
- از خانواده هاي سرداران شهيد همت و باکري بگوييد؛ چه شد که اينگونه موضع گرفتند و چند وقت اخير اينگونه عمل کردند؟
بسم الله الرحمن الرحيم/ با سلام و دورود به روان پاک شهدا/ همانطور که ميدانيد ما الگو داريم در زندگي بزرگان و معصومين که همسرانشان جداي از خودشان موضع گرفتند و مواردي را مطرح کرده اند. اينکه همسران چنين موضعي ميگيرند چيزي نبوده که براي اولين بار باشد. حتي نمونه هايي است که حتي در زمان زنده بودن امام حسن و يا حتي بعضي از بزرگان چنين مواضعي روشن شده اما اينها که در زمان فوت و بعد از سالهاست. اينکه همسران چنين موضعي گرفتند چيزي نيست که بتوان به خود شهدا ربط داد و گفت که موضع شهدا هم چنين بوده.
چه شهيد همت و چه شهيد حميد باکري به تمام معني ولايت مدار بودند و حاضر بودند تمام وجودشان را براي ولايت بگذارند که اتفاقا گذاشتند. ما خوشحال نيستيم که همسران در اين موضع افتادند؛ دوما هم اينکه صلاح خودشان را خودشان مي دانند.
همه سعي کردند کاري کنند که اين افراد با استدلال و منطق کارشان را جلو ببرند نه با احساسات و تابع کساني شوند که به هيچ وجه نه دلسوز شهيدان همت و باکري هستند و نه دلسوز اينها؛ بلکه فقط مي خواهند از اينها سوء استفاده کنند. اينها بايد خيلي مواظب باشند که از آنها سوء استفاده نشود.
- از داستان ولايت مداري شهيد همت خاطره و يا حرف ناگفته اي هست که بيان شود؟
شهيد همت در رابطه با ولايت تابع محض بودند. در زمان دفاع مقدس همه وجودشان را گذاشته بودند و همواره به فرماندهان و رزمندگان تحت نظرشان تاکيد داشتند که فرمان امام بي هيچ چون و چرايي لازم الاجراست. اين نشان از درک بالا و ولايتمداري بالاي شهيد همت داشت. و بر همين اساس هم در سخت ترين وضعيت ها هم اگر بودند در همان مواقع حاضر مي شدند و وارد عمل مي شدند.
-تقابلاتي بين خانواده هاي سببي و نسبي شهيدان وجود دارد. مردم چه موضعي بايد در اين قبال بگيرند؟
اصل قضيه اين است که اگر مي خواهند شهيد همت را بشناسند و او را ملاک قرار بدهند بايد به اين نکته توجه داشته باشند که شهيد همت حداقل 20 و چند سال با خانواده خودشان بودند و با همسرشان چيزي در حدود 2 سال بودهاند. اين مساله ريشه دار بودن ولايت و ولايي بودن همت برگرفته از خانواده نسبي ايشان نشان مي دهد و اينطور بوده که حتي پدر و مادر همت هم در خاطراتشان عنوان مي کنند که وقتي ما به زيارت کربلا رفتيم محمد ابرهيم در کربلا به دنيا آمد و مادرش مي گويد احساس کردم اين پسر را خدا به ما هديه داده است. بنده با خانواده و برادران شهيد همت ارتباط داشتم و زماني با برادر ايشان ولي الله همت همکار هم بوده ام و شناخت خوبي از آنها دارم و اينکه آنها همچنان در خط مذهب و ولايت هستند و شهيد همت هم برگرفته از همان بوده. و خانواده سببي ايشان اينگونه بوده که در کردستان آشنا شدند و نهايتا به ازدواج انجاميد. بايد توجه داشت که حاج همت در اين مدت به دليل وضعيت جنگ و عملياتها زياد نتوانست از نزديک با همسر و بچه هايش نشست و برخاست تنگاتنگي داشته باشد. اگر همسر ايشان موضعي هم گرفته اند بايد دقت کنيم که اکنون 27 سال و يا دقيقتر 26سال و نيم از شهادت آن بزرگوار مي گذرد و بايد بگوئيم که خودشان به اين تصميم و موضع رسيده اند و نميتوانند مواضع خودشان را به شهيد همت نسبت دهند.
- سردار؛ بعضي معتقدند عدم رسيدگي مسئولين سپاه به خانواده هاي ايشان و کمبود آنان به مرور زمان باعث چنين موضع گيري هايي شد. شما اين مطلب را قبول داريد؟
بايد بگوئيم که اين انتظارشان درست است. شايد آنچنان که اينها انتظار داشتند سرکشي نشده باشد ولي اين نبوده که به خانواده هاي ديگر بيش از اينها سرکشي شده باشد. اما تا حد توان خود مسئولين که چه در لشکر چه در نيروي زميني و چه در سپاه بودند هم سرکشي مي کردند و هم مراسم يادبود مي گرفتند. مخصوصاً براي شهيد همت که در تهران و شهيد حميد و شهيد مهدي باکري که بچه هاي آذربايجان برايشان مراسم مي گرفتند.
حال اينکه چون خانواده هايشان اصفهان بودند و نميتوانستند همه مراسم ها را بيايند و حضور پيدا کنند به اين معنا نيست که دعوت نامه اي ارسال نمي شد.
- يعني به طور مطلق خانواده ايشان در مراسم ها شرکت نمي کردند؟
نه؛ به اين شکل نبوده. پسرهايشان مي آمدند و رابطه برقرار بود اما گاهي نميتوانستند شرکت کنند.
- شما بعد از شهيد همت فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله شديد؟
نه؛ دقيقا يک هفته قبل از شهادت شهيد همت بنده زخمي شدم. در خيبر 6 تير به من اصابت کرد. 4 تير در شکم و يک تير در پاي راست و يک تير در پاي چپ. به همين دليل آن موقع بنده را به عقب برگرداندند. يک هفته بعد حاج همت در جزيره شمالي شهيد شدند. پيکرشان را به بيمارستان نجميه تهران انتقال دادند و من آنجا با ايشان وداع کردم.
بعد از شهادت شهيد همت ما تا پايان جنگ نتوانستيم حتي به خانواده نسبي ايشان سر بزنيم. اما بلافاصله بعد از صدور قطعنامه رفتيم و به مدت چند دقيقه در شهرضا با خانواده ايشان ديدار کرديم.
در قم خدمت خانواده سببي ايشان و شهيد زين الدين و حميد و مهدي باکري رفتيم و سرکشي کرديم و بعد از آن در اصفهان هم اين روند ادامه داشت.
همان زمان هم گله هايي داشتند.
- بيشتر مباحث گله هايشان چه چيزهايي بود؟
تا آنجايي که خاطرم است بيشتر همين بحث سرکشي بود. ما اين کار را وظيفه خود مي دانستيم. اما چون در قم بودند و بعد هم که به اصفهان رفتند سرکشي سخت تر شد و شايد مثل خانواده هايي که در تهران بودند به آنها سرکشي نشد.
- بعد از شهيد همت چه کسي فرمانده لشکر شد؟
شهيد عباس کريمي که دقيقا يکسال بعد در اسفندماه سال ?? شهيد شدند و بعد از ايشان شهيد دستواره چند ماه سرپرست بودند و بعد از آن من حدود ??سال و نيم دقيقا از تاريخ ??/?/?? تا ??/?/?? در آنجا بودم.
- جريان فتنه سال گذشته را چگونه ارزيابي مي کنيد و حرکت نظام را در مقابله با اين فتنه چگونه مي بينيد ؟
بايد بگوييم اگر تا سال گذشته بعضي شک داشتند الان ديگر بايد براي همه مشخص شده باشد. البته براي من از قبل از انتخابات رياست جمهوري گذشته مسجل بود که فتنه بزرگي در پيش است ولي چون فتنه به صورتي است که شايد هرکسي نتواند درک کند. بالاخره چه در صدر اسلام و يا همين الان افرادي بودند که جزو خودي ها محسوب مي شدند و مسئوليت داشتند و چهره هاي موجهي هم در جامعه پيدا کرده بودند بايد بگوييم که براي خيلي ها سخت بود شناخت و يا کم و کيف شناخت فتنه اما به مرور زمان براي خيلي ها مشخص شد و از مجموعه فتنه جدا شدند.
الان هم که مي گوييم هر روز روشن تر مي شود به خاطر حمايت هاي علني استکبار خصوصا آمريکا و رژيم صهيونيستي که علنا اينها را حمايت مي کنند. مثلا اينکه اعلام ميکنند و اسامي 8 نفر از سران نظام(آقايان نقدي، طائب، مصلحي، جعفري، رادان و ... ) را مي آورند که حسابهاي اينها مسدود است(که اينها هيچکدام حسابي در آنجا ندارند) و اجازه سفر به آمريکا را از آنها مي گيرند؛ از اين بابت است که اينها را در سرکوب فتنه اخير شناسايي کرده اند.
پس اينها بايد بفهمند که فتنه دست خودشان بوده. ما مي گوييم موسوي کروبي خاتمي و موسوي خوئيني ها سران فتنه هستند واينها آلت دست و بازيچه بوده اند.
- آلت دست بودند؛ منظور رد اتهام از اينهاست؟
نخير به هيچ وجه. منظور اين است که اينها با آگاهي اين مسئله را پيگيري مي کردند. اينها بازيچه آگاه بودند. شايد بتوان گفت در يکي دو ماه اول عمدي نبوده و بازي خورده بودند ولي بعد از انتخابات و مخصوصا بعد از صحبت هاي مقام معظم رهبري در نماز جمعه 29 خرداد سال گذشته به صورت عمدي وارد شدند و چيزي پنهان نمانده بوده. اسناد و مدارک هم از وزارت اطلاعات به کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ارائه شده که نشان از کمکها و هزينه هاي هنگفت آمريکا و اسرائيل براي اين موضوع دارد. آنها اين کار را تا حد براندازي انجام دادند و الان هم در قالب جنگ نرم انجام مي دهند. با اين وجود دقيقا مشخص است که سرمنشا اين فتنه از کجا بوده است.
- وضعيت فعلي آنها را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
وضعيت فعلي با اختلافاتي که با هم پيدا کردند و خيلي از عوامل عملياتي شان از آنها بريده اند چون اينها نه توان مديريت و نه توان هزينه کردن دارند. لذا اقداماتي که استکبار مي کند که اينها را به حرکت در بياورد هم به خاطر اين است که اينها اصلا آمادگي و جرأت براي چنين فتنه بزرگي نداشتند و نمي توانند ادامه دهند.
- تقريبا تکليف اسامي که نام برديد(موسوي کروبي و....) از آن سو و افراد همسو با نظام مشخص شده است.
اما نکته اي که در اين ميان کمي جاي تامل دارد عملکرد نامتعارف و عدم استقلال آقاي هاشمي رفسنجاني است. نقش آقاي هاشمي رفسنجاني را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
با ايشان در سال گذشته در کميسيون امنيت ملي جلسه اي داشتيم. آنجا هم اين مسئله را مطرح کرديم که چقدر خوب بود بيانيه اي به حمايت از مقام معظم رهبري صادر مي کرديد و تنش را پائين مي آورديد. اما بعد از صحبت ها ايشان گفتند: شما ميدانيد من در وضعيتي که تحت فشار باشم بيانيه اي صادر نميکنم. گفتم: چه فشاري؟ گفت: در وضعيتي که فائزه را دستگير کرده اند صدور بيانيه از جانب من به صلاح نيست.
- يعني آقاي هاشمي نظام را تهديد کردند که تا فائزه آزاد نشود بياينه صادر نمي کنند؟
نخير. 24 ساعت قبل از اين ديدار فائزه آزاد شده بود. اما نگاه آقاي هاشمي اينگونه بود.
در پايان گفتيم اگر شما اختلافها را کنار بگذاريد همه مشکلات حل مي شود. ايشان گفت: من با کي اختلاف دارم؟
گفتم شما خوب ميدانيد منظور ما کيست؟ گفت: من با آقا که اختلافي ندارم. اما با احمدي نِژاد اختلاف دارم. من ايشان را فرماندار منصوب کردم. من ايشان را گذاشتم استاندار اردبيل. من ايشان را مطرح کردم. اگر احمدي نِِِژاد بخواهد به همين منوال پيش برود من با او اختلاف دارم .
لذا انتظار مي رفت آقاي هاشمي مخصوصا در سال جديد با عنايت هايي که مقام معظم رهبري نسبت به ايشان داشتند خيلي بهتر عمل مي کردند و مواضع بهتري مي گرفتند. و اما در رابطه با فرزندان ايشان بحث جدايي دارد.
- عده اي معتقدند بحث فرزندان آقاي هاشمي به خود ايشان مربوط نمي شود. نظر شما چيست؟
نخير اصلا اينطور نيست. به اين دليل مي گويم ايشان بهتر از اين مي توانستند عمل کنند. بايد ايشان اعلام کنند که اگر بچه هاي من جرمي مرتکب شده اند قوه قضائيه اختيار تام دارد به طور جداگانه رسيدگي کند.