به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، وبگاه خبری تحلیلی Race for Iran در تحلیلی به بررسی رویکرد آمریکا در قبال ایران و تلاش آن برای تحریم منابع نفتی و گازی ایران نمود. این وبگاه ادعاهای آمریکا برای تأمین امنیت خلیج فارس برای تهیه این کالاهای حیاتی را تنها مبتنی بر روشهایی میداند که بتواند جاهطلبی سلطهجویانه آمریکا در خاورمیانه را تأمین کند.
این گزارش سیاستهای آمریکا برای تأمین انرژی و نیز رویکرد آن در برابر افزایش تحریمهای منابع نفتی و گازی ایران را متناقض دانسته و به نقل از گرداننده این وبگاه فلینت لویرت ــ یکی از مسئولان ارشد موسسه آمریکای جدید واقع در واشنگتن دیسی و استاد دانشگاه پنسیلوانیا در دانشکده روابط بینالملل ــ میآورد: «یکی از نمودهای تناقض داخلی در سیاست آمریکا نسبت به ایران در مورد انرژی میباشد. با توجه به افزایش نگرانیها پیرامون میزان تأمین گاز و نفت جهانی در سالهای آتی، واشنگتن همچنان مصر است که نفت خام و منابع گازی ایران که در جهان در جایگاه دوم قرار دارند، باید روی زمین باقی بماند.»
در همین راستا، ایالات متحده شرکتهای انرژی آمریکا را از تجارت با ایران منع کرده است. آمریکا همچنین شرکتهای انرژی کشورهای ثالثی که با ایران تجارت کرده و یا در فکر تجارت با آن هستند را تهدید به اعمال تحریمهای به اصطلاح ثانویه و نیز انواع مختلفی از فشارهای سیاسی کرده است ــ اقدامی که مسلماً مقایر با قوانین سازمان تجارت جهانی میباشد، اما با این حال هنوز هیچ کشوری این مسئله را تحت پیگرد قانونی قرار نداده است.
علاوه بر این، سیاستمداران آمریکایی همچنان مصرند که منابع عظیم هیدروکربن ایران، تا هنگامی که آنها تشخیص دهند، باید روی زمین باقی بماند.
در حالی که آمریکا این رویکرد متناقض خود را دنبال میکند، همچنان بر این امر اصرار میورزد که آمریکا امنیت لازم برای تأمین کالاهای حیاتی انرژی برای جهان را فراهم میکند. به ویژه اینکه، مقامات آمریکایی در حوزههای دولتی، جمهوریخواه، و دموکرات (از جمله دولت اوباما) مدعی شدهاند که تعهد آمریکا در مورد اطمینان از امنیت فیزیکی صادرات هیدروکربن از خلیج فارس ــ که در دکترین دهه 1980 کارتر ایجاد شد ــ چیزی است که به نفع همه خواهد بود. آمریکا مدعی شده است که این امر نه تنها شامل همپیمانان سنتی آمریکا در اروپا و آسیا میباشد، بلکه کشورهای مهم صادرکننده انرژی و قدرتهای نوظهوری چون چین را نیز در بر میگیرد.
با این حال، اگر کسی برخی از اقدامات استراتژیک پیشگیرانه آمریکا در سالهای اخیر، همچون حمله 2003 به عراق را مورد بررسی قرار دهد، مسلماً پی خواهد برد که به رغم این تعهدات ادعایی، آمریکا اغلب به گونهای عمل میکند تا جریان هیدروکربن از خلیج فارس محدود به بازارهای بینالمللی نفت و گاز شود. سیاست تحریمهای آمریکا در قبال ایران به شدت از این الگو تبعیت میکند. در صورتی که آمریکا بانک مرکزی ایران را تحریم میکرد، صحت و درستی تعهد واشنگتن برای جریان آزاد هیدروکربنها از خلیج فارس به عنوان کالایی که نفع عمومی جهان را در بر دارد، به شدت به زیر سوال میرفت.
همانطور که سفیر ارشد ژاپن اخیراً اظهار کرده است، آمریکا به واقع تنها متعهد به حصول اطمینان از جریان آزاد نفت عربستان به بازارهای جهانی میباشد. این بدین معناست که آمریکا تنها علاقمند به تأمین کالاهای عمومی انرژی به روشهایی است که متناسب با جاهطلبی سلطهجویانه آن در خاورمیانه باشد. البته این که مقدار این کالای عمومی نیز چقدر است خود جای سوال دارد.