مولوی در اشعاری با استناد به حکایتی در مورد عزاداری شیعیان شهر حلب به نفی و تخطئه عزاداری شیعیان در روز عاشورا برای امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا می پردازد و از منظری عارفانه! مدعی است عزاداران باید به دین و دل خراب خود گریه کنند.

مشرق--- اساسی ترین مشکل مدرسه فلسفه و عرفان مصطلح، خود بنیادی نظری و اعتقادی آن و بی توجهی و بلکه مخالفت با  تعالیم برهانی و عرفانی اصیل و صحیح اهل بیت علیهم السلام است. این خود بنیادی  و بی توجهی فلاسفه و عرفا به آموزه های اهل بیت علیهم السلام، در عرصه های گوناگون اعم از اصول و فروع دین خود را نشان می دهد که از جمله این موارد نحوه برخورد عارفان صوفی مسلک با حادثه عظیم عاشورای حسینی علیه السلام است.
مولوی در اشعاری با استناد به حکایتی در مورد عزاداری شیعیان شهر حلب به نفی و تخطئه عزاداری شیعیان در روز عاشورا برای امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا می پردازد و از  منظری عارفانه! مدعی است که چون امام حسین علیه السلام و دیگر شهدا به وصال معشوق خود رسیده اند، پس دیگر چه جای نوحه و ماتم و عزاداری بلکه هنگامه شادی است و عزاداران باید به دین و دل خراب خود گریه کنند!:
روز عاشورا همه اهل حلب        باب انطاکیه اندر تا به شب
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم    ماتم آن خاندان دارد مقیم
ناله و نوحه کنند اندر بکا       شیعه عاشورا برای کربلا
بشمرند آن ظلمها و امتحان   کز یزید و شمر دید آن خاندان
یک غریبی شاعری از ره رسید   روز عاشورا و آن افغان شنید
پرس پرسان می‌شد اندر افتقاد        چیست این غم بر که این ماتم فتاد
نام او و القاب او شرحم دهید           که غریبم من شما اهل دهید
آن یکی گفتش که هی دیوانه‌ای      تو نه‌ای شیعه عدو خانه‌ای
روز عاشورا نمی‌دانی که هست    ماتم جانی که از قرنی بهست
پیش مؤمن ماتم آن پاک‌روح   شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح
گفت آری لیک کو دور یزید      کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید
خفته بودستید تا اکنون شما  که کنون جامه دریدیت از عزا
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان  زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست  جامه چه درانیم و چون خاییم دست
چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند       وقت شادی شد چو بشکستند بند
روز ملکست و گش و شاهنشهی   گر تو یک ذره ازیشان آگهی
ور نه‌ای آگه برو بر خود گریز   انک در انکار نقل و محشری
بر دل و دین خرابت نوحه کن    که نمی‌بیند جز این خاک کهن
شمس تبریزی هم می گوید:
"شمس خجندي" برخاندان پيامبرمي‏گريست،مابروي مي‏گريستيم،يكي به خداپيوست،بر وي مي‏گريد...! 
شاید این تفسیر از عاشورا و عزاداری شیعیان از عارف و صوفیانی چون مولوی و شمس بعید نباشد اما از عارف مسلکان شیعه قطعا این گونه مواجهه با عاشورا بسیار عجیب و موجب تاسف است. مرحوم آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی که سخت شیفته فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی بوده است در کتاب روح مجرد در باره سید هاشم حداد می نویسد:
«درتمام دهه عزاداري،حال حضرت[سیدهاشم]حدادبسيارمنقلب بود. چهره سرخ ميشدوچشمان درخشان ونوراني؛حال حزن واندوه درايشان ديده نميشد؛سراسرابتهاج ومسرت بود. ميفرمود: چقدمردم غافلندکه براي اين شهيدجانباخته غصه ميخورندوماتم واندوه بپامي دارند...تحقيقاًروزشادي ومسرّت اهل وبيت (علیهمالسلام) است». (کتاب روح مجرد، ص 78 و 79)
البته قصد این نوشته نفی ارادت امثال مرحوم آقای حسینی طهرانی و مرحوم سید هاشم حداد نسبت به سید الشهداء علیه السلام نیست اما طرح این نکته لازم است که گرایشهای عرفانی و صوفیانه چگونه افراد را از مسیر سیره و شیوه اهل بیت علیهم السلام خارج کرده و به ورطه من عندی و ذوقی حرف زدن و مبنا تراشیدن می کشاند و از اهمیت ابعاد سازنده سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و فضائل و اجر اخروی عزاداری برای سید الشهدا غافل می کند.
این تفسیر از عاشورا را مقایسه کنید با تعابیر زیر از اهل بیت علیهم السلام در باره عاشورا و اهمیت و فضیلت عزاداری برای امام حسین علیه السلام:
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کندحسین ابن علی علیهما السلام فرمودند: من کشته اشک چشمم هیچ مومنی مرایادنکندجزاینکه گریه اش بگیرد. 
امام رضاعلیه السّلام فرمودند:
پدرم چون ماه محرم داخل می‎شدكسی آن حضرت راخندان نمی‎دید. واندوه وحزن پیوسته براو غالب می‎شدتاروزعاشورا. آن روز،روزمصیبت وحزن وگریه اوبود ومی‎فرمود: امروز روزی است كه حسین (علیهالسّلام) شهیدشده است.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به جدبزرگوارشان امام حسین علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه میفرمایند:
مجالس ماتم برای تو دراعلا علّیین (عالم ملکوت) برپاشد. حوریان بهشتی درعزای تو برسرو صورت زدند و آسمان وساکنانش کوههاودامنه هایش ودریاهاو ماهیانش وباغهای بهشتی ونوجوانانش خانه کعبه ومقام ابراهیم،مشعرالحرام حرم خانه ی خدا (کسانیکه مُحرم هستند) واطراف آن همگی درماتم تو گریستند. همچنین می فرمایند:
صبح وشام برتومویِه می کنم،وبه جاى اشک براى توخون گریه میکنم، ...تاجائى که ازفرط اندوهِ مصیبت،وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم .
*مهدی نصیری
-------------------------

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 90
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 7
  • صابر ۱۲:۳۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    احسنت امروزه نیز در برخی جمع های روشنفکری این گونه عزاداریها تبلیغ می شود و شاهد انها هم همین شاعران و صوفی مسلکها هستند
  • علي ۱۲:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    3 0
    درتمام دهه عزاداري،حال حضرت[سیدهاشم]حدادبسيارمنقلب بود. چهره سرخ ميشدوچشمان درخشان ونوراني؛حال حزن واندوه درايشان ديده نميشد؛سراسرابتهاج ومسرت بود. ميفرمود: چقدمردم غافلندکه براي اين شهيدجانباخته غصه ميخورندوماتم واندوه بپامي دارند...تحقيقاًروزشادي ومسرّت اهل وبيت (علیهمالسلام) است متاسفم براي شما كه اين جملات را با خشك مغزي درك مي كنيد. از شما مي پرسم اين جمله كه حضرت زينب مي گويد ما رايت الا جميلا يعني چه؟ آيا زينب موافق بريده شدن سر امام حسين صلوات اللله عليه بوده است يا اينكه زماني كه او را مي بيند كه در راه انجام وظيفه ، خود را فداي الله مي كند ، اين را زيبايي مي داند
  • ۱۳:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    3 0
    بسمه تعالی لازم به ذکره که در ادامه کتاب روح مجرد علامه تهرانی اشاره می کنند که مرحوم حداد در مراحل بعدی تکامل سلوکشان غمها و اشکهای سوزناکی نسبت به عاشورا داشته اند و این حالتشان تغییر کرده بود.
  • طاها ۱۴:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    4 1
    جناب اقای نصریری دراین مورد برخلاف موارد قبل - اشاره به یک حقیقت از زاویه عموم و ظاهر نمودند و در استنتاج ایشان با این مقدمات نمیتوان اشکال جدی وارد کرد و واقعا این اشکال به مولوی و سید هاشم حداد وارد است و شکی درآن نیست اما موضوعی که ایشان بدنبال آن هستند با این اشکالات حاصل نمی شود و آن هم ریشه عرفان را زدن درباب اشکال فوق اولابیان و گفته مولوی که علی الاصول درزمان خود سنی بوده و نهایتا حب اهل البیت را فرض میدانسته با اعتقاد شیعه و استناد به بیان اهل البیت متفاوت است و اصولا در گذشته وضعیت شیعه همچون الان نبوده و البته امر به تقیه شده و لذا برخی از افرادی که سنی شمرده می شدند شیعه بوده اما تظاهر به غیر آن نمودند و حسابشان باخداست و اگر به بیان آنها استناد شده منظور تایید همه اعتقادات آنها نیست اما ازهمه نزدیکتر و مهمتر خرده گیری به کسی همچون آیت الله قاضی و شاگردشان سید هاشم حداد است - اما درباره گفته ایشان : درروایات هست که درروز عاشورا هرچه مصیبت بر حضرت بیشتر میشد چهره ایشان برافروخته تر و شاد تر میشد و سپاهیان میگفتند گویا حضرت به عروسی می رود و نه مرگ - حقیقت اینست که آقای حداد در حال خود متوجه این حالات حضرت بوده و بهجت ملاقات حق را مدنظر داشته در همان قسمت از کتاب روح مجرد روایتی را آورده اند که در روز عاشورا هر چه آتش جنگ برافروخته تر میشد و مصائب آن حضرت افزونتر چهره منورش برافروخته تر و شادابتر میشد (روح مجرد ص 84)آيا منقطع کردن کلام و آوردن آنچه مورد نظر است و حذف قسمتهاي ديگر که مولف تاکيد دارد بدون آنها کلامش ناقص است مکتب اهل بيت است؟! کتاب روح مجرد در سايتهاي مختلفي وجود دارد و همه ميتوانند با جستجو آن را مطالعه و دانلود کنند چند صفحه بعد از مطالبي که اين آقا نقل کرده است مولف کتاب با عبارت «باید دانست که ... » کلام مرحوم آقاي حداد را توضيح داده اند و تصريح دارند که اين حالت مخصوص زمان فناي ايشان بوده که از عالم کثرت به کلي جدا بوده اند و بعد از رسيدن به مقام بالاتر که بقاء‌ بالله است و مقام جمع بين وحدت و کثرت خود مرحوم حداد هم گريه ميکرده اند و اينکه حضرت سجاد و خود سيدالشهدا عليه السلام گريه ميکرده اند دلالت بر کمال آنها دارد (روح مجرد ص 85 و 86)
  • zamin ۱۴:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    1 0
    ازادگی امام حسین ابدیست ایستادگی او در برابر ظلم ابدیست خوب گوش کن بیشتر گوش کن منفعت طلبیت را از دین کنار بگذار تا خوب بشنوی صدای هیات من الذله هر روز بلندتر می شود راستی این تایپ را هم ارسال کن برای کسانی که گوش خود را به صدای تکرار تاریخ بسته اند این تایپ را هم ارسال کن ارسال کن ارسال کن ارسال کن
  • وحيد ۱۵:۵۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    2 0
    پناه بر خدا ولي گويا حضرت زينب هم صوفي مسلك و منحرف از خط اهل بيت بوده اند، پناه بر خدا الحمدلله كه سطحي نگري آقاي نصيري و نگاه خشك و تعصبي ايشان داره روشن تر ميشه
  • ۱۶:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    علی اقا بفرما ارتباط جمله حضرت زینب با شادی و ابتهاج و سرور چیست!!!!!!!!! عین عبارت غفلت مردم بخاطر عزاداریشان است برای دفاع از یک صوفی ادمی امام خود را کنار نمی گذارد
  • ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    لابد این صوفی بازیها متعلق به مکتب اهل بیت است!!!!!!!!!!!!!
  • ۱۸:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    اقا وحید خودتو گول می زنی یا واقعا نمی فهمی؟ برای دفاع از یک صوفی مسلک حاضری به ایمه و اهل بیت توهین کنی چه ربطی بین جمله حضرت زینب با سرور سید هاشم حداد است!
  • ۱۸:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    باسلام ما براساس سنت اهل البیت علیهم السلام عزاداری مینماییم نه براساس ذوقیات مولوی امثال ایشان ودر ضمن ایشان سنی مذهب است درجایی اشاره میکند خلیفه عمر باشد یاعلی علیه السلام براش تفاوتی نیست ولی ما می خواهیم به هزار دلیل غیر موجه شیعه بنامیم
  • علي ۱۹:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    با عرض سلام خدمت همه دوستان با داشتن پيش فرض ذهني به قضيه عاشورا نگاه كردن موجب پيدايش تفسيرهاي غلط از اين واقعه مي شود در مورد قضيه عاشورا اصلا براي ما مهم نيست كه فلان عالم يا فلان عارف چه عكس العملي نشان داد و يا چه گفت مثلا كتاب روح مجرد مگر وحي اسماني است؟ و يا سيد هاشم حداد نعوذ باللله نبي بوده و يا وصي نبي بوده كه ما رفتار و حالات او را معيار سنجش قيام و شهادت امام حسين عليه السلام بدانيم ؟؟ يعني اين همه مطلب از ائمه عليهم السلام و يا حتي گريه هاي پيامبر از لحظه ولادت امام حسين عليه السلام و يا حتي گريه برخي انبياء سابق بر اين امام كه تمامي اين اشك ها و غم ها به تواتر در كتب فريقين آمده جاي مبهمي در فهم اين واقعه براي ما مي گذارد كه سراغ سخنان و رفتار علما و حالات سيد هاشم حداد برويم ؟؟؟ معلوم مي شود ما در كل عمرمان يك بار اين روايات را نخوانده ايم و فقط يك جمله با تفسير ذوقي از برخي شنيده ايم و آن هم عبارت «ما رايت الا جميلا » مي باشد. و كار را بدانجا رسانده ايم كه يكي از شهرداران سابق تهران هم در جلسه اول دادگاه ، خود را به جاي زينب نشانده و در اولين جلسه دادگاه گفت « ما رايت الا جميلا» فكر مي كنم يك بار خواندن كتاب «كامل الزيارات »ابن قولويه براي كسي كه مي خواهد در مورد عاشورا نظريه پردازي كند خيلي لازم است. اما صد حيف كه به جاي مطالعه متون اصيل و منابع تاريخي و روايي در مورد امام حسين عليه السلام به سخناني كه از منبري ها شنيده ايم و يا از استاداني كه سخت شيفته آنان هستيم شنيده ايم اكتفا كرده و مي خواهيم قضيه عميق و پردامنه عاشورا را كه داراي جنبه هاي مختلف ديني انساني سياسي الهي عاطفي اجتماعي تربيتي اعتقادي و دهها جنبه ديگر است را با حرفهاي ذوقي و عكس العمل هاي غير امامان تفسير كنيم هيهيات هيهات كه بتوانيم!! اين تذهبون؟؟ الكم كتاب فيه تدرسون؟؟؟
  • دلسوخته ۲۰:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    1 0
    آقاي نصيري حضر ت امام خميني به امثال شما فرمودند اگرمسائل اولياءخدا را نمي دانيد انكارهم نكنيد آقاي عزيز امثال قاضي هاو حدادها رياضت هاي شرعيه اي كشيده اندكه حتي فكرش هم تو را اذيت مي كند
  • ۲۰:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    1 0
    عزیز این قدر بر کوس بی سوادیت مکوب به حشیش میاویز سخن اهل دل چو بشنوی مگو که خطاست سخن شناس نئی خطا این جاست
  • میثم ۲۰:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    1 0
    بسم اللـه الرحمن الرحیم چرا آقای نصیری سخنان مرحوم حداد رو کامل نمیگی؟ باید کامل بگی تا مردم نتیجه گیری کنند وگر نه این مقاله فقط و فقط به درد خودتون میخوره. کاملترش: ......صحنۀ عاشورا عالي‌ترين‌ مناظر عشقبازي‌ است‌؛ و زيباترين‌ مواطن‌ جمال‌ و جلال‌ إلهي‌، و نيكوترين‌ مظاهر أسماء رحمت‌ و غضب‌؛ و براي‌ اهل‌ بيت‌ عليهم‌السّلام‌ جز عبور از درجات‌ و مراتب‌، و وصول‌ به‌ أعلي‌ ذِروۀ حيات‌ جاويدان‌، و منسلخ‌ شدن‌ از مظاهر، و تحقّق‌ به‌ اصل‌ ظاهر، و فناي‌ مطلق‌ در ذات‌ أحديّت‌ چيزي‌ نبوده‌ است‌. تحقيقاً روز شادي‌ و مسرّت‌ اهل‌ بيت‌ است‌. زيرا روز كاميابي‌ و ظفر و قبولي‌ ورود در حريم‌ خدا و حرم‌ امن‌ و امان‌ اوست‌. روز عبور از جزئيّت‌ و دخول‌ در عالم‌ كلّيّت‌ است‌. روز پيروزي‌ و نجاح‌ است‌. روز وصول‌ به‌ مطلوب‌ غائي‌ و هدف‌ اصلي‌ است‌. روزي‌ است‌ كه‌ گوشه‌اي‌ از آنرا اگر به‌ سالكان‌ و عاشقان‌ و شوريدگان‌ راه‌ خدا نشان‌ دهند، در تمام‌ عمر از فرط‌ شادي‌ مدهوش‌ ميگردند و يكسره‌ تا قيامت‌ بر پا شود به‌ سجدۀ شكر به‌ رو در مي‌افتند.
  • میثم ۲۰:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    1 0
    بسم اللـه الرحمن الرحیم چرا آقای نصیری سخنان مرحوم حداد رو کامل نمیگی؟ باید کامل بگی تا مردم نتیجه گیری کنند وگر نه این مقاله فقط و فقط به درد خودتون میخوره. کاملترش: ......صحنۀ عاشورا عالي‌ترين‌ مناظر عشقبازي‌ است‌؛ و زيباترين‌ مواطن‌ جمال‌ و جلال‌ إلهي‌، و نيكوترين‌ مظاهر أسماء رحمت‌ و غضب‌؛ و براي‌ اهل‌ بيت‌ عليهم‌السّلام‌ جز عبور از درجات‌ و مراتب‌، و وصول‌ به‌ أعلي‌ ذِروۀ حيات‌ جاويدان‌، و منسلخ‌ شدن‌ از مظاهر، و تحقّق‌ به‌ اصل‌ ظاهر، و فناي‌ مطلق‌ در ذات‌ أحديّت‌ چيزي‌ نبوده‌ است‌. تحقيقاً روز شادي‌ و مسرّت‌ اهل‌ بيت‌ است‌. زيرا روز كاميابي‌ و ظفر و قبولي‌ ورود در حريم‌ خدا و حرم‌ امن‌ و امان‌ اوست‌. روز عبور از جزئيّت‌ و دخول‌ در عالم‌ كلّيّت‌ است‌. روز پيروزي‌ و نجاح‌ است‌. روز وصول‌ به‌ مطلوب‌ غائي‌ و هدف‌ اصلي‌ است‌. روزي‌ است‌ كه‌ گوشه‌اي‌ از آنرا اگر به‌ سالكان‌ و عاشقان‌ و شوريدگان‌ راه‌ خدا نشان‌ دهند، در تمام‌ عمر از فرط‌ شادي‌ مدهوش‌ ميگردند و يكسره‌ تا قيامت‌ بر پا شود به‌ سجدۀ شكر به‌ رو در مي‌افتند.
  • صادق ۲۰:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    اولا عشق و عشق بازی ساخته و پرداخته جماعت صوفی مسلک است و بس ثانیا این حرفای صوفی مسلک که بدان استناد کرده اید که از ان شادی و سرور و سرمستی بیرون می اید هیچ نسبتی با روایات و اداب این حادثه در بین اهل بیت ندارد
  • امین ۲۰:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    جماعت صوفی مسلک باید هم بجای پاسخ به این همه روایت شعر رندانه صوفی بازانه بخوانند
  • سرسوخته ۲۰:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    ریاضات شرعیه ای! که حاصل آن در تضاد با روایات و احوال و آداب ایمه بزرگوار باشد کجایش شرعی است. قاضی و حداد چه ها دیده اند که نعوذبالله ایمه مطهر ما امام سجاد، امام باقر و امام صادق و امام زمان آنرا ندیده اند!!!!!!
  • علي ۲۱:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    سلام ابن پاسخ را متاسفانه يكي از دوستان به آقاي نصيري داده: ««عزیز این قدر بر کوس بی سوادیت مکوب به حشیش میاویز سخن اهل دل چو بشنوی مگو که خطاست سخن شناس نئی خطا این جاست »» واقعا خيلي زشت است كه به جاي فكر كردن بر روي يك اشكال عالمانه آن را با بي ادبي پاسخ دهي اگر اين طور شود ديگر اين بحث نيست بلكه فحاشي است و با انسان فحاش هم بحث كردن فايده اي ندارد !! مگر اينكه بگوييم به تعبير اين آقا ، آقاي نصيري سخن شناس نيست و خود اين بي ادبي هم تاويل دارد و يك نوع مدح است!!! شايد اين دانش شما كه سخن شناس هستيد بتواند فحاشي را نيز تاويل كرده و به مدح و احترام تبديل كند . ولي با وجود اين حرفها جناب نصيري به بحثت ادامه بده گرچه در اين 13 قسمت موارد زيادي از بي ادبي ها از طرف آقايان مشاهده شد و نشان داد كه هنوز برخي خود را بالاتر از ان مي دانند كه مورد نقد قرار گيرند و علم آنها علم زلال است و علم بقيه جهالت!!
  • ناصری ۲۲:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    من کشته اشک چشمم هیچ مومنی مرایادنکندجزاینکه گریه اش بگیرد. این روایت از امام صادق ع بهترین پاسخ به جماعت صوفی مسلک عشق باز است
  • ۲۲:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    ادب مرد به از دولت اوست
  • ۲۲:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۱
    0 0
    عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ‏ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ‏ قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِی یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُه‏ الکافی جلد 1، صفحه 49 و 50 باب النوادر زید شحام از امام باقر در باره گفتار خداى عز و جل (24 سوره 80) باید انسان بخوراک خویش نظر داشته باشد، پرسید معنى خوراک چیست؟ فرمود: علمى را که فرا میگیرد نظر کند از که فرا میگیرد. اصول کافى-ترجمه مصطفوى، جلد ‏1، علم را از غیر گرفتن نتیجه اش همین صوفی بازیهاست
  • ابو یحیی ۰۰:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    اگر یک تایید از مطلب فوق که عاشورا روز وصل و عبور از جزییت است در روایات بود، معلوم می شود جناب نصیری اشتباه کرده . روایات سرشار از تعن و نفرین قتله ملعون کربلاست، آخر میثم جان تا چقدر گرفتار اوهام باشیم؟ امامان معاذ الله بلد نبودند که روز عاشورا روز وصل است؟ ان یوم الحسین اقرح جفوننا یعنی چه؟ یعنی از گریه شوق و شادی وصال پلک چشم اهل بیت زخم شده بود؟ تو را به وجدانت حواله میدهم میثم جان.
  • ايمان ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    سانسور نكن برادر!نظر من الان كو؟؟؟؟
  • کاشانی ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    اولا از اولیای خدا بودن مولوی را اثبات فرمایید. ثانیا در فرض مغایرت با ضروریات مکتب اهل بیت علیهم السلام انکار و ابطال عقلی ترین کار است.
  • طلعت ۰۰:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    اینکه فرمودید نصیری دنبال ریشه عرفان زدن است در فرضی کار نصیری اشکال دارد که مبانی عرفان را نکوبد و تنها به شعر مختصری که عارفی در اثر خیالبافی و توهم سروده بپردازد، اما طه جان نصیری مبانی عرفان را که وحدت وجود است و نتیجه آن شادی وصال روز عاشوراست می زند و این کار کاملا منطقی به نظر می رسد.
  • اعرافی ۰۰:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    مولوی چطور اهل بکا بوده یا سماع و نی و دف؟
  • یاسر ۰۰:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    عن الصادق علیه السلام: ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا. عاشورا پلک های مار ازخمی و اشک های ما را جاری نمود. عن الصادق علیه السلام: بکی علیه ما یری و ما لا یری. آنچه دیدنی و غیر دیدنی بود بر حسین علیه السلام گریست. این روایات و روایات کامل الزیارات که ]چهار هزار ملک غبار آلوده تا قیامت بر حسین می گریند را رها کنیم و بچسبیم به کار آقای حداد به این دلیل که ایشان شاگرد آقای قاضی بوده و آقای قاضی شاگرد زید بوده و زید تلمیذ عمرو و عمرو شاگرد آن مرد جولا! آقایان طلاب و دانشجو !!به خدای علی عظیم روایت خواندن در تشیع حرام و یا مکروه نیست.
  • رضوی ۰۰:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    زیبایی اطاعت خدا و رضا بقضائک و تسلیما لامرک است نه زیبایی که موجب سرور و ابتهاج جناب حداد و صوفیه شود! و الا معاذ الله زینب کبری هم کمتر میگریست و آل امیه را با اشک رسوا نمی کرد بلکه در طول سفر با ابتهاج مشی می فرمود.
  • سجاد ۰۰:۵۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    به درک کرسی اشراق، سرفراز مباد...کسی که تکیه بر اوهام مستند دارد
  • حسين ۰۵:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    اقاي نصيري الناس اعداء ماجهلوا
  • سر شناس ۰۷:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    امام عليه السلام فرمود: (من أخذ دينه من أفواه الرجال أزالته الرجال و من أخذ دينه من الكتاب و السنّة زالت الجبال و لم يزل) (وسائل ج 18 باب 10 از ابواب صفات قاضی ح 22) هركس دينش را از دهان ديگران بگير ديگران او را مي لغزانند و كسي كه دينش را از كتاب و سنت بگيرد كوهها از جاي خود زايل مي شوند و لي او تكان نمي خورد.
  • دلسوخته ۰۷:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    برادران ديني عزيز نمي دانم چرا شما امثال مولوي وابن عربي وعطار را سني مي دانيدتمامي دانشمندان كنوني اسلام دورهم جمع شونداز درك كتابي چون فصوص حكم ابن عربي عاجزند از همين كتاب امثال طباطبايي ها وبهجت ها وملا صدرا ها پا گرفته اند وشما به راحتي ابن عربي را سني مي دانيد درطول تاريخ نگاه كنيد چه سني مذهبي داراي چنين سوادبزرگي است كه بزرگترين متفكرين اسلامي هم بدون استادحتي كلمه اي از كتابش را نمي دانندبرويددر دانشگاه الازهر نگاه كنيدوسوادعالمانش را ببينيد باوركنيداز يك كودك شيعي هم در مناظره شكست مي خورندعلماي سني امثال قرضاوي وبن جيرين هستندكه شرابخوري چون ملك عبدالله را ولي امرمسلمين مي دانند اينها كجا ابن عربي كجا مولوي كجا اين عالمان سني باوركنيداصلانمي دانندفصوص يعني چه.عزيزان من در قبل از صفويه مخصوصا در شام وطن ابن عربي اگرحتي شك مي كردندكسي شيعه هست دودمانش را بر بادمي دادندوبعدازكشتن آتششان مي زدند آنها تقيه مي كردند همين افكار شماست كه سني ها را جري كرده وخودشان را با سوادنشان مي دهند ومي گويندتمامي علما ودانشمندان بزرگ گذشته سني بوده اند ازابن عربي گرفته تا ابوريحان و حتي ابوعلي سينا وسهروردي موقعي كه ما خودمان بزرگاني چون ابن عربي را سني بدانيم كه حتي بزرگان از درك كتاب هاي اوعاجزند خوب معلوم است آنها چه مي كنند عزيزان من در آخر از زبان ابوعلي سينا جواب شما را خواهم داد چون ابوعلي سينا را هم به خاطر تدريس فلسفه كافرخواندند همين نظري كه شما دوستان مخالف فلسفه داريد چون شما همان حرف هاي آدم هاي مخالف فلسفه زمان ابن سينا مي گوييد ابن سينا در پاسخ به شما مي گوييد(كفرچومني گزاف وآسان نبود/محكم تر ازايمان من ايمان نبود...در دهريكي چو من، و آن هم كافر/پس در همه دهريك مسلمان نبود)
  • دلسوخته ۰۸:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    آقاي سر سوخته رياضت دونمونه است شرعي وغيرشرعي مرتاضان هندي از نوع غيرشرعي آن را مي كشند وداراي يك قدرت هايي مي شوند چون طبيعت روح چنين است كه اگر اذيت شود يه يك چيز هاي خارق العاده اي مي رسد واما بزرگان ما از نوع شرعي ان مي كشندكه با عبادات شبانه روزي وديگراعمالي است كه از حد من وتو خارج است. آقاي سرسوخته رضوان الهي كه خداوندمي فرمايدجنتي بدون اين رياضت ها كسي واردآن نمي شود قرآن مي فرمايد مقربين اين مقربين را در خطبه همام امام علي هم مي توانيدپيدا كنيد.بله بدون رياضت هاي شرعي زير نظر استاداني چون قاضي ها وشاه آبادي ها وبهجت ها وابن عربي ها وملا حسينقلي هاوشيخ محمدبهاري ها وبحرالعلوم ها اهل حرم نخواهي شد ولي بهشت وحور وقصور را مي تواني بدون استاد هم به دست آوري آنوقت به فرموده امام علي در دعاي كميل فراق خدا را چگونه تحمل خواهي كرد.الله اكبر.واما آقاي كاشاني مگر سخناني كه ما چون قوت درك آن را نداريم بايد خلاف اسلام بدانيم؟مگر ما عقل كل هستيم كه اگر سخني را نفهميديم بگوييم اين سخن باطل است مگرامام خمينين نفرمودند در دعاي عرفه مسائلي است كه حتي بزرگترين عرفا هم نمي دانند پس بايد ما آن سخنان را چون نمي دانيم رد كنيم آقاي كاشاني مگرسلمان فارسي نعوذبالله كافر بود كه در حديث صحيح آممده اگر مسائلي كه سلمان د مي داند براي حضرت ابوذر بگويد ابوذر او را به جرم كافر بودن مي كشد آقاي عزيز مي خواهم بدانم آن مسائل شكيات نماز بوده؟ اگر تو هم با اين افكار آن زمان بودي بالاتر ازابوذر كه نبودي تو هم در پي كشتن سلمان مي رفتي آقاي عزيز اين مغايرت با مكتب اهل بيت را چه كسي بايدتشخيص دهد فقط با يضرب ويضربان وعمرو زيد خواندن نمي توان تشخيص داد.حالات شخصي عرفا حالاتي است كه از حد ما خارج است چون خدا فرموده آنقدربه من نزديك مي شوند كه من دست وپا وچشم و گوش آنها خواهم شد ما چه مي دانيم اين ها چيست .خود را فرداي قيامت با زدن حرف هايي كه در حيطه ما نيست گرفتار نسازيم
  • حمید ۰۹:۳۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    برای آگاهی برادران بی غرض عرض می کنم این شخص این عربی که یک عده او را سنی نمی دانند و او را عارف می خوانند در کتایش می گوید عده ای از اهل کشف شیعیان را به صورت خوک مشاهده می کنند و در جای دیگر گفته به صورت سگ مشاهده می کنند. علاوه بر آن در کل کتایش در تطهیر و تقدیس و ترفیع مقام ابو بکر و عمر سخن گفته و در باره شراب خواری امیر المو منین علی بن ابی طالب صحبت نموده است. حال اگر عده ای که از جنس طینت این عربی هستند علاقه ای به او دارند و از او پیروی می کنند گوارایشان باد ولی شیعه تابع امامان خود هستند و دوستی دوستان اهل بیت علیهم السلام و دشمنی دشمنان اهل بیت علیهم السلام را دین خود میدانند.
  • ۰۹:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    کسانی که از ظلم و غارت و اسارت و قتل و تعدی و هتک به اهل بیت علیهم السلام خوشحال می شوند طینتشان با طینت یزید و عبیدالله و عمرسعد و شمر یکی است. شعار دوستداران و شیعیان اهل بیت علیهم السلام این است سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم یعنی ای خاندان آل محمد هر کس که با شما در سازش باشد ما با او در سازشیم و هر کس با شما در جنگ باشد با او می جنگیم.
  • ۰۹:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    آیا آقای حداد زیارت عاشورا را در ایام عمرش قرائت نکرده است؟ یا اینکه اعتفادی به اهل بیت علیهم السلام نداشته و یا اعتقادی به زیارات ماثوره از اهل بیت علیهم السلام نداشته است؟ به هر حال اگر یک بار آن زیارت را خوانده بود خوشحالی نمی کرد زیرا در آن زیارت آمده هَذا يَوْمٌ فَرِحَتْ به ال زِيادٍ وَ الُ مَروانَ بِقَتلهمْ اَلحسُيَن صَلواتُ اللهِ عَليهِ اَللهُمَّ فَضاعَفْ عَليهمُ اللعنَ منكَ وَالعذابِ الأَليمَ (و امروز روزى است كه خوشحال شدند به اين روز خاندان زياد و خاندان مردان،بخاطر كشتن حضرت‏ امام حسين را(درود خدا بر او)خدايا پس لعنت و شكنجه‏ات را بر آنان دوچندان كن)
  • امین ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    خطاب به عقلای عالم و منصفین دنیا سئوال میکنم آیا امامان شیعه به اندازه سید هاشم حداد و سید علی قاضی و مولوی و ابن عربی معرفت نداشته اند که وقتی یکی از آن بزرگواران و اولیای الهی شهید می شدند بداند که آن بزرگواران به درجات قرب و وصال و نعیم بی زوال واصل شده اند و از این جهت خوشحال گردد. آیا حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام به اندازه سید هاشم حداد معرفت نداشته است که در شهادت حضرت صدیقه طاهره علیها السلام میفرماید «اما حزنی فسر‌مد و امّا لیلی فَمُسَهّد»(از این پس اندوه من دائمی است و شبهای من به بیداری خواهد گذشت). ای قوم شما را چه شده است و به کجا دارید می روید فما لکم کیف تحکمون.
  • سرسوخته ۱۰:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    ابن عربی همان کسی است که مدعی است در مکاشفاتش شیعه را خوک می دیده شیعه دانستن وی بزرگترین توهین به شیعه است مضاف بر انکه بزرگان شیعه پای درس قران و عترت بزرگ شده اند نه فصوص و امثالهم
  • ۱۰:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    دقیقا مصداق خود نظردهنده است
  • ۱۰:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    باید هم به جای پاسخ منطقی به احادیث ایمه شعر صوفی مسلکانه تحویل دهید
  • ابراهیم ۱۱:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    نامردی بیش تر از این دیگه نمیشه ....یه حرفی از عارف برجسته آقای حداد می زنید اونم نصفه کاره.... جالبه خودتون میگین که این حرف ها باعث نمیشه که نفی اردات کنیم از ایشان ولی بلافاصله در خطی بعد میگید از دایره اهل بیت خارج شده اند....آخه مگه شما میدونید که دایره اهل بیت تا کجاست؟ توروخدا آقای نصیری بس کن من نمیدونم این مشرق چرا تو امری که اصلا متخصص نیست این همه داره بحث میکنه.
  • شريفي ۱۱:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    به خدا پناه مي‌بريم از بي باکي اين جماعت قشري‌مسلک و جسور.
  • میثم ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    اگر بویی از عشق و عاشقی نبردید ویا عشق را نمیفهمید عیبی نداره ولی ... بهتره سکوت کنید. مجبورتون نکردن که در مورد چیزی که نمیفهمید نظر بدید و بار خودتون رو سنگینتر کنید. این شعر رو بخونید شاید فرجی شد... عشقبازي‌ كار هر شيّاد نيست ‌اين‌ شكارِ دام‌ هر صيّاد نيست‌ عشق‌ از معشوقه‌ اوّل‌ سر زند تا به‌ عاشق‌ جلوۀ ديگر كند تا به‌ حدّي‌ بگذرد هستي‌ ازو سر زند صد شورش‌ و مستي‌ ازو طالب‌ اين‌ مُدّعَي‌ خواهي‌ اگر بر حسين‌ و كربلايش‌ كن‌ نظر روز عاشورا شه‌ دنياي‌ عشق ‌ كرد رو، به‌ جانب‌ سلطان‌ عشق‌ بارالها اين‌ سرم‌ اين‌ پيكرم‌ اين‌ علمدار رشيد اين‌ أكبرم‌ اين‌ سُكينه‌ اين‌ رقيّه‌ اين‌ رباب ‌ اين‌ تنِ عريان‌ ميان‌ آفتاب‌ اين‌ من‌ و اين‌ ذكر يا رب‌ يا ربم ‌ اين‌ من‌ و اين‌ ناله‌هاي‌ زينبم‌ پس‌ خطاب‌ آمد زحقّ كاي‌شاه‌عشق ‌ اي‌ حسين‌ اي‌ يكّه‌تاز راه‌ عشق‌ گر تو بر ما عاشقي‌ اي‌ محترم‌ پرده‌ برچين‌ من‌ ز تو عاشق‌ترم‌ هرچه‌ از دست‌ داده‌اي‌ در راه‌ ما مرحبا صد مرحبا خود هم‌ بيا خود بيا كه‌ مي‌كشم‌ من‌ ناز تو عرش‌ و فرشم‌ جمله‌ پا انداز تو خود بيا كه‌ من‌ خريدار توام ‌ مشتري‌ بر جنس‌ بازار توام‌ ليك‌ خود تنها ميا در بزم‌ يار خود بيا و اصغرت‌ را هم‌ بيار خوش‌ بود در بزم‌ ياران‌ بلبلي ‌ خاصّه‌ در منقار او باشد گلي‌ خود تو بلبل‌، گل‌ عليّ أصغرت ‌ زودتر بشتاب‌ سوي‌ داورت‌
  • عمو ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    هل الدین الا الحب؟ نشنیدی از ابیعبدالله الصادق(ع)
  • عمو ۱۳:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    پاسخ قشنگیه.
  • رضا ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    3 0
    با سلام ، آيا از شعر زير كه از اشعار معروف مولوي است مي توانيد نتيجه بگيريد كه مولوي (بعنوان يك مجتهد اهل تسنن) با حج رفتن مردم مخالف بوده است. ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار از این خانه بر این بام برآیید آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی بنمایید یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما پرده شمایید كاملاً مشخص است كه انتقاد مولوي از حاجيان يا عزاداران حسيني، از يكطرف انتقاد از رفتارهاي سطحي ، بدون تفكر و دور از عمق ماجراست كه نتيجه اي در رفتار و منش و بينش فرد نخواهد داشت و فرد پس از انجام اين مناسك هماني است كه بوده و از طرفي انتقاد از نبود ديدگاهي است كه از درك بيان حضرت زينب عاجز است كه "ما رأيت الا جميلا" دقت كنيد حضرت زينب نمي گويند من زيبايي ديدم يا زيباييهاي زيادي ديدم بلكه مي فرمايند "هيچ چيزي غير از زيبايي نديدم" البته اين موضوع مانع برگزاري عزاداري و تعظيم شعائر نيست و نبايد باشد چون در اين روز ظلمي بس عظيم بر خاندان پيامبر وارد شد و ما نه بخاطر دنياي امام حسين(ع) گريه مي كنيم (كه دنيا ارزش گريه كردن ندارد) و نه بر آخرت امام حسين(ع) گريه مي كنيم كه جز سعادت چيز ديگري نيست بلكه بر ظلمي گريه مي كنيم كه بر آل نبي رفت و چشم آسمان و زمين و عرش و فرش را گريان كرد. مقصودم فقط اين بود كه سخن يا انتقاد عرفا را نبايد هميشه حمل بر ظاهر كرد و بايد به باطن آن رجوع نمود. از كسانيكه مخالف عرايض بنده هستند مي خواهم كه يكبار ديگر شعر "حج رفتگان" مولوي را بخوانند و سپس قضاوت كنند. يا علي
  • علي ۱۷:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    جناب دلسوخته اول عرض سلام با آرزوي سلامتي براي شما از خداوند طبق اين نظر شما معيار در سيعه بودن هر كس اينست كه كتابهاي او پيچيده و سخت باشند كه حتي بزرگان هم قدرت فهم ان را نداشته باشند خب طبق اين معيار شما بايد ««مايستر اكهارت »» متكلم مسيحي را نيز شيعه بدانيد زيرا او در قلب اروپا حرفهاي ابن عربي را خواند و بهتر از ان را نوشت و نوشته هاي او هم مثل نوشته هاي ابن عربي سخت است و طبيعتا به راحتي قابل فهم نيست .. باز شما بايستي متكلم بزرگ مسيحي «اتين ژيلسون »را نيز شيعه بدانيد زيرا نوشته هاي فلسفي اين دانشمند غربي حقا از آثار فلاسفه مسلمان سخت تر و محققانه تر است و دهها مثال ديگر از اين قبيل موارد هست كه اگر اندكي با دانشمندان اديان مختلف آشنا باشيد خواهيد ديد كه در زمينه علمي چه انسانهاي متفكر با افكار سطح بالا و پيچيده وجود دارد در حاليكه هرگز شيعه نبوده اند اشتباه ما اين است كه به جاي حقيقت و پرستش حقيقت دنبال افراد و اشخاص هستيم و اين آفت ما شده است . تا كي اين سخنان تكراري را بگوييم مگر دانش اسلام محدود به فهم چند نفر معدود است؟ محتواي اسلام غني و نامحدود و توليد دانش اسلامي بر گرفته از كتاب و سنت حدي برايش تصور نيست . اين ما هستيم كه مشتي سخنان ذوقي و به هم بافته برخي را چند صد سال است تكرار نموده و به خيال خود بطن هفتادم قرآن را نيز كشف كرده ايم. و در عالم خيال خود فكر مي كنيم اگر نعوذ بالله امام زمان هم ظهور كند بايستي بيايد و اين دانش ها را ياد بگيرد و در مقام عبوديت و عرفان خدا از در خانه شيخ حسن خرقاني عبور كند و مغز و باطن وحي را از فصوص ابن عربي كه «عمر» را ولي مي داند و پيامبر را نبي فرا بگيرد آيا كسي كه بگويد عمر به مقام ولايت رسيد و پيامبر نبي بود و عمر تقدم بر پيامبر داشت و قضايايي ذكر كند كه عمر خطاهاي پيامبر را گوشزد مي كرد اين شخص بزرگ شيعه است؟؟ كسي كه در مكاشفاتش شيعيان علي را به شكل گوساله ببيند آيا او بزرگ شيعه است؟ بدي كار اينجاست كه ما خود يك بار هم فصوص را حتي ورق نزده ايم و بيخود و بي جهت از آن دفاع مي كنيم . بحمدالله دوره شيعه تراشي به پايان رسيده و با چاپ منابع قديمي و تحقيقات مورخان ديگر امروزه نسبت به تسنن امثال مولوي و ابن عربي و ديگران ابهام باقي نمانده كه شيعه تراشي كنيم راستي اين بحث تقيه خوب حربه اي شده براي شيعه تراشي؟؟ به غير از دوره هاي خاصي از تاريخ ان هم مثل دوره خفقان عياسي ها و بني اميه بحق تقيه چندان كاربردي نداشته و تازه اين تقيه را بايد متعصب سيعه استفاده مي كردند نه امثال ابن عربي ها كه آزادانه هر سخني خواستند گفتند و پيامبر را مجتهد دانستند !! كدام شيه به خاطر تقيه پيامبرش را زير سوال مي برد ؟ كدام شيعه به خاطر تقيه عمر را لايق پيغمبري مي داند؟؟/
  • ۱۷:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    شاعرش؟؟؟؟؟
  • ۱۸:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    حتما سید بن طاووس هم که در مقدمه لهوف گفته اگر عادت مردم در عزاداری نبود من شادی می کردم هم انحرافی است؟ کار پاکان را قیاس خود مگیر گرچه ماند در نوشتن شیر و شیر حالا نوبت سیدحداد شده؟ امام می گفت مقامات بزرگان قبول ندارید حد اقل انکار نکنید.
  • ۲۰:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    فهم بطن روایت هم کار هر مرد نیست برادر جان... الحمدلله علی عظیم رزیتی
  • شهیدی ۲۰:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    لابد فردا نسبت شادی در عزاداری را به امام هم نسبت می دهید مضاف بر انکه ملاک ما ایمه معصومین هستند نه افراد غیرمعصوم
  • ۲۰:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    علی اقا کو گوش شنوا! برای پاسداشت افکار متعصابانه شان حاضرند به ایمه توهین کنند تا ابن عربی را بالا ببرند
  • ۲۱:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    این جماعت صوفی مسلک حاضرند ایمه را زیر پا بگذارند تا به بزرگان صوفیه توهین نشود
  • ۲۱:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    هَذا يَوْمٌ فَرِحَتْ به ال زِيادٍ وَ الُ مَروانَ بِقَتلهمْ اَلحسُيَن صَلواتُ اللهِ عَليهِ اَللهُمَّ فَضاعَفْ عَليهمُ اللعنَ منكَ وَالعذابِ الأَليمَ
  • دلسوخته ۲۲:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    با عرض سلام به همه دوستان وبرادران دينيم من به يقين مي دانم همه شما عزيزان دغدغه دين داريد وبراي مكتب اهل بيت دل مي سوزانيد.آقاي علي چرا متوجه نيستي اگرپيچيدگي وسخت بودن كتابي دليل برشيعه بودن كسي بدانم حتما جناب پاستور ونيوتونواديسون وديگردانشمندان غربي را تماما شيعه مي دانستم.مي توانيدبگوييداز كتاب هاي نام برده از اين مسيحي ها چندعارف ومؤمن پا گرفته است پيچيدگي مهم نيست .انسان ساختن مهم است من از كتاب فصوص شيخ اكبر عالم عابد زاهد ناسك حضرت محي الدين عربي رضوان الله تعالي عليه پدر عرفان اسلامي فقط چند نفر را نام مي برم كه حاصل همين فصوص وفتوحات است حضرت ملا صدرا كه خودشان فرمودند من هرچه دارم از ابن عربي است يعني اگر ابن عربي نبود صدرايي هم نبود وبالطبع ملا حسين قلي ها وقاضي ها وحضرت شيخ محمدبهاري ها هم نبودند نخودكي ها نبودند بهجت ها نبودندملا سبزواري ها نبودند.با خواندن فقط يضرب ويضربان جواب ايسم ها ومكاتب منحرف غربي ها را نمي توان دادشهيدمطهري در فلسفه صدرايي بود كه جلوي انحرافات وليبرالها ايستادوكتاب ها نوشت واز اسلام ناب دفاع كرداين ها همه از بركات شيخ اكبرحضرت محي الدين است كه در فتوحات درباب 366مي گويدخداوندخليفه اي داردازپسران فاطمه،جدش حسين بن علي است با اودر ركن ومقام بيعت مي كنندو.....آيا يك سني چنين حرفي مي زندبرويدادامه اش را بخوانيد كه چگونه علماي سني را در مخالفت با امام مي كوبدودر جايي بيان مي كندكه من با آن ذخيره الهي ملاقات كردم.عزيزان من قياس از شاخصه اصلي تمامي سني هاست اما شيخ مي فرمايد واما قياس پس من راي برطبق آن نمي دهم .در شام تقيه بسيار شديد بود اگرظن مي بردند كه شيخ شيعه است مانندشهيداول ودوم به آتش مي كشيدندش چون شيخ دشمنان بسار داشت ومنتظر فرصتي بودند كه شيخ از ميان برداشته شود.در كتاب هاي شيخ دستكاري شده وخيلي از مطالب از ايشان نيست ونسخه ها با هم فرق مي كند درجايي كه نام حضرت مهدي با اسم پدربزرگوارش مي برددر نسخه هاي كنوني اسم پدر را حذف كرده اند در مورد به شكل خوك ديدن رافضي ها منظور شيعه نبوده بلكه خوارج بوده اند كه حتي الآن هم در بعضي از نقاط هستند كه اباضيه نام دارندو باز بايدبدانيم خيلي مطالب از ايشان نيست .شيخ در مورد اميرالمؤمنين مي فرمايدامام همه عوالم وسر جميع انبياءومرسلين.آيا شيخ سني است؟دوستان شما عالم تريد يا شيخ بهايي وابن فهدحلي وفيض كاشاني ومجلسي اول قاضي نورالله تستري ومحدث نيشابوري وملا صدرا وديگربزرگان كه شيخ بزرگوار را صددرصد شيعه مي نامند وشما سني .حرف كدام گروه را بايد قبول كرد عزيزان امام خميني كه رژيم سراسر كفر وكثافت پهلوي را نابود كرد اهل فصوص و فتوحات بود وبه رهبر شوروي كه نامه داد شيخ را از خلص شيعيان اميرالمؤمنين مي داند علماي اخلاق ما اهل فصوص وفتوحات بودند .شيخ اكبر در تقيه بسيارشديدي بود وخيلي از مطالبش بعد از مرگش رو شد كه شيعه بودنش را اثبات مي كند.در فص هاروني از كتاب فصوص ايمان خود را به حديث منزلت بيان مي فرمايددر فتوحات ج1باب 29ص196در موردسلمان واهل حرم بودنش سخن گفته ودر همان جا مي گويد اهل بيت نفوسشان مطهربلكه عين طهارت است دوستان آيا چنين شخصي مي گويدمحبين اين خاندان را چون خوك مي بينم ؟چرا اينقدر نمي فهميم ودرك مسائل نمي كنيم؟چيزي مي شنويم وبراي خود تفسيرمي كنيم بدون اينكه بدانيم چه مسائلي در آن زمان بوده كه اگر زنا كاري را مي گرفتند او را با چند ضربه شلاق رها مي كردند ولي اگر كسي صيغه مي كرد دودمانش را بر باد مي دادند اگر كسي منكر رسالت پيامبر مي شد كاري به اونداشتند ولي اگر مي گفت علي ولي خداست او را به آتش مي كشيدند برويد زنگي شهيداول وثاني را بخوانيد سهروردي را حتي حسنك وزير را وبسياري ديگر را به همين خاطر بود كه در حديث است كسي كه تقيه ندارد دين ندارد.شيخ مجبور بود مطالبي بگويد كه با شيعه منافات داشته باشد چون در غيراين صورت اسلام بزرگترين شخصيتش را ازدست مي داد وضايعه اي جبران ناپذير بر اسلام وارد مي شد عرفاي ما هرچه دارند از شيخ اكبراست واگر او نبود به جرات مي گويم عارفي هم نبود مبارزي هم نبود كه جلوي طاغوت ها بايستدچون مبرزين از روحانيون از شاگردان قاضي بزرگ وآيت الله شاه آبادي بودنددر ضمن آقايان بدانندكه نسب محي الدين به عدي بن حاتم طايي مي رسدكه عدي در ولايي بودنش داستان ها دارد گرچه نمي خواهم بگويم چون جدش عدي است پس فلان وفلان است.ما ابن عربي ديگري هم در تاريخ داريم كه معاصرغزالي است كه از او سخناني در مورد شهادت امام حسين ويزيدملعون نقل مي كنند كه اين سخنانرا هم به محي الدين نسبت داده اند.شيخ بسار مظلوم واقع شده اند.در موردحالات عرفا در مورد عزا داري براي امام حسين اين حالات مخصوص آنان است ونبايد يراي عوام گفته شودچون ما با عقل كوتاه خود به آنان نگاه مي كنيم .آنان را محكوم كرده وگناهكارمي شويم .مگر پيامبر نفرمود اگر چيزهايي كه سلمان مي داند اگر به ابوذر بگويم سلمان را به جرم كفر مي كشد. انهم ابوذر كه خيلي از درجات ايمان را هم طي كرده بودآن چيز ها چه بوده آيا علم صرف ونحو بوده؟آقايان بايد مواظب بود سطحي نگر نباشيم .ودر پايان ..ميان عاشق ومعشوقه رمزي است/چه داند آنكه اشتر مي چراند.
  • ۲۲:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    اقای مهدی نصیری خوب است مقدمه لهوف سید ابن طاووس را بخواند
  • میثم ۲۲:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    منسوب به ناصرالدین شاه است
  • ۲۲:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
    0 0
    مغالطه یعنی این. به قول یکی از کاربران(میثم): «مجبورتون نکردن که در مورد چیزی که نمیفهمید نظر بدید و بار خودتون رو سنگینتر کنید.» داش علی، نامه خمینی کبیر به گورباچف رو بخون تا بفهمی ابن عربی کیه؟
  • محمدی ۰۰:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    سلام و عرض ادب جناب نویسنده ی عزیز! یکی از مصائب اسلام ، همین جوان هایی مثل شما هستند که میراث بزرگان را با جوانسری خویش تاویل می کنند. از کجای اشعاری که نقل کردید و اقوالی که از جناب طهرانی آوردید ، نوحه و تعزیه ي حضرت سیدالشهدا(ع) نفی شده است؟؟ یعنی شما ایهام و کنایه ی این ابیات و اقوال را درنمی یابید یا خود را به کوچه ی جهل جوانی می زنید؟ پناه بر خدا. امام خمینی هم که در تقید به عزاداری سنتی استحکام داشت ، یک بار این قبیل ایرادگیری ها را در کارنامه خود ثبت نکرده است و پسرش را هم توصیه صریح کرد که به این مصادیق به راحتی حمله نکند و آن ها را بر سبیل باطل نشمارد. خوب است شما عزیزان که داعیه پیروی از آن امام عارفان و صوفیان حقیقی را دارید ، بیشتر ابعاد وجودی آن جناب را بشناسید تا این گونه در دام های خودبینانه گرفتار نشوید.
  • haya ۰۰:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    2 موضوع کاملا مجزا /1 بله امام حسین علیه سلام ویاران گرامیشان شب عاشورا شاد بودند شادمان از ان جهت که وظیفه ی خودرا به احسن وجه انجام میدهند . فرمایش حضرت زینب سلام الله علیهما در همین راستاست که وظیفه ی بندگی را روز عاشورا به احسن وجه عاشوراییان انجام دادند و این زیباست / 2 / دوستانی خلط مبحث میکنند ناراحتی امام در شهادت حضرت ابوالفضل / شهادت حضرت علی اکبر و علی اصغر {ع} را چگونه توجیه میکنند ؟ نوحه ی ان حضرت در رثای جوان برو مندشان را ؟پیری وشکستگی خانم زینب کبری را که نقل است در بازگشت از سفر کربلا شوهرشان ایشان را نشناخت .اینکه تا 1سال هیچ دودی از مطبخ بنی هاشم بر نخواست وغذایی طبخ نشد وخضابی نشد .و100 ها دلیل وحدیث در تاریخ از عزاداری امامان معصوم بلاخص امامان پنجم و ششم .دوستان کمی تاریخ بخوانیم .ایا مواردی که ذکر شد به خاطر خوشحالی وقرح بود ؟
  • ۰۹:۳۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    جماعت صوفی مسلک چشم بر همه روایات و احادیث می بندد تا به بزرگانشان بر نخورد
  • ۰۹:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    خوب است که همه ما کمی حدیث و روایت بخوانیم تا دریابیم رفتار ایمه در برابر این مصیبت بزرگ چه بوده است برای تایید رفتاری نابخردانه و غیرشرعی حاضریم آسمان و ریسمان را به هم ببافیم تا به حضرت مولانا برنخورد
  • ۰۹:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    ایها االناس چکار به سرور سید هاشم و بقیه بندگان خدا دارید؟ ما را با کسی جز اهل بیت کاری نیست و خدا هم نیستیم که بندگانش را مواخذه کنیم.... ملاک ما قرآن,اهل بیت و احدایث و روایات است و لاغیر.... بر امام حسین گریه می کنیم چون خداوند ما را لایق گریه بر او قرار داده است.... بر حسین می گرییم چون گریه بر حسین شفای مرضهای قلب ماست... بر حسین عزاداری می کنیم همانند مادری فرزند مرده چون گریه بر حسین عزت ماست...
  • ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    دلسوخته جان! «دل گفت مرا علم لدّنی هوس است تعلیم کن اگر تورا دسترس است گفتم: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ! در خانه اگر کس است یک حرف بس است» شما که ماشاللـه حق مطلبو ادا کردی. اهل حق و منصفی اگه باشه قبول میکنه. یا حق.
  • ۱۷:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    اگر آقای حداد و قاضی مشکل داشته و دارند، چطور الآن در عالم برزخ از چنين مقاماتي برخوردارند و مورد عنايات اهل بيت؟؟؟
  • ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    قال الصادق(علیه السلام): ایاک ان تنصب رجلاْ دون الحجه فتصدقه فی کل ما قال! بپرهیز از آنکه شخصی را (غیر از حجت) به عنوان سرلوحه خود قرار دهی و سخن او را در تمام موارد تایید کنی!
  • ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    قال الصادق (عليه السلام): من دخل فى هذا الدين بالرجال اخرجه منه الرجال كما ادخلوه فيه و من دخل فيه بالكتاب و السنة زالت الجبال قبل ان يزول. بحار / 2 / 105 هرکس این دین را بواسطه اشخاص بپذیرد بواسطه اشخاص از دین خارج می شود و هرکس دین را بواسطه کتاب و سنت بپذیرد کوه ها از بین می رود ولی اعتقاد این شخص پابرجاست!!!
  • ۱۸:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    چون ماه محرم فرا می رسید، پدرم را کسی خندان نمی دید و تا عاشورا پیوسته بر او اندوه غالب بود! امام رضا (غ)
  • حسینی ۱۸:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    از کجا می دونی ؟!
  • ۱۹:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    لابد شما به برزخ رفت و امد دارید؟ به جای انتشار دین خدا از طریق قران و عترت باید هم به چهار تا خواب بسنده کنید
  • ۲۱:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    علت شادی بنی امیه؛ بقتلهم الحسین. اما علت شادی مرحوم حداد رو نمی نویسم تا برید خودتون تو کتاب روح مجرد بخونید، اگر طالب حقید. یا حق
  • جاسمین ۲۱:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    جالبه که دقت کنند دوستان عاقبت این مخالفت ها با عرفان به کجاها قرار است بکشد ، امروز می گویند اقای حسینی طهرانی طرفدار عرفان ابن عربی بود و وقتی ابن عربی و بقیه هم محکوم شدند می گوید امام خمینی هم می گفتند من شاگرد ابن عربی هستم و بعد نتیجه انتهایی هدف گرفتن امام و عرفان اصیل و ایه الله قاضی و طباطبایی هست ... ولی نور خدا به پف اینها خاموش نخواهد شد و فروزان تر هم خواهد شد .بهتر است مسئولین این سایت مذهبی دقتی در اهداف نویسندگان هم داشته باشند
  • هومن ۲۱:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    شما را به اجدادت دیگر مولوی را مجتهد جا نزن!!!!!!!
  • حسینی ۰۹:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۵
    0 0
    ای پیر بزرگوار جناب محمدی لطفا به حضرت امام تهمت و فحش تصوف را نسبت ندهید و به نظر ائمه معصومین در مورد متصوفه مراجعه كنید
  • ۱۰:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۵
    0 0
    البته داستان ابوذر و سلمان در یكی از مطالب پاسخ داده شده
  • ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۵
    0 0
    ناصرالدین شاه ظالم عاشق شیاد ناموس فروش
  • حسینی ۱۰:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۵
    0 0
    مرحوم حداد از سفاكی یزیدیان شادی نمی كنه كه اینقدر راحت بهش تهمت می زنی عزیز اگه اینقدر محكم نظر می دی بگو حضرت زینب چرا گفت چیزی جز زیبایی نمی بینم عاشورا زشت و زیبا داشت یه طرف نهایت زشتی و طرف دیگر نهایت همه خوبی ها و زیبایی ها نهایت جوانمردی نهایت شهادت طلبی نهایت وفاداری نهایت ایثار نهایت ناموس دوستی نهایت دیدنداری نهایت ولایت مداری نهایت امام شناسی نهایت هدفمندی نهایت توبه گری نهایت اسلام آوردن نهایت عشق ورزیدن ....... پس عاشورا این زیبایی ها رو داشت كه در تاریخ موند و گر نه اگه فقط زشتی هاش بود كه این قبیل جنایات و سفاكی ها فجیع ترش هم در تاریخ اتفاق افتاده ما فقط به خاطر ظلم اون رو بزرگ نمی داریم به خاطر زیبایی هایی بی نهایتی كه یاران امام حسین نشون دادن اونو بزرگ می داریم و اشك هم می ریزیم باید دید منظور مرحوم حداد چیه یعنی مرحوم حداد از این احادیث و روایات خبر نداشت؟ یعنی به مخالفت با ائمه برخواسته بود؟ نه بلكه داره از زاویه دیگه هم به قضیه نگاه می كنه
  • حسین ۲۱:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۸
    0 0
    البته مولوی منکر حج هم بوده! بلکه همه شریعت را برای عارفان واصل! باطل و بر باد رفته میداند و میگوید: اذا ظهرت الحقایق بطلت الشرایع! چون حقایق ظاهر شود شرایع باطل میشود!
  • حسین ۲۱:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۸
    0 0
    بدون شک هر شهيدي از شهادت خود خوشحال است، و هر مؤمني در مقابل مصائبي که به او وارد مي شود راضي به قضاي الهي است و آن را جميل مي داند، اما اصلا بحث و محل نزاع در اين ها نيست، و احدي از مخالفان فلسفه و عرفان و تصوف چنين اشکالي را به عرفا و متصوفه نکرده است! بلکه بحث در اين است که آيا ما بايد در مقابل شهادت امام حسين عليه السلام و مصائب روز عاشورا خوشحال باشيم يا ناراحت و اندوهگين؟! بديهي است که در اين مورد دستور بني اميه و عقيده ناصبيان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام و امثال ايشان اين است که خوشحال باشند و مسرور! ولي عقيده و دستور و سيره مسلم اهل بيت عليهم السلام اين است که قطعا بايد ناراحت و عزادار و محزون و گريان بود، و هر گونه خوشحالي و اظهار سرور در مقابل مصائب عاشورا بدعت و حرام و علامت دشمني و عداوت با اهل بيت و همگامي کردن با بني اميه، و يا جهل مرکب است.
  • رضواني ۲۲:۳۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۸
    0 0
    بسم الله الرحمن ارحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم با سلام به محضر دوستداران اهل بیت . دوستان عزیز تا اونجا که من برداشت کردم هر دو طرف بحث که محب اهل بیت –علیهم السلام- هستند انشاء الله میخواهند روش درست پیروی از اهل بیت در قضیۀ کربلا رو در پیش بگیرند ولی هر کس از دیدگاه خود نظر آقا سید هاشم موسوی حداد و علامه محمد حسین حسینی طهرانی رو رد یا قبول میکنند. برای این کار اول باید متن کتاب روح مجرد رو درست بخونیم تا یک طرفه به قضاوت ننشینیم. من قسمتهایی از نوشته های کتاب روح مجرد رو کپی میکنم و بعد بعضی از چیزهایی که به ذهن قاصرم میرسه عرض میکنم. "تشريح‌ وقايع‌ عاشورا كه‌ عشق‌ محض‌ بوده‌ است‌ در تمام‌ دهۀ عزاداري‌، حال‌ حضرت‌ حدّاد بسيار منقلب‌ بود. چهره‌ سرخ‌ مي‌شد و چشمان‌ درخشان‌ و نوراني‌؛ ولي‌ حال‌ حزن‌ و اندوه‌ در ايشان‌ ديده‌ نمي‌شد؛ سراسر ابتهاج و مسرّت‌ بود. ميفرمود: چقدر مردم‌ غافلند كه‌ براي‌ اين‌ شهيد جان‌ باخته‌ غصّه‌ ميخورند و ماتم‌ و اندوه‌ بپا ميدارند ! صحنۀ عاشورا عالي‌ترين‌ مناظر عشقبازي‌ است‌؛ و زيباترين‌ مواطن‌ جمال‌ و جلال‌ إلهي‌، و نيكوترين‌ مظاهر أسماء رحمت‌ و غضب‌؛ و براي‌ اهل‌ بيت‌ عليهم‌السّلام‌ جز عبور از درجات‌ و مراتب‌، و وصول‌ به‌ أعلي‌ ذِروۀ حيات‌ جاويدان‌، و منسلخ‌ شدن‌ از مظاهر، و تحقّق‌ به‌ اصل‌ ظاهر، و فناي‌ مطلق‌ در ذات‌ أحديّت‌ چيزي‌ نبوده‌ است‌. تحقيقاً روز شادي‌ و مسرّت‌ اهل‌ بيت‌ است‌. زيرا روز كاميابي‌ و ظفر و قبولي‌ ورود در حريم‌ خدا و حرم‌ امن‌ و امان‌ اوست‌. روز عبور از جزئيّت‌ و دخول‌ در عالم‌ كلّيّت‌ است‌. روز پيروزي‌ و نجاح‌ است‌. روز وصول‌ به‌ مطلوب‌ غائي‌ و هدف‌ اصلي‌ است‌. روزي‌ است‌ كه‌ گوشه‌اي‌ از آنرا اگر به‌ سالكان‌ و عاشقان‌ و شوريدگان‌ راه‌ خدا نشان‌ دهند، در تمام‌ عمر از فرط‌ شادي‌ مدهوش‌ ميگردند و يكسره‌ تا قيامت‌ بر پا شود به‌ سجدۀ شكر به‌ رو در مي‌افتند. حضرت‌ آقاي‌ حدّاد ميفرمود: مردم‌ خبر ندارند، و چنان‌ محبّت‌ دنيا چشم‌ و گوششان‌ را بسته‌ كه‌ بر آن‌ روز تأسّف‌ ميخورند و همچون‌ زن‌ فرزند مرده‌ مي‌نالند. مردم‌ نميدانند كه‌ همۀ آنها فوز و نجاح‌ و معاملۀ پر بها و ابتياع‌ اشياءِ نفيسه‌ و جواهر قيمتي‌ در برابر خَزَف‌ بوده‌ است‌. آن‌ كشتن‌ مرگ‌ نبود؛ عين‌ حيات‌ بود. انقطاع‌ و بريدگي‌ عمر نبود؛ حيات‌ سرمدي‌ بود." مقداری بعد از این قسمت در ادامۀ بحث در کتاب آمده: "آري‌، مرگ‌ براي‌ سيّد الشّهداء سيّد مظلومان‌ عليه‌ السّلام‌ عين‌ درجه‌ و ارتقاء و فوز و نجاح‌ است‌. لهذا در روايت‌ وارده‌ در مبحث‌ «معاد شناسي‌» آمد كه‌ در روز عاشورا هر چه‌ آتش‌ جنگ‌ افروخته‌تر مي‌شد و مصائب‌ آنحضرت‌ افزون‌تر، چهرۀ منوّرش‌ بر افروخته‌تر و شاداب‌تر مي‌شد... تشريح‌ حضرت‌ حدّاد وقايع‌ عاشورا را همچون‌ امام‌ حسين‌ عليه‌ السّلام‌ وَ كَانَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَآئِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ. فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: انْظُرُوا لَا يُبَالِي‌ بِالْمَوْتِ ! فَقَالَ لَهُمُ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: صَبْرًا بَنِي‌ الْكِرَامِ ! فَمَا الْمَوْتُ إلَّا قَنْطَرَةٌ يَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّآءِ إلَي‌ الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِيمِ الدَّآئِمَةِ. فَأَيُّكُمْ يَكْرَهُ أَنْ يَنْتَقِلَ مِن‌ سِجْنٍ إلَي‌ قَصْرٍ ؟!... إنَّ أَبِي‌ حَدَّثَنِي‌ عَنْ رَسُولِ اللَهِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ: إنَّ الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكَافِرِ؛ وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هَٓؤُلَآءِ إلَي‌ جَنَّاتِهِمْ، وَ جِسْرُ هَٓؤُلَآءِ إلَي‌ جَحِيمِهِمْ. مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ ! [48] «وليكن‌ حال‌ حسين‌ بن‌ عليّ سيّد الشّهداء عليه‌ الصّلوة‌ و السّلام‌ و بعضي‌ از يارانش‌ كه‌ با وي‌ بودند چنين‌ بود كه‌ رنگ‌ صورت‌هايشان‌ ميدرخشيد و اعضاء و جوارحشان‌ آرام‌ ميگرفت‌، و نفَس‌هايشان‌ بدون‌ اضطراب‌ و آرام‌ بود. در اينحال‌ بعضي‌ از آنها به‌ بعض‌ ديگر گفتند: ببينيد ! اين‌ مرد ابداً از مرگ‌ ترسي‌ ندارد؛ و آنرا ساده‌ و بدون‌ اهمّيّت‌ مي‌شمرد ! حضرت‌ سيّد الشّهداء صلوات‌ الله‌ عليه‌ به‌ آنها گفت‌: اي‌ فرزندان‌ بزرگ‌زادگان‌، و اي‌ عزيزان‌ بلند پايه‌ و ارجمند ! صبر و تحمّل‌ و شكيبائي‌ پيشه‌گيريد ! چرا كه‌ مرگ‌ چيزي‌ نيست‌ مگر به‌ مثابۀ پلي‌ كه‌ شما را از روي‌ خود عبور ميدهد از گرفتاري‌ و شدّت‌ و مضرّت‌، به‌ سوي‌ بهشتهاي‌ وسيعه‌ و نعمتهاي‌ جاويدان‌ إلهيّه‌ ! پس‌ كداميك‌ از شما خوشش‌ نمي‌آيد كه‌ از زنداني‌ به‌ سوي‌ قصري‌ انتقال‌ يابد ؟!... بدرستيكه‌ پدرم‌ براي‌ من‌ روايت‌ كرد از رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ كه‌: دنيا زندان‌ مؤمن‌ است‌ و بهشت‌ كافر. و مرگ‌ پل‌ عبور است‌ براي‌ اينان‌ به‌ سوي‌ بهشتهايشان‌، و پل‌ عبور است‌ براي‌ آنان‌ به‌ سوي‌ دوزخ‌ گداخته‌شان‌. نه‌ من‌ دروغ‌ مي‌گويم‌، و نه‌ به‌ من‌ دروغ‌ گفته‌ شده‌ است‌.» مطالب‌ حضرت‌ حدّاد دربارۀ عاشورا مختصّ به‌ حالات‌ فناء ايشان‌ در آن‌ هنگام‌ است‌ بايد دانست‌ كه‌: آنچه‌ را كه‌ مرحوم‌ حدّاد فرموده‌اند، حالات‌ شخصي‌ خود ايشان‌ در آن‌ أوان‌ بوده‌ است‌ كه‌ از عوالم‌ كثرات‌ عبور نموده‌ و به‌ فناي‌ مطلق‌ في‌ الله‌ رسيده‌ بودند، و به‌ عبارت‌ دگر: سفر إلي‌ الله‌ به‌ پايان‌ رسيده‌، اشتغال‌ به‌ سفر دوّم‌ كه‌ في‌ الله‌ است‌ داشته‌اند. همانطور كه‌ در احوال‌ ملاّي‌ رومي‌ در وقت‌ سرودن‌ اين‌ اشعار، و احوال‌ آن‌ مرد شاعر شيعي‌ وارد در شهر حلب‌ نيز بدينگونه‌ بوده‌ است‌ كه‌ جنبۀ وجه‌ الخَلقي‌ آنها تبديل‌ به‌ جنبۀ وجه‌ الحقّي‌ و وجه‌الرَّبّي‌ گرديده‌ است‌؛ و از درجات‌ نفس‌ عبور كرده‌، در حرم‌ عزّ توحيد و حريم‌ وصال‌ حقّ متمكّن‌ گرديده‌اند. امّا سائر افراد مردم‌ كه‌ در عالم‌ كثرات‌ گرفتارند و از نفس‌ برون‌ نيامده‌اند، حتماً بايد گريه‌ و عزاداري‌ و سينه‌زني‌ و نوحه‌خواني‌ كنند تا بدينطريق‌ بتوانند راه‌ را طيّ كنند و بدان‌ مقصد عالي‌ نائل‌ آيند. اين‌ مجاز قنطره‌اي‌ است‌ براي‌ آن‌ حقيقت‌. همچنانكه‌ در روايات‌ كثيرۀ مستفيضه‌ ما را امر به‌ عزاداري‌ نموده‌اند تا بدينوسيله‌ جان‌ خود را پاك‌ كنيم‌ و با آن‌ سروران‌ در طيّ اين‌ سبيل‌ هم‌ آهنگ‌ گرديم‌. و تازه‌ وقتيكه‌ أسفار أربعه‌ طيّ شد، از لوازم‌ بقاء بالله‌ بعد از مقام‌ فناء في‌الله‌، متشكّل‌ شدن‌ به‌ عوالم‌ كثرت‌، و حقّ هر عالم‌ را كما هو حقّه‌ رعايت‌ نمودن‌ است‌ كه‌ با خداوند در عالم‌ خلق‌ بودن‌ و متّصف‌ به‌ صفات‌ خلقي‌ در عين‌ وحدت‌ ربوبي‌ گرديدن‌ مي‌باشد كه‌ هم‌ عشق‌ است‌ و هم‌ عزا، هم‌ توحيد است‌ و هم‌ كثرت‌؛ چنانكه‌ عين‌ خود اين‌ حالات‌ در حضرت‌ آقاي‌ حدّاد در اواخر عمر مشاهده‌ مي‌شد كه‌ پس‌ از مقام‌ فناءِ صرف‌ و تمكّن‌ در تجرّد، داراي‌ مقام‌ بقاء بوده‌اند. توأم‌ با همان‌ عشق‌ شديد، در مجالس‌ سوگواري‌، گريه‌ و عزاداري‌ ناشي‌ از سوز دل‌ و حرقت‌ قلب‌ از ايشان‌ مشهود بود. خود حضرت‌ سيّدالشّهداء عليه‌ السّلام‌ هم‌ به‌ حضرت‌ سكينه‌ دختر عزيزشان‌ فرمودند: لا تُحْرِقي‌ قَلْبي‌ بِدَمْعِكِ حَسْرَةً مادامَ مِنّي‌ الرّوحُ في‌ جُثْماني‌ «قلب‌ مرا با سرشكت‌ آتش‌ مزن‌، اين‌ سرشكي‌ كه‌ از روي‌ حسرت مي‌ريزد؛ تا وقتيكه‌ جان‌ در بدن‌ دارم‌!» و به‌ عبارت‌ مختصر و كوتاه‌: داستان‌ كربلا داستان‌ بسيار غامض‌ و پيچيده‌اي‌ است‌. عيناً مانند سكّۀ دو رو مي‌باشد: يك‌ روي‌ آن‌ عشق‌ و شور و نيل‌ و فوز حضرت‌ سيّد الشّهداء عليه‌ السّلام‌ مي‌باشد به‌ آن‌ عوالم‌، و روي‌ ديگر آن‌ غصّه‌ و اندوه‌ و عذاب‌ و شكنجه‌ و گريه‌ مي‌باشد. امّا كسي‌ ميتواند آن‌ روي‌ سكّه‌ را تماشا كند كه‌ اين‌ رو را ديده‌ و تماشا كرده‌ و از آن‌ عبور نموده‌ باشد؛ بِمِثْل‌ هذا فلْيَعملِ العامِلون‌. " پس دوستان اگر خوب دقت بفرمائید میبینید که روش آقا سید هاشم حداد اقتدا به حالِ خود سید الشهداء و یارانشون در اون زمان بوده. مثل قضیه نقل شده از جناب بریر که در تاسوعا از خبر شهادتشون شاد شده و شوخی میفرموده چون حالشون حال سرورِ رسیدن به مقام عالی شهادت بوده و همونطور که در نوشتار علامه طهرانی ذکر شده با توجه به روایات آمده در متن "در روز عاشورا هر چه‌ آتش‌ جنگ‌ افروخته‌تر مي‌شد و مصائب‌ آنحضرت‌ افزون‌تر، چهرۀ منوّرش‌ بر افروخته‌تر و شاداب‌تر مي‌شد..." و چون آقا سید هاشم حداد در اون زمان جلوه هایی از حقیقت و باطن عاشورا که "ما رایت الا جمیلا" رو میدیدند حالشون حال سرور بوده و از این نعمت بزرگ خدا بر امام حسین و یارانشون اشک شوق میریختند ولی در سالهای بعد که حالشون از اون حال قبلی به حالی دیگر که از مراحل بعدی معرفتی ایشان بوده تغییر کرد ایشان هم بر امام حسین اشک همراه با حزن میریختند. و اینجا مفید میدونم که از بعضی بزرگان که با آقا سید هاشم موسوی حداد در ارتباط بوده اند نام ببرم از جمله شهید محراب سید عبدالحسین دستغیب , شهید مرتضی مطهری و احتمالا مرحوم سید مصطفی خمینی.
  • میثم ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۹
    0 0
    و شاهی که عتبات را بازسازی کرد. تو به شعر نگاه نمیکنی، فقط دنبال بهانه هستی! این رو مطمئنم که به خاطر ارادتش به اهل بیت علیهم السلام اون دنیاش از تو آبادتره.
  • ۰۹:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۸
    0 0
    احسنت، بهترين جواب براي دل خواب زدگان دشمن عرفان و فلسفه است!
  • ۲۳:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۳۰
    0 0
    توجیه های جماعت صوفی مسلک اقایان اول بفرمایند این مراحل عرفانی در کجای کتاب و سنت است!
  • بهروز مومن زاده ۲۰:۴۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰
    1 0
    از نمونه های بارز طالبین حقیقت و معرفت مرحوم آیت الله شهید مرتضی مطهری بود که در هشت سال آخر عمر خود به اخذ دستورات سلوکی و متابعت از مشی و مرام علامه طهرانی پرداخت.[1] [1] ـ مرحوم شهيد مطهري توسط خوابي که چند مرتبه از امام حسين عليه السّلام مي‌بينند ، مأمور به تبعيّت از علامه طهراني مي‌شوند آیت الله خامنه ای درباره او فرمودند: ایشان [علامه حسینی طهرانی] از جمله فرزانگان معدودی بودند که مراتب برجسته علمی را با درجات والای معنویت و سلوک توأماً دارا بودند، و در کنار فقاهت فنّی و اجتهادی به فقهُ اللهِ اکبر نیز که از مقولة شهود و محصول تجربة حسّی و مجاهدت معنوی است، نائل گشته بودند. [10] اما متاسفانه مجامع علمی ایران (اعم از حوزه های علمیه و دانشگاه ها) و مردم او را نشناختند و هنوز هم در خواب غفلت به سر می برند، این درحالیست که کتاب های او با استقبال دانشگاه های جهان روبرو شده و به زبان های مختلف (عربی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیولی، آلمانی، آلبانیایی و...)ترجمه گردیده، تا آنجا که جزو منابع درسی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا قرار گرفته است.[11] از سوی دیگر شیخ احمد الطیب رئیس جامع الازهر که متوجه این استقبال شده ، دستور به تحریم کتاب های علامه حسینی طهرانی را داده است. [12] [10]ـ مطلع انوار، ج 1، ص113؛ روزنامه خراسان 14/10/1388 [11] ـ خبرگزاري مهر (19/3/1385) [12] ـ روزنامه الحقيقة الدولية 12/6/2010 (چاپ کشور اردن) اينها قسمتي از مقاله اي بود در باره علامه طهراني با عنوان شخصیتی که از نو باید شناخت... در سايت شيعه انلاين
  • ۱۰:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
    0 1
    خیلی بی سوادی می خواد آدم عرفان و تصوف رو یکی بدونه.
  • ۰۷:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۵
    0 0
    بايد دانست‌ كه‌: آنچه‌ را كه‌ مرحوم‌ حدّاد فرموده‌اند، حالات‌ شخصي‌ خود ايشان‌ در آن‌ أوان‌ بوده‌ است‌ كه‌ از عوالم‌ كثرات‌ عبور نموده‌ و به‌ فناي‌ مطلق‌ صفحه 86 في‌ الله‌ رسيده‌ بودند، و به‌ عبارت‌ دگر: سفر إلي‌ الله‌ به‌ پايان‌ رسيده‌، اشتغال‌ به‌ سفر دوّم‌ كه‌ في‌ الله‌ است‌ داشته‌اند. همانطور كه‌ در احوال‌ ملاّي‌ رومي‌ در وقت‌ سرودن‌ اين‌ اشعار، و احوال‌ آن‌ مرد شاعر شيعي‌ وارد در شهر حلب‌ نيز بدينگونه‌ بوده‌ است‌ كه‌ جنبۀ وجه‌ الخَلقي‌ آنها تبديل‌ به‌ جنبۀ وجه‌ الحقّي‌ و وجه‌الرَّبّي‌ گرديده‌ است‌؛ و از درجات‌ نفس‌ عبور كرده‌، در حرم‌ عزّ توحيد و حريم‌ وصال‌ حقّ متمكّن‌ گرديده‌اند. امّا سائر افراد مردم‌ كه‌ در عالم‌ كثرات‌ گرفتارند و از نفس‌ برون‌ نيامده‌اند، حتماً بايد گريه‌ و عزاداري‌ و سينه‌زني‌ و نوحه‌خواني‌ كنند تا بدينطريق‌ بتوانند راه‌ را طيّ كنند و بدان‌ مقصد عالي‌ نائل‌ آيند. اين‌ مجاز قنطره‌اي‌ است‌ براي‌ آن‌ حقيقت‌. همچنانكه‌ در روايات‌ كثيرۀ مستفيضه‌ م ا را امر به‌ عزاداري‌ نموده‌اند تا بدينوسيله‌ جان‌ خود را پاك‌ كنيم‌ و با آن‌ سروران‌ در طيّ اين‌ سبيل‌ هم‌ آهنگ‌ گرديم‌. و تازه‌ وقتيكه‌ أسفار أربعه‌ طيّ شد، از لوازم‌ بقاء بالله‌ بعد از مقام‌ فناء في‌الله‌، متشكّل‌ شدن‌ به‌ عوالم‌ كثرت‌، و حقّ هر عالم‌ را كما هو حقّه‌ رعايت‌ نمودن‌ است‌ كه‌ با خداوند در عالم‌ خلق‌ بودن‌ و متّصف‌ به‌ صفات‌ خلقي‌ در عين‌ وحدت‌ ربوبي‌ گرديدن‌ مي‌باشد كه‌ هم‌ عشق‌ است‌ و هم‌ عزا، هم‌ توحيد است‌ و هم‌ كثرت‌؛ چنانكه‌ عين‌ خود اين‌ حالات‌ در حضرت‌ آقاي‌ حدّاد در اواخر عمر مشاهده‌ مي‌شد كه‌ پس‌ از مقام‌ فناءِ صرف‌ و تمكّن‌ در تجرّد، داراي‌ مقام‌ بقاء بوده‌اند. توأم‌ با همان‌ عشق‌ شديد، در مجالس‌ سوگواري‌، گريه‌ و عزاداري‌ ناشي‌ از سوز دل‌ و حرقت‌ قلب‌ از ايشان‌ مشهود بود. عبارت‌ مختصر و كوتاه‌: داستان‌ كربلا داستان‌ بسيار غامض‌ و پيچيده‌اي‌ است‌. عيناً مانند سكّۀ دو رو مي‌باشد: يك‌ روي‌ آن‌ عشق‌ و شور و نيل‌ و فوز حضرت‌ سيّد الشّهداء عليه‌ السّلام‌ مي‌باشد به‌ آن‌ عوالم‌، و روي‌ ديگر آن‌ غصّه‌ و اندوه‌ و عذاب‌ و شكنجه‌ و گريه‌ مي‌باشد. امّا كسي‌ ميتواند آن‌ روي‌ سكّه‌ را تماشا كند كه‌ اين‌ رو را ديده‌ و تماشا كرده‌ و از آن‌ عبور نموده‌ باشد؛ بِمِثْل‌ هذا فلْيَعملِ العامِلون‌.
  • حسین ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۱
    0 0
    علت این شخص اینه که فکر می کنه که چون امام حسین از جز به کل رسیده و مثلا از فرع جداشده و به اصل واصل شده باید براش جشن هم گرفت شادی امثال حداد بسیار فریبنده تر از بنی امیه است چراکه انها دشمن اند و حساب دشمن از اول معلوم است ولی اینان در لباس تشیع و به اسم شیعه حرف هایی می زنند که هیچ شیطانی قادر به گفتن ان نیست امام رضا سلام الله علیه فرمود : ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اورثنا الکرب و البلا الی یوم الچزاء روز امام حسین ( عاشورا) پلک چشم هایمان را زخم کرده و اشکهای مان را همیشه جاری کرده است و برای ما غم و اندوه و بلا را به ارث تا روز جزا به ارث گذاشته است ان وقت آقایان روز عاشورا به جای شرکت در مراسم عزای سالار شهیدان در خانه می نشینند و کتاب شیطانی مثنوی را در بغل می گیرند و اراجیف مولوی گمراه صوفی را به جای زیارت عاشورا زمزمه می کنند و اشک شـــــوق!!!! می ریزند که چرا مانند امام حسین نتوانستند « از جز به کل برسند » و مردم را کر و کور و خود را واصلان عارف می نامند و انگاه برای کار شیطانی خود دلیل ابلیس پسند می اورند و این زمان شیعیان نااگاه از آن ها طرفداری می کنند. نعوذ بالله
  • غلام حضرت علی ۱۵:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
    0 1
    سلام. صوفی ها طبق حدیث کافرند بحث هم نداره ما باید هرچی امامان گفتند بگیم چشم سمعا و طاعتا
  • موسوی ارفع IR ۱۵:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۳۰
    0 0
    سلام خدا قوت.. احسنتم.. مطالب تان مصداق " دلّ و قلّ"... آجرک الله اخ العزیز

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس