به گزارش مشرق به نقل از فارس، «جاسبی رفت»؛ همین دو کلمه شاید مهمترین خبر سیاسی و اجتماعی کشور برای بخشهایی از جامعه در روزهای گذشته بوده است، هرچند که تا تحقق آن باید مدتی تحمل داشت و شاهد این مدعا هم اندک تجربهای است که در مدت فعالیت رسانهای در حوزه «دانشگاه» نصیب نگارنده شده است.
از حاشیه کاسته و به اصل ماجرا بپردازیم؛ اصل ماجرا این است که با وجود اینکه بسیاری از دانشجویان و کارشناسان کشور، سالهاست که در انتظار شنیدن همین دو کلمه بودند، اما باید قبول کنیم که هنوز هم بسیاری از دانشجویان و حتی مردم کشور نسبت به بسیاری از تخلفات صورت گرفته در دانشگاه آزاد و مجموعه تحت امر عبدالله جعفرعلی جاسبی بیخبر بوده و در یک کلام از خود میپرسند که «مگر جاسبی چه کرده است؟ و چرا باید ریاست دانشگاه آزاد را تحویل دهد؟»
نکته نخست و بسیار مهم پیش از پرداختن به موضوع اصلی، یادآوری این نکته است که دانشگاه آزاد توانسته طی 30 سال فعالیتش، خود را به عنوان یک قطب علمی و آموزشی در کشور مطرح کرده و امکانات مناسبی را در جهت ارتقا و پیشرفت علمی کشور فراهم کند و همین مساله را باید مورد تقدیر قرار داد اما باید توجه داشت که استناد به همین حسن، به اشتباه موجب نشود که اشتباهات، سوءاستفادهها و تخلفات این مجموعه نادیده گرفته شود.
با همین مقدمه کوتاه بر آن شدم تا در راستای شفافسازی و روشنگری و در فرصتی کوتاه، گوشهای از سوءاستفادهها و تخلفات جاسبی و همراهانش در دانشگاه آزاد و به نام دانشگاه آزاد را بازخوانی کرده و به اندازه خود، پاسخ دهم که جاسبی چه کرده و چرا باید ریاست دانشگاه آزاد را تحویل دهد؟ در ادامه این مطلب، تلاش شده به برخی از تخلفات و سوءاستفادههای جاسبی و مدیران تحت امرش در دانشگاه آزاد طی 30 سال گذشته به صورت مختصر و مجیز اشاره شود؛
* انتخابات سال 88؛ شهریه دانشجویان در ستادهای تبلیغاتی
ارادت جاسبی به هاشمی رفسنجانی بر کسی پوشیده نیست و بر همین اساس، تلاش جاسبی برای ناکام کردن رقبای دوست، حامی و یا شاید مراد وی چندان غیرقابل تصور نباشد، اما در همین زمینه نیز شواهد و قرائنی وجود دارد که حاکی از سوءاستفاده از اموال دانشگاه آزاد به نفع مطامع شخصی جاسبی و همراهانش بوده است؛ در یک کلام یعنی اینکه دانشگاه آزاد همزمان با انتخابات ریاست جمهوری دهم وارد رقابتهای انتخاباتی شد و با در اختیار قرار دادن اموال و داراییهای این دانشگاه که در حکم بیتالمال مسلمین میباشد، هم صدا با بسیاری از رسانههای خبری خارجی و معاند، تمام توان خود را بکار گرفت تا «هرکسی رئیس جمهور شود، غیر از احمدی نژاد»!
در این راستا حمزه کرمی، کارمند دانشگاه آزاد و عضو فعال سایت جمهوریت و ستاد میرحسین موسوی در دادگاه متهمین اغتشاشات بعد از انتخابات اعتراف کرد که «از آنجایی که بنده کارمند دانشگاه آزاد هستم، جاسبی گفت که باید کاری کنیم تا هر طوری شده احمدی نژاد رئیس جمهور نشود؛ زیرا دانشگاه آزاد با احمدی نژاد رابطه خوبی نداشت و از همین رو سایت جمهوریت را با قدرت به پیش بردیم و بعد از مدتی جاسبی گفت که من میخواهم بیطرف باشم و دستور به تعطیلی سایت جمهوریت داد ولی مهدی هاشمی با اصرار و پافشاری مانع از این کار شد و سایت جمهوریت با هدایت وی به یکی از نهادهای ساختارشکن تبدیل شد که در مقابل سپاه، بسیج و صدا و سیما بایستد».
مسعود مرادی باستانی، کارمند روزنامه فرهیختگان دانشگاه آزاد و معترف به همکاری با سایتها و شبکههای ضدانقلاب رادیو فردا، سایت ضدانقلاب روزآنلاین و... نیز با اشاره به سابقه فعالیت خود در سایت جمهوریت و تلاش این سایت برای حمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج و نیروی انتظامی، تضعیف شخص احمدینژاد، ایجاد شبهه در انتخابات، ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی بر سوء استفاده از اموال دولتی، القاء تقلب در انتخابات در راستای وحدت شکنی و ایجاد التهاب در جامعه، در اعترافات خود گفت که «دفتر این سایت در یکی از دفاتر دانشگاه آزاد مستقر بود و مبالغی که به ما ارائه میشد، از طریق چکی از سوی دانشگاه آزاد بود».
دیگر شاهد این حمایت عریان نیز، اظهارات قربان بهزادیاننژاد رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود که در گفت وگو با سایت «انتخاب 10» به صراحت و با افتخار اعلام کرد که «آقای جاسبی هم کمکهایی داشته است، میزان آن دقیقا یادم نیست ولی کمتر از 2 میلیارد تومان بود... نمیدانم آقای جاسبی این پول را از کجا تامین میکند، اما ایشان حامی میرحسین هستند و ما به منابع مالی حامیان کاری نداریم... 5هزار لپتاپ اهدایی آقای جاسبی هم در قالب همان کمکهای ایشان بود که البته رقم آن کمتر از ۵هزار است»!
جالب اینکه پیش از این نیز خبر انعقاد قراردادی جالب توجه درباره اجاره ساختمانی هزار متری در خیابان شیراز با فاطمه کروبی در رسانهها آمده بود که ظاهراً اجاره هر ماه آن بالغ بر 350 میلیون ریال بود! در همین حال روزنامه اعتماد به مدیرمسئولی الیاس حضرتی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتمادملی، در تبلیغی که یک چهارم صفحه اول این روزنامه را اشغال کرده بود، محل برگزاری «همایش دانشجویی حامیان کروبی» را سالن ورزشی مجتمع دانشگاهی پیامبر اعظم(ص) که یکی از سالنهای واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد است، معرفی کرد! و جالبتر اینکه این رویه حتی برای 3 کاندیدا هم تداوم نداشت و دانشگاه آزاد به ناگاه تبدیل شد به «ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی»! و در نتیجه مناظرهای که قرار بود بین نمایندگان 3 کاندیدا در واحد علوم و تحقیقات برگزار شود، با دستور جاسبی به جلسه سخنرانی زهرا رهنورد و تاجیک از ستاد میرحسین موسوی تبدیل شد. ضمن اینکه برگزاری «گردهمایی ملی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی» در سالن اجتماعات مجتمع آموزشی پیامبر اعظم(ص) با حضور میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و شخص جاسبی، همراه با تعطیلی کلاسهای درس واحدهای تهران جنوب، تهران مرکز و تهران شمال و اختصاص سرویس ایاب و ذهاب برای شرکت دانشجویان در این میتینگ تبلیغاتی همراه شد که یکی دیگر از نمونههای حمایت دانشگاه آزاد از یک کاندیدای خاص بود!
* فتنه سال 88؛ حرکت در پازل اغتشاشگران با نقش آفرینی آقازادهها
متاسفاته پس از مشخص شدن نتایج انتخابات دهم نیز مدیران دانشگاه آزاد پروژه اغتشاش را پیگیری کردند و در همین زمینه اقداماتی چون انتشار و توزیع شبنامه، برگزاری تجمع در صحن واحدهای دانشگاهی، تعطیلی امتحانات و حتی اعزام سازماندهی شده دانشجویان و کارکنان دانشگاه به تجمعات خیابانی از سوی مدیریت این دانشگاه مشاهده شد. در همین راستا شنیده شد که دانشگاه آزاد به کارمندان واحدهای نزدیک به تهران این دانشگاه دستور داده بود با نشانههای سبز رنگ در نماز جمعه شرکت کنند و البته حقوق این کار را در پایان ماه دریافت کنند که ظاهراً مهدی هاشمی رفسنجانی به عنوان مسئول دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد و دفتر هیئت مؤسس این دانشگاه، دستور ابلاغ این مصوبه را داده بود!
ماجرا زمانی جالبتر میشود که بدانیم فائزه هاشمی رفسنجانی در حاشیه مراسم 16 آذر سال 88 در یکی ار دانشکدههای واحد علوم و تحقیقات حضور داشته و بعد از ملتهب شدن جو دانشگاه، مسئولان مربوطه وی را به دانشکده دیگری انتقال دادند تا دانشگاه آرامتر شود. البته این آقازاده شجاع! بعداً در توجیه این حضور مشکوک، رسماً اعلام کرد که «اینجانب دانشجوی دکترای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد بوده و در روز دوشنبه 16 آذر برای خروج از دانشگاه به حیاط دانشگاه آمدم، دانشجویان اجتماع داشتند و مرا مورد استقبال قرار دادند و از حضورم تشکر کردند»!
* انتخابات سال 84؛ سیاسی کاری عریان و ادای دین به پدر معنوی!
ورود اینگونه صریح و بی پرده یک مجموعه علمی و دانشگاهی به موضوعات جناحی و سیاسی، دانشگاه آزاد را به سیاسیترین دانشگاه کشور، حداقل در عرصه انتخابات بدل کرده و سابقه آن نیز به سال های پیش از انتخابات 88 بر میگردد؛ فصل پررنگی از این داستان، زمانی آغاز شد که همزمان با نهمین انتخابات ریاست جمهوری، حزبی به نام «چکاد آزاداندیشان» با حضور برخی از مسئولان دانشگاه آزاد به دنباله روی از «کارگزاران» وارد بازیهای انتخاباتی شد و با بودجه دانشگاه، یعنی همان شهریه دانشجویان به حمایت از هاشمی رفسنجانی پرداخت. البته جاسبی برای مبری ساختن خود از اینگونه اتهامات احتمالی، طی بخشنامهای اعلام کرده بود که روسا و مسئولین دانشگاه حق ندارند امکانات دانشگاه را جهت حمایت کاندیداها مورد بهرهبرداری قرار دهند ولی جالب اینکه برخی روسای واحدهای دانشگاه آزاد، ریاست ستادهای انتخاباتی همان کاندیدای خاص را بر عهده داشتند و حتی سازمان مرکزی این دانشگاه هم مجوزی صادر کرد تا از دانشجویانی که به دلیل فعالیتهای انتخاباتی، البته در حمایت از همان کاندیدای خاص، نتوانستهاند در امتحانات شرکت کنند، امتحان مجدد و خارج از نوبت به عمل آید.
از سویی دیگر، یکی از مشاوران عالی جاسبی هم در 11 خرداد 84 در جلسهای که در هتل بینالمللی تهران برقرار شد، تصویب کرد که ستادهای انتخاباتی هاشمی در تمام واحدهای دانشگاه آزاد با عنوان «ستادهای مذهبی دانشگاه آزاد اسلامی» فعال شوند و در حالی که قرار بود حمایتهای انتخاباتی این ستادهای به اصطلاح مذهبی! کاملا مخفیانه بماند، برخی از این هیئات، فاکتورها و اسناد مالی خود را به عنوان «ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی» به تهران ارسال کردند!
* پیروزی احمدی نژاد در انتخابات؛ اعمال قانون رئیس جمهور برای رئیس بزرگ!
صرف نظر از تمام انتقادات و اشکالاتی که تا پیش ار انتخابات سال 84 به مدیریت دانشگاه آزاد وارد بود، همین رودررویی صریح و حمایت آشکار از رقیب کاندیدای پیروز انتخابات، کافی بود تا کشمکش دولت با دانشگاه آزاد آغاز شود و شاید اولین شلیک توپخانه دولت به سمت جاسبی و یارانش در سفر استانی رئیس جمهور به ایلام در آذر 84 انجام شد که احمدی نژاد در پاسخ به انتقادات و اعتراضات به دانشگاه آزاد گفت که «قرار شده است که آقای جاسبی شهریهها را پائین بیاورد، اگر این کار صورت نگیرد، جاسبی را جریمه میکنیم که 3 فرزندش در دانشگاه آزاد درس بخوانند و اگر باز پائین نیامد، جریمه آقای جاسبی را سنگینتر خواهیم کرد»!
این کشمکش زمانی عیان شد که نه تنها شهریهها کاهش نیافت، بلکه دانشجویان دانشگاه آزاد هر ساله شاهد دریافت صورتحسابهای مالی خود با عنوان «علی الحساب» بودند که بعضاً در طول ترم مجبور به پرداخت الباقی آن میشدند و این یعنی «افزایش شهریهها»، یعنی برعکس آنچه که رئیس جمهور وعده داده بود! البته احمدینژاد و عدهای دیگر هم که ظاهراً به مانع سفت و سختی برخورد کرده بود، این بار به سراغ مسیری اصولیتر و اساسیتر رفت؛ یعنی «اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد» از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی که این مسیر اساسی هم بالا و پایینهای زیادی به خود دیده و انگار نتیجه گیری نهایی از آن، همچنان میسر نخواهد بود!
* خط پایان بی قانونی با آغاز اصلاح اساسنامه؛ وقت کشی جاسبی و دوستان!
همانطور که اشاره شد، موضوع اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد به حدی طولانی شده که اشاره به زمان آغاز آن را باید به مورخان سپرد! اما در تحلیل این روند کند و فرآیند فرسایشی میتوان چنین گفت که اصلاح اساسنامه، بدل به مسابقه طنابکشی طرفین ماجرا شده بود که هر یک به واسطه توان سیاسی و میزان نفوذ خود در ارکان اجرایی و نظارتی کشور، به جلو کشیده و یا به عقب رانده میشدند! البته سرانجام این اصلاحات با امتیازدهیها و امتیازگیریهای طرفین در موضوعات مختلف، در سال جاری با معرفی اعضای جدید هیأت امنای دانشگاه آزاد به انجام رسید و جلسات این هیأت نیز با تمام حاشیههایش برگزار شد تا همان دو کلمه معروف، یعنی «جاسبی رفت» رنگ واقعیت بگیرد!
در هر صورت باید اذعان کرد که مشکل اصلی دانشگاه آزاد در سالیان گذشته، عدم نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی بر آن، همچون تمام دانشگاهای کشور بوده که به همین دلیل شاهد اقدامات غیرقانونی متعددی در این دانشگاه بودهایم.
نکته مهمتر این است که مدیران دانشگاه آزاد در بسیاری از موارد حتی به اساسنامه موجود خود نیز عمل نکردهاند که نمونه بارز آن تداوم ریاست 30 ساله جاسبی بر این مجموعه بوده است.
این ریاست در حالی تا همین چند روز قبل ادامه داشته که طبق اساسنامه سابق، باید رئیس دانشگاه آزاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی شده و صلاحیت وی برای این ریاست تائید شود که این کار هم انجام نشده است!
* حمایت پدر معنوی از رئیس 30 ساله!
کشمکش در موضوع دانشگاه آزاد در سال های بعد از انتخابات 84، در واقع تداوم همان دوقطبی انتخاباتی «هاشمی-احمدی نژاد» بود که این بار یک قطبش در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود و قطب دیگرش در هیأت امنا و موسس دانشگاه آزاد! در حقیقت هاشمی رفسنجانی بارزترین و شاخصترین چهره در مقابل اعمال نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص دانشگاه آزاد بود که به نوعی، یک تنه در برابر همه تغییرات ایستادگی میکرد.
وی در ادوار مختلف و شرایط گوناگون، آشکارا و نهان به حمایت از جاسبی پرداخت و در پاسخ به مخالفان جاسبی هم گفت که «دانشگاه آزاد همیشه مزاحمان و حسودانی داشته است و عدهای فقط برای کسب شهرت با دانشگاه آزاد مخالفت میکنند»!
البته مدیریت 30 ساله دانشگاه آزاد هم برای این حامی قدرنمند و پدر معنوی خود کم نگذاشته و در کنار تعریف و تمجید و عرض ارادت های مداوم، هدیهای بس ارزشمندتر چون متواری نمودن مهدی هاشمی به خارج از کشور به بهانه ماموریت کاری دانشگاه آزاد را به وی ارزانی داشته است!
* مدیرانی با مدارک اعطایی جاسبی؛ حامیان جاسبی در خانه ملت!
علاوه بر این موارد که برخی آنها را به حساب بازی های سیاسی مرسوم جامعه میگذارند، برخی از صاحب نظران معتقدند که جاسبی مفسده مدیریتی در کشور ایجاد و برخی وزرا و نمایندگان مجلس را به نوعی وامدار خود کرده است.
در واقع جاسبی در کنار تمام حامیان قدرتمندی که در بخشهای مختلف کشور داشته و دارد، با ارائه تسهیلاتی که ویژه مدیران عالی رتبه، نمایندگان مجلس و حتی برخی از وزرا بوده، توانسته شبکهای از مدیران کشور در بخشهای مختلف را مدیون خود کند.
شاهد این مدعا هم سخنان ریاست 30 ساله دانشگاه آزاد است که صراحتاً اعلام کرده که برخی از فارغالتحصیلان این دانشگاه، وزرا و وکلا بودهاند!
بیشک اینگونه اقدامات در راستای تداوم ریاست مدام العمر جاسبی بوده و خیانتی بزرگ به دانشجویان دانشگاه آزاد و حتی کشور محسوب میشود و جاسبی باید به این سوال پاسخ دهد که چرا یک دانشجوی عادی باید هر ترم، شهریهای سنگین برای تحصیل بپردازد اما فلان وزیر و نماینده مجلس، بدون تحمل مشقت حضور در کلاس و حتی بعضاً بدون پرداخت شهریه، دکترا بگیرد؟ و با استناد به همین دکترای مسالهدار، به فکر ارتقای حقوق و مزایای خود باشد!
با این حال برخی هنوز باور ندارند که زد و بندهایی بین جاسبی و برخی نمایندگان مجلس وجود دارد، در حالی که کمی تامل در دلایل حمایت بیچون و چرای بیش از 250 نماینده مجلس هفتم از ریاست دانشگاه آزاد، پرده از این اتفاقات بر میدارد.
حتی اگر از این حمایتهای معنادار هم که بگذریم، در نمونهای بارزتر در مجلس هفتم شاهد بودیم که طرح تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد که همزمان با تحقیق و تفحص از قوه قضائیه دنبال میشد گزارش مربوط به قوه قضائیه با وجود مخالفت صریح رئیس وقت قوه، در صحن علنی مجلس قرائت شد اما حضور حامیان جاسبی و به خصوص علی عباسپور تهرانی، شوهرخواهر جاسبی به عنوان رئیس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی مانع از فعالیت اساسی در این زمینه شده و تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد تقریباً متوقف شد!
* استفاده شخصی از اموال دانشگاه؛ زمین خواری و ثبت اسنادی به نام همسر و دختر!
«ملک موقوفه هدایت واقع در بهترین منطقه پاسداران تهران با مساحت بیش از 900 مترمربع با بهترین امکانات رفاهی که باید مورد استفاده دانشجویان دانشگاه آزاد قرار میگرفت، سالهای سال در اختیار جاسبی و خانوادهاش بوده است!» و این تنها یک نمونه از استفادههای شخصی طیف حاکم بر دانشگاه آزاد از امکانات آن طی 30 سال گذشته است که از سوی رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران مطرح شده و به خوبی نشان میدهد که اموال و امکانات دانشگاه آزاد طی سالیان اخیر چگونه مورد استفاده و حتی به نام برخی از مدیران این دانشگاه و اطرافیانش بوده است.
علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در مراسمی که با عنوان «بازخوانی یک پرونده بعد از یک سال» برگزار شد، گفته بود که «جاسبی 2 ملک 2 هزار متری متعلق بازنشستگان کشوری را تصاحب کرده و این 2 ملک را به نام مؤسسه خدیجه کبری زده که هیئت رئیسه آن جاسبی و خانمش و خواهر خانمش هستند»!
در این مورد، ماجرا از این قرار بوده که دانشگاه آزاد 2 ملک را به واسطه توافقنامهای با سازمان بازنشستگی کشور خریداری کرده که در مجموع نزدیک به 2 هزار مترمربع مساحت داشته است. دانشگاه آزاد این معامله را در سال 68 انجام داده اما در قبال آن به تعهداتش عمل نکرده است. در سال 74 نیز دانشگاه آزاد از مسئول جدید سازمان بازنشستگی میخواهد که مشکلات این 2 ملک را حل و فصل کند که آن مسئول نیز حاضر به انجام چنین کاری نشده و سرانجام در سال 83 و به واسطه برخی ارتباطات، دادگاه به نفع جاسبی رأی داده و املاک مذکور به نام مؤسسه خدیجه کبری ثبت میشود!
روزنامه آفرینش یکی دیگر از این نمونهها است که قرار بود تحت تملک و زیرمجموعه دانشگاه آزاد باشد، اما به صورت خصوصی توسط جاسبی و برادرش عباس جاسبی اداره شده است، در حالی که بر اساس مصوبه مورخ 28 دی 1371 هیئت امنای آن دانشگاه مقرر شده بود که برای وابسته کردن قانونی روزنامه به دانشگاه اقدام شود و از نظر هزینهای هم ظرف مدت یک سال به مرحله خودکفایی برسد و هزینههای آن به دانشگاه تحمیل نگردد و در صورت امکان نسبت به تغییر نام آن اقدام شود!
موارد فوق را باید مشتی از خروارها تخلف و سوءاستفاده مدیریت دانشگاه آزاد طی 30 سال گذشته دانست، چه آنکه تمام منتقدان ریاست مادامالعمر دانشگاه آزاد نیز بارها و بارها تاکید کردهاند که جاسبی علاوه بر مفسده علمی و مدیریتی، فساد مالی چشمگیری دارد.
در همین زمینه عباس سلیمینمین در یکی از سخنرانیهای انتقادی علیه مدیریت دانشگاه آزاد، با قرائت نامهای که در آن جاسبی از ریاست یکی از واحدهای زیرمجموعه خود درخواست کرده بود که مبلغی میلیاردی را به شماره حسابی خاص واریز کند، نشان داد که متنقدان هم پر بیراه نمیگویند!
صحبت و حرف و حدیث پیرامون تخلفات «س- ن» و یا تصاحب و غصب 5 هزار هکتار زمین در جیرفت و 76 هکتار زمین در اسلامشهر و ... نمونههای دیگری از تخلفات مدیریت فاسد دانشگاه آزاد بوده که عاملان آن برای منحرف کردن افکار عمومی، بسیاری از امکانات موجود را به نام نزدیکانشان زده و از این طریق، قانون را دور زده و سر مردم کلاه گذاشتهاند.
* ظلم بزرگ رئیس بزرگ؛ اخراج دادستان انقلاب از خانه پدری!
ماجرای «زمینهای هادوی» یکی از بزرگترین و جنجالیترین مواردی است که با پخش مستندی از اقدامات عوامل جاسبی برای تصاحب املاک آقای هادوی اولین دادستان انقلاب و در مقابل، پاسخ پر از ابهام حامیان جاسبی به این مستند با پخش مستند «هیاهو برای هیچ» در بین تخلفات مدیریت دانشگاه آزاد طی 30 سال اخیر علنی شده است؛ در این خصوص در سالیان اخیر، خبر، گزارش و تحلیل های متعددی منتشر شده است که اشاره مجدد به آنها، زمان گیر و خارج از حوصله مخاطب خواهد بود و به نظر میرسد که اشارهای مختصر به نظرات شهردار وقت تهران در مورد این تخلف به نقل از علیرضا زاکانی گویای همه مطالب باشد؛
«آقای قالیباف میگفت که شنیدم در زمینهای یاد شده افراد را کتک میزنند. لذا به رئیس کلانتری محل گفتم که این مسئله را بررسی کند، اما او گفت که هیچ خبری نیست. لذا خودم رفتم که ببینیم چه خبر است که در این بین از قوه قضائیه زنگ زدند که کجا میروی؟ تو حق نداری بروی! اما من رفتم و دیدم که این اتفاقاتی که میگفتند، صورت میگیرد و افراد را کتک میزنند و بعد که بررسی کردم، دیدم که مسئول کلانتری آنجا 2 ملک ویلایی رشوه گرفته است!»
در این بخش البته توجه به چند نکته حائز اهمیت است؛ اول اینکه پس از هبه قسمتهای زیادی از املاک پدری آقای هادوی به دانشگاه آزاد، ایادی این دانشگاه درصدد برآمدند تا بخشهای باقیمانده در تصرف خانواده هادوی را نیز در اختیار خود بگیرند و همین مساله با اعتراض خانواده هادوی مواجه شد و جالب توجه است که اولین دادستان انقلاب هم در مقابل جاسبی و دوستانش ره به جایی نبرد!
دوم اینکه مدیریت دانشگاه آزاد برای اثبات حقانیت دروغین خود به هر وسیلهای متوسل شده بود و در مقابل مستند روشنگرانه دانشجویی، «هیاهو برای هیچ» را به افکار عمومی ارائه کرد که در آن علاوه بر بکارگیری تعدادی مشاور حقوقی، رسانهای، هنری و... دروغهای تاریخی بعضاً خندهداری هم وجود داشت!
و از همه جالبتر اینکه مدیران دانشگاه آزاد در مورد این زمینها مدعی بودند که همه دروغ میگویند و تنها خودشان راستگو هستند! و این مساله تا اندازهای پررنگ بود که بازرس ویژه فرماندهی کل نیروی انتظامی در سال 82، در گزارش خود تاکید میکند که «احساس کردم با افرادی سر و کار دارم که خدا و قیامت را فراموش کردهاند» و فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران نیز نتایج بررسیهای ناجا در پرونده فوق الذکر را برای ریاست جمهوری وقت ارسال میکند که در بخشی از این گزارش نیز چنین آمده است که «متاسفانه مسئولان دانشگاه ضمن رد همه تخلفات (حتی مشاهدات عینی بازرس ویژه اینجانب و کارشناس رسمی دادگستری) نشان دادند که برای سرپوش نهادن به اعمال خویش به هر دروغی متوسل می شوند و...»!
* وقفی که باطل بود؛ دانشگاه آزاد «دولتی» یا «خصوصی»؟
یکی از مسائل مهم در این موضوع، بحث نوع مالکیت دانشگاه است که موجب برخی سوء استفاده های فوق گردیده است؛ ریاست دانشگاه آزاد بارها مدعی شده بود که «دانشگاه آزاد خصوصی است» و با همین ادعا، بسیاری از اقدامات خلاف قانون در این مجموعه اصطلاحاً ماست مالی میشد! این ادعا در شرایطی مطرح میشد که حتی افرادی چون صادق زیباکلام استاد و یکی از حامیان مدیریت دانشگاه آزاد هم در سخنان خود تاکید داشتند که «بسیاری از املاک دانشگاه آزاد با امتیاز و پول دولتی در اختیار این دانشگاه قرار گرفته است و ما اساساً در این موضوع تردیدی نداریم...» و البته شاید تمام این مباحث، مقدمه ای بود برای طرح «وقف دانشگاه آزاد» که با درایت رهبر معظم انقلاب ناکام ماند.
دوستان جاسبی به اندازهای روی خصوصی بودن دانشگاه آزاد تاکید داشتند که موفقیتهای این دانشگاه در توسعه کمی را موفقترین نمونه اجرای اصل 44 قانون اساسی میخواندند و خود جاسبی هم در نامهای به مجلس شورای اسلامی نوشته بود که تحقیق و تفحص به علت خصوصی بودن شامل دانشگاه آزاد نمیشود!
البته سلیمینمین نیز در پاسخ به این ادعا گفته بود که «جاسبی به غلط در ابتدای تحقیق و تفحص نوشته که دانشگاه آزاد، خصوصی است که بعد به وی تذکر داده شد که همه منابع اولیه این دانشگاه را بنیاد مستضعفان داده و کلاً منابع این دانشگاه دولتی است...»
* غلبه روابط بر ضوابط؛ استخدام غیرقانونی وزیر مرحوم!
این نکته که جاسبی با سوءاستفاده از قدرت خود در دانشگاه آزاد، امتیازات مختلفی را با اهداف مختلف، برای افراد مختلف در ادوار مختلف در نظر میگرفت، ادعایی گراف نیست، چه آنکه زاکانی هم در یکی از سخنرانیهای خود درباره بزرگترین گاف مدیریت دانشگاه آزاد در این حوزه، این چنین افشاگری کرده بود که «آقای کردان در تاریخ 12/4/79 طی درخواستی خطاب به آقای دکتر جاسبی با این ادعا که دارای دانشنامه دکتری حقوق میباشد، خواستار عضویت در هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی میشود و آقای دکتر جاسبی نیز در ذیل درخواست نامبرده خطاب به معاونت آموزشی دانشگاه چنین دستور می دهد که "با نظر مساعد بررسی شود (پرونده تشکیل شود)- 12/4/79- جاسبی"»!
ریاست 30 ساله دانشگاه آزاد در ادامه نیز با تخلفی آشکار از ضوابط استخدام هیأت علمی در دانشگاهها، بدون انجام هرگونه گزینش علمی و عمومی و حداقل اخذ تصاویر مدارک 3 گانه کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، دستور آغاز تدریس مرحوم کردان را صادر می کند؛ «تا قبل از ارزشیابی مدرک، آقای کردان میتواند تدریس خود را شروع کند- 27/5/79- جاسبی»! و ادامه این روند و تکرار این گونه تخلفات تا زمان استیضاح کردان را پایانی نبود و اهمال کاری ها و تخلفات مدیریت ارشد دانشگاه آزاد و به ویژه شخص جاسبی، مختص به این مورد نبوده و در موارد متعددی تکرار شده است!
* مشاور آقای «ج» و معاون آقای «م» حلقه اتصال متخلفان جدید و قدیم!
«حلقه انحراف» سرمنشاء بسیاری از تخلفاتی است که این روزها در کشور افشا شده و وجود سرنخهایی از ارتباط مدیران دانشگاه آزاد با سران این حلقه، خود نماینگر برخی از تخلفات خواهد بود؛ در این خصوص هر چند که برخی از کارشناسان مدعیاند که در پس پرده یکسری داد و ستدهایی وجود دارد و آقای «ج» تا کنون 3 ملاقات محرمانه با آقای «م» داشته است، اما باید اشاره کرد که برای اثبات این ارتباطات، شواهد دیگری هم وجود دارد.
«انتخابات ریاست جمهوری سال 84»، «سایت ایسکانیوز» و «ملک زاده» کلیدواژههایی هستند که بیانگر مطالب جالبی در این زمینه خواهد بود؛ محمدشریف ملکزاده که به عنوان مشاور جاسبی و مدیرمسئول این پایگاه خبری در آن برهه، به حمایت از هاشمی رفسنجانی مشغول بود، بعد از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات و ریاست اسفندیار رحیم مشایی در سازمان میراث فرهنگی، به یک باره سر از معاونت گردشگری این سازمان درآورد و عملاً به یار و همراه مشایی تبدیل شد و با وی به شورای عالی ایرانیان خارج از کشور هم رفت.
جالبتر از همه اینکه ملکزاده با وجود همه انتقادات، به عنوان معاون مالی اداری وزارت امورخارجه هم رسید و نهایتاً با فشار منتقدین کنار رفت. این در حالیست که پس از این کنارهگیری، وی بلافاصله با تفهیم اتهام توسط مراجع قضایی دستگیر هم شد!
* فضای بسته سیاسی و تنگ نظری آقای رئیس!
در کنار تمام این موارد، مساله مهمتری وجود دارد که مربوط به نوع نگاه مدیران این دانشگاه به منتقدان و انتقادات مطرح است؛ از یک سو دانشجویانی که از شهریههای کمرشکن و فقر کیفیت آموزشی در واحدهای مختلف این دانشگاه به ستوه آمدهاند، اجازه هیچ گونه انتقادی را نداشتهاند و یکی از اساتید این دانشگاه که در محضر رهبر معظم انقلاب مسائلی را مطرح کرده بود، با اخراج از سوی مسئولین دانشگاه آزاد روبرو شد.
از سوی دیگر فعالیتهای دانشجویی در این دانشگاه به مراتب محدودتر از دانشگاههای دولتی بوده و هرگز شاهد فعالیت تشکل صنفی قدرتمندی در این دانشگاه نبوده ایم و سایر دانشجویان منتقد نیز هزینه های فراوانی را برای عدالتخواهی خود پرداخت کردهاند که توبیخ و یا تعلیق از تحصیل کمترین و محاکمه در دادگاه ها و اعزام به بازداشتگاه هم ادامه آن بوده است و علی خضریان، فعال دانشجویی کشور تنها یکی از این دانشجویان بود که با شکایت و اعمال قدرت مافیایی مجموعه مدیریتی دانشگاه آزاد و به اتهام تشویش اذهان عمومی محکوم به حبس شد!
به هر صورت کاملاً مشخص است که دل کندن از سیطره 30 ساله بر سرمایه ای بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان برای هر فردی سخت و مشکل باشد، اما خوب است کسانی که خود را مالکان این سرمایه ملی دانسته و هر منتقد دلسوزی را "مزور"، "فریبکار"، دروغپرداز"، "کلاهبردار"، "تحریفکننده" و... می خوانند، بدانند که این منتقدان مشکلی با اصل وجود دانشگاه آزاد نداشته و آن را نعمتی گرانقدر برای کشور می دانند اما انتظار دارند که مسئولان مربوطه به جای "حسود" و "عنود" خواندن مخالفان، برای یک بار هم که شده پاسخی به این همه ابهام و اشکال بدهند تا سیه روی شود هر که در آن غش باشد!
ظلم رئیس در حق دادستان انقلاب، حرکت در پازل اغتشاشگران و ادای دین به پدر معنوی تنها گوشهای از کارنامه مدیریتی جاسبی در دانشگاه آزاد اسلامی است.