به گزارش مشرق به نقل از روزنامه مردم سالاری، اگرچه بيشتر واحدهاي مسکوني مهر که اين روزها به وسيله مسوولا ن دولتي افتتاح مي شود، در شهرهايي است که خانه دار شدن آنچنان هم دغدغه محسوب نمي شود، اما با وجود دستور اوايل سال جاري احمدي نژاد براي تسريع در تحويل واحدهايي که از سال88 ساخت آنها در پرند، هشتگرد، پرديس و دماوند شروع شده، براي کلان شهري همچون تهران اتفاق قابل قبولي رخ نداده است.
اين در حالي است که منتقدان تاکيد دارند دولت در احداث حدود 200 هزار واحد مسکوني مهر در اطراف تهران مرتکب اشتباه فني شده است زيرا مردم حاضر نمي شوند بين تهران و اين مناطق با صرف وقت بالا مسافرت روزانه داشته باشند.
بيشتر منتقدان مسکن مهر که از مسوولان قبلي وزارت مسکن يا مشاوران برنامه ريز آنها هستند، معتقدند اين طرح دولت بيشتر از آنکه در ساير استان ها پيشرفت داشته باشد، بايد در تهران به سرانجام مي رسيد.
مساله مهمتر اين است که نبود خدمات زيربنايي و روبنايي در شهرهاي جديد، باعث شده تا نمره قبولي طرح مسکن مهر به موفقيت در بهره برداري از واحدها و اسکان خانوارها گره بخورد. در اين رابطه با دکتر نصرالله کماليان نماينده قوچان و عضو کميسيون عمران مجلس شوراي اسلامي گفت و گو کرديم که در ادامه آمده است.
وضعيت مسکن را در حال حاضر چگونه مي بينيد؟
خانه يکي از مهمترين گزينه ها در سبد هزينه خانواده است و اين مهم را هيچ کس نمي تواند انکار کند. حتي يک روستايي ساده بخش قابل توجهي از درآمدش را براي ساخت مسکن و مبلمان خانه اش هزينه مي کند و جالب اينکه قسمت اعظم دارايي و درآمد يک خانواده را مي تواند به خودش اختصاص دهد. نياز به خانه در اين حجم گسترده، بازار گسترده اي به نام مسکن را ايجاد مي کند. اين بازار همواره به وسيله افرادي که خانه دارند يا ندارند و صد البته مسوولان رصد مي شود. بنابراين مديريت يک چنين بازاري به افرادي خبره نياز دارد و چنانچه مديران ابزارهاي لازم را نداشته باشند، اين بازار از دست آنان خازج مي شود. نکته اي که نبايد ناديده گرفت اين است که مسکن تنها گزينه اي است که وارد نمي شود و تنها بايد در داخل توليد و عرضه شود. اگر چه زمين و مسکن چيزي نيست که از خارج بياوريم اما مصالح ساختماني از خارج وارد مي شود. بنابراين هنگامي که يک کالا يا خدمات واردات و صادرات ندارد، بايد مديريت بهتري بر آن صورت گيرد که متاسفانه در مورد اغلب کالاها از جمله مسکن اين گونه نيست.
چه دستگاه هايي در مديريت مسکن بايد فعال باشند؟
در اين رابطه بخش خصوصي و دولتي وارد شده اند. بخش خصوصي با زمين يا مسکن فرسوده اي که دارد، با استفاده از تسهيلات مسکن، خانه اي مي سازد و در آن زندگي مي کند و آرام آرام اقساط بانک را پرداخت مي کند. بخشي ديگر نيز به صورت انبوه ساز کار مي کند و با مشارکت دارندگان مسکن فرسوده به ساخت وساز مي پردازند. در اين حالت ضمن اينکه خانه فرسوده بازسازي مي شود، چندين آپارتمان جديد نيز ساخته مي شود و اشتغالزايي هم به وجود ميآيد. در گذشته بخش هاي خصوصي بازار مسکن را در دست داشته و توانستند نوسان هاي زيادي در مسکن به وجود آورند. اما ورود مسکن مهر در اين بازار تاثير به سزايي گذاشت و از هنگامي که مسکن مهر مطرح شد، جهش قابل توجهي در قيمت مسکن نداشتيم در حالي که قبل از آن تورم 100 درصدي را در مسکن شاهد بوديم. آرام، آرام که مسکن مهر به بهره برداري رسيد توانست بازار را کنترل کند و نياز مردم را در ارتباط با مسکن، مقداري برآورده کند. درنتيجه قيمت مسکن آرام و حتي دچار رکود شد به اندازه اي که بنگاه هاي معاملات املاک به اين رکود اعتراف داشتند و خريد و فروش نيز کاهش داشت.
مردم به مسکن نياز دارند. آيا با شعار ايجاد مسکن مهر مي توان نياز را از بين برد؟
من نمي گويم که مسکن مهر نياز مردم را تامين کرد اما بازار را راکد کرد در حالي که نياز همچنان وجود داشت. البته در همان زمان که مسکن مهر و انبوه سازان کار مي کردند، با يک برآورد ساده مشخص شد که مقدار قابل توجهي خانه خالي بدون استفاده در کشور وجود دارد که به خاطر رکود و کاهش قيمت، مالک حاضر به فروش يا اجاره نبود. در آن مقطع قيمت ها مشخص نبود اما به مرور زمان خانه ها فروخته يا اجاره داده شد.
آيا قيمت مسکن نسبت به سال گذشته رشد نکرده است؟
قيمت مسکن جهش آنچناني نداشت، اما افزايش جزيي داشت که باعث نگراني مردم نشد. البته بايد در مورد مسکن مهر به اين مساله بپردازيم که چه مشکلاتي داشته و چه مشکلاتي به وجود خواهد آورد. بالاخره تعدادي از واحدهاي مسکن مهر ساخته وتحويل شد که بخشي از مردم توانستند در اين خانه ها بنشينند و صاحب خانه بشوند و نگراني خيلي ها برطرف شد.
اما انتقاد به مسکن مهر اين است که در فاصله دوري از شهرها ساخته شد؟
به هر صورت مسکن مهر ساخته شد و مردم در آنجا ساکن شدند و نگراني خيلي ها از اين بابت برطرف شد اما قبول دارم که اشکالاتي هم در پي داشت بدين معنا که در شهرهاي بزرگ باعث گسترش حاشيه نشيني در شهرها شد و بدترين عواقب مسکن مهر اين بود که شهرنشيني ر ا افزايش داد و باعث تخليه روستاها شد زيرا مسکن مهر در حاشيه شهرها ساخته شد و تقريبا براي روستاييان جذابيت داشت. ساختن مسکن در شهر بدين معناست که چندين خانه در روستاها خالي مي شود البته بايد بپذيريم که با توجه به مشکلات روستاييان به ويژه کم لطفي دولت به کشاورزان، به هر حال اين کار انجام مي شد و کوچ مردم از روستا به شهر اتفاق مي افتاد، اما مسکن مهر اين کوچ را تسهيل کرد و سرعت داد. مشکل ديگر، نحوه ساختن مسکن مهر است. اينکه ساخت مسکن مهر را به پيمانکاران بزرگ دادند باعث شد تا پيمانکاران کوچک ضربه ببينند و نتوانند در فعاليت بازار مسکن حضور داشته باشند. حتي در برخي جاها به دليل فروش مصالح ساختماني همچون سيمان، در عمل شاهد بوديم که مسکن مهر قيمت مصالح ساختماني را بالا برد و پيمانکاران ضعيف نتوانستند از اين بازار سود لازم را ببرند. اشکال ديگر اين بود که بسياري از پيمانکاراني که مسکن مهر را براي انجام ساخت و ساز انتخاب کرده بودند، نتوانستند تعهدات خودشان را عملياتي کنند. پروژه اي که بايد ظرف 9 ماه ساخته و تحويل مصرف کننده مي شد، اکنون پس از گذشت 2 سال مي بينيم که هنوز 20 درصد آن هم ساخته نشده در حالي که قيمت مصالح ساختماني بالا رفته است و افرادي که سرمايه گذاري کرده بودند، به دليل بالا رفتن قيمت مصالح ساختماني و دستمزد نيروي کار مجبور هستند که قيمت بالاتري بابت مسکن خود بپردازند. در بسياري از موارد نيز مسکن مهر ساخته مي شد اما زيرساخت هاي آن فراهم نشده بود. در اين قبيل موارد هنوز انشعاب هاي آب، برق، گاز، تلفن و ساير خدمات شهري ايجاد نشده بود اما مسکن مهر ساخته شد و مردم در خانه هايي بدون آب، برق، گاز و ساير خدمات شهري ساکن مي شدند که اين نيز يکي ديگر از مشکلات مسکن مهر بود. البته اکنون که مسکن مهر افتتاح مي شود سعي شده تا همه اين موارد رعايت شده باشد که اين نکته مثبتي است.
تسهيلات مسکن مهر از سوي بانک ها توانسته است نيازها را برطرف کند؟
شايد خطرناکترين معضلي که در مسکن مهر وجود دارد، تسهيلات بانکي است. امروزه همه کساني که در مسکن مهر ساکن شده و يا مي شوند، افرادي هستند که از نظر توان مالي ضعيف بوده و نه تنها حقوق قابل توجهي دريافت نمي کنند بلکه به اشکال مختلف بدهکار هستند. اين بدان معناست که اکثر خريداران مسکن مهر علاوه بر ناتواني در تامين نيازهاي زندگي، مجبور هستند سال ها اقساط ماهيانه مسکن مهر را نيز بپردازند. در حقيقت مبالغ بسيار بزرگي از منابع مالي بانکها در دست مردم است و اين از نقدينگي هاي جاري کشور تامين و براي ساخت مسکن و خريد مصالح و دستمزد نيروي کار پرداخت شده و اين صاحبخانه هاي بدهکار بايد اين اقساط را بپردازند. اما تجربه در تمام دنيا نشان داده که اين افراد توان بازپرداخت اقساط سنگين تسهيلات مسکن را ندارند و اقساط به مرور زمان انباشته شده و به آنها جريمه نيز تعلق گرفته است تا اقساط معوق سنگين شده و بانکها با يک معضل بزرگ ناتواني پرداخت اقساط رو به رو شده اند. از آنجا که بازگشت نقدينگي به بانک کاهش مي يابد، بانکها از نظر تراز مالي دچار مشکل مي شوند که باعث نگراني براي آينده است.
تاکنون اين اتفاق در کداميک از کشورها اتفاق افتاده است؟
اين معضل در بسياري از کشورها اتفاق افتاده که نمونه آن را در کشورهاي بزرگي در آمريکا و اروپا شاهد بوده ايم و حتي باعث ورشکستگي بانکها نيز شده است. دولت بايد براي اين موارد فکري کند، زيرا مسکن مهر در آينده نسبت به بانکها بي مهري خواهد کرد.
از کيفيت مصالح و نحوه ساخت مسکن مهر انتقاد مي شود. آيا اين انتقادها درست است و به مجلس شکايتي در اين مورد شده است؟
از روزي که مسکن مهر ايجاد شد مباحث کلي آن نيز مطرح شد. اينکه چگونه و با چه نقشه اي ساخته شود. با سيمان، تيرچه بلوک يا با تيرآهن ساخته شود و همه اينها مطرح بود. در اغلب جاها نيز همه اين موارد را اجرا و آزمايش کردند. اما در انتخاب نوع سازه و نحوه ساخت، نمي توان نظر نهايي داد، زيرا هر کدام از اين موارد يک معايب و يک مزايايي دارد که بر کيفيت اثر مي گذارد. روز اول که مسکن مهر ساخته شد در مورد استفاده از مصالحي که بايد به حفظ انرژي و سياست بهينه سازي مصرف سوخت منجر مي شد، توجه لازم به عمل نيامد. اما اکنون مسکن مهر ملزم به استفاده از شيشه دوجداره شده است. در مواردي هم پيمانکار نقدينگي لازم را نداشت، از مصالح نامرغوب استفاده کرد و حتي در بتن ريزي، استاندارد لازم را رعايت نکردند. مسايلي از اين دست فراوان است اما به نظر من اگر يک ساختمان بسيار محکمي بسازيد و يک جاي آن ايراد داشته باشد، کل ساختمان را به چالش مي کشد و ساختمان از همانجايي که نقص دارد، شروع به فروريختن مي کند. بنابراين بايد ساختمان مهندسي ساز باشد و اصول ايمني و استانداردهاي لازم رعايت شود.
اين در حالي است که منتقدان تاکيد دارند دولت در احداث حدود 200 هزار واحد مسکوني مهر در اطراف تهران مرتکب اشتباه فني شده است زيرا مردم حاضر نمي شوند بين تهران و اين مناطق با صرف وقت بالا مسافرت روزانه داشته باشند.
بيشتر منتقدان مسکن مهر که از مسوولان قبلي وزارت مسکن يا مشاوران برنامه ريز آنها هستند، معتقدند اين طرح دولت بيشتر از آنکه در ساير استان ها پيشرفت داشته باشد، بايد در تهران به سرانجام مي رسيد.
مساله مهمتر اين است که نبود خدمات زيربنايي و روبنايي در شهرهاي جديد، باعث شده تا نمره قبولي طرح مسکن مهر به موفقيت در بهره برداري از واحدها و اسکان خانوارها گره بخورد. در اين رابطه با دکتر نصرالله کماليان نماينده قوچان و عضو کميسيون عمران مجلس شوراي اسلامي گفت و گو کرديم که در ادامه آمده است.
وضعيت مسکن را در حال حاضر چگونه مي بينيد؟
خانه يکي از مهمترين گزينه ها در سبد هزينه خانواده است و اين مهم را هيچ کس نمي تواند انکار کند. حتي يک روستايي ساده بخش قابل توجهي از درآمدش را براي ساخت مسکن و مبلمان خانه اش هزينه مي کند و جالب اينکه قسمت اعظم دارايي و درآمد يک خانواده را مي تواند به خودش اختصاص دهد. نياز به خانه در اين حجم گسترده، بازار گسترده اي به نام مسکن را ايجاد مي کند. اين بازار همواره به وسيله افرادي که خانه دارند يا ندارند و صد البته مسوولان رصد مي شود. بنابراين مديريت يک چنين بازاري به افرادي خبره نياز دارد و چنانچه مديران ابزارهاي لازم را نداشته باشند، اين بازار از دست آنان خازج مي شود. نکته اي که نبايد ناديده گرفت اين است که مسکن تنها گزينه اي است که وارد نمي شود و تنها بايد در داخل توليد و عرضه شود. اگر چه زمين و مسکن چيزي نيست که از خارج بياوريم اما مصالح ساختماني از خارج وارد مي شود. بنابراين هنگامي که يک کالا يا خدمات واردات و صادرات ندارد، بايد مديريت بهتري بر آن صورت گيرد که متاسفانه در مورد اغلب کالاها از جمله مسکن اين گونه نيست.
چه دستگاه هايي در مديريت مسکن بايد فعال باشند؟
در اين رابطه بخش خصوصي و دولتي وارد شده اند. بخش خصوصي با زمين يا مسکن فرسوده اي که دارد، با استفاده از تسهيلات مسکن، خانه اي مي سازد و در آن زندگي مي کند و آرام آرام اقساط بانک را پرداخت مي کند. بخشي ديگر نيز به صورت انبوه ساز کار مي کند و با مشارکت دارندگان مسکن فرسوده به ساخت وساز مي پردازند. در اين حالت ضمن اينکه خانه فرسوده بازسازي مي شود، چندين آپارتمان جديد نيز ساخته مي شود و اشتغالزايي هم به وجود ميآيد. در گذشته بخش هاي خصوصي بازار مسکن را در دست داشته و توانستند نوسان هاي زيادي در مسکن به وجود آورند. اما ورود مسکن مهر در اين بازار تاثير به سزايي گذاشت و از هنگامي که مسکن مهر مطرح شد، جهش قابل توجهي در قيمت مسکن نداشتيم در حالي که قبل از آن تورم 100 درصدي را در مسکن شاهد بوديم. آرام، آرام که مسکن مهر به بهره برداري رسيد توانست بازار را کنترل کند و نياز مردم را در ارتباط با مسکن، مقداري برآورده کند. درنتيجه قيمت مسکن آرام و حتي دچار رکود شد به اندازه اي که بنگاه هاي معاملات املاک به اين رکود اعتراف داشتند و خريد و فروش نيز کاهش داشت.
مردم به مسکن نياز دارند. آيا با شعار ايجاد مسکن مهر مي توان نياز را از بين برد؟
من نمي گويم که مسکن مهر نياز مردم را تامين کرد اما بازار را راکد کرد در حالي که نياز همچنان وجود داشت. البته در همان زمان که مسکن مهر و انبوه سازان کار مي کردند، با يک برآورد ساده مشخص شد که مقدار قابل توجهي خانه خالي بدون استفاده در کشور وجود دارد که به خاطر رکود و کاهش قيمت، مالک حاضر به فروش يا اجاره نبود. در آن مقطع قيمت ها مشخص نبود اما به مرور زمان خانه ها فروخته يا اجاره داده شد.
آيا قيمت مسکن نسبت به سال گذشته رشد نکرده است؟
قيمت مسکن جهش آنچناني نداشت، اما افزايش جزيي داشت که باعث نگراني مردم نشد. البته بايد در مورد مسکن مهر به اين مساله بپردازيم که چه مشکلاتي داشته و چه مشکلاتي به وجود خواهد آورد. بالاخره تعدادي از واحدهاي مسکن مهر ساخته وتحويل شد که بخشي از مردم توانستند در اين خانه ها بنشينند و صاحب خانه بشوند و نگراني خيلي ها برطرف شد.
اما انتقاد به مسکن مهر اين است که در فاصله دوري از شهرها ساخته شد؟
به هر صورت مسکن مهر ساخته شد و مردم در آنجا ساکن شدند و نگراني خيلي ها از اين بابت برطرف شد اما قبول دارم که اشکالاتي هم در پي داشت بدين معنا که در شهرهاي بزرگ باعث گسترش حاشيه نشيني در شهرها شد و بدترين عواقب مسکن مهر اين بود که شهرنشيني ر ا افزايش داد و باعث تخليه روستاها شد زيرا مسکن مهر در حاشيه شهرها ساخته شد و تقريبا براي روستاييان جذابيت داشت. ساختن مسکن در شهر بدين معناست که چندين خانه در روستاها خالي مي شود البته بايد بپذيريم که با توجه به مشکلات روستاييان به ويژه کم لطفي دولت به کشاورزان، به هر حال اين کار انجام مي شد و کوچ مردم از روستا به شهر اتفاق مي افتاد، اما مسکن مهر اين کوچ را تسهيل کرد و سرعت داد. مشکل ديگر، نحوه ساختن مسکن مهر است. اينکه ساخت مسکن مهر را به پيمانکاران بزرگ دادند باعث شد تا پيمانکاران کوچک ضربه ببينند و نتوانند در فعاليت بازار مسکن حضور داشته باشند. حتي در برخي جاها به دليل فروش مصالح ساختماني همچون سيمان، در عمل شاهد بوديم که مسکن مهر قيمت مصالح ساختماني را بالا برد و پيمانکاران ضعيف نتوانستند از اين بازار سود لازم را ببرند. اشکال ديگر اين بود که بسياري از پيمانکاراني که مسکن مهر را براي انجام ساخت و ساز انتخاب کرده بودند، نتوانستند تعهدات خودشان را عملياتي کنند. پروژه اي که بايد ظرف 9 ماه ساخته و تحويل مصرف کننده مي شد، اکنون پس از گذشت 2 سال مي بينيم که هنوز 20 درصد آن هم ساخته نشده در حالي که قيمت مصالح ساختماني بالا رفته است و افرادي که سرمايه گذاري کرده بودند، به دليل بالا رفتن قيمت مصالح ساختماني و دستمزد نيروي کار مجبور هستند که قيمت بالاتري بابت مسکن خود بپردازند. در بسياري از موارد نيز مسکن مهر ساخته مي شد اما زيرساخت هاي آن فراهم نشده بود. در اين قبيل موارد هنوز انشعاب هاي آب، برق، گاز، تلفن و ساير خدمات شهري ايجاد نشده بود اما مسکن مهر ساخته شد و مردم در خانه هايي بدون آب، برق، گاز و ساير خدمات شهري ساکن مي شدند که اين نيز يکي ديگر از مشکلات مسکن مهر بود. البته اکنون که مسکن مهر افتتاح مي شود سعي شده تا همه اين موارد رعايت شده باشد که اين نکته مثبتي است.
تسهيلات مسکن مهر از سوي بانک ها توانسته است نيازها را برطرف کند؟
شايد خطرناکترين معضلي که در مسکن مهر وجود دارد، تسهيلات بانکي است. امروزه همه کساني که در مسکن مهر ساکن شده و يا مي شوند، افرادي هستند که از نظر توان مالي ضعيف بوده و نه تنها حقوق قابل توجهي دريافت نمي کنند بلکه به اشکال مختلف بدهکار هستند. اين بدان معناست که اکثر خريداران مسکن مهر علاوه بر ناتواني در تامين نيازهاي زندگي، مجبور هستند سال ها اقساط ماهيانه مسکن مهر را نيز بپردازند. در حقيقت مبالغ بسيار بزرگي از منابع مالي بانکها در دست مردم است و اين از نقدينگي هاي جاري کشور تامين و براي ساخت مسکن و خريد مصالح و دستمزد نيروي کار پرداخت شده و اين صاحبخانه هاي بدهکار بايد اين اقساط را بپردازند. اما تجربه در تمام دنيا نشان داده که اين افراد توان بازپرداخت اقساط سنگين تسهيلات مسکن را ندارند و اقساط به مرور زمان انباشته شده و به آنها جريمه نيز تعلق گرفته است تا اقساط معوق سنگين شده و بانکها با يک معضل بزرگ ناتواني پرداخت اقساط رو به رو شده اند. از آنجا که بازگشت نقدينگي به بانک کاهش مي يابد، بانکها از نظر تراز مالي دچار مشکل مي شوند که باعث نگراني براي آينده است.
تاکنون اين اتفاق در کداميک از کشورها اتفاق افتاده است؟
اين معضل در بسياري از کشورها اتفاق افتاده که نمونه آن را در کشورهاي بزرگي در آمريکا و اروپا شاهد بوده ايم و حتي باعث ورشکستگي بانکها نيز شده است. دولت بايد براي اين موارد فکري کند، زيرا مسکن مهر در آينده نسبت به بانکها بي مهري خواهد کرد.
از کيفيت مصالح و نحوه ساخت مسکن مهر انتقاد مي شود. آيا اين انتقادها درست است و به مجلس شکايتي در اين مورد شده است؟
از روزي که مسکن مهر ايجاد شد مباحث کلي آن نيز مطرح شد. اينکه چگونه و با چه نقشه اي ساخته شود. با سيمان، تيرچه بلوک يا با تيرآهن ساخته شود و همه اينها مطرح بود. در اغلب جاها نيز همه اين موارد را اجرا و آزمايش کردند. اما در انتخاب نوع سازه و نحوه ساخت، نمي توان نظر نهايي داد، زيرا هر کدام از اين موارد يک معايب و يک مزايايي دارد که بر کيفيت اثر مي گذارد. روز اول که مسکن مهر ساخته شد در مورد استفاده از مصالحي که بايد به حفظ انرژي و سياست بهينه سازي مصرف سوخت منجر مي شد، توجه لازم به عمل نيامد. اما اکنون مسکن مهر ملزم به استفاده از شيشه دوجداره شده است. در مواردي هم پيمانکار نقدينگي لازم را نداشت، از مصالح نامرغوب استفاده کرد و حتي در بتن ريزي، استاندارد لازم را رعايت نکردند. مسايلي از اين دست فراوان است اما به نظر من اگر يک ساختمان بسيار محکمي بسازيد و يک جاي آن ايراد داشته باشد، کل ساختمان را به چالش مي کشد و ساختمان از همانجايي که نقص دارد، شروع به فروريختن مي کند. بنابراين بايد ساختمان مهندسي ساز باشد و اصول ايمني و استانداردهاي لازم رعايت شود.
تا چه اندازه مسکن مهر در کنترل قيمت ها موثر بوده و با توجه به رشد قيمت هاي کنوني مسکن، آينده مسکن را چگونه مي بينيد؟
مسکن مهر توانست يک مقدار بازار خريد و فروش را کنترل کند، اما به دليل افزايش ساخت و ساز و بالا رفتن تقاضا براي مصالح ساختماني، قيمت مصالح ساختماني بالارفت و قيمت مسکن را نيز بالا برد.
هدفمندي يارانه ها تاثيرات نامناسبي برصنايع و اقتصاد گذاشت و اکثر کارخانجات و توليدکنندگان مصالح ساختماني دچار چالش شده و قيمت محصولاتشان گران شد. تاثير هدفمندي را بر قيمت مسکن چگونه مي بينيد؟
بحث ما در مورد مسکن مهر است و در مورد هدفمندي يارانه ها صحبت نمي کنم، اما اگر بخواهيم گريزي به نحوه هدفمندي يارانه ها بزنيم بايد بپذيريم که هدفمندي يارانه ها براي پرداخت يارانه نقدي به مردم اجرا شد و تاکنون هيچ سود ديگري نداشته است. در مورد صنعت، کشاورزي و مسايل فرهنگي به طور کل اجرا نشده و اکنون يکي از مطالبات مجلس از دولت دليل اجراي غلط هدفمندي يارانه هاست. بنابراين تاثير هدفمندي بر گراني مسکن غير قابل انکار است.
ارايه شناسنامه ساختمان قانون است، چرا در مسکن مهر اجرا نمي شود به ويژه که دولت نظارت مستقيم بر آن دارد؟
البته که اين قانون است. خيلي چيزهاي ديگر هم قانون است که متاسفانه اجرا نمي شود و هيچ کس هم پاسخگو نيست. مقاوم سازي ساختمان قانون است اما آيين نامه 2800 که بعد از زمين لرزه رودبار مطرح شد، پس از گذشت آن همه سال به تازگي جدي گرفته مي شود. آيين نامه 2800 مصالح، استاندارد، مسايل زلزله خيزي، سرمايش و گرمايش و نکات ايمني ساختمان را تعيين کرده و اگر ساختماني اين آيين نامه را رعايت نکرده باشد، نبايد اجازه فروش و استفاده داده شود و شهرداري هم بايد بر آيين نامه 2800 حتما نظارت کند. در اين آيين نامه آمده که هر ساختماني ساخته مي شود، ناظر داشته و ناظر بايد ساخت اين ساختمان را تاييد کند. اکنون ناظر ساختمان وجود دارد اما متاسفانه برخي از ناظران ساختمان حضور فيزيکي و اعمال نظر ندارند و تنها حق امضايشان مطرح است و بابت امضاست که پول مي گيرند نه نظارت.