
ساواک چگونه توانست اعضاي جامعه مدرسين را شناسايي کند؟
آنها در منزل آيتا... آذري قمي اساسنامه جامعه مدرسين را پيدا کردند و در حقيقت اين موضوع سبب شد همه افرادي را که نامشان در اساسنامه آمده بود، تبعيد کنند که بنده نيز از جمله تبعيديها بودم. بعد ازتبعيد شرايطي پيش آمد که کليه بيانيههايي که توسط حضرت امام بهخصوص در دوران تبعيد منتشر ميشد، پس از ورود به منزل ما، پخش ميشد.
در مورد انتخاب آيتا... خامنهاي بهعنوان رهبري، ظاهرا برخي از اعضاي جامعه مانند آقاي آذري قمي مخالفتهايي داشتند؟
خير، مخالفت داشتن، يک مسئله و فکر تشکيل شوراي رهبري مسئلهاي ديگر است که بيشتر از طرف آقاي هاشمي سرچشمه گرفته بود و در اين رابطه، همان زمان، اکثر اعضاي جامعه مدرسين مخالفت کردند. در حال حاضر هم که دوباره آقاي هاشمي اين مباحث را مطرح ميکند، باز هم ما مخالفيم و بعدا هم مخالف خواهيم بود. به اين علت که مسئله تشکيل شوراي رهبري مبناي فقهي و علمي ندارد، بلکه مبناي روشنفکري دارد، چون يک مجتهد هيچوقت نميتواند مقلد باشد و با نظر شورايي بحث کند.
بهنظر شما علت طرح چنين مبحثي از سوي آقاي هاشمي، ناشي از چه مسئلهايست؟
آقاي هاشمي کمي کليگراست و همين مسائل سبب ميشود، بحثهايي را براي خود پيش بياورد.
نحوه عملکرد آقاي هاشمي در بعد از انتخابات رياستجمهوري دهم چگونه بوده است؟
در جريان فتنه، سران فتنه به پشتيباني آقاي هاشمي خيلي کارها کردند و آقاي هاشمي اساسا يک نوع تفکر داشته و دارد که هيچ ربطي به جامعه مدرسين ندارد. ايشان هيچ وقت عضو جامعه مدرسين نبوده و هميشه عضو جامعه روحانيت مبارز بوده و در آنجا نيز هميشه اين بحثها با ايشان وجود داشته است.
علت عدم شرکت شما در اجلاسيه خبرگان سال قبل چه بود؟ آيا بهخاطر کسالت بوده است؟
بله، اما عدم حضور بنده به علت اختلاف با آقاي هاشمي بود. در حقيقت شبي که صبحاش اجلاس مجلس خبرگان رهبري آغاز به کار ميکرد، طبق رسمي که از زمان آيتا... مشکيني رييس پيشين مجلس خبرگان بود، صحبتي با رييس مجلس براي تعيين محورهاي سخنراني افتتاحيه ميشد. همه اعضا آن شب بودند و بنده به ايشان گفتم که جناب آقاي هاشمي رسم بوده که شب قبل از شروع اجلاس، دوستان هيئت رييسه، محورهاي سخنراني را از رييس پرسيده و نظر ميدادهاند. آقاي هاشمي يکسري مسائلي را مطرح کرد که از ديد ما دست سوم و چهارم بود، بنده گفتم آقاي هاشمي هيچ تعارفي نداريم اين سخنان بيانش در مدرسه درست است، ولي شما بايد فاصلهتان را با رهبري کم کنيد، فاصله شما با رهبري زياد است، در اين شرايط اگر شما فاصلهتان را با رهبري کم کنيد، بهخصوص در جلسه و قبل از نطقتان، حتما ميتوانيد جلسه را خوب اداره کنيد و بنده با توجه به ارتباطي که با اعضا دارم و گفتوگوهاي تلفني و حضوري، پيشبيني ميکنم جلسه فردا خالي از تشنج نخواهد بود؛ به اين دليل که شما با رهبري فاصله گرفتهايد و در حقيقت يک نوع برداشتهايي از اين فاصله و سکوتتان شده. شما در نطق افتتاحيه، فاصلهتان را با رهبري کم کنيد. بالاخره آن شب در کميسيون سه نفرهاي که بنده عضو آن بودم و اين مباحث با آقاي هاشمي طرح شد، به علت اينکه بنده ناراحت شدم، آخرش ايشان گفت که ادبيات فلاني را قبول ندارم و به يک شکلي مطلب را خواهم گفت که اين مسئلهاي که شماها ميگوييد حل شود. بنده همان شب از سر سفره نتوانستم بلند شوم و در حقيقت دچار بيماري شدم که هنوز هم آثار آن باقي مانده. ولي خوشبختانه مقام معظم رهبري تدبيرهاي بسيار خوبي داشتند و تبيين کردند که حساب ايشان از سران فتنه جداست و در نهايت اين اواخر دوستان گفتند که شما حسابتان را از فرزندانتان جدا کنيد، زيرا شما يک موقعيت و فرزندانتان موقعيت ديگري دارند.
بهنظر ميرسد، شما هم رابطهتان با آقاي هاشمي بهتر شده است؟
ما رابطهمان با آقاي هاشمي هميشه خوب بوده، البته اختلاف هم داشتيم؛ در حال حاضر، هم رابطهمان خوب است و اختلاف هم داريم. در مجلس هم که ايشان رييس بود و بنده نايبرييس، هميشه با هم اختلاف داشتيم. به ايشان ميگفتم اين روشنفکربازيها اسمش اجتهاد نيست و آقاي هاشمي ميگفت مجتهدين گفتهاند، اجتهاد مبناي خاصي دارد. در مجمع تشخيص مصلحت نظام هم بهعنوان عضو شوراي نگهبان شرکت ميکردم. بارها با آقاي هاشمي اين بحثها را داشتم که آقاي هاشمي شما اينجا حق نداريد که بگوييد اين خلاف شرع است يا خير؛ اينجا مجمع تشخيص مصلحت نظام است و تشخيص خلاف شرع بودن يا نبودن مربوط به شوراي نگهبان است و آقاي هاشمي ميگفت نه حالا اينجا بحث ميکنيم، شايد در رأيگيري تأثيري داشته باشد که بنده ميگفتم اين خلاف است و اشکال شرعي دارد و شما حق نداريد اين مسائل را مطرح کنيد. با اين اوصاف ما با هم دوست هستيم. البته نويسندهاي گفته که قضيه ما با لبخند حل ميشود که اين مطلب صحيح نيست، زيرا قضيه ما با ايشان حل شدني نيست، آقاي هاشمي يک نوع تفکري دارد و ما هم يک تفکر ديگر، اما در عينحال ايشان يک روحاني سابقهدار، مبارز و خدوم در کشور است که ما روشش را نميپسنديم و با خودش هم صحبت کردهايم، ولي تخريبش را هم جايز نميدانيم.
در مقطعي که آقاي خاتمي براي رياستجمهوري کانديدا شدند، شما از آقاي ناطق حمايت کرديد؛ اين حمايت براساس چه تحليلي بود؟
تحليل لازم نداشت؛ کار ايشان را در دوره مجلس ديده بوديم و با هم معاشرت داشتيم و رفتار ايشان را ديده بوديم. در اين جهت از وي حمايت کرديم.
در حال حاضر هم نسبت به آقاي ناطق نوري اين نظر را داريد؟
آقاي ناطق امروز، غير از آقاي ناطق پنج سال پيش است، مثل آقاي هاشمي که غير از آقاي هاشمي 10 سال پيش است.
چه تفاوتي دارند؟
مگر ميشود شما همان فرد چند سال پيش باشيد، مسلما فکرتان خيلي فرق کرده است.
در حال حاضر افکار و عملکرد ناطق نوري را تأييد ميکنيد؟
الان روش آقاي ناطق نوري را تأييد نميکنم.
علت اين موضوع چيست؟
زيرا بدون علت از دوستانش کنارهگيري کرده، بهخاطر يکسري مسائلي که جزيي است. در نظام سياسي و زندگي نبايد به جزييات به اين اندازه توجه کرد و آن جمله معروف که ميگويند فروعات را با اصول از هم جدا کنيد، بيشتر به همين مسئله تأکيد دارد و آنها که در متن جريان هستند، متوجه ميشوند که معناي اصول و فروعات با هم چيست.
يک بخش از دوران رياست شما بر قوه قضاييه همزمان بود با دوران رياستجمهوري آقاي خاتمي. از نظر شما بهعنوان رييس يکي از قوا، دولت آقاي خاتمي در آن زمان داراي چه نقاط قوت و ضعفي بود؟
همين دعوايي که در حال حاضر با ايشان داريم، آن زمان هم بود و اساسا به اين علت بود که مقدسترين چيزها در دوران آقاي خاتمي زير سئوال رفت. ما هم در حد خودمان با هر کس که ميبايست برخورد کنيم از نظر قضايي برخورد داشتيم.
برخورد قضايي در زمان دولت آقاي هاشمي هم صورت ميگرفت؟
چه در دولت آقاي هاشمي، چه در دولت آقاي خاتمي و چه در دولت آقاي احمدينژاد، آن چيزي که عقيدمان از نظر مباني اسلامي بوده، عمل ميکنيم. مثلا در دوران آقاي هاشمي، ايشان طرفدار آقاي کرباسچي بود و ما هم سخت مخالف اين قضيه بوديم و در مرحله بحث به نقطه حساسي رسيد و ايشان آنرا در محضر رهبري طرح کرد و ما هم در محضر رهبري گفتيم که به نظر ما رهبري نبايد در اين مسئله وارد شود، زيرا در دنيا رييسجمهوري را محاکمه ميکنند، آب از آب تکان نميخورد، اما آقاي هاشمي ميگويد اگر شهردار را محاکمه کنيد، کشور به هم ميريزد؛ نخير، کشور به هم نميريزد، زيرا ما برخلاف نظر آقاي هاشمي شهردار را محاکمه کرديم و اتفاقي هم نيفتاد.
در آن دوران رابطه با نمايندگان مجلس ششم به چه صورت بود؟
در خاطرم هست که هيئترييسه مجلس يک مهماني معروفي براي افراد مؤثر کشور، از جمله اعضاي شوراي نگهبان برگزار کردند. در آن مهماني که رييسش آقاي بهزاد نبوي بود، اين موضوع را دنبال ميکردند که بهنحوي حاکميت را در خصوص کارهايي که انجام ميدهند، اقناع کنند. در اين مراسم مرحوم زوارهاي هم همراه بنده بود، آقاي بهزاد نبوي ميخواست مراسم را با تشريفات فراوان برگزار کند که بنده همانجا به تشريفات اعتراض کردم و قبل از اينکه سفره بر چيده شود، از سر سفره عقب نشستم و گفتم تشريفات را کنار بگذاريد و بحث را شروع کنيد. بحث را شروع کردند و ما مخالفت صريح با پيشنهادهاي آنها کرديم و از خاطرم نميرود، وقتي ميخواستيم از آن جلسه خارج شويم، آقاي بهزاد نبوي به بنده گفت بالاخره شما بنده را اذيت کرديد و نگذاشتيد کار خود را انجام دهم و بنده نيز گفتم: ما اذيت نکرديم، کار شرعي و وظيفه خود را انجام داديم. از بيان اين خاطره ميخواهم اين موضوع را تأکيد کنم که اينطور نيست که اگر اعضاي جامعه مدرسين در جايي تشخيص دهند که مسير نادرست است، چه در دولت و چه در خارج آن، نصيحت و موعظه ميکنند.
در دوران آقاي احمدينژاد چه نصايحي به ايشان داشتهايد؟
در حال حاضر جامعه مدرسين موثرترين عامل در جهت رياستجمهوري احمدينژاد بوده و حمايت زيادي از ايشان کرده است، ولي در عينحال روي برخي از کارهاي او دست گذاشته و ميگويد که خلاف است؛ مثلا اظهارات آقاي مشايي و پولهايي را که آقاي مشايي دارد خرج ميکند، بارها اعضاي جامعه مدرسين ايراد گرفتهاند.
آيا تذکرات اعضاي جامعه مدرسين تأثيري هم داشته است؟
بله، تأثير داشته؛ زيرا خودش را کنترل کرده است، اگر تأثير هم نداشته، اشکالي ندارد؛ ما انجام وظيفه کردهايم. در دوران آقاي خاتمي روي ايشان نصيحتهاي ما تأثير نداشت، ولي ما آن را بيان ميکرديم.
بعضا اخباري منتشر ميشود که آقاي مشايي نزد علما ميرود تا مواضع و افکار خود را طرح کند. آيا در اين رابطه، براي ديدار، درخواستي از طرف آقاي مشايي شده است؟
خود آقاي احمدينژاد، به بنده و آقاي جنتي پيشنهاد کردند که شما که اينقدر از آقاي مشايي انتقاد ميکنيد، بگذاريد يک جلسه بيايد پيش شما، آقاي جنتي در همان جلسه بلافاصله در حضور آقاي احمدينژاد گفتند که يعني ما هم اين بدنامي را پيدا کنيم که با آقاي مشايي ملاقات کردهايم؟
درخواست ملاقات آقاي مشايي با شما بود يا اينکه قصد ديدار با تمامي اعضاي جامعه مدرسين را داشت؟
ما اصلا آقاي مشايي را قبول نداريم که درخواست ملاقات بکند و در اين جهت آقاي احمدينژاد درخواست کردهاند که بگذاريد آقاي مشايي بيايد و حرفهايش را شما بشنويد و آقاي جنتي همانجا گفت: يعني به ما تهمت ملاقات با فلاني بخورد؟ آقاي مشايي اينقدر پيش ما مردود است که حاضر نيستيم با وي ملاقات کنيم و در اين جهت، خودش براي ملاقات درخواستي نداشته. معلوم است که خود وي نيز ميفهمد؛ بالاخره يک آدمي است که خود را رييس و همه کاره دفتر احمدينژاد ميداند. البته مشايي آدمي است که از پول و موقعيت استفاده ميکند و بر اين تصور است که با اين کارها ميتواند رييسجمهوري آينده شود؛ بنده همينجا به شما ميگويم، در آينده اگر آقاي مشايي بهعنوان رييسجمهوري مطرح شود، اولين تشکلي که رسما و صريحا مخالفت خواهد کرد، جامعه مدرسين است و اگر بنده در قيد حيات باشم، قطعا با اين موضوع مخالفت خواهم کرد و به هر قيمتي که باشد موافقت نخواهيم کرد که آقاي مشايي رييسجمهوري مملکت شود.
بعضا در برخي خبرها مشاهده ميشود که بعضي گروههاي سياسي به دنبال مرجعسازي براي خودشان هستند. آيا جامعه مدرسين در اين زمينه نميخواهد ورود پيدا کند؟
جامعه مدرسين خوشبختانه در زمينه مرجعيت، مباني شرعي را کاملا رعايت کرده، ميکند و خواهد کرد و در اين رابطه جاهايي که بايد جلوگيري کند، به اين معنا که عدم صلاحيت شرعي برايش محرز شود، عمل کرده و خواهد کرد و در جاهايي که از لحاظ شرعي محدوديتي داشته نيز تأييد کرده است.
در زمينه مرجعيت آقاي منتظري، چه اتفاقاتي در جامعه مدرسين رخ داد؟
بعد از فوت مرحوم آيتا... گلپايگاني و آيتا... اراکي شرايط اجتماعي ايجاب ميکرد که تعدادي از علما را معرفي کنيم و در اين راستا، جامعه مدرسين تعدادي را بهعنوان مرجع معرفي کرده که اتفاقا بنده در خاطر دارم که در آن زمان آقاي فاضل، دبير جامع مدرسين بودند و بارها به بنده ميگفتند که يکي مثبت و يکي منفي، والا بنده نميگذارم اين جلسه به نتيجه برسد، چندين جلسه هم طول کشيد و در اين جهت، مثبت مقام معظم رهبري و منفي آقاي منتظري بودند و مقام معظم رهبري، کمتر از اينهايي که شما ميخواهيد آنها را معرفي کنيد نيستند و آقاي منتظري هم حق مرجعيت ندارد و نميتواند مرجع باشد.
اعلام نظرات جامعه مدرسين درخصوص مراجع از لحاظ شرعي بوده يا سياسي؟
نظرات جامعه مدرسين از لحاظ شرعي اعلام شده و اصلا بحث سياسي در اين خصوص مطرح نبوده است. بنده در سن 80 سالگي هستم و جهنم را براي چه با نظر سياسي بخواهم انتخاب کنم. اين مباحث را که مطرح ميشود، وظيفه شرعي خود ميدانم و خوشبختانه کسانيکه در روزهاي اول با بنده مخالفت ميکردند که چرا مرجعيت مقام معظم رهبري را مطرح کردهايد، خيلي طول نکشيد که همانها با بنده در اين جهت موافقت کرده و خودشان آمدند و به ما اعلام کردند؛ چون مرجعيت و موقعيت ايشان محرز و درست است.
شما چگونه به اين نتيجه رسيديد و مرجعيت رهبري را از ابتدا اعلام کرديد؟
بنده بهخاطر اينکه از نزديک در دوران رياست قوه قضاييه و بازنگري قانون اساسي با ايشان رابطه داشتم، بر اين موضوع واقف بودم؛ زيرا در جريان بازنگري قانون اساسي، آقاي خامنهاي رييس بودند و آقاي هاشمي نايبرييس و بنده در آن زمان منشي بودم و شرايط کسالت حضرت امام سبب ميشد که گاهي جلسه را فقط بنده اداره کنم، يعني هر دو بزرگوار ميرفتند جماران به ملاقات حضرت امام و در آن برهه آشنايي آقاي خامنهاي با مباني فقهي و علمي براي بنده محرز شد و در زماني که مسئول قوه قضاييه شدم نيز وقتي فروعات را نزد ايشان مطرح ميکردند، ميديدم که ايشان خيلي قويتر از خيلي آقايان وارد بحث ميشوند.
در مورد آينده جريان فتنه چه تحليلي داريد؟
در جريان فتنه خيلي روشن است که سران فتنه تحت تأثير تبليغات خارجي و داخلي قرار گرفته و شايد بعضي از آنها نيز تا اين حد، خودشان اطلاع نداشتند. براي همه کساني که مختصري در جريان باشند، مثل روز روشن است که آنها در مقام براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران بودند و پشتيباني خارجي را نيز به همين دليل داشتند و از بعضي نيروهاي داخلي نيز در اين جهت بهرهبرداري شده بود که خوشبختانه با تدبير بسيار جالب مقام معظم رهبري، اين نقشهها نقش بر آب شد. امروز سران فتنه خودشان هستند و خودشان و آن مثل معروف در خصوص آنها صدق ميکند که وقتي در سلماني مشتري نداشتند، سر همديگر را ميتراشيدند و در حال حاضر آنها چون مشتري ندارند، به ديدن همديگر ميروند و مينشينند صحبتهايي ميکنند که يعني ما هستيم، در حقيقت سران فتنه فکر ميکردند با پشتيبانيهايي که از خارج و داخل داشتند، در فاصله کوتاهي نظام را از بين خواهند برد. ولي در اين رابطه حضور مردم و تدبير فوقالعاده مقام معظم رهبري توانست اين نظام را حفظ کند و نقشههاي آنها را با شکست مواجه سازد
قضيه ما و هاشمي حلشدني نيست
هاشمي گفت ادبيات يزدي را قبول ندارم
برخي کارهاي احمدي نژاد خلاف است
بدنامي ملاقات با مشايي را نپذيرفتيم
مشايي آنقدر مردود است که با او ديدارهم نميکنيم
مشايي با پول خرج کردن در صدد رياست جمهوري است