به گزارش مشرق، لازم نیست تقویم را ببینید، همینکه قدمی در کوچه، خیابان یا بازارتان بزنید، میفهمید که یلدا از راه رسیده است. یلدا با تمام سرما و گرمایش.
ما ایرانیها شاید در محله خود، یک بازار بیشتر نداشته باشیم اما این زمان است که نامهای متفاوتی به این بازارها میدهد. چند روزی بازار محل تبدیل میشود به بازار عید نوروز، چند روزی بساط بازار چهارشنبهسوری پهن میشود و اینروزها هم اسم بازارمان، بازار یلدا یا چله شده است.
هر منطقه از ایران، آداب و رسوم خاص خودش را درمورد مناسبهای ملی پیاده میکند؛ نمیتوان ادعا کرد که در سراسر کشور یکنوع خوراکی برای شب یلدا در خانوادهها تهیه میشود یا برای نوعروسها و نودامادان خریدهای یکسانی صورت میگیرد.
یلدا که بود و با مردم چه میکرد؟
بهروز خاماچی، پژوهشگر برجسته تاریخ و فرهنگ تبریز معتقد است جشنهایی مثل جشن یلدا یا همان شب چله که از سالیان دراز در ایران برگزار میشوند، بهترین جشنهایی هستند که مردم را گرد هم جمع میکنند.او میگوید: «آن قدیمها چیزی که در خرید خوراکیهای شب چله اهمیت زیادی داشت، این بود که تمام خوراکیها رنگ قرمز داشتند، مثل چغندر قرمز، هندوانه، سیب قرمز و ...»
خاماچی توضیح میدهد: «در این شب هرکس هرهنری که بلد بود به کار میگرفت تا موجب تفریح و سرگرمی اطرافیانش شود و نبود تلویزیون و اینترنت و فضاهای مجازی فرصت را برای هنرنمایی فراهم میکرد.»
او به یک نکته جالب هم اشاره میکند: «حتی شده که در این شب و در بین فامیلها دختر و پسری را به هم نشان کرده باشند و شیرینی محفل دوچندان شود اما متاسفانه اینروزها دیگر چنین اتفاقات شیرینی نمیافتد و کاممان را شیرین نمیکند.»
پیرمرد چاق ریشسفید، این مهمان ناخوانده!
نهتنها شبهایی که بهروز خاماچی از شب یلدا آن مواقع تعریف میکند اینروزها رنگ باخته است، بلکه تفاوتهای عمیقتری نیز کم کم به میدان میآیند و جدیدترین مصداق عینی آنها را میتوان ورود ناخوانده بابانوئلها به بساط بازار شب چله دانست که اینروزها این دگرگونی فرهنگی را میتوان در ویترین مغازههای تبریز دید.
بابانوئل یا پاپانوئل یک شخصیت تاریخی و داستانی در فرهنگ عامیانه کشورهای غربی و مسیحی است. نام بابانوئل با جشن کریسمس آمیخته شده است. بابا نوئل عمدتاً یک پیرمرد چاق با ریش سفید بلند و لباس قرمز است. معمولاً او یک کیسه پر از هدیه به همراه دارد که در روز کریسمس یا شب قبل از آن، برای بچهها میآورد.
حالا همین بابانوئل به شب یلدا ما مسلمانان آمده است. به طوری که از هر ۵مغازهای که لوازم شب یلدا میفروشد، دو مغازه را میتوان دید که عروسکهای بابانوئل را بر ویترین خود در معرض دید مردم قرار داده است؛ بابانوئلی از سرزمین مسیح که سر از شب چله ایرانیان و مسلمانان درآورده است.
خاماچی در اینباره نظر میدهد: «آندسته از خانوادههایی که برای نوعروس و نودامادشان به همراه خریدهای شب چله که پالتو و شال و هنداونه و ... است، عروسک بابانوئل هم میخرند، از فرهنگ و ملیت و دین سرزمینشان ناآگاهی محض دارند.»
«بالاخره هرسال مد به خصوص خودش را دارد. نمیشود که خانواده همسر دوستانم برایشان بابانوئل بخرند اما خانواده همسر من نه.» این را نوعروسی میگوید که موافق با خرید بابانوئل لابهلای خرید شب چله است.
بابا نوئل اشاره به نام یکی از کشیشان مسیحی به نام سن نیکولاس دارد که در قرن چهارم میلادی میزیست و از اهالی بیزانس و منطقه آناتولی در ترکیه فعلی بوده است. نیکولا در خردسالی پدر و مادرش را از دست میدهد و ثروت زیادی برایش به ارث میماند. وی بهخاطر کمک و دادن هدیه به فقرا شهرت داشت. جسد سنت نیکلا (نیکلاس) اکنون در کشور ترکیه در منطقه سواحل دریایی مدیترانه مدفون است و به علت مومیاییشدن طبیعی (به علت سرما) هنوز قسمتهایی از آن سالم مانده است. دانشمندان در سال ۲۰۰۳ موفق به بازسازی صورت وی از روی استخوانها شدند و با کمال تعجب دریافتند که بابا نوئل واقعی رنگین پوست (پوستی به رنگ قهوهای روشن) بودهاست.
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در شب چله خوانچههای تزیینشده به خانهٔ تازه عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می کنند و به خانهٔ عروس میبرند.
انتقال یواشکی فرهنگ، در جیبهای یک عروسک
علی مقبولی، کارشناس ارشد جامعهشناسی رسوخ عروسکهای بابانوئل به شب چله ایرانیان را، آغازی بر غربزدگیهای عمیقتر میداند.او میگوید: «همیشه شاهد آن بودهایم که عروسکها یکی از بهترین وسیلهها برای انتقال یک فرهنگ بودهاند چراکه با ظاهر فریبنده و جذابشان باعث میشوند هیچکس به اعماق حضور آنها فکر نکند.»
این جامعهشناس میگوید: «هرچند تاریخ شب چله ما با کریسمس مسیحیان نزدیک است و مغازهدارها همین را دلیلی میدانند برای اینکه بتوانند عروسکهای بابانوئل را در این ایام به فروش برسانند، اما بیشتر، خانوادهها را مقصر میدانم که بیآنکه تاملی در خریدهایشان بکنند، پای عروسکهای بابانوئل را به خریدهای شب یلدا باز میکنند.»
نیازی غمانگیز به تقویم
مغازهدارها از استقبال مردم از عروسکهای بابانوئل راضی هستند: «جذابیت و شهرت جهانی که این عروسک دارد، باعث میشود هرکسی که به قصد تهیه لوازم شب چله به مغازه میآید از این عروسکها هم بخرد، حتی در برخی موارد درخت مصنوعی کریسمس را هم برای شب یلدا خریداری میکنند.»
اینروزها در خیابان که قدم میزنی، هرچند این مغازه و آن مغازه تو را به دنیاها و فرهنگهای مختلفی فرامیخوانند اما باز نشانههای زیادی هست که بتوانی بفهمی، یلدا آمده است. اما هیچ تضمینی نیست که چندسال بعد هم به همین شیوه از رسیدن یلدا باخبر شوی. نیاز به تقویم برای یافتن هویت خود، چه نیاز غمانگیزی خواهد بود.