به گزارش مشرق، تابستان امسال پس از گذشت سالها از خاموشیهای پیاپی دوران جنگ تحمیلی، شاهد بازگشت این خاموشیها به کشور بودیم، بهگونهای که میزان و تکرار هر روز این قطعی برق در استانهای مختلف منجر به ارائه جدول و ساعات خاموشیها در هر شهر شد.
اما چرا امسال واحدهای نیروگاهی کشورمان از تامین برق مصرفی شهرهای مختلف عاجر ماندند؟! آیا در توان تولیدی نیروگاههای کشور تغییری ایجاد شد یا توسعه این واحدها با مشکل مواجه شده است؟!
در این میان، برخی قطعیهای پیاپی برق امسال را به اجرای پنهان "توافقنامه پاریس" مرتبط دانستند؛ اما توافقنامه پاریس چیست و چگونه میتواند به مسئله تولید برق در کشورمان مرتبط باشد؟! و آیا اساساً تعهداتی که ایران بر اساس این توافقنامه بر عهده خواهد داشت، واقعا میتواند دلیل قطعی برق باشد.
بیشتر بخوانید:
افتتاح فاز نخست نیروگاه پتروشیمی دماوند با حضور روحانی
باید اشاره کرد که "توافقنامه پاریس" در تاریخ 12 دسامبر سال 2015 با شرکت نزدیک به 196 کشور جهان و در چارچوب کنوانسیون تغییر اقلیم سازمان ملل متحد مصوب شد؛ هدف بلندمدت توافق پاریس این است که دمای کره زمین با سرعت کمتری افزایش یابد.
در اصل این تصور که "گازهای گلخانهای" عامل گرمایش زمین هستند و پذیرش اصل گرمایش زمین بهدلیل افزایش میزان گازهای گلخانهای در نهایت منجر به امضای این توافقنامه شد تا دمای کره زمین تا پایان قرن به جای 2 درجه، 1.5 درجه سانتیگراد افزایش یابد!
در کشورمان نیز این توافقنامه در دولت یازدهم به تصویب رسید و مجلس شورای اسلامی نیز پیوستن به توافقنامه آب و هوایی پاریس را بررسی و تصویب کرد و در نهایت این مصوبه برای تأیید نهایی به شورای نگهبان فرستاده شد که شورای نگهبان ایراداتی نسبت به این توافقنامه گرفته است؛ برای تصویب نهایی، بررسیها توسط نمایندگان مجلس در حال انجام است.
بهگفته برخی کارشناسان توافقنامه پاریس میتواند باعث ایجاد محدودیتهایی در مسیر پیشرفت و توسعه کشور و مانعی برای تحقق اقتصاد مقاومتی همچنین زمینهای برای افشای اطلاعات کشور شود.
برای بررسی ارتباط بین توافقنامه پاریس و قطعیهای برق در تابستان امسال به سراغ عسکر سرمست؛ کارشناس انرژی رفتیم که در ادامه مشروح بخش نخست این گفتوگو تقدیم شده است:
تابستان امسال بر خلاف سالهای اخیر شاهد خاموشیهای گسترده و قطعی برق در سطح کشور بهدلیل نانوایی نیروگاههای کشور در تامین برق مصرفی کشور بودیم؛ آیا ارتباطی بین این مسئله و تعهدات پیدا و پنهان ایران در پذیرش و اجرای "معاهده پاریس" وجود دارد؟
باتوجه به مطالعات صورت گرفته بر روی اقتصاد وزارت نیرو میتوان گفت مشکل ما در حوزه خاموشیهای اخیر دو بعد دارد؛ مشکل اول اینکه طبق توضیحات وزارت نیرو، قیمت تولید هر کیلووات ساعت حدود 100 تا 110 تومان است و میانگین قیمت فروش برای مشتریان، 60 تومان است!
به عبارت دیگر در هر کیلووات ساعت برقی که تولید میشود 50 تومان بدهی تولید میشود یعنی یک وزارتخانه مشغول تولید بدهی است؛ مشکل بعدی وزارت نیرو، اختلاف پیک زمستان و تابستان است که به 22 هزار مگاوات رسیده است یعنی در ساعات و فصولی مصرف کمتر میشود و در ساعات و فصولی بیشتر میشود.
این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته این پیک اختلاف خیلی کمتر است چون پخش عمده مصرف برق این کشورها در بخش صنعت است و این بخش، یک مصرفکننده دائمی است که طول روز و شب فرقی ندارد اما این مشکل در کشورمان باعث شده تا بازار مصرفی دائمی برای تولیدکننده وجود نداشته باشد و نیروگاهها متحمل ضررهای زیادی شوند.
یعنی به نظر حضرتعالی، دلیل خاموشیهای تابستان امسال مربوط به بدهی وزارت نیرو میشود؟
در واقع بدهیهای وزارت نیرو سالانه روی هم انباشته شده است لذا امروز دیگر این وزارتخانه قادر نیست بدهیهای خود را که اغلب مربوط به بخش خصوصی است، پرداخت کند؛ 60 درصد نیروگاههای ما مربوط به بخش خصوصی است و توانی برای تسویه بدهیهایی که دولت به بخش خصوص دارد در وزارت نیرو وجود ندارد.
این عدم تسویهها موجب شده است در این بخش که مهمترین تولیدکنندگان در زمینه احداث نیروگاه و تولید برق هستند، انگیزه خود را از دست بدهند و نیروگاههای جدیدی که احداث میشوند و برق تولید میکنند بهدلیل عدم توانایی دولت، قدرت فروش و رسیدن به سوددهی را ندارند بنابراین سرمایهگذاران اجباراً بهجای سرمایهگذاری در بخش نیروگاه، پول خود را در سایر حوزهها سرمایهگذاری میکنند.
با این اوصاف، عملاً وضعیت امروز به گونهای شده که بخش خصوصی رغبتی برای سرمایهگذاری در صنعت نیروگاهی کشور را ندارد؟
بله! انگیزهای وجود ندارد.
آیا افزایش قیمت برق، راهکار جبران این بدهیها است؟
بله؛ سریعترین راهکار، افزایش قیمت برق است اما نه به آن شکلی که در ذهن عموم مردم است؛ فراموش نکنیم که ما در کشور ارزانترین برق را مصرف میکنیم؛ در واقع یکی از مهمترین راهکارهای برونرفت از این وضعیت استفاده از مدل پلکانی برای قیمتگذاری برق است.
در بسیاری از کشورها برای افزایش قیمتها از روشی به نام مدل پلکانی(آیبیتی) استفاده میکنند که در این روش برق به طور عمومی گران نمیشود بلکه افزایش قیمت به میزان مصرف بستگی دارد اما در دولت تدبیر و امید یازدهم، سه بار قیمتها افزایش پیدا کرد که این افزایش قیمتها بدون استفاده از این مدل بود.
در همان مقالهای که وزیر سابق نیرو منتشر کرد، افزایش قیمتها بهصورت تجمعی بوده است و با توجه به تورم، افزایش قیمتها دو برابر بوده است در صورتی که میزان افزایش قیمت برق، نصف این مقدار بوده است یعنی قیمتهای برق نصف کل افزایش قیمتها افزایش داشته است و همپای تورم و بازار بالا نرفته است؛ این طبیعی است که به دنبال این روند اشتباه، وزارت نیرو هر روز بدهکارتر میشود.
با چه راهکارهایی میتوان تبعات افزایش بهای برق را کنترل کرد؟
افزایش قیمتها باید اتفاق بیافتد؛ مخالفان منطقی شدن قیمتها معتقدند گرانی برق باعث ایجاد هزینههای اجتماعی است در صورتی که عدم افزایش قیمت برق و منطقی شدن قیمت آن هزینههای بیشتری برای کشور به دنبال خواهد داشت؛ بهعنوان نمونه بعضی از کارخانهها که مدام به برق نیاز دارند، قطعی برق باعث میشود که آن کارخانه سوددهی نداشته باشد و به مرحله ورشکستگی خواهد رسید و ناچار به تعدیل نیرو خواهد شد که افراد زیادی بیکار خواهند شد و دودش به چشم مردم خواهد رفت.
پس اگر به هزینه اجتماعی مسئله نگاه کنیم، با وضع موجود، هزینههای اجتماعی بیشتری را متحمل میشویم؛ یک نکته در مدل ایبیتی این است که قرار نیست برای مشترکان کممصرف هم افزایش قیمتها بوجود بیاید که توان مالی کمی دارند حتی در این مدل ایبیتی مدلهای مختلفی دارد که حتی در این مدل برق برای بسیاری که توان مالی پایینی دارند به طور رایگان خواهد بود و باعث حمایت از این قشر خواهد شد و در مقابل مشترکان پرمصرفی که بیشتر از قشر مرفه جامعه هستند، جریمههای بالایی وجود دارد و یک هشدار جدی به این مشترکان برای کم کردن مصرف میدهد همچنین یک درآمدزایی برای دولت خواهد بود که به اقتصاد این صنعت کمک خواهد کرد و این جریمهها و هشدارها، پیک مصرفی را کاهش خواهد داد؛ امروز هیچ هشدار و آلارمی برای مشترکان پرمصرف وجود ندارد.
آیا امکان صادرات برق در ایامی که مصرف در داخل کشور کاهش مییابد، وجود ندارد؟
نکته در همین جاست؛ یکی از دلایل نبود انگیزه در تولید برق توسط نیروگاههای بخش خصوصی این است که در زمستان به دلیل کاهش مصرف و نبود نیاز به برق، این کارخانهها نیمه تعطیل میشوند که باعث ضرردهی است لذا یکی از مباحث مغفول و برزمین مانده، صادرات برق و همچنین شیرینسازی آب است.
شیرینسازی آب چه ارتباطی به مسئله تولید برق دارد؟
میتوان بهوسیله برق مازاد، آب شیرین دریا را و آن را ذخیرهسازی کرد.
یعنی برق مازاد را به شیرین کردن آب اختصاص بدهیم؟
بله؛ ما هم میتوانیم مانند سایر کشورهای دنیا، واحدهای آب شیرینکنی احداث کنیم؛ به عبارت دیگر میتوانیم از این ظرفیت برق مازاد تولیدی در زمستان زمستان استفاده کنیم برای شیرینسازی آب.
آیا تا به امروز در این بخش سرمایهگذاری خاصی داشتهایم؟
واحدهای محدود شیرینسازی آب در کشور فعالیت میکنند اما باید به عنوان یک ایده واکاوی شود و کارشناسی کنیم که چرا با وجود نیازی که در منطقه جنوب کشور به این موضوع وجود دارد، از این ظرفیت برق تولیدی مازاد در زمستان برای آب شیرینکنی استفاده نمیکنیم؟!
در ضمن درباره مشکل بهرهوری، مشکل جدی این است که بر فرض شما مسئول واحد نیروگاهی هستید، قیمت گازی که به شما میدهند تقریبا رایگان است و عدد خاصی نیست و این امر باعث میشود که شما هیچ انگیزهای برای صرفهجویی در گاز نداشته باشید و همین طور برای هزینه آب مصرفی عدد خاصی در نظر نمیگیرید.
در چنین شرایطی به طور طبیعی مصرف گاز در بخش نیروگاهی بالا میرود اما راهکار چیست؟ ما برق تولیدی نیروگاهها را ارزان خریداری میکنیم که با این کار اقتصاد آنها را نابود میکنیم و در مقابل آنها گاز ارزان مصرف میکنند لذا باید گاز را با قیمت واقعی به آنها بفروشیم و در چنین شرایط در مصرف گاز صرفهجویی میکنند و هزینههای آنها پایین میآید و در مقابل بدون دادن گاز و آب ارزان و دادن یارانه مخفی، برق تولیدی آنها را با قیمت بالاتر و واقعی خریداری کنیم که این چرخه باعث صرفهجویی و هم سوددهی صاحبان نیروگاهها میشود.
متاسفانه این ایده مانند ایده آب شیرینکنی مورد توجه قرار نگرفته است؛ باید مطاعلات بیشتری انجام داد و به مدل دقیقی رسید تا نیروگاهها در فضای واقعی برق تولید کنند تا برای آنها این شرابط فراهم شود که گاز را درست مصرف کنند و اگر صرفهجویی کنند، صاحب سود بیشتری خواهند شد و برای حرکت به سمت بهرهوری، انگیزه خواهند داشت.
آیا این امر مستلزم آن نخواهد بود که واحدهای نیروگاهی بودجه مضاعفی برای ایجاد بهرهوری و تغییر در تجهیزات و توربینهای خود داشته باشند؟
وظیفه یک سیاستگذار ایجاد انگیزه برای واحدهای تولیدکننده برای صرفهجویی و تولید بیشتر است بهصورتی که خود آن واحد صنعتی، اقدام به طراحی برای صرفهجویی کند و اعطای وام بدون ایجاد انگیزه برای تولیدکنندگان در صرفهجویی فایدهای نخواهد داشت به عنوان مثال اعطای وام برای ایجاد سیکل ترکیبی اگر انگیزهای و سوددهی در صرفهجویی نصیب آن واحد نشود، وام را به جای هزینه در بخش بهرهوری در جاهای دیگر هزینه خواهدشد.
اما میتوان با ایجاد یک سازوکار، مثلا خود صاحب نیروگاه برای تاسیس یک واحد بخاری ترغیب شود و اگر برای افزایش راندمان نیاز به تکنولوژی داشته باشد، خود آن واحد صنعتی اقدام به کسب آن خواهد کرد در غیر اینصورت واحدهای صنعتی مانند امروز، خود را برای رسیدن به بهرهوری به دردسر نمیاندازند؛ باید سیاستگذاریها درباره نیروگاهها تصحیح شود و ما در شرایط کنونی در حال حرکت در یک مسیر بنبست هستیم!
اما بازگردیم به بحث اولیه این گفتوگو؛ آیا پذیرش و اجرای "توافقنامه پاریس" با توجه به اینکه کشور را در استفاده از سوختهای فسیلی به شدت محدود میکند، میتواند وضعیت تولید برق در کشور و وضعیت بغرنج امروز نیروگاههای کشور را وخیمتر کند؟
بله! در صورت اجرا شدن "توافقنامه پاریس" هزینههای بالایی در قسمت نیروگاهی بر کشور وارد خواهد شد و در این زمینه علاوه بر مشکلات سابق، مشکلات جدیدی را متحمل خواهیم شد؛ هزینه اجرای این توافقنامه طبق گزارش سازمان محیط زیست از 17.5 تا 52 میلیارد دلار است و تامین منابع آن زیر سوال و غیرقابل تامین است