
بايد گفت عسگرپور از همان ابتداي مديريتش در خانه سينما با وارد کردن رويکردهاي جناحي، باعث شد علاوه بر اينکه خانه سينما در حل کردن بسياري از مشکلات صنفي تشکلهاي مختلفش ناکام بماند، بلکه حتي انتقادات زيادي را هم به دليل رويکردهاي سياسي خانه سينما در دورهي مديريتش برانگيزد. در اين گزارش سعي بر آن است تا برخي از مهمترين مشکلات صنفي و همچنين اقدامات سياسي خانه سينما را در دورهي مديريت عسگرپور مرور کنيم تا شايد روشنگر بسياري از ابهامات در خصوص روابط بين خانه سينما و معاونت سينمايي باشد.
سکوت خانه سينما در آشوبهاي پس از انتخابات و يادداشت سجادپور
اولين جرقههاي مخالفت با سياستهاي مديران خانهي سينما شايد برگردد به وقايع بعد از انتخابات 88. در آن دوران و در اوج آشوبهاي خياباني، موضعگيري به موقع هنرمندان و در راس آنها خانه سينما ميتوانست در فروکش کردن التهاب جامعه بسيار موثر باشد. ولي خانه سينما در آن دوران نهتنها نقش موثري بازي نکرد که حتي مدتي طولاني تن به سکوتي معنادار داد تا جايي که عليرضا سجادپور که در آن زمان رئيس هيئت اسلامي هنرمندان بود در يادداشتي به محمدمهدي عسگرپور اعتراض خود را به اين روند خانه سينما نشان داد. سجادپور در يادداشت خود چنين آورده بود: «به عنوان يک سينماگر از همکارانم در عرصه هنر سينما انتظار دارم با اعلام حمايت خود از نتيجه انتخابات و تبريک به برنده اين رقابت که منتخب مردم است، در حد توان خود به آرامش جامعه کمک کرده و الگويي براي ديگران باشند.» انتقادات سجادپور همين جا پايان نيافت. او چند روز بعد و در مصاحبه با خبرگزاري فارس به انتقاد از عملکرد غلط خانه سينما در حوادث بعد از انتخابات پرداخت. سجادپور در مصاحبه اش با فارس چنين گفت: «خانه سينما بايد رسماً اعلام کند که هيچ کدام از هنرمندانش ربطي به اين آشوب ها ندارند و اگر کسي با رسانه هاي خارجي صحبت کرده، او را از اين صنف اخراج کند. من علت سکوت عجيب و مرگ آور در خانه سينما را نمي فهمم.»
اما عسگرپور در مقابل اين يادداشت سجادپور سکوتش را شکست و با ادبياتي تند براي وي نوشت: «آقاي سجادپور، «سکوت مرگبار خانه سينما» به همان ميزان عدم سکوتش هم مي تواند براي امثال شما نفع داشته باشد چرا که اظهارنظرش مي تواند در دوره تفتيش عقايدي که بناي راه اندازي آن را داريد باعث ويراني اش شود و سکوتش هم مي تواند انگيزه شما و همکاران تان را در راه اندازي پادگان سينما به جاي خانه سينما بيشتر کند، چون فتح فيزيکي خانه سينما چندان دشوار نيست»
عسگرپور ادبيات سجادپور را به ادبيات نظامي تشبيه کرد و در ادامه چنين نوشت: «اينجانب به عنوان کسي که بيش از 25 سال سابقه کار اجرايي دارم مي گويم که نگران نباشيد، بودجه هاي صدا و سيما و ارشاد در انتظار و در اختيار شما و دوستان تان خواهد بود و نيازي به پوشاندن اين نيت تحت لواي مقدسات و ارکان جمهوري اسلامي ايران نيست. پس بگذاريد دست کم شما را کمتر سياسي و بيشتر فرهنگي بدانند.» مديرعامل خانه سينما همچنين آورده بود: «اين را هم بدانيد که با شيوه تفتيش عقايد آن هم پس از عزم عمومي براي آرامش بخشي فقط در کوتاه مدت، تکرار مي کنم در کوتاه مدت، موفق به حذف هنرمندان برجسته و جايگزين کردن دوستان کم هنر خواهيد شد. يعني همان نقشه يي که سال ها در سر شما و دوستان تان بود اما زمينه اجرايش فراهم نشده بود و حتماً در تاريخ از شما همان گونه ياد مي شود که از مک کارتي و ليست سياه معروفش.»
البته اين نوع ادبيات همراه با توهين عسگرپور به بهانههاي ديگر هم ادامه پيدا کرد و اين آخرين باري نبود که وي در مقابل انتقادات اينچنين عنان از کف ميداد، نمونهاش هم پاسخ وي به وزير ارشاد در مورد وقايع اخير خانه سينما که در ادامه خواهد آمد.
کنفرانس خبري عسگرپور و انتقادات شديد نسبت به مديريت دولتي سينما
اولين کنفرانس خبري هيئت مديرهي خانه سينما بازهم به اختلافات خانه سينما و معاونت سينمايي دامن زد. عسگرپور در اين جلسه انتقادات زيادي را نسبت به مديريت دولتي در حوزهي سينما وارد کرد و اينطور بيان کرد که معاونت سينمايي قصد دارد با اعمال قدرت تمام بخشهاي سينمايي را به کنترل خود درآورد. داستان انتقادات عسگرپور به اعمال قدرت معاونت سينمايي از اين قرار بود که بعد از انتصاب سجادپور به رياست اداره نظارت و ارزشيابي و تشکيل دوره جديد جلسات شوراي پروانه ساخت، عبدالحسين برزيده يکي از نمايندگان خانه سينما در شوراي پروانه ساخت به دليل انتقاداتي که به سجادپور داشت از اين سمت استعفا داد. بعد از چند وقت شاهسواري نمايندهي ديگر خانهي سينما هم اعلام کرد که به دليل دستور مديريت خانه سينما ديگر نبايد در جلسات شوراي صدور پروانه شرکت کند. بعد از اين قضيه معاونت سينمايي اعلام کرد که چون با استعفاي اين دو تن شوراي صدور پروانه از حدنصاب افتاده و به دليل حجم گستردهي درخواستها نميتواند اين جلسات را تا اعلام نمايندگان جديد خانه سينما تعطيل کند، خودش دوتن را جايگزين نمايندگان خانه سينما کرد.
عسگرپور در کنفرانس خبريش اين داستان را اينطور بيان نمود: «اگر همان موقع ميگفتند که لازم نيست نمايندهاي از خانه سينما در اين جلسات حضور داشته باشد، شايد همه چيز بهتر بود و حداقل ما ميفهميديم که مديران جديد ميخواهند همه چيز را کنترل کنند، اما بايد توجه داشته باشيم که هر شيوه و استراتژي يک دولت نيازمند به راهکارهاي قانوني دارد و براي عمل کردن آن لازم است که مسايل قانوني هم مورد توجه قرار گيرند. در اين زمينه هم لازم بود که ابتدا اساسنامه را تصحيح کنند، البته اين شيوه پسنديده و بزرگمنشانهاي نيست و قطعاً هم در تاريخ باقي خواهد ماند.»
روابط عمومي معاونت سينمايي هم فرداي روز کنفرانس خبري در جوابيهاي که به اين ادعاي عسگرپور ارائه داد نوشته است: « پس از انتصاب مدير کل جديد اداره ارزشيابي و نظارت و آغاز مجدد فعاليت شوراي پروانه ساخت بعد از مدتي وقفه، جناب آقاي برزيده يکي از نمايندگان خانه سينما در اين شورا پس از حضور در يکي از جلسات اعلام استعفا نمود. حدود 5 هفته بعد ايشان در يک مصاحبه استعفاي خود و دلايل آن را اعلام داشت سپس هفته بعد از آن مصاحبه جناب آقاي شاهسواري نماينده ديگر خانه سينما اعلام کرد که به دليل دستور هيأت مديره خانه سينما نبايد ديگر در جلسات شورا حضور يابد. از آنجا که عدم حضور اين دو فرد به تعطيلي شورا منجر ميشد، طبق آئيننامه شوراي پروانه ساخت مصوب هيئت وزيران به تاريخ 20/3/77 ماده(2) تبصره ذيل ماده که تصريح دارد (در غياب نمايندگان خانه سينما دو نفر به انتخاب معاون سينمايي جايگزين ميشود)، 2 عضو جديد دقيقاً با عنوان تهيه کننده و کارگردان جايگزين 2 نماينده خانه سينما که تهيه کننده و کارگردان بودند، شدند تا با عنايت به کثرت درخواستها وقفهاي در فيلمسازي پديد نيايد. بديهي است در دوره آتي تشکيل شوراي پروانه ساخت از نمايندگان خانه سينما مجدداً دعوت به عمل خواهد آمد.»
البته خانه سينما در اين داستان انتقاد ديگري هم به معاونت سينمايي داشت و آن اينکه بعد از استعفاي برزيده آنها نمايندهي جديد خانه سينما را معرفي کردهاند ولي معاونت سينمايي توجهي به اين موضوع نکرده.
بحران در کانون کارگردانان
در ابتداي بحث گفتيم که سياسيبازيهاي خانه سينما در اين دوره باعث شده که مديران آن نسبت به انجام وظايف اصليشان که حل مشکلات صنفي تشکلهاي مختلف سينماييست غافل و ناتوان باشند. متاسفانه در اين دوره شاهد چندپاره شدن کانون تهيهکنندگان و همچنين بروز اختلاف در کانون کارگردانان بوديم که دو گروه مهم سينمايي کشور هستند، ولي با وجود اين خانه سينما در اين دو مورد نتوانست نقش تاثيرگذاري را ايفا کند.
اوج بروز و ظهور اختلافات کانون کارگردانان را قطعا بايد در برکناري غيرمنتظرهي عليرضا رئيسيان از رياست شوراي مرکزي اين کانون در 29فروردين89 دانست. در مورد اين برکناري ابهامات زيادي وجود دارد، اينکه چرا بايد رئيسياني که 8 سال رئيس کانون کارگردانان بوده به يکباره و در زماني که فقط يک هفته به تشکيل مجمع عمومي باقيمانده توسط شوراي مرکزي کانون برکنار شود. مگر چه اتفاقي افتاده بود که اعضاي شوراي مرکزي اين يک هفته را هم نميتوانستند صبر کنند تا رايگيري صورت گيرد.
در اين مورد بسياري بر اين عقيدهاند که سياسي عمل نکردن رئيسيان و وارد نشدن او به جريانهاي حمايتي برخي احزاب خاص باعث برکناريش شده. رئيسيان در همان روزها دربارهي اين موضوع گفته بود: «من همواره به دور از جريانهاي سياسي بودم و بر استقلال تاکيد داشتم، اما ميبينم اقدامي که صورت گرفته از سوي برخي افراد وابسته بوده است، اما نتايج منفي اين اقدام متوجه خانه سينما خواهد شد زيرا در اين دوره يکبار صنف تهيهکنندگان چندپاره شد و حالا اين اتفاق در مورد کانون کارگردانان رخ خواهد داد.»
درگيريهاي کانون کارگردانان اما به اينجا ختم نشد. هنوز چند ماهي از تشکيل مجمع عمومي و تشکيل شوراي مرکزي جديد به رياست سيروس الوند نگذشته بود که اعضاي اين شورا تصميم به استعفا گرفتند.
بنابراين، کامبوزيا پرتوي نايبرئيس، سعيد سهيلي رئيس شوراي صنفي نمايش و مهدي کرمپور سخنگو شوراي مرکزي کانون کارگردانان سينماي ايران در نامهاي ضمن اعلام استعفاي خود، خواستار تشکيل مجمع عمومي فوقالعاده براي انتخابات مجدد شدند. در نامهي استعفاي اين سه تن از شوراي مرکزي کانون آمده است: « اکنون و پس از گذشت پنجماه از تشکيل شوراي مرکزي جديد متأسفانه بهدليل ضعف مديريت، نبود انگيزه قوي براي کار صنفي و غيبتهاي مکرر برخي اعضا، چنان شده که حتي تشکيل جلسات نيز مختل گشته و کانون عملاً هيچ خروجي و موضعگيري شفاف و مناسبي در قبال مسائل کلان سينما در مجامع تصميمگيرنده و مديريت و پشتيباني مؤثر از حضور نمايندگانش در مجامع صنفي و استراتژي مشخصي براي حمايت از اعضايش ندارد؛ و تنها شبحيست از آني که بايد باشد و در قليل اقدامات و موضعگيريهايش نيز دچار خردهگيريها و فشارهاي عوامل بيروني ميشود که گويي خود قيم و کانون را تيولي خود ميدانند که چرا منافعشان لحاظ نشده است.»
بعد از اين استعفا سيروس الوند رئيس جديد کانون کارگردانان در مصاحبهاي ادعا کرد که عدهاي قصد کودتا عليه شوراي مرکزي کانون کارگردانان دارند. که اين خود بيانگر اوج بحران در کانون کارگردانان است.
کانون کارگردانان و مشکلاتش فقط نمونهاي بود از صدها مشکل صنفي تشکلهاي مختلف سينمايي کشور که مديريت خانه سينما نهتنها نتوانسته بلکه حتي دغدغهي حلشان را هم نداشته است، وظيفهاي که خانه سينما از ابتدا به خاطر انجام آن تشکيل شده است و اگر خانه سينما روزي اعلام کند که قدرت حل اين مشکلات را ندارد ديگر وجود خودش نيز محلي از اعراب نخواهد داشت.
امنيت شغلي، بازي سياسي ديگري از خانه سينما
سوم مردادماه 1389 امين تارخ دبير کمپين گردهمايي امنيت شغلي و سخنگوي خانه سينما در نشستي رسانهاي برنامههاي خانه سينما براي برگزاري مراسمي را اعلام کرد که قرار بود از امنيت شغلي و حرفهاي اهالي سينما حمايت کند. اواخر سال 88 نيز محمدمهدي عسگرپور از تلاش اين تشکل صنفي براي حل مشکلات معيشتي اهالي سينما صحبت کرده بود. وي پيشتر هم در گفتگوهاي مختلف بيان کرده بود که سينماگران ايراني نيازمند برنامههاي حمايتي بيشتري براي تامين دغدغههاي ماليشان هستند.
هيئت رئيسهي خانه سينما در گفتوگوهايشان سعي بر اين داشتند که اين تجمع را فقط در راستاي اهداف صنفي جلوه دهند ولي از ابتدا هم روشن بود که مسئلهاي مانند امنيت شغلي را با چنين تجمعاتي نميتوان حل کرد و قصد گردانندگان آن چيز ديگري است. جواد شمقدري معاون سينمايي وزارت ارشاد در حالي که دو روز به برگزاري مراسم باقي مانده بود، چنين گفت: «تصور من اين است که اين موضوع باز دستاويز رفتارهاي سياسي بعضي آقايان شده که بايد عزيزان و همکاران ما هوشيار باشند. موضوع امنيت شغلي با يک گردهمائي حل نميشود بلکه حداقل کار تشکيل کارگروههاي کارشناسي است تا نسبت به نحوه عملي شدن آن به راه حلها بينديشند و گروهي هم پيگيري کند تا اين موضوعات از طريق مجلس، دستگاههاي دولتي ذيربط به سرانجام خود برسد.»
ابوالقاسم طالبي کارگردان سينما و تلويزيون هم يکي از کساني بود که از خانه سينما انتقاد کرد: «خانه سينما بيش از 4000 نفر عضو دارد. چند نفري در خانه سينما هستند که ممکن است از جريان برانداز به حساب آيند که با آنها برخورد نشده است و توانستهاند به عنوان حزب در خانه سينما فعاليت کنند. ولي اکثر اعضاي آن طرفدار کشور هستند. اين چند نفر حسابشان از خانه سينما جدا است.»
انتقادات سينماگران فقط به طالبي محدود نماند و علي اکبري تهيهکنندهي سينما نيز چنين موضع گيري کرد: «: اينکه خانه سينما قصد داشت چنين همايش اعتراضي را دقيقا همزمان با تشويق رسانه هاي لس آنجلسي و استکباري برگزار کند، معنايي جز همراهي با آنها را به ذهن نمي رساند. چنين حرکت هايي نفعي براي بدنه سينما ندارد و حتي بدنه سينما با اين حرکت ها مخالف است زيرا چنين همايش هايي براي کساني است که هيچ مشکل کاري، معيشتي، رفاهي و بيمه اي ندارند و حتي از روي سيري اين حرف ها را زده و هياهو مي کنند.»
سرانجام يکروز مانده به برگزاري مراسم، شوراي مرکزي اتحاديه تهيهکنندگان در بيانيهاي آشکارا مخالفت خود را با برگزاري مراسم اعلام کرد:«اهل سينما ميدانند که شرايط کنوني سينما چيست. تعجب شوراي مرکزي اتحاديه برخورد غيرحرفهاي و احساسي ارکان اصلي خانه سينما است. چه شده است که هيئت مديره خانه سينما دغدغه امنيت شغلي و شعار بيمه را ميدهد آيا در اين شرايط حساس جامعه که بايد خانه سينما در جهت تعامل و يکپارچگي و به هم پيوستن خانه سينما و مجموعه مديران تلاش کند چه شده که اين همه تلاش و امکانات بيتالمال را صرف اختلاف و نفاق ميکند»
در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است:«اعضاي شوراي مرکزي اتحاديه بر اين باورند که خانه سينما در هماهنگ کردن صنوف و يکپارچه کردن آنان ناتوان است و اين ناتواني را ميخواهد با جلساتي اينچنيني لاپوش بگذارد آيا ميدانيد آب در آسياب دشمن ريختن جرمش در مقابل مردم هنردوست نابخشودني است؟! آيا ميدانيد جمع کردن تعدادي از اعضاي سينما در يک محل کوچک و بوق کردن اين جلسه براي مردم که دوستدار هنرمندان هستند چه عواقبي دارد؟».
مشکلات معيشتي تعداد زيادي از اهالي سينما همچنان به قوت خود باقي است اما متاسفانه خانه سينما در اين مدت نشان داده که هيچ دغدغهاي براي حل اين مشکلات ندارد و از اين مشکلات فقط به عنوان بهانهاي براي نيل به اهداف شخصي مديران خود بهره ميبرد.
جشن خانه سينما، آخرين و مهمترين ميتينگ سياسي اين تشکل صنفي!
جشن خانه سينما در واقع يک گردهمايي بزرگ براي فعالين سينمايي کشور است که هر ساله توسط مديران خانه سينما برپا ميشود و در آن از بهترينهاي سال گذشته تقدير ميشود، درست مثل جشنواره فجر. اما چه شد که امسال بر خلاف رويهي سالهاي گذشته اين مراسم اينقدر جار و جنجال رسانهاي برپا کرد؟ اگر سير اتفاقات خانه سينما در دورهي مديريت عسگرپور را – که در بندهاي قبل به چند مورد آن اشاره شد- پيگيري کرده باشيد قطعا از اينهمه حواشي جشن امسال خانه سينما متعجب نخواهيد بود، از اينکه بگويند جشن امسال يک ميتينگ سياسي بود تا يک جشن صنفي. اما در جشن خانه سينما چه گذشت:
ماجرا از اين صحبتهاي اصغر فرهادي آغاز شد: « اميدوارم وضع مملکت طوري شود که گلشيفته بتواند برگردد، اميدوارم بهرام بيضايي برگردد. امير نادري بتواند در ايران فيلم بسازد و اميدوارم جعفر پناهي هم بتوان در ايران فيلم بسازد و اميدوارم سالهاي آينده مجبور نباشيم اعلام کنيم که ما عضوي از خانه سينما هستيم و به زودي وضع، وضع بهترين باشد.»
ولي اين تنها اتفاق جشن سينما نبود، جشن وقتي کاملا رنگ و بوي سياسي گرفت که رخشان بني اعتماد و دخترش باران کوثري با شال و دستبند سبز بر روي سن حاضر شدند و جشن را تماما به يک ميتينگ سياسي تبديل کردند.
محمدمهدي عسگرپور هم باز انتقادات خود را نسبت به معاونت سينمايي مطرح کرد: « زحماتي که ايشان(فرهاد توحيدي) کشيدند خيلي روشن است. او از هيچ جا دستور نگرفته بود و نه به قيافه ما ميخورد که برانداز باشيم. مديران فرهنگي لطف کردند که ما را در محاصره اقتصادي قرار دادند، چون کمکم داريم ياد ميگيريم که بدون حمايت دولت زندگي کنيم. »
اما حواشي اين جشن وقتي داغتر شد که شمقدري دستور توقف توليد فيلم درحال ساخت اصغر فرهادي را به علت حرفهايش در جشن خانه سينما داد و در بيانيهاي اينطور نوشت: « من از خانواده شهدا عذر ميخواهم، من از شهداي عزيز که خون مقدسشان براي رويش و نهال انقلاب اسلامي ريخته شد تا به درخت تناور و پر برکتي تبديل شود عذر ميخواهم، من از ايثارگران و جانبازان که سالهاست درد و رنج ناشي از زخمهاي جراحت را به عشق رشد و شکوفائي نظام جمهوري اسلامي صبورانه تحمل ميکنند عذر ميخواهم، من از ملت بزرگ و قهرمان ايران که با بزرگواري زخم زبان جاهلان را که به اسلام و انقلاب طعنه ميزنند و آن را نشنيده ميگيرند عذر ميخواهم، من از محضر رهبر بزرگ انقلاب اسلامي عذر ميخواهم. من در درگاه الهي و در پيشگاه امام حاضر مهدي موعود طلب عفو و بخشش مينمايم.
اينکه در مراسمي بنام جشن خانه سينما با هلهله و شادي بيخبران و غافلان پايان نظام جمهوري اسلامي ايران را آرزو ميکنند چه بايد کرد!
کسي که از روي غرور جاهلانه و شايد هم غفلت چنين سخناني بر زبان ميراند چه پاسخي دارد؟! کساني که شنيدند و سکوت کردند، کساني که تشويق کردند و هلهله سر دادند، به راستي ميدانند کجا ايستادهاند ميدانند پا گذاشتن روي ميراث بزرگ امام و رهبر کبير انقلاب اسلامي و پايمال کردن خون دهها هزار شهيد چه جفاي بزرگي است؟
حتماً نميدانند. والاّ فرزندان اين آب و خاک مثل همه آحاد ملت بزرگ و قهرمان ايران در هر شرايطي حاضر نيستند از انقلاب و نظام خود فاصله بگيرند.
اين آفت شاهنشينان در سينماست که گاهي گرفتار هيجان و گاهي لجبازي و گاهي غفلت و سرخوشي ميشوند. اميدوارم خداوند از اين لغزشها بگذرد و بر بيچارگي ما اين خطاها را ببخشايد و رحم نمايد. مباد که در روز جزا در پيشگاه صالحان و اولياء و شهدا سرافکنده باشيم.»
بعد از بيانيهي تند و تيز شمقدري اين بار نوبت سيدمحمد حسيني، وزير ارشاد، بود که در برابر اتفاقات اين جشن موضعگيري کند: «اينکه بعد از گذشت يکسال و خُردهاي از داستان انتخابات يکي بيايد و با دستبند سبز برود بالاي سن درست نيست. سال گذشته که اين اتفاقات در مورد بعضي از هنرمندان افتاد گفتيم اينها به هر حال روح لطيفي دارند و شايد به طور عميق وارد مباحث سياسي نشدهاند اما الان ديگر اگر کسي بخواهد جنبش مُرده سبز را زنده کند معني ندارد.»
«البته خود آقاي فرهادي هم متوجه شده که حرفهايش در جشن خانه سينما نامناسب بوده است. اينکه کسي آرزو کند که فردي ضد انقلاب مثل محسن مخملباف و خانوادهاش برگردد به ايران و انتظار هم داشته باشد که ما برايش فرش قرمز پهن کنيم نشان ميدهد که مسئله ديگر صنفي و سينمايي نيست.»
«ما با هيچ شخصي از جمله آقاي فرهادي و يا ديگراني که تحت تاثير هيجانات حرفهايي زدهاند بحثي نداريم حرف ما با حلقه گردانان اين محافل است. قضيه ايشان (فرهادي) مسئله ما نيست مسئله ما کساني است که به صورت سازماندهي شده دارند ارزشهاي اسلامي را زير پا ميگذارند.»
عسگرپور هم در مقابل اين انتقاد تند حسيني نسبت به «حلقه گردانان اصلي اين محافل» سکوت نکرد و بار ديگر نامهاي پر از توهين به وزير ارشاد نوشت: «خداوند را بسيار شاکرم که بعد از گذشت يک سال از مسووليتتان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي غير از مباحث کلي که گفتنشان چندان پيش زمينه و تجربه خاصي لازم ندارد بالاخره سخني در خصوص مسائل صنفي سينما گفتيد و به قاعده "تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد" عيب و هنرتان را نمايانديد.
اينجانب و برخي از اهالي سينما به خوبي ميدانند جنابعالي چه دورهي سختي را در اين منصب پشت سر ميگذاريد. سختي نه به لحاظ کار تخصصي فراوان و مثلا تعامل با اهل فرهنگ و هنر که در اين زمينه کارنامه يک سالتان به وضوح بيانگر ناکامي است؛ بلکه به لحاظ عدم تمايل ورود به مباحث جدي و تخصصي و عدم امکان براي مراقبت از فعاليت معاونيني که افکار عمومي حتي انتصاب آنها را نيز مربوط به شما نميدانند.»
«مگر امثال ما از کجا آمده بودند؟ مگر شما از کجا آمدهايد؟ مايليد سوابقمان را حداقل از تاريخ 12/11/57 تاکنون با هم مقايسه کنيم؟» «امسال اکثريت مخاطبان و علاقمندان سينما با سليقهها و گرايشهاي مختلف معتقد بودند که مجموعاً يکي از بهترين جشنهاي سينماي ايران در طول چند سال گذشته را تجربه کردهاند. تا اينکه بيانيه هيستريک معاونت امور سينماييتان که با هدف برهم زدن تمرکز مديران و دست اندرکاران نسبت به ناکاميهاي پي در پي اخيرشان و عدم توانايي در جذب سينماگران شاخص منتشر شد. بيانيهاي که به زعم خيليها برگرفته از رفتار رئيس جمهور پيشين آمريکا بود که براي حمله به يک سرزمين، خوب است بهانهاي پيدا کني، آنرا بزرگ کني، با دروغ آميختهاش کني، از هجمه رسانهاي هم بهره گيري و به آن سرزمين حمله کرده و آن را اشغال کني!»
و خب البته اين بار نوبت شمقدري بود که جواب نامهي عسگر پور را بدهد: «روز گذشته نامهاي خطاب به وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر شد که درهتاکي و بيادبي به يک مسئول انقلابي و مؤمن و متعهد، درطول سالهاي پس از انقلاب اسلامي کمتر مشابه آن را سراغ داريم. مگر در سالهاي اول انقلاب آن هم درقلم و زبان گروهکي که امروز به عنوان منافقين شناخته ميشوند.
در اين نامه ادبياتي از توده مسلکهاي سابق و ليبرال منشهاي امروز ديده ميشود که سعي ميکنند خشم و عصبانيت ناشي از عدم موفقيتهاي سياسيشان را جبران کنند. هم صدائي و استقبال رسانههاي بيگانه از اين اقدام نيز خود قابل تأمل بود! خدا را شکر در جمهوري اسلامي آن قدر آزادي بيان هست که حتي هتاکان و بيادبان هم به نامهپراکني بپردازند.
از آنجاکه پاسخ هتاکان در نزد عاقلان خاموشي است در مقام پاسخگويي برنميآئيم. فقط جهت روشنگري چند مطلب ذکر ميشود
1-ترديدي نيست که تقريباً همه خانواده سينما و صنوف آن لحن و بيان اين نامه را تأييد نميکنند و بر اين هتاکي و بيادبي صحه نميگذارند و بر مدار اين خشم و عصبانيت نابخردانه گام بر نميدارند.
2-اينکه فردي به اتکا چند نفر به خود اجازه ميدهد به نمايندگي فيلمسازان که بالغ بر پنج هزار نفر هستند بدون رأي و نظر و موافقت آنان هر آنچه که بر قلمش جاري ميشود بنام اين جمع بر کاغذ براند خودش نوعي خيانت در امانت است که پيگيري حقوقي دارد و خلاف اخلاق و عرف و انسانيت است.
3-درک بالاي وزير محترم که ريشه اصلي انشقاق در خانه سينما و مشکلات اين مجمع صنفي را به خوبي شناختند و بشرح آن پرداختند ،ظاهراً باعث عصبانيت بعضي گشته است آنجا که وزير محترم درشرح اتفاقات ناخوشايند جشن خانه سينما ابراز ميکنند « ما با خطاي يک فيلمساز و يک فرد روبرو نيستيم بلکه مسئول اين خطاها و لغزشها را بايد در صحنه گردانان جشن خانه سينما جستجو کرد.» همين ديدگاه باعث شد ساخت فيلم آقاي فرهادي ادامه يابد.
4-طي ماهها و روزهاي گذشته شاهد تشديد اختلافات و تشتت بين صنوف سينمايي و اعضا، آن شدهايم. تهيه کنندگان به چهار گروه تقسيم شدهاند، کانون کارگردانان سينماي ايران نيز که اخيراً قوام يافته بود امروز شاهد هستيم که رئيس کانون کارگردانان از کودتاي جديد در اين صنف نام ميبرد که هدفش از هم پاشيدن اين ساماندهي جديد است.از طرفي هر روز شاهد نامهها و مصاحبههاي شديد الحن بين افراد و اعضاء صنوف سينما هستيم.که همه اين آشفتگيها و تشتتها ذيل مديريت فعلي خانه سينما رخ ميدهد خانه سينمايي که بايد هدفش انسجام و ساماندهي و آرامش اهالي سينما باشد.
5-موضوع امنيت شغلي با همه مؤلفههاي آن که به حق يک مطالبه جدي اهالي سينماست توسط کساني که در طول مديريت بيست سالهشان بر مديريتهاي مختلف سينمايي کشور هيچگاه ساماندهي نشد و براي آن اقدام جدي نکردند دستاويز تحرکات سياسي و ايجاد اغتشاش شده است.
6-مديريت فعلي خانه سينما، دفتر مدير عامل را به اتاق جنگ براي تحقق خواستههاي جناحي و ترميم شکستهاي سياسي باندي که به آن وابسته است قرار داده است.امور صنفي و رفاهي و معيشتي اهالي سينما که در چارچوب امنيت شغلي ميتوان به آن اشاره کرد مطالباتي نيست که دولت و نظام خود را نسبت به تحقق آن متعهد نداند. اگر چه در طول همه سالهاي گذشته زير ساختها و روشهاي اجرائي تحقق اين امر از سوي مديران سينمايي جدي گرفته نشده است.
آيا اختلافات پايان يافته است؟
بعد از جوابيهي شمقدري به نامهي عسگرپور و ادامهي ساخت فيلم فرهادي، ظاهرا اين بار هم اين موقتا اختلافات معاونت سينمايي و خانه سينما پايان يافته ولي مسلما تا وقتي که اين تيم مديريتي و اين نگاه سياسي بر خانه سينما حاکم باشد نه مشکلات صنفي سينماگران قابل حل است، نه سوء استفادهي سياسي از هنرمندان پاياني دارد، نه گوش شنوايي براي شنيدن انتقادات هنرمندان وجود دارد و نه مشکلات خانه سينما و معاونت سينمايي مرتفع خواهد شد. تا چند وقت ديگر انتخابات خانه سينما براي تعيين هيئت رئيسهي جديد است و بايد منتظر ماند تا معلوم شود مديران آيندهي خانه سينما چه کساني خواهند بود.