به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژه های خود نوشت:
روزنامه تعادل در این باره خاطرنشان کرد: وزیر صنعت، معدن و تجارت اخیراً خواستار ریشهیابی علل عدم افزایش صادرات متناسب با رشد نرخ ارز (۱۴ هزار تومان) شد و گفت: «همه تشکلها متفقالقول بودند که با افزایش نرخ ارز به ۶ هزار تومان، صادرات رونق مییابد، درحالی اکنون ارز به ۱۴ هزار تومان رسیده، ولی صادرات به آن اندازه رشد نیافته است.» در همین ابتدا باید گفت نه تمامی صادرکنندگان، برای صادرات کالاهای خود ارز ۱۴ هزار تومان دریافت کرده و میکنند و هزار اما و اگر و پیمانسپاریها در مسیر دریافت ارز حاصل ارز صادرات با قیمتهای پایینتر از ۱۴ هزار تومان وجود دارد و نه آنکه میتوان تصور نمود تشکلی ادعا کرده باشد به صرف تغییر قیمت ارز در شرایط نامناسببودن فضای کسب و کار، وضع صادرات محصولات اعضای آن تشکل دگرگون خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
علیخانی: وزرای ناتوان در دولت چه میکنند؟
نکته مهم اما در سخنان وزیر صنعت تکرار مضمونی است که با اندک تفاوتی از سوی رئیسجمهور در سال گذشته بیان شده بود. روحانی در جلسه هیأت دولت در آبان سال قبل گفته بود: «چند اقتصاددان بودند که در مورد قیمت ارز وقتی صحبت میکردیم میگفتند اگر قیمت آن ۴/۲۰۰ تومان بشود تمام ایران گلستان میشود. آنها میگفتند ارز ۴/۲۰۰ تومان بشود صادرات ما دوبرابر میشود. حالا این ۴/۲۰۰ تومان که آرزوی آن اقتصاددانان بود محقق شده (اما گلستان نشد…)»
اگر در گفتار جناب وزیر صنعت این «تشکل» ها هستند که با توصیههای خود دولت را دچار اشتباه محاسبه نمودند، در سخنان رئیسجمهور این «اساتید اقتصاد» بودند که مشاوره نادرستی به دولت دادند. جالب اما اینجاست که رئیسجمهور به وزیر اقتصاد توصیه میکند که «اگر میخواهید در اقتصاد پیشرفت کنید صاحبان تجربه را هم بیاورید» حال آنکه وزیر صنعت عنوان میکند که توصیه تشکلها (یعنی همان صاحبان تجربه!) هم در این زمینه گمراهکننده بوده است و البته خود خواستار ریشهیابی علل کاهش صادرات میشود، لابد از اقتصاددانان! اما درست در همین روزها معاون اول رئیسجمهور از «صاحبنظران» خواسته است تا با اعلامنظر و تحلیل دولت را در انتخاب گزینههای کوپنی یا آزاد و رقابتیکردن اقتصاد یاری کنند! اینکه اما «صاحبنظران» چه کسانی هستند و چه کسانی صلاحیت علمی و تجربی مشورتدادن به مسئولان محترم دولتی را دارند، سوالی مهم است که باید بدان پاسخ داد؟!
واقعیت آن است که شواهد ومستندات بسیاری نشان میدهد برخلاف دیدگاه مسئولان دولتی، نظر و توصیههای اقتصاددانان و نیز فعالان اقتصادی در مورد «نرخ ارز» و بسیاری دیگر از چالشها و مشکلات اقتصادی صحیح بوده است. متأسفانه اما مسئولان دولتی یا سخن این افراد و نیروهای اجتماعی را درست و کامل نشنیدهاند یا شنیدهاند اما این توصیهها را یا اجرا نکرده یا نیمهکاره اجرا کردهاند.
حال که نه اقتصاددانان و نه تشکلها موردعنایت و اعتماد مسئولان محترم دولتیاند حداقل خوب است این عزیزان گزارش نهادهای پژوهشی یا بخشهای تخصصی وابسته به دستگاههای دولتی خود را مورد توجه قرار دهند.
اگر چنین بود که همه کشورها با یک دستکاری پولی و ارزی یک شبه رهصد ساله میرفتند! بهنظر میرسد راهحل خروج از وضعیت دشوار فعلی آن است که بهجای انداختن اشتباهات و تقصیرها به گردن کارشناسان و فعالان اقتصادی و صنعتی بهتر است به آنان اعتماد کنیم و توصیههای آنها را جدی بگیریم، والا هر روز مشکلات انبوهتر و ما تنهاتر خواهیم شد. مشکلاتی که قطعاً به تنهایی توان رفع آنها را نخواهیم داشت؛ چرا که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود!