دفاع چند باره او از رضاخان كه گفته بود "ما مديون چكمه هاي رضاخان هستيم" و يا اينكه در مصاحبه با يك هفتهنامه گفته بود"خیلی از ایرانیها نژادپرست هستند" از جمله اين اظهارنظرهاست.
زيباكلام در گفتگو با مشرق به واسطه ارتباط خوبي كه با دانشگاه آزاد داشته و دارد به دفاع تمام قد از عملكرد عبدالله جاسبي پرداخت و معلوم نبود اگر اين ارتباط دوستانه با جاسبي نبود آيا وي به همين صراحت از قسمتي از عملكرد دانشگاه آزاد كه مورد نقد عمومي است سخن به ميان مي آورد يا نه؟ آنچه در ادامه از نظرتان مي گذرد ماحصل گفتگوي 80 دقيقهاي ما با اين استاد دانشگاه تهران است.
من معتقدم که هیچ نهادی بعد از انقلاب، به اندازه دانشگاه آزاد در فرایند توسعه سیاسی اقتصادی و اجتماعی کشور نقش نداشته است و به طبع برای کسانی که مخالف دانشگاه آزاد هستند این مساله پذیرفتنی نیست. من چند مرو از کارهایی را که دانشگاه آزاد انجام داده میگویم و به نظرم به خاطر این کارها بوده که معتقدم بعد از انقلاب هیچ نهادی مانند دانشگاه آزاد در امر توسعه فرهنگی کشور کار نکرده است.
یکی از مهمترین کارهای این نهاد بازکردن راه تحصیلات عالیه برای اقشار کمدرآمد جامعه بود. یکی دیگر از کارهای مهم باز کردن راه تحصیل برای زنان جامعه و حرکت موثر دیگر باز کردن راه تحصیلات عالیه برای تعداد عظیمی از کارمندان و کارکنان بخش خصوصی و دولتی بوده است که نتوانسته بودند وارد تحصیلات عالیه شوند. دیگری بازکردن راه تحصیلات عالیه برای کسانی بود که از سن تحصیل گذشته و به دلیل علاقه شخصی قصد ادامه تحصیل داشتند، ماننده بازاری ها و کاسب ها.
دانشگاه آزاد این حالت را کنار زد. به این صورت که ما الان 4 میلیون دانشجو داریم، از 4 میلیون 60 درصد آن برای دانشگاه آزاد هستند که می شود نزدیک به دو و نیم میلیون. این افراد جزو اقشار متوسط و رو به بالا نیستند. یا جزء خانوادههایی نیستند که وضع خوبی دارند. حتماً از افراد خانوادههای زیر متوسط هم در این میان هستند. کار مهم دانشگاه آزاد این بود که تحصیلات را عمومی کرد.
*امكان ادامه تحصيل براي دختران شهرهاي مختلف با تاسيس دانشگاه آزاد محقق شد
دوم مبحث زنان است. خیلی از خانوادهها بوده و هستند که دختران آنها هیچ شانسی برای ادامه تحصیل نداشتند، نه اینکه خانواده موافق نبودند. بلکه در آن شهرستان یا روستا فکر اینکه دختر ما در سن 18 سالگی برود تهران و درس بخواند نبود. این خانواده ها مخالف تحصیل دختر نبودند اما فکر اینکه دخترشان برای درس خواندن به شهر دور برود، برای آنها سخت بود. دانشگاه آزاد به شهرستان دوری مثل گناباد و... رفت و گفت " به جای اینکه دختر خودتان را به مرکز استان و مثلا به تهران بفرستید دختر شما میتواند در محل زندگی خودتان به دانشگاه برود، این دستاورد مهمی بود.
سوم اینکه خیلی از کارمندها بودند که نمیتوانستند برای تحصیل به نقاط دور دست بروند، چون نمیتوانستند کارشان را رها کنند، دانشگاه آزاد این امکان را فراهم کرد تا این افراد بعدازظهرها بروند و درس بخوانند. خیلیها هم بودند که هوش خوبی داشتند اما نمیتوانستند به دانشگاه بروند، هم اکنون نیز سنش بالا رفته و دوست دارد درس بخواند، این عمومیتی که دانشگاه بوجود آورد بسیار مفید بود.
حالا اگر از من بپرسید هاشمی که آن زمان این دانشگاه را در سال 61 تأسیس میکرد آیا این افکار را در نظر داشت؟ من میگویم به مخیله او هم خطور نمیکرد. هاشمی فکر میکرد دانشگاه آزاد باعث میشود کسانی که پشت کنکور میمانند تعدادشان کم میشود.
وی فکر میکرد کسانی که میتوانند پول تحصیل فرزندشان را بدهند به جای اینکه خارج بروند، این پول را در داخل خرج کنند. اهداف دیگری نیز بود اما این اتفاقات افتاد. این فکرها نشده بود. به علاوه بعد از جنگ که هاشمی به دنبال توسعه اقتصادی بود؛ کشور نیاز به دکتر، مهندس و... داشت. دانشگاه آزاد توانست آن را تأمین کند. از این جهات دانشگاه آزاد باعث بالا بردن سطح فرهنگ کشور شد به علاوه خود دانشگاه آزاد با استخدام بیش از 200 هزار کارمند، توانست اشتغال ایجاد کند.
مشرق: ایرادهای فراوانی نیز به دانشگاه آزاد وارد است! چند درصد از آنها را به حق می دانید؟
ایراد دوم این است که برخی می گویند؛ شما دانشگاه آزاد را به یک شهرستان کوچک بردید و گند زدید به محیط فرهنگی آن شهر.به عنوان مثال شهرهایی مثل تفرش، گناباد که خانمها در آنها اکثراً با چادر بیرون میآیند و سنتی هستند، دانشگاه آزاد آمد در این شهرستان واحد زد، ورودیهای این دانشگاه از تهران، شیراز، اصفهان و... با این حجابهایی که دارند، الگوی بدی شدند برای محیط این شهرها و محیط آنجا را خراب کردهاند.
مشرق: نمونه ای هم برای این مساله دارید؟ یعنی از نزدیک چنین چیزی را مشاهده کرده اید؟
من چهار سال در زنجان درس میدادم و آنجا میدیدم، 80 درصد خانمهای زنجانی چادری هستند و دخترانی از تهران و دیگر شهرها آمدند و محیط آنجا را خراب کردند. این درست است. سؤال من از کسانی که این را مطرح میکنند این است که چه باید کرد؟ نباید دانشگاه تأسیس کرد؟ دانشگاه دولتی هم همان است، یعنی دانشگاه دولتی هم تأسیس شود همینطور میشود؛ خوب چه باید کرد؟
مشرق: چرا؟ این مساله ای است که از ابتدای تاسیس این دانشگاه مطرح بوده است.
به این دلیل که آن چیزی که کیفیت دانشگاه را میسازد هیئت علمی آن است. کتابخانه، آزمایشگاه همه جا وجود دارد، این اساتید هستند که دانشگاهی مانند دانشگاه تهران میسازند. اساتید دانشگاه آزاد سه گروه هستند. اساتیدی که دانش آموخته دانشگاه دولتی هستند و با دانشگاه آزاد استان هم همکاری میکنند که حالا به صورت پاره وقت یا حقالتدریس هستند. برای همین هم معمولاً پنجشنبه، جمعه کلاسها برقرار می کنند.
آخرین ایرادی که میگیرند این است که دانشگاه آزاد رشتههای زیادی دارد که به درد نمیخورند، یعنی طرف فوقلیسانس آن را هم میگیرد ولی کار برای آن نیست؟ خیلیها معتقدند باید دانشگاه رشتهای را ارائه کند که بازار کار داشته باشد؟ حرف از این احمقانهتر نیست؟ کشور امروز بنّا، سیمکش، مکانیک میخواهد، شما حتماً یک بنّای خوب، سیمکش خوب نمیبینید که بیکار باشد. مگر دانشگاههای معروف دنیا نگاه میکنند که بازار کار چه میخواهد تا آن رشته را بیرون بدهد؟ دانشگاه سطح علمی را بالا میبرد و کاری به بازار کار ندارد. کار دانشگاه این نیست که اعلام کند که مثلا فردی که می خواهد تاریخدان شود بازار کار ندارد! کسانی که این حرف را مطرح میکنند فرق دانشگاه و وزارت کار را نمیدانند.دانشگاه در قبال ایجاد شغل وظیفهای ندارد. مگر دانشگاه وزارت اقتصاد یا کمیته امداد است، کار دانشگاه این است که سطح علمی جامعه را بالا ببرد.
مشرق: کمی هم درباره مدیریت 30 ساله آقای جاسبی صحبت کنیم، نظر شما درباره مدیریت وی چیست؟

*جاسبي هيچگاه مدعي طرفداري از جامعه مدنی و آزادی نبوده است/دانشگاه آزاد پادگاني اداره مي شود
بعضاً دانشجوی دکتری بوده که گفته من در شهرضا و گناباد بودم. یعنی چه؟ یعنی حداقل بحث علمی را در دورافتادهترین واحد هم ایجاد کردهاند. اگر قرار بود هر واحدی برای خود کار کند سنگ رو سنگ بند نمیشد، چون دانشگاه آزاد گسترده است.
مشرق: برخي معتقدند رايزني هاي آقاي هاشمي رفسنجاني با برخي از چهره هاي كارگزاراني و اصلاح طلب باعث شد آنها به عنوان كانديدا در انتخابات مجلس شركت نكنند، نظر شما در اين باره چيست؟
مشرق: بعد از دولت خاتمی چه اتفاقی برای این گروهی که به خاتمی رای داده بودن افتاد؟
ای کاش همه اینها را هاشمی کرده بود؟ ولی خود را گول نزنید؟ چون اين مسائل ربطی به هاشمی ندارد، ربطي به سوروس ندارد. بخش قابل توجهی از تحصیلکردههای ما مشکل دارند؛ من دارم میبینم.
البته اين مشكلات همیشه بوده، منتها هروقت اين مشكلات عود مي كرده شما دوتا مسکن میخورید و میگفتید خوب شد. نخواستیم اين مشكلات را كالبدشكافي بكنيم و هنوز هم نمي خواهيم اين كار را بكنيم.
شما اشتباه علوي تبار و سعيد حجاريان و تاج زاده را نكنيد، برای آن 20 میلیون نفري كه دوم خرداد به خاتمی راي دادند فرقي نمي كرد چه كسي مقابل ناطق نوري قرار مي گيرد، آن روز اگر تير چراغ برق هم به جاي خاتمي بود 20 ميليون راي مي آورد.
بنده از بعد از 22 خرداد همواره گفتهام صحنه سیاسی ایران محل مناقشه و پیکار بین خود اصولگرایان است. تا الان هم مشخص شده است که حرف من هم خیلی بیربط نبوده است. با وجود تما تلاشهايي كه شد بين جبهه پايداري و جبهه متحد وحدتی ایجاد نشد. همچنين بين اصولگرايان سنتي و فراكسيون مشايي و دولت وحدتي بوجود نيامد. معتقدم در انتخابات اسفند 90 رقابت بین حاکمیت نظام است. من افرادي مثل تابش، علیخانی و کواکبیان را اصلاحطلب نمیدانم، آنها غیراصلاحطلب هستند.
معتقدم مجلس نهم هم به چهار فراکسیون و چهار جریان اصلی تقسیم خواهد شد. جریان اول فراکسیون رحیم مشایی و احمدینژاد خواهد بود با چیزی حدود 100 کرسی، فراکسیون دوم اصولگرایان سنتی خواهند بود به رهبري آيت الله مهدوی کنی در حدود 80 کرسی،فراكسيون سوم جبهه پایداری به رهبری آيت الله مصباح خواهد بود با 40 کرسی، مابقی هم غیراصولگراها هستند حالا ممکن است تابش و کواکبیان هم باشند. چیزی شبیه مجلس هشتم، خیلی تفاوتی بین مجلس هشتم و نهم نخواهد بود.
مشرق: آقاي زيبا كلام شما با وجود انتقادات تندي كه به عملكرد دولت و آقاي احمدي نژاد داشته و داريد، اما همواره از آقاي اسفنديار رحيم مشايي دفاع و حمايت كرديد، علت اين حمايت ها چيست و اين موضوعات چگونه با هم قبل جمع است؟
دوم اينكه احمدینژاد بعد از انتخابات در گردهمايي هواداران خود در ميدان وليعصر نكاتي را مطرح كرد كه با حاشيه هايي همراه بود كه بعد از آن ديگر او اين كار را تكرار نكرد و برعکس گفت من رئیس جمهور همه هستم، من معتقدم مشایی به او گفت اینطور باشد و معتقدم که اگر توهین نکرد القائات مشایی بوده است. بگذارید آب پاکی را روی دست شما بریزم، از نظر عقیده من مطلقاً با مشایی قابل جمع نیستم.
نمیدانم ارادت ایشان به ایرانی و فرهنگ ایرانی، داریوش و کوروش واقعی است یا نه، و يا میخواهد رأی جمع کند. اما من هویتم را نه از كوروش میگيرم و نه از داریوش میگيرم؛ من هویتم را از محمدبن عبدالله(ص) میگیریم، یک تار موی محمد بن عبدالله(ص) را به كوروش و داریوش نمیدهم. بنابراین با هم اشتراکی نداریم.
من از تیر 1384 که اصولگرایان بر روی کار آمدند تا امشب یکبار نه رحیممشایی را دیدم نه با او جلسه داشتم و نه همچنین احمدینژاد. اما ما عادت داریم که حداقل مسائل اخلاقی را در جریانات سیاسی به کار نمیبریم. یعنی اینکه من میبینم کسی میگوید احمدینژاد معتاد است به خاطر مسائل سیاسی حرفی نمیزنم این بد است. باید بگویم نه معتاد نیست حرف بیخود نزن ولی ما اینطور نیستیم.
* اکبر اعتماد را سال 1386 در کنفرانسي در آکسفورد دیدم. در آن کنفرانس مقاله داده بودم. دكتر کاتوزیان میزبان بود و من و دو سه نفر دیگر از ايران در اين كنفرانس شرکت کرده بودیم. برای اولین بار در عمرم اکبر اعتماد را در آن كنفرانس دیدم. اتفاقاً ایشان کسی بود که قرص و محکم گفت سیاست هستهای ایران درست و قوی است. اعتماد در دو شب در دانشگاه آکسفورد، مواقعی که ناهار میخوردیم یا با هم بودیم به من نزدیک میشد. زمانی که کسی نبود به من گفت "شنیدم با دستگاه جمهوری اسلامی نزدیک هستید(منظورش آقاي هاشمي رفسنجاني و احمد توكلي بود) گفت میخواهم بیایم ایران و میترسم، با اینکه در فرانسه کار دارم عاشق این هستم بیایم ایران. رایزنی کن بیایم ایران.
* هدفمندی یارانه ها بزرگترین تصمیم اقتصادی صد ساله ایران بوده، منتها هرچه جلوتر میرویم مشخص میشود هیچ برنامهای پشت آن نبود.
* عبدالله جاسبی برای مدیریتش احترام قائل هستم اما مثل خیلیهای دیگر دنبال قدرت است و نمیخواهد آن را رها کند.
* اسفندیار رحیم مشایی من تا حالا ندیدم به کسی توهین کند و از این بابت برای من جالب است یک نفر سیاسی باشد ولی توهین نکند.
*سعيدزيباكلام ایشان برادرم هست و فقط در مسائل سیاسی نيست که 180 درجه اختلاف نظر داریم در مسائل خانوادگی هم 180 درجه اختلاف نظر داریم.
* حسین شریعتمداري نباید به او علاقه داشته باشم ولی به او علاقه دارم.
*عزت الله ضرغامی هیچ احساسی به او ندارم نه علاقه و نه تنفر.