به گزارش مشرق، ماجرا از این قرار بود که از نیمههای بهمن ماه، طرفداران گروه موسوم به دراویش گنابادی به خاطر آنچه جلوگیری از بازداشت نورعلی تابنده قطب دروایش عنوان کردند، در محل سکونت قطب یعنی خیابان پاسداران کوچه گلستان هفتم تجمع کردند.
با وجود اینکه مسئولان انتظامی اعلام کردند قرار نیست محدودیتی برای قطب دراویش ایجاد شود اما تجمع هواداران نورعلی تابنده در گلستان هفتم ادامه یافت.
در همین رابطه:
ابهامات بی اساس از اعدام ثلاث
ادامه این تجمع با حواشی تازهای از جمله دستگیری نعمتالله ریاحی یکی از دراویش همراه بود؛ پس از دستگیری عضو این گروه، دراویش در مقابل کلانتری تجمع کردند و بر اساس آنچه در رسانهها و فیلم منتشر شده آمده، نیم ساعت به پلیس فرصت میدهند تا پلیس ریاحی را آزاد کند.
بر مبنای آنچه مسئولان انتظامی عنوان کردند، خودروی گشت نیروی انتظامی در منطقه پاسداران، دو سارق را هنگام تلاش برای سرقت یک خودرو دستگیر میکنند که یکی از این سارقان، نعمتالله ریاحی نام داشت.
** شب خونین پاسداران
نزدیکیهای غروب 30 بهمن بود که با تحقق نیافتن خواسته دراویش برای آزادی ریاحی، کار اعضای این گروه و نیروهای انتظامی حاضر در منطقه به درگیری کشید و لحظه به لحظه تصاویر و اخبار ناخوشایند و ناگواری از آن در شبکههای اجتماعی به گوش میرسید.
درگیریها ادامه داشت تا اینکه اتوبوسی که از چند روز قبل در گلستان هفتم پارک شده بود، روشن میشود و راننده آن دیوانهوار به سمت ماموران میراند و سه تن از آنها را به شهادت میرساند.
اما این پایان کار نبود و در آن شب تلخ یک نیروی بسیجی نیز توسط یک دستگاه خودرو سمند زیر گرفته شد و به شهادت رسید.
**دستگیری راننده اتوبوس
همان شب حادثه، اتوبوسی که اقدام به زیر گرفتن نیروهای پلیس کرده بود، چند صد متر جلوتر بعد از برخورد با سایر خودروهای پارک شده در کوچه و خیابان، متوقف و راننده آن توسط نیروهای انتظامی بازداشت میشود؛ راننده ای که نام آن « محمدرضا ثلاث» عنوان شد.
همان ابتدا فیلمی از ثلاث با سر و صورتی بانداژ شده در بیمارستان انتشار یافت که به خبرنگار میگوید:«رفتیم جلوی درب کلانتری تجمع کردیم تا اخویمان را که گرفته بودند آزاد کنند. نیروهای کلانتری رسیدند و ضربات زیاد باعث شد عصبی شوم و چون من راننده اتوبوس بودم، رفتم داخل جمعیت. اتوبوس مال من نبود، مال یک بنده خدایی بود. آن لحظه هیچی حالیم نشد. من که قصد کشتن نداشتم عصبی شدم و گاز را فشار دادم و رفتم جلو. اختیارم دست خودم نبود. تسلیت می گویم، کاری است که شده است. حالا ما اعدام هستیم، مثلا چکار کنیم؟»
** صدور کیفرخواست به اتهام قتل عمد
در حالی که شاید انتظار میرفت برای راننده اتوبوسی که حالا از او به عنوان «راننده اتوبوس مرگ» یا «راننده اتوبوس دیوانه» یاد میشد، به خاطر ایجاد رعب و وحشت در مردم، کیفرخواستی تحت عنوان محاربه صادر شود اما سوم اسفند 96، دادستانی تهران طی اطلاعیهای از صدور کیفرخواست برای عامل شهادت سه نفر از مأموران ناجا به اتهام قتل عمد خبر داد.
دادستانی اعلام کرد: نامبرده که در تاریخ 30 بهمن 96 (30/11/96) در یک اقدام مجرمانه با اتوبوس سه نفر از مأمورین ناجا را به شهادت رسانده بود توسط مأمورین پلیس دستگیر و پس از انجام تحقیقات به قتل مأمورین اعتراف کرده است. با توجه به درخواست قصاص اولیای دم نامبرده به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد. در مورد سایر اتهامات نامبرده به لحاظ ادامه تحقیقات متعاقبا اطلاعرسانی خواهد شد.
** اعترافات ثلاث در نخستین جلسه دادگاه
نخستین جلسه دادگاه با حضور خانواده شهدای نیروی انتظامی و وکیل تسخیری ثلاث در روز 20 اسفند 96 در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کشکولی برگزار شد و متهم پس از قرائت کیفرخواست از سوی قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران، برای دفاع از خود پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من هیچگونه سابقه بیماری روانی و بستری شدن ندارم. حدود 10 الی 15 روز در گلستان هفتم اقامت داشتم و داخل اتوبوس بهسر میبردم و گاهی نیز میرفتم خانه دوش میگرفتم و سپس به داخل اتوبوس برمیگشتم.
متهم پرونده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا مباشرت در 3 فقره قتل عمدی مأموران نیروی انتظامی و اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد جنجال را قبول دارد، گفت: سر من را از 17 جا شکستند و همین مسئله باعث شد عصبی شوم و با اتوبوس روی آنها بروم.
وی در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه راننده اتوبوس چهکسی بود و اتوبوس به چهکسی تعلق داشت، گفت: راننده اتوبوس من بودم اما مالک را نمیشناسم. آن اتوبوس را در خیابان گلستان هفتم گذاشته بودند؛ من قبلاً راننده اتوبوس بوده و سوییچ هم روی اتوبوس بود، اما وقتی که عصبانی شدم پشت فرمان نشستم و الهی بهامید تو. من از کسی اذن یا اجازهای نداشتم که بخواهم با اتوبوس حمله کنم و اتوبوس هم تحویل من نبود.
متهم پرونده در پاسخ به این سؤال که «آیا قبول دارید در حین رانندگی 3 نفر را بهقتل رساندهاید؟»، گفت: بله، قبول دارم.
ثلاث
** چرخش 180 درجهای در جلسه سوم
دادگاه پس از پایان جلسه اول، 21 اسفند را برای برگزاری جلسه دوم تعیین کرد اما در همان ابتدا، قاضی کشکولی اعلام کرد که ثلاث وکیل تعیینی گرفته است. «سعید اشرفزاده» وکیل تعیینی ثلاث در جلسه دوم برای اینکه بتواند پرونده را مطالعه کند از دادگاه تقاضای استمهال یک هفتهای کرد که مورد موافقت هیئت قضایی قرار گرفت و دادگاه، 27 اسفند را برای برگزاری جلسه سوم تعیین کرد.
در سومین جلسه محاکمه، محمد ثلاث، اعترافاتش را تحت تاثیر شکنجه و ضرب و شتم نیروهای پلیس خواند و گفت: من 50 سال از سنم میگذرد. دیگر طاقت کتک خوردن ندارم. اگر دوباره مرا بیرون بزنند به قتل نفر 100 نیز اعتراف میکنم. در بیمارستان هم اینقدر به من متادون زدند که من دلم میخواست فقط سیگار بکشم.
** صدور حکم قصاص و تایید آن در دیوان عالی کشور
28 اسفند سال 96، قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک، حکم این پرونده را صادر و ثلاث را به اتهام سه فقره قتل عمدی به سه بار قصاص محکوم کرد.
ثلاث و وکیل وی به حکم دادگاه اعتراض کردند و پرونده برای رسیدگی در مرحله تجدیدنظرخواهی به دیوان عالی کشور ارسال شد. تقریبا پس از گذشت یک ماه یعنی در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه انصاری معاون دیوان عالی کشور از تایید حکم صادره در شعبه دیوان خبر داد.
** درخواست اعاده دادرسی و آغاز هجمهها
پس از تایید حکم قصاص در دیوان عالی کشور، پرونده برای طی فرایند اجرا به دادگاه صادر کننده حکم و از آنجا نیز به دادستانی تهران ارجاع شد تا پس از استیذان حکم از سوی رئیس قوهقضائیه، حکم اجرا شود.
بعد از تایید حکم قصاص ثلاث در دیوان عالی کشور، زینب طاهری وکیل مدافع وی بر مبنای ماده 474 قانون آئین دادرسی کیفری، درخواست اعاده دادرسی موکلش را به دیوان عالی کشور ارائه و پرونده برای بررسی به شعبه 35 دیوان عالی کشور رفت.
دقیقاً در همین ایام بود که هجمههای رسانهای به ویژه در فضای مجازی مانند توییتر و تلگرام و رسانههای معاند نظام برای نقض حکم این پرونده که به گفته قاضی کشکولی از نظر مستندات و مدراک به عنوان یکی از کاملترین پروندههای قضایی یاد میشود، آغاز شد.
در همین ایام، فردی به نام زینب طاهری که در اکانت توییتری خود را فعال حقوق بشر معرفی میکند، به عنوان وکیل ثلاث وارد پرونده شده و مدعی میشود در «آگاهی محمد ثلاث را تا سرحد مرگ زدند و شکنجه کردند و انگشتان دستش را شکستند؛ روی سرش با پوتین ایستادند و دندههایش را شکستند! این چه اسلام و عدالتی است؟»
هر چند بعدها او اعلام کرد که هیچ اکانتی در توییتر ندارد و حساب مزبور جعلی است اما حاضر نشد علیه این جعل، اقدام قضایی کند. جالبتر اینکه این حساب توییتری در یکی از پستهای خود نوشته است:«این اکانت ازنظر دادستانی تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام میکنه! و بخاطرش تهدید به صدور قرار بازداشت شدم. عاقلانه اینست که انتسابش را رد کنم و دادستانی باید انتسابش را به من اثبات کند!» حالا پیدا کنید اسم پرتقال فروش را.
در نهایت و با وجود همه هجمهها و ادعای بازداشت بودن ثلاث در زمان برخورد اتوبوس با ماموران که تاکنون سندی برای آن ارائه نشده، شعبه 35 دیوان عالی کشور درخواست اعاده دادرسی ثلاث را رد کرد.
** نقض ادعای شهادت ندادن ماموران نیروی انتظامی
یکی از ایرداتی که نسبت به پرونده ثلاث مطرح میکنند و وکیل او نیز در لایحه درخواست اعاده دادرسی مطرح کرده این است که « هیچ شاهدی از ماموران نیروی انتظامی حاضر به شهادت نشدهاند و هیچ کدام از 3 شاهد ماجرا نیز نگفتهاند محمدرضا ثلاث راننده بوده است.»
این ادعا در حالی مطرح میشود که در سومین جلسه دادگاه، شاهد عینی حادثه که یکی از مأموران نیروی انتظامی است در پاسخ به سوال قاضی کشکولی مبنی بر اینکه «خود شما متهم را در اتوبوس دیدید؟» گفته است: بله، من او را در پشت فرمان زمانی که داشت از جلوی ما با سرعت کم عبور میکرد، دیدم. (لینک خبر در خبرگزاری ایسنا)
** نقض ادعای بازداشت ثلاث پیش از حادثه
از دیگر ادعاهایی که توسط وکیل ثلاث مطرح میشود این است که گفته شده محمد ثلاث ساعت 2 بعدازظهر روز حادثه بازداشت بوده در حالی که اتوبوس حوالی غروب ماموران را زیر گرفته است و بنابراین راننده اتوبوس نمیتوانسته ثلاث باشد.
اما نکته جالب توجه این است که ثلاث در سومین جلسه محاکمه و در حالی که نسبت به اظهارات جلسه اول چرخش 180 درجهای داشته و مدعی بوده زیر بار شکنجه در جلسه اول اعتراف کرده است، در آخرین جملاتش قبل از اعلام ختم جلسه میگوید: اعدام برای من افتخار است ولی من عمدا جان سه نفر را نگرفتهام. (لینک خبر در خبرگزاری ایلنا)
به عبارتی ثلاث منکر رانندگی اتوبوس نشده و تنها مدعی شده که عمدی در به قتل رساندن ماموران نیروی انتظامی نداشته است.
سعید اشرفزاده وکیل مدافع تعیینی ثلاث نیز در جلسه دادگاه مدعی نمیشود که موکلش راننده اتوبوس نبوده بلکه میگوید: مواردی مانند ضعف بینایی متهم و اینکه آیا در موقع رانندگی با دست شکسته میتوانسته است کنترل مناسبی بر خودرو داشته باشد و یا خیر و همچنین دیگر موارد باید مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد. (لینک خبر در خبرگزاری ایلنا)
** اجرای حکم قصاص
پس از همه این کش و قوسها، دادستانی تهران که پیشتر از اجرای حکم قصاص بعد از ماه رمضان خبر داده بود، اعلام کرد: سحرگاه امروز (دوشنبه) 28 خرداد 97 حکم قصاص ثلاث در زندان اجرا شد.
در اطلاعیه دادستانی تهران آمده است: ثلاث باباجانی در تاریخ 30 بهمن 96 و در پی تجمع غیرقانونی آشوبگران در گلستان هفتم از خیابان پاسداران، با راندن اتوبوس به سمت مامورین ناجا، آنان را هدف تهاجم عمدی خود قرار داده که منتهی به شهادت سه نفر از ماموران به اسامی گروهبان یکم رضا امامی، گروهبان یکم محمدعلی بایرامی و سرباز وظیفه رضا مرادی شده بود.
این اطلاعیه میافزاید: نامبرده در جریان تحقیقات، ضمن اقرار به عمدی بودن اقدام خود از جمله راندن و هدایت اتوبوس به سمت ماموران ناجا، علت را عصبانیت و خشم اعلام کرده است. با انجام تحقیقات در دادسرای ویژه جنایی تهران و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبهی نهم دادگاه کیفری یک تهران ارجاع و متهم به همراه وکیل تعیینی خود در جلسه دادگاه حضور یافت. دادگاه طی دادنامهی مورخ 28 اسفند 96 متهم را از بابت سه فقره قتل عمدی به سه بار قصاص نفس محکوم کرد و فرجامخواهی محکومعلیه طی دادنامهی مورخ سوم اردیبهشت 97 صادره از شعبهی 39 دیوان عالی کشور مردود شناخته شد. متعاقباً با وصول پرونده به دادسرا و با عنایت به تقاضای اولیای دم هر سه شهید، مراحل استیذان از رییس قوه قضاییه برای اجرای قصاص نفس طی و حکم قصاص سحرگاه روز دوشنبه اجرا شد.