به گزارش گروه خواندنی های مشرق به نقل از خراسان، بیشتر والدین این ۲ ابزار تربیتی را طبق آن چه از بزرگ ترها تجربه کرده یا دیده اند، برای فرزندان خود به کار می گیرند و تصور می کنند به کسب اطلاعات و افزایش آگاهی در این باره نیازی ندارند، غافل از این که نادیده گرفتن اصول این دو شیوه تربیتی تبعاتی دارد و باعث می شود والدین در موارد بسیاری سرخورده و ناامید شوند. آن ها اغلب شکایت می کنند که بچه های این دوره و زمانه فرق کرده اند غافل از این که بچه ها فرق نکرده اند و این والدین هستند که باید شیوه های برخورد صحیح با کودکان را بیاموزند.
محرک خوشایند، محرک ناخوشایند

آن چه بسیاری از والدین نمی دانند این است که تنبیه و تشویق باید طبق اصول انجام شود تا اثر بخش باشد. متأسفانه والدین تنبیه را به عنوان یک شیوه تربیتی دم دست، راحت و آسان تلقی می کنند غافل از این که بی اعتنایی به ظرافت های تنبیه و تشویق کل نظام تربیتی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد. بسیاری از والدین به علت ناآشنایی با مهارت های فرزند پروری و الگوهای تربیتی بیش از حد بر اجرای برخی شیوه های تنبیهی و یا تشویق های افراطی اصرار می ورزند و متأسفانه اطلاعات چندانی درباره شیوه های صحیح تنبیه و تشویق ندارند و با آزمون و خطا این شیوه ها را اجرا می کنند.
بعضی والدین حاضر نیستند ساختار فکری خود را به نفع کودک تغییر دهند و تغییر رفتار برای آن ها کار بسیار دشواری قلمداد می شود. بنابراین پس از مدتی به بی اثر بودن شیوه های تنبیهی و تشویقی خود پی می برند و به جای این که درصدد علت این موضوع برآیند کودک را مقصر جلوه می دهند و می گویند فرزندشان با بقیه فرق دارد. در صورتی که علت اصلی مشکل از عملکرد آن ها ناشی می شود.
اصول اساسی تنبیه و تشویق
خاموشی
بسیاری از والدین تصور می کنند فقط با گفتار یا کردار می توانند شیوه های تربیتی را اعمال کنند در صورتی که گاه با خاموشی می توان پیام های زیادی را به کودک داد. این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی با اشاره به این موضوع می گوید: خاموشی یعنی پس از بروز رفتار، اتفاقی در محیط نمی افتد و ارائه نکردن یک تقویت کننده مثبت خود به خود باعث تغییر رفتار می شود.
دیگر شیوه های تنبیهی
باید دانست که الگوگیری نیز یکی دیگر از شیوه های اساسی مواجهه کودک با رفتارهاست. تعامل و تماس مستقیم با افرادی که رفتارهای مطلوب زیادی دارند، در شاکله رفتاری کودک تاثیر چشم گیری دارد، به ویژه این که به طور غیرمستقیم ارائه می شود. وی از تاثیر محیط پیرامون در شکل گیری رفتارهای نامطلوب در کودک به عنوان یکی از شاخص های اصلی یاد می کند و می گوید: در بسیاری از مواقع والدین از پرخاشگری فرزندشان، در مراجعه به مراکز مشاوره شکایت می کنند در حالی که در بررسی بیشتر معلوم می شود والدین پرخاشگر هستند و این الگو در محیط منزل وجود داشته است. بنابراین پرخاشگر شدن کودک در این شرایط امری طبیعی است و تغییر این الگو می تواند حلال مشکل باشد. گاهی تغییر شرایط محیطی در رفع یک رفتار نادرست تاثیر دارد به عنوان مثال کودکی که دایم در یخچال را باز می کند که شکلات بخورد با گفتن شکلات نخور دست از کارش بر نمی دارد. در این موارد بهتر است شکلاتی در یخچال نباشد که نیازی به تذکر هم وجود نداشته باشد. یادآوری می شود که اعمال کردن صحیح این اصول نیاز به مداومت و صبر و حوصله فراوان و تمرین و تکرار دارد اما متاسفانه خانواده ها همواره به دنبال آسان ترین، راحت ترین و ارزان ترین شیوه های تربیتی هستند و ایجاد تغییر و تفاوت در رفتارها را دشوار می بینند.
تشویق و تنبیه روانی در کودکان زیر ۷ سال بیشترین اثربخشی را دارد