اردوگاه آوارگان

تقریباً همه مردم جنوب سودان، خسته از جنگ داخلی به جدایی از سرزمین اصلی رأی دادند. حالا ۷ سال پس از استقلال و علی رغم پول هنگفت نفت، صدها هزار سودانی آواره اردوگاه‌ها هستند.

سرویس جهان مشرق- «جمهوری سودان جنوبی» در سال ۲۰۱۱ میلادی با حمایت دولت‌های مخالف خارطوم از کشور اصلی سودان جدا شد. این اقدام با برگزاری یک همه‌پرسی که در آن ۹۸.۸ درصد از مردم به جدایی رأی دادند انجام شد و دو قبیله اصلی که دشمن مشترک خود را شکست داده بودند، بر سر تعیین رئیس‌جمهور و قائم‌مقام آن توافق کردند. فروش نفت، منبع درآمد اصلی این کشور قرار گرفت و امیدها برای توسعه در بستر صلح، افزایش یافت.

با این حال رئیس‌جمهور سالوا کِر در دسامبر ۲۰۱۳ میلادی قائم‌مقام خود ریک ماچار را به توطئه برای کودتا متهم کرد و یک جنگ داخلی جدید، این بار در سودان جنوبی آغاز شد. بار دیگر ۳.۵ میلیون انسان آواره شدند و خلاف آنچه در زمان رأی به جدایی تصور می‌کردند، شاهد کشته‌شدنِ عزیزان خود شدند. صدها هزار تن قید زندگی در سودان را موقتاً زدند و به اوگاندا پناه بردند و دیگران نیز در اردوگاه‌هایی که امنیت آن توسط سازمان‌های بین‌المللی تضمین شده بودند، ساکن شدند به این امید که جنگ داخلی تمام شود. گاردین نوشته است حدود ۴ میلیون طی ۵ سال اخیر آواره شدند که از این میان حدود دو میلیون و نیم راهی جز ترک کشور نیافتند.

سالوا کِر، ماچار را به رقابت در انتخابات ۲۰۱۸ فراخوانده که این در نگاه اول امیدوارکننده است، اما سابقه چند سال اخیر در کشورهای آفریقایی نشان می‌دهد شائبه تقلب در انتخابات حتی در کشورهایی که آرامش داشته‌اند، موجی از خشونت و ناآرامی را دامن زده است.

در دو ماه اخیر چند عکاس و خبرنگار خارجی به ثبت زندگی مردم سودان جنوبی در اردوگاه‌های پناهجویان اقدام کرده‌اند. مشاهده این تصاویر، همچون قدم‌زدن در خیابان‌های خاکیِ اردوگاه‌ها است و می‌تواند نکات تأمل‌برانگیزی از زندگی آنها را به نمایش بگذارد. ابتدا به پیگیرِنیا در شمال اوگاندا می‌رویم:

فرزندان شارون کاید، زن پناهجوی سودانی در شمال اوگاندا بزرگ می‌شوند. آنها شاید به این زودی‌ها نتوانند تفاوت اوگاندا را با وطن اصلی خود درک کنند.
آنها در اردوگاه پیگیرِنیا زندگی می‌کنند، جایی که ماری ناکانی نیز با سه فرزندش و مقداری پتو و آذوقه روزگار می‌گذارند. او روایت می‌کند که در زمان زایمان فرزندش درگیری به شهر آنها رسیده بود
و او مجبور شده در چنین شرایطی حدود ۴۵ دقیقه تا اولین درمانگاه را پیاده طی کند و چند ساعت پس از زایمان نیز برای نجات جان خود و فرزندانش راهی اردوگاه آوارگان شود.
مادران در این اردوگاه بخشی از زمان خود را در زایشگاه و کلینیک مادران می‌گذرانند. برخی از آنها همسر ندارند و تنها زمانی فرار از کاشانه خود را انتخاب کردند که شبه‌نظامیان به خانه آنها رسیده بودند و دیگر خیلی دیر شده بود. برخی شبه‌نظامیان قبایل از این اقدام ناجوانمردانه به عنوان سلاح جنگی بهره می‌گرفتند. برخی نیز همسر خود را در همین جنگ داخلی از دست داده‌اند.
در کل تخمین زده می‌شود حدود ۸۵% از آوارگان را زنان و کودکان تشکیل بدهند که به شمار آنها نیز افزوده می‌شود. تنها در همین اردوگاه پیگیرنیا هر ماه ۴۰ نوزاد جدید به دنیا می‌آیند.
چادرها در اردوگاه آوارگان یک به یک برچیده می‌شود و جای آن را خانه‌هایی می‌گیرد که از مصالح طبیعی ساخته می‌شود. این یعنی معلوم نیست جنگ داخلی چند سال به طول بیانجامد.
تفریحات کودکان محدود است. خیلی از آنها روزهایی که مادر و پدرشان آنها را با امید به بیرون خانه میفرستادند تا بازی کنند را به خاطر می‌آورند. یکی از این پسرها که تازه اکنون ۵ سال سن دارد، حتماً از مادرش ماری شنیده که روزگاری در جوبا پایتخت جدید سودان جنوبی با همسرش دو نفره کار می‌کردند و به فکر آینده‌ای روشن بودند. ماری سال پیش در همین اردوگاه خبر قتل همسرش را در جریان جنگ داخلی شنید و حالا بار آن همه آرزو را یک تنه به دوش می‌کشد.
همه آوارگان، کشور خود را ترک نگفته‌اند. به سودان می‌رویم و به اردوگاهی بزرگ می‌رسیم: فنگاک. پیش از این دهکده‌ای با ۵۰۰۰ جمعیت بود ولی حالا ده‌ها برابرِ این جمعیت را در خود جای داده است. تنها برخی از این آوارگان مانند نیائورگاک زن سودانی هستند که مهاجرت به فنگاک برای آنها در حکم بازگشت به خانه بوده است. او پیشتر مدتی در این منطقه زیسته بود، اختیاری، و حالا از روی اجبار. کاش زمان به عقب برمی‌گشت.
این قسمت زمانی بازار محلی فنگاک بوده و حالا چادرهای موقت آوارگانی را در خود جای داده که در جستجوی محلی امن و دور از جنگ داخلی بوده‌اند. فنگاک به دلیل محاصره‌شدن با مسیرهای آبی تا حدودی امن‌تر از سایر مناطق جنوبی است.
به دلیل این موقعیت جغرافیایی، کمک‌ها یا از طریق قایق یا هواپیماهای کوچک به فنگاک آورده می‌شوند. سخت است اما به دورماندن از جنگ، می‌ارزد.

مادران باردار یا بیماران باید چند ساعت راه بپیمایند تا به کلینیک پزشکان بدون مرز در فنگاک برسند. امکانات آنها محدود است و گاهی بیماران، مانند همین کودکی که در تصویر می‌بینید، زنده از چادر بیرون نمی‌روند.
کار این پزشکان بسیار سخت و خطرناک است و با این حال باز هم کافی نیست.
مادر این کودک، ۱۴ ساعت را پیاده از دهکده نزدیک به فنگاک آمده تا کودکش را از مالاریا نجات دهد. این کودک ۱۱ روز است در اینجا بستری شده است.
زنان به دلیل نگهداری فرزندان، کمتر به تحصیل می‌رسند اما پسران و مردان به کلیسای میسیونرهای مسیحی آمده‌اند و آزمون دوره ابتدایی را می‌دهند.
از پسران ۱۵ ساله تا مردان ۳۵ ساله آمده‌اند تا مدرک ابتدایی خود را احیا کنند.
۷۰ معلم از سراسر سودان جنوبی به فنگاک آمده‌اند تا پس از گذراندن جلسات توجیهی و تکمیل آموزش‌ها، کلاس‌های خود را برای نسل بعدی سودانی‌ها آغاز کنند،
نسلی که فعلاً از کشورش فقط یک دهکده و اردوگاه را در اختیار دارد.
فوتبال از تفریحات جوانان در فنگاک است. نام یکی از این دو تیم «پاریس سن ژرمن» است و مربی آنها می‌گوید نوع بازی آنها سریع است، مثل ستاره‌های لیگ فرانسه.
سینمای آنها همین چادر است که آنها روزی سکوهای فلزی مهمان می‌کند. فیلم‌ها و مسابقات فوتبال را همین‌جا می‌بینند.
تئاترهای خیابانی و مبارزه‌های نمایشی با لباس‌های سنتیِ قبایل آفریقایی یکی دیگر از راه‌های بهره‌گیری از زمانی که خواه و ناخواه باید در یک اردوگاه برای سالیان بگذرد.
هنوز جریان ورود مهاجرانِ آواره ادامه دارد. هر خانواده‌ای با مقداری وسایل ضروری خانه و زندگیِ داشته یا دیگر نداشته را ترک کرده و وارد فنگاک می‌شود.
آن بالا سران قبایل بدون توجه به زندگی نسل‌ها و آرزوهای بربادرفته، نمی‌توانند دور یک میز برای آینده کشورشان تصمیم بگیرند و ترجیح می‌دهند صدای بلند سفیر گلوله‌ها خواب کودکان را پریشان کند.
از خانواده‌ای که وارد فنگاک می‌شدند خداحافظی می‌کنیم و دوباره به شمال اوگاندا باز می‌گردیم، در کمپ بیدی‌بیدی، جایی که آتیلیو به همراه دوستانش روزهای خود را یکی‌یکی دود می‌کنند.
او می‌گوید اینجا چه فرقی دارد که بهتر از بازیکنان و خوانندگان برتر جهان باشی. تو در هیچ صورتی دیده نمی‌شوی.
آنها هر روز غروب دور هم جمع می‌شوند و می‌خوانند «ما صلح می‌خواهیم... ما صلح می‌خواهیم... صلح در سودان جنوبی». نام خود را گروه «سوپراستعدادها» ی بیدی‌بیدی گذاشته‌اند.
همه پسرهای بیدی‌بیدی نیز دنبال تفریحات سالم نیستند. این دختربچه در فضایی بزرگ می‌شود که چند روز پیش یک دختر را کنار رودخانه مورد تجاوز قرار دادند اما با سررسیدن پلیس، او همه چیز را انکار کرد و چند روز بعد داوطلبانه از بیدی‌بیدی رفت. در واقع هزاران سودانی از شهرهای مختلف به اینجا در اوگاندا سرازیر شده‌اند، بدون اینکه یکدیگر را بشناسند.
بنابر این تشکیل ساختار جدیدِ روابط اجتماعی پس از گسستن از شبکه‌ روابط پیشین مدتی به طول می‌انجامد.
نهادها و گروه‌های مختلف از این نیاز آوارگان به تشکیل شبکه جدیدی از روابط بهره می‌گیرند و ایده‌های خود را در میان آنها ترویج می‌کنند. یکی از آنها خیمه‌ای با نام «باراکا» تأسیس کرده که زنان روزانه در آن جمع می‌شوند. آنها داستان گذشته خود را برای یکدیگر تعریف می‌کنند و احیاناً دست‌ساخته‌های خود را به یکدیگر می‌فروشند.
زمان زیادی لازم است تا دوران رخوت و تنهایی سپری شده و بار سنگینِ خاطراتِ همسرانِ کشته‌شده بر دوش آنها سبکتر شود.

منابع

https://www.nationalgeographic.com/photography/proof/2018/05/mother-south-sudan-refugee-camp-northern-uganda-family-culture

https://www.theguardian.com/global-development/gallery/2018/may/25/safe-haven-nile-south-sudan-old-fangak-in-pictures

https://www.theguardian.com/world/2018/may/19/inside-world-largest-refugee-camp-uganda-south-sudan-civil-war#img-3

http://www.tabnak.ir/fa/news/781836

https://www.mehrnews.com/news/3711475

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس