
آدم هايي از جنس غلامحسين الهام نه نياز به تعريف کسي دارند و نه محتاج تقدير نامه اند؛ حيف است که آدم هايي از اين جنس را وارد عرصه رقابت کنيم. همه مي دانيم که اگر جسارت الهام در اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري در دور اول انتخابات دولت نهم نبود شايد اصلا دولت عدالتي تشکيل نمي شد که حالا عده اي به دنبال ميراث خواري ايلي و تباري از آن باشند.
امروز که غلامحسين الهام ها را در حاشيه مي بينيم حق داريم که از سر غيرت و درد بگوييم اي کاش الهام در آن لحظه تاريخي سکوت کرده بود.
اين تحليلي است که خيلي از عدالت خواهان به آن رسيده اند و البته دليل اين عده اين است که حال که قرار بود سيستم مديريت اجرايي کشور بر همان پاشنه اصلاحات و سازندگي بچرخد و تغييري ساختاري و بنيادين در روش ها و سازوکارها به وجود نيايد و امثال غلامحسين الهام ها و تفکر مديريتي آنها در حاشيه باشد پس اين همه هزينه براي چه بود؟
يک وقت هست که يک دولتي مي آيد تا سيستم گرداني کند و طفيلي دولت قبل از خود بشود که البته ايرادي هم ندارد کما اين که در پوسترهاي انتخاباتي جناب خاتمي نوشته بودند: تداوم سازندگي!
يعني اين که مديريت اجرايي ما همان روش کارگزاران است و انصافا هم که خاتمي به اين قول خود تا آخر پايبند بود و در امور اجرايي دخالتي نکرد و به دغدغه هاي مطبوعاتي خود پرداخت.
اما يک وقت هست که يک گفتماني که در لايه هاي اجتماعي شکل غالب پيدا کرده و به اين نتيجه رسيده که روش گذشته موجب ايجاد دره هاي فقر و قله ثروت و شکاف اقتصادي و رانت خواري و فساد سياسي گرديده و اين گفتمان در مقطعي از روزنه انتخاباتي از حلقوم يک شخص به نام محمود احمدي نژاد خارج مي شود و در آن لحظه ترديد و دو دلي ها، اين غلامحسين الهام ها هستند که سرنوشت يک کشور را تغيير مي دهند.
کم نيستند آدم هاي هرهري مسلک که تعظيم در برابر قدرت برتر را مشي مديريتي خود مي دانند و البته در هر دوراني با سلاح چاپلوسي هاي چندش آور عرصه مديريت اعتقادي را به لجن زار خيانت و دو دلي و فضاي گناه آلود رانت و رابطه تبديل مي کنند و هم اينانند که با نفوذ در ارکان دولت اسلامي بر آنند تا از رييس جمهور شخصيتي چون سردار سازندگي بسازند و بندهاي مديريت قوم گرايانه خود را به آن دخيل ببندند
ايراد چنين افرادي که در ظاهر درد شاخص هاي سازندگي را دارند و ضريب چسبندگي آنها به ميز رياست تا بدان حد است که امداد غيبي و حضرت عزراييل باعث مفارقت آنها از ميز رياست مي گردد اين است که در لحظات سرنوشت ساز فاقد قدرت تصميم گيري اند و با فرو افتادن حجاب قدرت هاي متوهم آنها چون گربه اي رام و مطيع دست آموز قدرت بعدي مي شوند.
ارايه چنين الگوهايي به عنوان نماد مديريت عدالت خواهانه و اسلامي جفاي به غيرت عدالت خواهانه و نفس مديريت ناب اسلامي است
غلامحسين الهام نسخه اصل گفتمان عدالت است و دليل آن اين است که شخص او امروز همان تحليلي را دارد که در موقع اعلام نتايج اولين دوره انتخابات رياست جمهوري احمدي نژاد با همان تحليل حقيقت را فداي مصلحت نکرد.
اگر شخص احمدي نژاد چند نسخه برابر با اصل به لحاظ منش مديريت اسلامي که پايه هاي آن مبتني بر حذف بروکراسي و ساده زيستي و اعتماد به نفس داشته باشد قطعا يک نسخه آن غلامحسين الهام است.
امروز ساختمان پاستور بيش از هر زمان ديگر به حضور غلامحسين الهام نياز دارد تا حضور او آرامش بخش کساني باشد که با سم پاشي هاي رسانه اي يکسال اخير در ماهيت عدالت خواهانه مديريت اجرايي کشور ترديد کرده اند و يقينا رياست جمهور محبوب در راستاي سيستم سازي ارکان مديريت دولت اسلامي مقدمات بازگشت تاثير گذار غلامحسين الهام به بدنه دولت را فراهم خواهد کرد.