اگر چشم و همچشمي و حسادت‌هاي بچگانه را كنار بگذاريم، حرفه‌اي فكر كنيم، فرصت بدهيم و ساز‌و‌كارهاي سياسي را از پروسه انتخاب و حضور مربيان خارجي در فوتبال ايران حذف كنيم. اميدواريم ...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس