کد خبر 865290
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۸
جهاد سازندگی

جهادگر پیش‌کسوت معتقد است، جهاد سازندگی از وقتی به وزارتخانه تبدیل شد، در اصل منحل شد، چرا که دیگر کار مردم و روستاییان وارد بروکراسی‌های اداری شد و دیگر مستقیم زیر نظر رهبر نبود.

به گزارش مشرق، حسینعلی عظیمی در بدو ورود آنچه که در مقابل دیدم با آنچه که در ذهنم تصور می‌کردم، کاملاً تفاوت داشت. مردی تکیده با چهره‌ای زردرنگ و عرقچینی خاکی رنگ بر سرش که هنوز نقاهت مجروحیت دوران جنگ را با خود حمل می‌کرد، اگرچه تمایل نداشت تا کلامی از رنج‌هایش به زبان بیاورد، اما نفس به‌شماره‌ افتاده‌اش این را به من فهماند که او هم جزو جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است.

بیشتر بخوانید:

مجلس دهم؛ ضعف جدی در تحقیق و تفحص

با تمام تلخی‌های این روزگار هنوز حال و هوای دهه اول انقلاب اسلامی را دارد و تأکید می‌کند که در قاب چهارگوش عکس حتماً عکس امام هم در مصاحبه باشد.

حسینعلی عظیمی اکنون 70 ساله شده است. او فوق لیسانس رشته عمران از دانشگاه شیراز در سال 1352 است که در تمام سال‌های دفاع مقدس دانش و توان خود را در کارهای جهادی از خاکریز جنگ گرفته تا عمران و آبادی در اقصی نقاط روستایی کشور به کار گرفته است.

مصاحبه یک ساعت و نیمه ما را با این اسطوره جهادی که شاید این روزها کمتر در رسانه‌ها دیده شود، می‌خوانید:

 شما یکی از پیش‌کسوتان حوزه جهاد سازندگی هستید. از چه زمانی فعالیت جهادگری را آغاز کردید؟ در عین حال با توجه به مشکلاتی که این‌روزها در عرصه اقتصادی کشور و فعالیت وجود دارد، این ذهنیت هست که ای کاش وزارت جهاد در وزارت کشاورزی ادغام نمی‌شد تا بتواند به فعالیت‌های جهادی خود به سرعت ادامه دهد و شاید این روزها آن‌طور که باید کارهای جهادی اتفاق نمی‌افتد.

عظیمی: این حرف را بارها گفته‌ام. نسل شما انحلال جهاد سازندگی را در سال 1379 (سال ادغام وزارتین جهاد سازندگی و کشاورزی و تشکیل وزارت جهاد کشاورزی) تصور می‌کند، در صورتی‌که تصور درستی نیست. جهاد سازندگی که به صورت یک نهاد و بازوی اقتصادی امام خمینی (ره) بود، از موقعی که به وزارتخانه (1362) تغییر یافت، ماهیتش هم تغییر کرد.

 یعنی تا زمانی که وزارتخانه نبو،د فعالیت‌هایش را بهتر انجام می‌داد؟

عظیمی: بله، از وقتی که تبدیل به وزارتخانه شد، با مقرراتی که برایش گذاشتند، ‌اختیاراتش گرفته شد که کم‌کم مانند سمی در این سازمان نفوذ کرد و منجمد شد.

یعنی می‌خواهید بگویید از وظیفه جهادی خود دور شد؟

عظیمی: بله، از جهادی بودنش دور شد و یک وظیفه‌ای دادند که لایروبی قنوات با وزارت جهاد باشد.

البته آن چیزی که بنده تحقیق کردم، وظایف وزارت جهاد طبق مصوبات مجلس در سال 62 فعالیت در امور دام را دادند، سال 66 تأمین شیلات و آبزیان را دادند...

عظیمی: این را شما بدانید که از زمانی که نهاد انقلابی جهاد سازندگی تبدیل به وزارت جهاد سازندگی شد، دیگر فعالیتش سازندگی نبود؛ چراکه در ابتدا یک تشکیلات شورایی داشت که نماینده امام خمینی در آن حضور داشت. حق رأی و حق وتو در مسائل شرعی داشت، بعد که وزارتخانه شد، مسئول آن وزیری شد که باید به مجلس پاسخ می‌داد نه به رهبر. از سال 63 تا 69 دیگر التماس می‌کردند که کاری به وزارت جهاد بدهید، انجام دهد و وزارتخانه‌ای بود که هیچ وظیفه‌ای جز لایروبی قنوات نداشت.

 مگر مسائل عمرانی روستاها و کارهای ترویجی و آموزش در حوزه کشاورزی و بهداشت برعهده جهاد نبود؟

عظیمی: نه! پس از وزارتخانه شدن همه را گرفتند. گفتند آب‌رسانی را بدهید به وزارت بهداشت و شما بروید پیمانکار او شوید؛ یا راهسازی با وزارت راه است،‌ شما پیمانکار وزارت راه شوید. مدرسه‌سازی با آموزش و پرورش، شما پیمانکار آموزش و پرورش شوید، همین‌طور در مورد کشاورزی. مضاف بر این زمانی که جهاد سازندگی یک نهاد بود، مردم به جهاد سازندگی کمک می‌کردند.

 یعنی می‌خواهید بگویید آن فعالیت‌های جهادی که قبل از وزارتخانه شدن این نهاد انجام می‌شد، کم‌رنگ شد؟

عظیمی: در همان سال 63 یک عده شورای مرکزی جهاد را که همان مسئولان اصلی جهاد بودند، رها کردند تا رده‌های پایین؛ چراکه برای کارمند شدن به جهاد نیامده بودند. جهادی بودند و به مرور پای مردم از جهاد و فعالیت‌های جهادی قطع شد. مردم روحیات خاصی نسبت به تشکیلات دولتی دارند، مثلاً آیا الان به اداره ثبت کمک می‌کنند؟ یا به وزارت جهاد کشاورزی پول می‌دهند، نه‌، نمی‌دهند، مردم روحیات خاصی نسبت به تشکیلات دولتی دارند.

قبل از آن جهاد سازندگی در کنار دولت بود، مثلاً دولت می‌گفت مشکل ما اکنون ذخیره‌سازی گندم است، بلافاصله جهاد سیلو می‌ساخت. بزرگترین مشکلی که در کشور پیش آمد جنگ تحمیلی بود. جهاد سازندگی در زمان جنگ مشکلاتی مانند سنگرسازی، پل سازی و احداث راه و امثالهم را انجام می‌داد. عمده نیروهای جهاد بعد از 15 ماه که جهاد تشکیل شده بود، به جنگ رفتند و در کوران جنگ هم دیگر کسی حواسش نبود که جهاد سازندگی را جمع کرده و تبدیل به وزارتخانه کرده‌اند، ولی تا سال دهم انقلاب و پایان جنگ، موسسه‌ای بنام سازمان پ.م.ج.ج (پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد) وجود داشت که نیروهای فنی و مهندسی از استان‌های مختلف به عنوان نیروی جهادی به جبهه می‌آمدند.

در کنار آن سال امام دید جهادگران در وزارت جهاد بیکارند، امور شیلات را به وزارت جهاد سازندگی سپرد. شیلات یک سازمان سنتی و قدیمی بود که به صورت سنتی اداره می‌شد و شاه یکی از تیمسارها را به عنوان مسئول آن می‌گذاشت. از موقعی که شیلات را به جهاد سازندگی دادند، انفجار توسعه در این بخش رخ داد.

 مثلاً آن انفجار توسعه‌ای که می‌گویید، چه بود؟

عظیمی: سرانه مصرف ماهی از دو تا سه کیلوگرم در کشور به 9 تا 11 کیلوگرم رسید و شیلات ایران حدود 16 درصد رشد کرد. در تاریخ توسعه هیچ بخشی این‌گونه رشد نکرده است. پرورش میگو را جهادگران از کشورهای خارجی وارد ایران کردند و اصلاً کسی نمی‌دانست میگوی پرورشی چیست. کسی ماهی قزل‌آلا نمی‌خورد. مصرف ماهی محدود شده بود به صید طبیعی ماهی از دریا یا رودخانه و می‌گفتند، ماهی خوراک اشراف است و آبزی‌پروری را بچه‌های جهاد سازندگی سامان دادند و شیلات زیر و رو شد. سال 69 هم یکسری فعالیت‌های آبخیزداری را به جهاد سازندگی سپردند، اما باز باید گفت، مگر یک سازمان دولتی چه کار می‌تواند بکند و این سرنوشت محتوم بود که بالاخره باید بخش جهاد و کشاورزی با هم ادغام می‌شدند که این ادغام در سال 1379 اتفاق افتاد.

 شما در ابتدای صحبت‌هایتان فرمودید کم‌رنگ شدن فعالیت‌های جهادی با تشکیل وزارت جهاد سازندگی اتفاق افتاد. حالا سؤال من این است؛ از زمانی که وزارت جهاد باز با وزارت کشاورزی ادغام شد، دوباره افتی در این حوزه نداشتیم؟

عظیمی: به نظر من یکسری از جهادگران قدیمی که هنوز روحیه جهادی داشتند، در این وزارتخانه حضور داشتند و بویی از تلاش برای استقلال و خودکفایی که وظیفه جهاد بود، هنوز به مشام می‌رسید، ولی ساختار اداری‌ای که حاکم بود، برای جهاد نبود، اگرچه دو قسمت جهاد و کشاورزی یک متصدی داشت و هماهنگی‌ها بیشتر بود.

می‌خواهیم کمی برگردیم به عقب؛ به زمانی که جهاد سازندگی با همان ماهیت مردمی تازه تشکیل شده،‌ همان 27 خرداد سال 58. لطفاً توضیحاتی در مورد نحوه عملکرد جهادگران در همان زمان در روستاها بفرمایید؛ اینکه پروژه‌های عمرانی جهادی در روستاها چگونه پیش می‌رفت یا کارهای ترویجی.

عظیمی: امام خمینی، جهاد سازندگی را در بخش اقتصادی انقلاب تشکیل دادند و سپاه را در بخش امنیتی انقلاب اسلامی؛ تفاوت یک نهاد انقلابی با اداره در این است که اولویت کارهایش همیشه اولویتی است که انقلاب اسلامی دارد. اینکه می‌بینید وقتی جنگ تحمیلی روی داد، بچه‌های جهاد به جنگ رفتند و زمانی که جهاد شروع به کار کرد، اولویت اولش محرومیت‌زدایی از روستاها بود. از 80 هزار روستایی که آن زمان بود و اکنون خیلی از آنها تخلیه شده است، تنها روستاهایی راه داشتند که کنار جاده‌های اصلی قرار داشتند. بسیاری از روستاها قاطر رو بودند، یا فقط با موتورسیکلت رفت‌وآمد می‌کردند؛ یا آب لوله‌کشی، بهداشت و حمام بهداشتی اصلاً در روستاها وجود نداشت. البته اولویت‌های دیگری بود که جهاد به سراغ آنها رفت. مثلاً تمام گندم مصرفی کشور از خارج وارد می‌شد و کشتی‌ها طی سال برای تخلیه گندم در نوبت بودند.

 پس کشاورزی ما در آن زمان در چه حد بود و چه چیزی کشت می‌شد؟

عظیمی: با ورود امام خمینی به کشور، ایشان  در همان سال اول فرمان دادند گندم در کشور بکارید که مردم در سال 58 در کشت بهاره گندم کاشتند. بعد احتیاج به سیلو داشتیم تا بتوانیم مازاد بر نیاز را ذخیره کنیم. بچه‌های جهاد سازندگی سیلوسازی را شروع کردند.

یعنی هیچ سیلویی در کشور نداشتیم؟

عظیمی: فقط چند سیلوی کوچک بود که در طی سال از آنها استفاده می‌شد، والسلام. ولی جهادگران خیلی زود متوجه شدند که کشاورزی ما خیلی عقب‌افتاده است و باید کارهای زیادی انجام شود. باید از فنون، تکنولوژی و ماشین‌آلات جدید در بخش کشاورزی استفاده شود. نخستین ماشین‌های بوجاری را جهادی‌ها ساختند؛ دستگاهی را ساختند که پشت تراکتورهای قدیمی رومانیایی بسته می‌شد و جای گاوآهن را گرفت.

 ادعای شاه این بود که تکنولوژی روز را به کشور آورده است، پس چگونه ما حتی یک ماشین کشاورزی جایگزین گاوآهن نداشتیم.

عظیمی: در واردات از خارج باز بود و نگرش خوبی روی کشاورز و روستایی وجود نداشت و کشاورزان احترامی نداشتند و در برنامه‌های تلویزیونی کشاورز روستایی را در قالب جوک و به عنوان یک فرد احمق، نادان و بی‌اطلاع نشان می‌دادند. تا جایی که جوان‌ها خجالت می‌کشیدند، بگویند ما روستایی هستیم. با تشکیل جهاد سازندگی و احترامی که به روستائیان گذاشته شد، جو غالب جامعه برگشت و با فعالیت جهاد در روستاها، مهاجرت معکوس آغاز شد و روستائیان اگرچه تمام مسائلشان حل نشد، اما امیدوار شدند. چون شاهد تلاش جهادگران بودند که جاده فلان روستا کشیده شد و پایگاه روستائیان در شهرها، اداره جهاد شد. جهاد با مردم قاطی بود و مردم جهاد را از خودشان می‌دانستند. الان وقتی می‌خواهند یک مدرسه بسازند، پیمانکار پس از اتمام کارهای مهندسی هزینه‌ها را برآورد می‌کند و بابت تمام کارها از دولت پول می‌گیرد، اما جهاد مثلاً ‌برای انجام یک لوله‌کشی اقلام موردنیاز را تأمین می‌کرد و کارهای مهندسی را انجام می‌داد، کارهای ساده‌تر مانند حفاری زمین و استفاده از نیروی کارگری توسط خود مردم انجام می‌شد و کار با سرعت بیشتر و هزینه کمتر پیش می‌رفت.

به تعبیر دیگر می‌توان گفت در آن زمان بودجه‌های عمرانی دولت کمتر مصرف می‌شد.

عظیمی: بله، با یک بودجه اندک، سه برابر کار انجام می‌گرفت و کار در تمام اقصی نقاط کشور پیش می‌رفت، چون نیروها داوطلب فعالیت می‌کردند و مثل پیمانکاران کنونی بهانه نمی‌گرفتند.

نیروهای هسته اولیه جهاد سازندگی چگونه و از کجا شکل گرفتند؟

عظیمی: بیشتر دانشجو بودند،‌ دانشجویان پیرو خط امام و از قبل به دنبال این بودند که دین خود را به شهدای انقلاب ادا کنند. این افراد احساس بدهکاری می‌کردند و با توجه به پیامی که امام صادر کردند «که این مخروبه را باید بسازیم»، کار جهادی با اولویت روستاها آغاز شد. جهادگران شروع به آموزش و راهنمایی روستائیان برای استفاده از ابزار جدید در حوزه کشاورزی کردند، معرفی کشت‌های جدید و مسائلی همچون لوله‌کشی آب آشامیدنی و آموزش‌های بهداشتی تا جایی که یک هزار روستا در مدت کوتاهی صاحب آب آشامیدنی شدند و در 4-3 سال اول انقلاب اسلامی، زحمت‌های فراوانی کشیده شد و حتی زمانی که جهاد سازندگی تبدیل به وزارتخانه شد، مدت یکی، دو سال طول کشید تا موج قوانین وزارتخانه شدن به روستاها برسد.

زمانی دام‌ها گرفتار بیماری بودند که واکسیناسیون دام و طیور در همان زمان در روستاها آغاز شد. چون زمانی یکسری مرغ پرورشی از خارج وارد شده بود که به بیماری نیوکاسل مبتلا بودند و حجم زیادی از مرغ‌های بومی هم بر اثر این بیماری از بین رفته بود که جهادگران واکسیناسیون گسترده علیه این بیماری را در روستاها آغاز کردند. جهادگران حمام و حوض‌های ضدکنه ساختند که دام‌ها ضدعفونی شوند.

 فکر می‌کنم ریشه‌کنی سراسری فلج اطفال و توزیع قطره بین کودکان هم توسط جهادگران انجام شد.

عظیمی: بله، این یکی از خدمات جهادگران در حوزه بهداشت بود. مهمترین کاری که جهادگران انجام دادند این بود که روستا مدیریت درستی نداشت و از هم پاشیده شده بود. جهاد برای مدیریت روستا شورای اسلامی تشکیل داد که بعد از آن در سال‌های بعد قوانین شوراها هم مصوب شد. تمام نهرهای کشاورزی در روستاها بستر مناسبی نداشت و خاکی بود که جهادگران این نهرها را کانال‌کشی و سیمانی کردند تا از هدررفت آب جلوگیری شود. در نتیجه آب روستاها افزایش یافت و کشاورزی رونق بیشتری گرفت.

 چند سال این اتفاقات ادامه داشت؟

عظیمی: تقریباً تا یکی، دو سال بعد از آن که جهاد به وزارتخانه تبدیل شد. پس از آن کم‌کم مشکلات روستائیان گرفتار دستور این رئیس و آن رئیس و بروکراسی اداری شد، در صورتی که پیش از آن هنگامی که جهاد یک نهاد مردمی بود، مسئول مستقیم برای اجرای یک کار دستور می‌داد.

 حالا می‌خواهیم در مورد نقش جهادگران در جنگ بپرسیم. بچه‌های جهاد چه نقش ویژه‌ای در جنگ داشتند؟

عظیمی: اصلاً اگر جهاد نبود، پیروزی‌ها در جنگ به این شکل به دست نمی‌آمد. پس از آنکه جنگ آغاز شد مردم دسته دسته و هزاران هزاران نفر از ساکنان شهرهایی که جنگ در آنها شدت گرفته بود، مانند آبادان، خرمشهر، سوسنگرد، تبدیل به مهاجر جنگی شدند که به شهرهای بزرگ پناه آوردند. حتی شهر اهواز به آن بزرگی تخلیه شده بود، چون دشمن به نزدیکی اهواز رسیده بود. چه کسی باید مشکلات اینها را حل می‌کرد،‌ بهترین گزینه جهادگران بودند. باید این خانواده‌ها اسکان می‌یافتند، غذای آنها تأمین می‌شد، انگار که زلزله بسیار بزرگی آمده باشد.

از آن‌طرف بچه‌های جهاد سازندگی دیدند رزمندگان ما در خط مقدم با مشکلی به عنوان خاکریز مواجه‌اند، برخی جهادگران از محل خدمتشان از روستاها مستقیم عازم جبهه شدند. نداشتن سنگر یکی از دلایلی بود که در ابتدای جنگ آمار تلفات را بالا می‌برد. دلاورانی باید پشت لودر نشسته و خاکریز می‌زدند.

پس ما شهیدها داده‌ایم برای زدن خاکریز!

عظیمی: بله، خیلی. به مرور با همت جهادگران در ایجاد خاکریز و سنگرسازی مهارت پیدا کردیم و ایران تبدیل شدیم به یکی از با تجربه‌ترین کشورها در سنگرسازی و هنوز عملیاتی‌تر از سنگرهای 5 ضلعی ما نه ناتو دارد، نه آمریکایی‌ها و نه اسرائیلی‌ها و 8-7 سال نیروهای رزمنده در همین سنگرهایی که جهادگران ساخته بودند زیر گلوله و بمب و آتش زندگی کردند. ده‌ها نوع پل در مناطق جنگی توسط بچه‌های جهاد ابداع شد. موقعی که آبادان در محاصره بود، در یک سال اول جهادی‌ها روی رودخانه بهمن‌شیر جاده کشیدند و پل زدند، منتها چون آن زمان جنگ بود، حرفی از این راه و مسیر زده نشد، تا ناامن نشود و از آن پل تردد انجام می‌شد، آذوقه می‌رفت، آمبولانس می‌رفت و در طول یک سال و اندی که آبادان در حصر بود، بچه‌های جهادی روزانه مشغول کار بودند و هر روز 50 متر خاکریزها را به جلو می‌بردند. داستان‌ها از این دست زیاد است و اما در سال پایان جنگ، مأموریت امداد و بازسازی زلزله رودبار را به جهادی‌ها محول کردند. آن آخرین مأموریت بچه‌های جنگ جهاد بود، اما در دوران سازندگی بزرگ‌ترین نیروی سازندگی کشور که در زیر آتش فعالیت می‌کرد، منحل شد و خلاصه سرش را بریدند و این خیلی عجیب بود و اگر جهاد سازندگی برمی‌گشت، سازمان مهندسی و اجرایی ما الان نباید در این حد می‌بود؛ چراکه سیستم مشاور، کارفرما و پیمانکار یک سیستم قدیمی و کند است و هنوز دستگاه‌های مدیریتی کشور درک نمی‌کنند که EPC چیست و برای چه چیزی درست شده است و متأسفانه این سیستم عقب‌افتاده قدیمی وارد سیستم اجرایی کشور شد و شد ضرب‌المثل آفتابه لگن صد دست...، هزینه زیاد، اضافی و گران و در نتیجه کار کُند.

بچه‌های جهاد سازندگی پل خیبر را ساختند، اگر شرح آن را شنیده باشید، 14 کیلومتر پل از ایران تا جزیره مجنون شمالی زده شد. پل شناوری که حتی یک ستون هم نداشت که مهندسی فوق‌العاده‌ای داشت و حتی مدیریت کشور هم تکان خورد. هدایت این موضوع در دستان جهادگران بود و جوان 24 ساله‌ای مدیر پروژه بود.

 با حداقل هزینه؟

عظیمی: بله، حتی همه روزنامه‌های خارجی نوشتند که ایران 14 کیلومتر پل به جزیره مجنون زده است. 30 کیلومتر پل ساخته شد و جالب اینجاست که هرجا دشمن این پل‌ها را بمباران می‌کرد، ساخت پل به‌گونه‌ای بود که در مدت کوتاهی مانند پازل قسمت‌های تخریب‌شده دوباره چیده شده و ترمیم می‌شد و اصلاً باورشان نمی‌شد که ایران به جزایر پل زده است، چون عراق اصرار داشت جزایر را پس بگیرد و از زمانی که نیروهای نظامی به جهاد ابلاغ کردند که پل خیبر باید ساخته شود، در عرض دو ماه انجام شد. قطعات این پل بدون آنکه کسی بداند به چه مصرفی برسد در تمام کارخانه‌های کشور ساخته شد.

 شما تا آخرین روزهای جنگ به عنوان جهادگر در جبهه حضور داشتید؟

عظیمی: بله.

 40 سال از عمر انقلاب اسلامی می‌گذارد، اما جالب است؛ از ابتدای شروع مصاحبه با شما احساس کردم، شما همچنان روحیه همان دهه اول انقلاب اسلامی را دارید. الان دولت به دلیل کمبود بودجه بسیاری از کارهای عمرانی را نمی‌تواند انجام دهد و پروژه‌های عمرانی کشور با مشکل روبه‌رو شده است و اگر جهاد با همان روحیه مردمی گذشته بود، می‌توانست مشکلی را حل کند؟

عظیمی: تاریخ به عقب برنمی‌گردد. الان شرایط خود را دارد و آن زمان هم شرایط خاص خود را داشت، ما باید از این تجربه برای امروز استفاده کنیم، جهاد یک نهاد انقلابی بود که اولویت اولش اولویت انقلاب اسلامی بود و الان باید دید اولویت انقلاب چیست. در آن زمان یکی می‌آمد می‌گفت من نقشه‌برداری بلدم، یکی می‌گفت تراشکاری. بسته به توانمندی افراد و نیاز جبهه و جنگ و روستاها از افراد استفاده می‌کردیم.

*الان بت تکنولوژی که کشورهای غربی صاحب آن هستند چشم‌ها را پر کرده است

ما در 17 رشته آموزشی در آن زمان به افراد جهادی آموزش داده و آنها را به کار می‌گرفتیم. امروز مقام معظم رهبری بر اقتصاد مقاومتی تأکید دارند. هدف از اقتصاد مقاومتی استقلال است، ‌یعنی ما وابسته به خارج نباشیم. الان بت تکنولوژی که کشورهای غربی صاحب آن هستند چشم‌ها را پر کرده است. اولویت اقتصادی پیروی از کاپیتالیسم و ساختن تعداد زیادی فروشگاه زنجیره‌ای نیست. الان بانک‌ها تمام پول مردم، چندصد هزار میلیارد را گرفته‌اند، تبدیل به ساختمان، برج و پاساژ و مرکز خرید کرده‌اند. مگر ما چقدر فروشنده نیاز داریم، از داخل اینها یک دانه گندم هم درنمی‌آید یا یک فناوری جدید، یک آی‌سی یا یک دستگاه موبایل از توی آن درنمی‌آید.

*اقتصاد کاپیتالیستی فاسد است

این اقتصاد فاسد و خراب است، این اقتصاد کاپیتالیستی است که اکنون حاکم است. اگر جهاد الان بود به سراغ علت می‌رفت و راه استقلال و جلوگیری از وابستگی. ما الان در فناوری پیشرفته وابسته‌ایم، محتاج هواپیما، موبایل و انواع مواد اولیه هستیم. چند روز پیش در مجلس، آقای جهانگیری جلسه محرمانه برای تأمین ارز تولیدکنندگان داشت. سؤال اینجاست که چرا تولیدکننده داخلی باید نیاز به ارز داشته باشد، این به مفهوم این است که به تمام مواد اولیه و قطعات وابسته‌ایم. ما می‌گوییم در حوزه‌های مختلف، معادن مختلفی داریم، اما مواد اولیه محصول فناوری پیشرفته است. مواد خام ما به خارج می‌رود، با فناوری غربی‌ها تبدیل به مواد پلیمری، الکترونیکی، ورق فولاد، کاغذ یا امثالهم می‌شود، حتی ظروف بسته‌بندی لبنیات ما، مواد اولیه‌اش خارجی است. حتی ماشین‌آلات قالب این ظروف هم خارجی است و حتی ماشین چاپ، رنگ و کاغذ بسته‌بندی ما خارجی است.

وقتی نگاه می‌کنید، می‌بینید حتی بسته‌بندی آب خوردن ما مونتاژ و وارداتی است و همه‌اش محتاجیم. یک فرد روستایی که تمام دارایی‌اش 5 میلیون تومان هم نمی‌شود، گرفتار بیماری‌ می‌شود یا دریچه قلب آمریکایی بخرند 12 میلیون تومان. اینجا دیگر کسی نمی‌گوید ما با آمریکا در جنگیم، بحث حیات مطرح است. یا در تکنولوژی ساخت ماشین، کیسه‌های هوا را باید به قیمت خون پدرشان از خارج بخریم و وارد کنیم و تکنولوژی ساخت کیسه هوا (ایربگ) نداریم.

* خدشه در استقلال با وابستگی در همه چیز

ما وابسته‌ایم و این وابستگی الان استقلال ما را خدشه‌دار و گرفتارمان کرده است و حتی استقلال سیاسی‌مان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین اگر جهادی‌ها بودند، الان به سراغ تکنولوژی پیشرفته می‌رفتند. یعنی ظرف مدت 10 سال می‌توانستیم به فناوری اول دنیا برسیم. کشورهای اسلامی 400 سال گذشته در فناوری دنیا اول بودند. باید الان تاریخ برگردد و نسل جوان جهادی مأموریتش اکنون کارهای فناوری پیشرفته است.

* شرکت جهادی کارتر از شرکت دانش بنیان کاسب

شرکت دانش‌بنیان اگرچه خوب است، اما جهادی نیست، یک فناوری را به دست می‌آورد و برای گذران معیشت، آن فناوری را می‌فروشد، درحالی‌که هر جهادی دستاوردی که داشت را برای مردم و با مردم خرج می‌کرد.

 خیلی جالب است. با تمام اتفاقاتی که در این 4 دهه افتاده، روحیه شما قابل تحسین است. انگار که اکنون در سال 64 نشسته‌ایم و مصاحبه می‌کنیم. در روحیه جهادی شما تأثیر نداشته است.

عظیمی: الان هم اتفاقی که در کشور می‌افتد، مرهون زحمات همان جهادی‌هاست. اگرچه بعد از پایان جنگ سازمان مدیریت جنگ جهاد سازندگی جمع شد، اما تاریخ را نباید فراموش کرد که گاهی در آن شکست‌هایی هم داشته‌ایم.

*تبدیل جهاد سازندگی به وزارتخانه یک شکست بود

در حوزه جهاد یک شکست این بود که جهاد از نهاد مردمی به وزارتخانه تبدیل شد، شکست دوم این بود که سازمان مهندسی جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) که نیروی سوم جنگ بود، منحل شد. اینها اتفاقات بسیار بزرگی است که نسل جوان اصلاً از آن خبر ندارد. یک زمانی برای آموزش و انتقال تجربیات جهادی به فرزندان حزب‌الله لبنان رفته بودم. خیلی جالب بود، یکی از نخبگان همین افراد می‌گفت ،همین‌طور که ولی امر مسلمین و رهبر انقلاب باید بازوی مستقیم نظامی داشته باشد که در مسائل امنیتی هم و غم رهبر را داشته باشد و منعطف باشد، همان‌طور ولی امر مسلمین در یک کشور اسلامی باید یک بازویی می‌داشت که در مسائل اقتصادی فقط منویات ولی امر را پیگیری کند.

 اما ظاهراً ما در مسائل سیاسی این‌گونه عمل کرده‌ایم.

عظیمی: آنها معتقدند که امام خمینی سپاه را برای مسائل امنیتی تشکیل داد و برای مسائل اقتصادی، جهاد را و امام قبل از رحلتشان هم پیام مستقیمی به جهادی‌ها داشتند، اما دولت مردان نفهمیدند که جهاد می‌تواند چه اثرگذاری داشته باشد و آن را منحل کردند و بعد به همین دلیل ایران در اقتصاد شکست خورد.

* ایران در سیاست  و امنیت موفق و در اقتصاد ناموفق

این فرد حزب‌الله لبنان می‌گفت اکنون که به کشورهای مسلمان می‌رویم، همه می‌گویند ایران در سیاست و امنیت بسیار موفق عمل کرده است، اما وقتی بحث اقتصاد می‌کنیم، می‌گویند انقلاب ایران در اقتصاد موفق نبوده است و الگوی مالزی و ترکیه را مدنظر قرار می‌دهند، درحالی‌که جهاد سازندگی می‌توانست الگوی همه باشد.

غالب کارهای بزرگی که در اقتصاد و فناری کشور اتفاق افتاده، توسط فرزندان جنگ جهاد اتفاق افتاده است.

 بله! همین احیای اراضی خوزستان هم توسط جهادگران در حال انجام است.

عظیمی: این یکی از همه آنهاست. شما اگر برگردید، متوجه می‌شوید که فرزندان جهاد کار ساخت نیروگاه را آغاز کرده‌اند و مپنا یکی از آنهاست که اکنون یکی از 10 استعداد بزرگ دنیا در نیروگاه‌سازی است که با زیمنس آلمان، آلستوم فرانسه و شرکت‌های آمریکایی رقابت دارد و در مناقصه‌های بین‌المللی برنده می‌شود. این استعداد بزرگ از صفر و بعد از جنگ توسط بچه‌های جهاد آغاز شد. توربین‌های گاز همین‌طور و اکنون توربین‌های گاز را هم دارند می‌سازند. سدسازی را هم جهادی‌ها شروع کردند و نیروگاه‌های آبی بزرگ مانند کارون 3 که جزو بزرگترین نیروگاه‌های آبی دنیاست، همه را بچه‌های جهاد ساختند. کارخانه‌های تصفیه نمک و شیرخشک هم توسط بچه‌های جهاد ساخته شد و اکنون شیر خشک صادر می‌کنیم. اکنون کشتارگاه‌های صنعتی در دنیا می‌سازیم که همه اینها را فرزندان جهاد سازندگی طراحی کرده و ساخته‌اند.

 یعنی هر کجا که به جهادگران میدان دادند، نتیجه‌اش شکل‌گیری یک کار بزرگ بود.

عظیمی: بله! اگر سازمان پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد باقی می‌ماند و به فعالیت خود ادامه می‌داد و الگوی ساختن در کشور می‌شد، مطمئنم که اکنون مجبور بودیم برای تأمین نیرو از کشورهای دیگر نیروی کار وارد کنیم و نیرو کم می‌آوردیم، ولی الان اقتصاد ما به این شکل فاسد شده است و کلام آخر اینکه باید مدیریت جهادی که مردم در آن دخیل باشند، دوباره احیا شود، ‌نه آنکه یک کارمند دولتی پشت میزش بنشیند، حقوقش را بگیرد و دغدغه‌ای نداشته باشد.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 4
  • غیر قابل انتشار: 3
  • IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۷
    2 1
    جناب عظیمی! وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز تأسیس شد که در سال 1368 با ادغام با وزارت دفاع تبدیل به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح گردید که آقای مدعی برتری ما فقط در آب گوشت بزباش به مدت 4 سال اول وزیر این وزارتخانه شده بود. ولی الان این وزارت خانه یکی از موفق ترین وزارتخانه های ایران است.
  • علي اصغر كريمي IR ۰۶:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۱
    1 0
    سازمان بي برنامه كشور از اول با جهاد سازندگي مخالف بود نهايتا لايحه نابودي اين نهاد مقدس را به مجلس برد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس