به گزارش مشرق، تاثیرگذاری حماسه کربلا در طول تاریخ بر جریانها و حرکتهای عدالتطلبانه و مبارزه با ظلم و استبداد، دشمنان اسلام ناب را بر آن داشته که با انواع روشهای تخریبی همچون تحریف، بدعت، طرح شبهات، جابهجایی ارزشها و الگوها، وهن شعائر دینی و تبلیغات منفی و... کارآیی و کارکرد واقعی این حماسه عظیم را از بین برده و با مسخ فرهنگ عاشورا، ناکارآمدی آن را به مخاطبین خود القا نمایند.
نوشتار حاضر در مقام تبیین تحریفشناسی فرهنگ عاشورا با تاکید بر دیدگاههای استاد شهید مرتضی مطهری میباشد، که اینک تقدیم خوانندگان محترم میگردد.
لزوم مبارزه مصلحان دینی با تحریفات عاشورا
یکی از وظایف بزرگ مصلحان دینی مبارزه با آفتها و انحرافات معنوی و تاریخی حادثه عاشورا است، چراکه بدون تردید با انحراف در این جریان دینی، حادثه عاشورا تحولسازی و عبرتانگیز بودن خود را از دست داده و تنها به عنوان جزیی از تاریخی که گذشته، محسوب میشود؛ درحالیکه مهمترین هدف عاشورا اصلاح دینی در طول تاریخ اسلام است.
همانگونه که امام حسین(ع) از آغاز حرکت خویش از مدینه تا روز حماسه عاشورا، همواره به آفتها و صدماتی که به دین وارد شده، اشاره کرده و هدف از قیام خود را اصلاح این آسیبها معرفی نموده است.
امام حسین (ع) هنگام حرکت از مدینه به سوی مکّه وصیتنامهای نوشت و به برادرش محمد حنفیه تحویل داد؛ در این وصیتنامه پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، هدف خود را از هجرت و جهاد چنین بیان نمود:«إنّی لَم اَخرُج اَشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خَرجت لطَلَب الإصلاح فی امه جدی (ص) أریدأن آمرَ بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیرَبسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب.»(۱)
من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج میگردم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیا و زنده کردن سنّت و قانون جدم رسول خدا و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب است.
قصد من از خروج، فقط اصلاح امت جدم است. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم حضرت امیرالمؤمنین عمل کنم.
بی تردید قیام عاشورا یک انقلاب دینی برمبنای قرآن وسنت نبوی وسیره علوی بود. برای اصلاح جامعه و درمان آسیبهایی که بعد از رسول اکرم(ص) تا آن زمان به مرور زمان تحمیل گشته بود.
چراکه پیامبراکرم فرمود: «اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه و الا فعلیه لعنهًًْ الله»(۲)
آنجا که بدعتها ظاهر میشود، که در دین نیست، برعهده دانایان است که حقایق را بگویند.آن کسی که کتمان میکند، لعنت خدا بر او باد.
عاشورا به عنوان یک رخداد تاریخی بریده از زندگی اجتماعی نیست و یایک رابطه صرفا فردی میان عاشق و معشوق قلمداد نمیشود. در مکتب معرفتی اسلام ناب محمدی(ص) میان دین و دنیا، عقل و عرفان، فیزیک و متافیزیک رابطه ناگسستنی و منظم حکم فرماست. برای درک درست و منطقی واقعه عاشورا پیوسته میبایست به مفاهیم، اهداف و انگیزهها، ارزشها باورها، شیوههای عمل، روحیات و اخلاقیات والا در نهضت کربلا که درسیره عملی وخطبهها وکلمات حضرت سیدالشهداء(ع) و اصحاب و خانواده آن حضرت تبلور یافته است. بهعنوان سرفصلهای کتاب زندگی مبتنی برمعرفت عقل و عشق عزت و شرافت و... اندیشید.
عاشورا در ظاهر یک روز، ولی در واقع به بلندای تمام اعصار و قرون است. مکتب ومرامی که درآن درس توحید و عرفان، عقل و عشق، اقامه نماز و نفی شرک، عدالت و آزادیخواهی، هجرت و حریت، جهاد و شهادت، صبر و توکل، امامت و ولایت، ایثار و اصلاح اجتماعی و در یک کلام درس انسانیت به تمامی بشر و تمام آنها که میخواهند انسان باشند و انسانی زندگی کنند، میدهد. پیام عاشورا دعوت از انسانها برای تلاش در راه اقامه عدل و قسط است، زیرا بدون حیات اجتماعی مبتنی بر عدل همه معیارها و ارزشها فاقدمعنا و مفهوم شده و زمینه انحراف از دستورهای دینی و آیین الهی فراهم میآید.
تهدیدات دشمنان پیشگامان مبارزه با تحریفات عاشورا
۱- نشر فرهنگ تحریفات و بدعتها و شبهات.
۲- تحریف فرهنگ حماسه عاشورا.
۳- جابهجایی فرهنگ الگوها.
۴- وهن شعائر دینی.
۵- تبلیغات منفی و القاء شبهات دشمنان در ناکارآمد جلوه دادن فرهنگ عاشورا.
در میان پیشگامان مبارزه با تحریفات عاشورا بزرگانی نظیر ابی مخنف، شیخ طوسی، سیدبن طاووس و محمدباقر مجلسی آثار گرانقدری بر جای گذاشتهاند. که در روشنگری واقعه عاشورا، بعد از تحریفهای بسیاری که صورت گرفته بود، بسیار مؤثر بود؛ اما در تمامی این آثار، بُعد روایی وتاریخی مد نظر بوده است؛ با وجود این درصد سال پیش، دو تن از عالمان بزرگ شیعه ضرورت اصلاح روضهخوانی و عزاداری از خرافات و تحریفات و بدعتها را مطرح نمودند، که عبارتند از: میرزا حسین نوری طبرسی، صاحب کتاب مستدرکالوسایل، در سال ۱۳۹۱ قمری، با تالیف کتاب لولو و مرجان در شرط پله اول و دوم منبر روضه خوانان، عهدهدار پاکسازی روضهخوانی شد و «اخلاص» و «صدق» را پله اول و دوم روضهخوانی خواند و پرده از چهره ریا و دروغ برداشت همچنین علامه سید محسن امین عاملی، صاحب کتاب اعیان الشیعه، در سال ۱۳۴۶ با تالیف کتاب التنزیه فی اعمال الشبیه. عهدهدار پاکسازی عزاداری شد و قمهزنی و شبیهخوانی را تحریم کرد.
التنزیه، به لحاظ خرافهزدایی، مانند کتاب لولو و مرجان است. همان گونه که میرزاحسین نوری در لولو و مرجان عهدهدار خرافهزدایی از روضهخوانی و پاکسازی آن شده است با این تفاوت که اولا فضل تقدم در خرافهزدایی از آن نویسنده لؤلؤ و مرجان است. ثانیاً لولو و مرجان تقریباً مقبول واقع شد، اما التنزیه مورد مناقشه قرار گرفت و بر آن ردیههای متعددی نوشته شد.
در میان عالمان دینی که در زمینه تحریفات و آسیبهای عزاداری مطلب نوشتهاند، در عصر معاصر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری یکی از برجسته ترین نظریه پردازان است که در دو مجلد با عنوان حماسه حسینی بسیار نقادانه و عمیق پیرامون موضوع پرداخته ومخاطب رابه تأمل عمیق و اندیشهورزی و پویایی هدایت مینمایند.
شهید مطهری بیشترین ارتباط را با مرحوم محدث نوری دارد و بیشترین بهرهگیری را نیز از کتاب لؤلؤ و مرجان ایشان مینماید. البته نگرش محدث نوری کاملا درون دینی بوده است، در حالی که نگرش شهید مطهری تلفیق دو سطح درون دینی و برون دینی است.
مرحوم محدث نوری، بیشتر به تحریفات لفظی پرداخته است، در حالی که شهید مطهری، علاوهبر تحریفات لفظی به تحریفات معنوی نیز به طور جدی توجه مینماید. همچنین ایشان بسیار جامعتر از مرحوم سید محسن امین که «التنزیه لاعمال الشبیه»را نگاشته است و در آن به آسیبهای روشی توجه نشان داده وبه مباحث تحریفشناسی پرداخته است.
استاد شهید درآسیب شناسی وتحریفات عاشورا دو نوع تحریف لفظی و معنوی را برمیشمارد و تحریف معنوی را خطرناک ترازتحریف لفظی معرفی میکند. وسپس به ذکر مصادیق تحریفات و آسیبهای لفظی از کتاب لؤلؤ و مرجان محدث نوری میپردازد و عوامل تحریف، به خصوص تحریف لفظی را اغراض دشمنان، حس اسطوره سازی و علت تراشیهای انحرافی برای تاکید معصومین به سوگواری امام حسین(ع) عنوان مینماید و مقاتل روضةًْ الشهدای ملاحسین کاشفی و اسرارالشهادة ملاآقا دربندی را دو نمونه از کتابهای تحریفزا معرفی میکند.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای طی سالهای اخیر بهطور جامع و مبسوط در بیانات خود به تحلیل موضوع تحریفات و بدعتهای عاشورا و ضرورت پرهیز از شبهات و بدعتها و تحریفات پرداخته اند، که درسال های اخیر دفتر نشر فرهنگ اسلامی تحت عنوان «نسیم مبارک عاشورا مروری بر نهضت خونین محرم» مجموعه بیانات و رهنمودهای مقام معظم رهبری را در این خصوص به چاپ رسانده است.
در لغتنامههای فارسی ذیل واژه تحریف این معانی آمده است: تغییر دادن، تبدیل کردن، وارونه ساختن، جابهجا نمودن، کم و زیاد کردن، از حالت اصلی درآوردن و به طرز و وضع دیگر انداختن، کژ ساختن، تقلب کردن و...(۳)
و در مفردات لغات عرب ذیل واژه تعریف این اصطلاح آمده است. تحریف کلام، آن است که آن را درگوشهای از احتمال قرار بدهی آنچنان که بتوان بیش از یک معنارا به آن بار نمود.(۴)
«تحریف در یک حادثه تاریخی که این حادثه از نظر اجتماع یک سند است، سند اجتماعی است، پشتوانه اخلاقی است، پشتوانه تربیت است، این دیگر چقدر اهمیت دارد! وای به حال آنکه تحریفات، چه تعریف لفظی و چه تعریف معنوی، در موضوعاتی صورت بگیرد که آن موضوعات موضوع عادی نیست.
حال بحث این است که در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا ما هزاران تحریف وارد کردیم، هم تحریفهای لفظی- یعنی شکلی و ظاهری- راجع به اصل قضایا، مقدمات قضایا، متن و حواشی مطلب و هم در تفسیر این حادثه ما تحریف کرده ایم. با کمال تاسف این حادثه، هم دچار تحریفهای لفظی است و هم دچار تحریفهای معنوی.»(۵)
انواع تحریف و مصادیق آن
تحریف انواعی دارد و از همه مهمتر این است که تحریف یا لفظی است و یا معنوی.
نمونههایی ازتحریف لفظی:
عدهای مطرح مینمایند: که امام حسین(ع) روز عاشورا از لشکر ابن سعد جرعهای آب خواسته است اما این مطلب با ماهیت قیام و شخصیت غیور و الهی حضرت سیدالشهدا(ع) سازگاری ندارد، به نظر میآید از تسامح و عدم تأمل ناشی شده است وگرنه اگر اندکی دقت میکردند، هیچگاه ایناشتباه ذلتبار رخ نمیداد. زیرا در متون معتبر مانند لهوف سیدبن طاووس عبارت«یطلِبُ الماء» آمده است؛ یعنی «آب میجُست». در حین مبارزه در میدان به سوی فرات، اسب میراند تا آبی به بچههای تشنه در خیمه برساند.
اما اشتباه از آنجا ناشی شده است که «یطلب الماء» (آب میجست) با«یسألُالماء» (آب میخواست) اشتباه شده است و حاصل این تحریف هم که چیزی جز توهین به حضرت امام حسین(ع) و ذلیل جلوه دادن آن حضرت نمیتوانست باشد، زیرا که این مطلب با حماسه حسینی و عزت نفس و ماهیت قیام آن حضرت کاملاً در تقابل است؛ بهراستی که جای شگفتی است.
«مسئله تشنگی ابا عبدالله و خاندان و اصحابشان مسئله شوخیای نیست. هوا بسیار گرم است (عاشورای آن وقت ظاهراً در اواخر خرداد بوده؛ هوای عراق زمستانش گرم است، چه رسد به نزدیک تابستان آن)، سه روز است که آب را بر روی اهل بیت پیغمبر بستهاند، گو اینکه در شب عاشورا توانستند مقداری آب به خیمه بیاورند که حضرت فرمود: آب را بنوشید و این آخرین توشه شما خواهد بود.
«یحول بینه و بین السماء العطش » این قدر تشنگی اباعبدالله زیاد بود که وقتی به آسمان نگاه میکرد بالای سرش را درست نمیدید. اینها شوخی نیست. ولی من هر چه در « مقاتل » گشتم (آن مقداری که میتوانستم بگردم) تا این جمله معروفی را که میگویند اباعبدالله به مردم گفت: « اُسقونی شَربَۀً مِنَ الماء » (یک جرعه آب به من بدهید) ببینم، ندیدم. حسین کسی نبود که از آن مردم چیزی طلب کند. فقط یک جا دارد که حضرت در حالی که داشت حمله میکرد «وَ هُوَ یطلِبُ الماءَ ». قرائن نشان میدهد که مقصود این است: در حالی که داشت به طرف شریعه میرفت (در جستوجوی آب بود که از شریعه آب بردارد)نه اینکه از مردم طلب آب میکرد.
عظمت اباعبدالله چیز دیگری است. او چیز است، ما چیز دیگری. شعارهایی که در سینهزنیها و نوحهسراییها میدهید، شعارهای حسینی باشد. نوحه، بسیاربسیار خوب است.
شعارهای حسینی شعارهایی است که از این ترتیب باشد؛ فریاد میکند:
«اَلا ترونَ اَنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الباطِلَ لا یتَناهی عَنهُ؟ لِیرغَبِ المُؤمِنُ فی لقاءاللهِ مُحِقّاً»
مردم ! نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل رویگردان نیست؟ در چنین شرایطی، مؤمن (نگفت حسین یا امام) باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگیای ترجیح بدهد، ویا:
«لا اَرَی المَوت اِلاّ سعاده والحیوهًْ مع الظالمین اِلا برما»
(هر جملهاش سزاوار است که با آب طلا نوشته شود و در همه دنیا پخش گردد و این باز هم کم است) من مرگ را جز خوشبختی نمیبینم، من زندگی با ستمکاران را جز ملامت و خستگی نمیبینم.»(۶)
جعل داستان عروسی حضرت قاسم در روز عاشورا، داستان عروسی قاسم (ع) برای نخستین بار در روضهًْ الشهدای کاشفی آمده است(۷) و منتخب طریحی (۸)
نمونههایی از تعریف معنوی
اینکه شهادت امام حسین(ع)را، کفاره گناهان امت و دوست داران عترت و هدف از قیام را، تنها آمرزش و شفاعت گناهکارانی که ولایت و محبت آن حضرت را دارند.
استاد شهید مطهری در این باره میگوید:
«من نمی دانم کدام جانی یا جانی هایی جنایت را به شکل دیگری برحسین بن علی وارد کردند وآنانی که هدف حسین بن علی رامورد تحریف قراردادند وهمان چرندی راکه مسیحی ها درمورد مسیح گفتند درباره حسین گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امت را به دوش بگیرد، برای این که ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد، حسین کشته شد برای اینکه گناهکار تا آن زمان کم بود، بیشتر بشود...»(۹)
این تفسیر از قیام، دقیقاً همان تحریفی که در آیین مسیحیت درمورد حضرت عیسی تحقق یافت.
«مسیحیت بر این باور بود که همانطور که مردم در آسیب وضعی گناه شرکت دارند، یک نماینده از بشریت میتواند کفاره این گناه باشد... و عیسی کفاره آن آسیب را یک بار و برای همیشه محقق ساخت.»(۱۰)
شهید مطهری با اشاره به این تفسیر، به نقد آن میپردازد و میگوید: «شهادت آن حضرت به عنوان کفاره گناهان امت واقع شد! امام حسین(ع)شهید شد که اثر گناهان را در قیامت خنثی کند و به مردم از این جهت آزادی بدهد. در حقیقت مقابل این عقیده، باید گفت؛ امام حسین(ع)دید که یزیدها و ابن زیاد و شمر و سنانها هستند، اما عدهشان کم است؛ خواست کاری بکند که بر عده اینها افزوده شود». «اباعبدالله که برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد، ما گفتیم قیام کرد تا سنگری برای گنهکاران باشد. گفتیم حسین(ع)یک شرکت بیمه تأسیس کرد. بیمه چه؟ بیمه گناه. گفت؛ ایهاالناس!
هرچه میتوانید بد باشید من بیمه شما هستم».(۱۱)
دومین تحریف معنویای که شهید مطهری به تبیین آن میپردازد، آن است که نهضت حسینی، نهضتی است که به امام حسین(ع)اختصاص یافته است. استاد شهید، نتیجه چنین فلسفهای را غیرقابل پیروی بودن نهضت میداند. شهید این سخن را با کلام خود امام حسین(ع) مغایر میداند که آن حضرت علت قیام را به اصول کلی اسلام معطوف نموده است، نه یک دستور خصوصی. ایشان مینویسد: «امام حسین(ع) مکتب به وجود آورد، ولی مکتب عملی اسلامی، مکتب او همان مکتب اسلام است. ولی اسلام بیان کرد و حسین عمل کرد. در درجه اول بیش از هر کس دیگر عمل کرد، ماهرانه آن را تحریف کردیم. برای اینکه این حادثه را از مکتب بودن خارج کنیم و قهرا از قابل پیروی بودن خارج کنیم. وقتی از مکتب خارج شد، دیگر قابل پیروی کردن نیست. وقتی قابل پیروی نشد، پس دیگر از حادثه کربلا، نمیشود استفاده کرد. از اینجا ما حادثه را از نظر داشتن اثر مفید عقیم کردیم.»(۱۲)
نکته قابل توجه این که تاریخ عاشورا بیش از هر موضوع دیگر، دارای منابع معتبر و قابل استناد است و مرثیهسرایان متعهد وآگاه اصولاً نیازی به استفاده ازمنابع غیرقابل استناد ندارند. به گفته شهید مطهری:
اگر کسی تاریخ عاشورا را بخواند میبیند از زندهترین و مستندترین و از پرمنبعترین تاریخهاست. مرحوم آخوند خراسانی فرموده بود آنها که به دنبال روضه نشنیده میروند، بروند روضههای راست راپیداکنند که آنها را احدی نشنیده است. (۱۳)
برخورد تاریخنگاران عثمانی و اموی با قیام امام حسین(ع)
«تحریفهای مورخان را نیز نباید نادیده انگاشت. از جمله این افراد میتوان به ابنکثیر، قاضی ابوبکر و ابنتیمیه اشاره کرد که نوع بیان و واقعه در آثارشان از کینهتوزی خالی نیست. در ادامه، افراد بزرگی چون ابنخلدون نیز در این باره بحث کردهاند. نوع نگاه ابن خلدون به مقوله کلی تاریخ، نگاهی عقلانی است؛ اما درخصوص واقعه عاشورا، فلسفه وی فلسفه غلبه و قدرت است که می گوید: «الحق مع غلب کائنا من کان»: حق با کسی است که غالب شود؛ هر کسی که میخواهد باشد.»(۱۴)
همچنین از سوی تاریخنگاران عثمانی و اموی نیز تحریفاتی در متن و هدف نهضت عاشورا اتفاق افتاد که نمونههایی از آن را در مکتب تاریخنگاری در شام و ایران و برخی دیگر از تاریخنگاران مشاهده میکنیم.
در خواست ملاقات و بیعت امام حسین(ع) با یزید است که در مکاتبه عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد به نقل از امام (ع) آورده شده و در تاریخ دمشق ابن عساکر و در کتابهایی چون تاریخ ابن کثیر، ذهبی و دیگران گزارش شده است، در حالی که هم به لحاظ عقلی و هم تاریخی قابل خدشه است.
تلاش برای تبرئه یزید از قتل امام حسین(ع) و مقصر جلوه دادن عبیداللهبن زیاد به تنهایی است، به طوری که ازگریه یزید بر امام حسین(ع)، نفرین و لعن ابنزیاد، مهربانی او با اسیران و اظهار ناخشنودی یزید از کشته شدن امام حسین(ع) سخن گفتهاند. البته این سخنان نیز به دلایل تاریخی معتبر دیگری که خود این گروه نیز نقل کردهاند، از نظر عقل و نقل قابل خدشه است.
تحریف مهم دیگری که از سوی ابن خلدون و پوشش تحلیل تاریخی صورت گرفته و باید آن را تحریفی معنوی به شمار آورد، آن است که عدم موقعیتسنجی و حرکت شکست خورده رابه امام نسبت میدهد و در واقع، روح و هدف قیام آن حضرت را به چالش میکشاند.
امام حسین (ع ) مظهر عزت الهی و عاشورا جلوهگاه حماسه و عزّت حسینی و شعار دشمن شکن « هیهات منّا الذّلّه » میراث گرانبهای اوست، در منابع معتبر گزارش شده که آن حضرت ضمن یک سخنرانی حماسی در روز عاشورا خطاب به سپاه دشمن فرمود:
هان! خوانده شده، پسر خوانده شده، مرا میان دو چیز قرار داده است: شمشیر و خواری. خواری از ما دور است و خداوند، آن را برای ما نمی پذیرد ونیزپیامبرش ومؤمنان و دامنهایی پاک وپاکیزه و جانهایی غیرتمند وخوددارکه اطاعت از لیئمان را بر مرگی کریمانه مقدّم نمیدارند.(۱۵)
وهن شعائر دینی
گزارشهای ذلتبار به وسیله برخی تاریخنویسان و مقتلنگاران و ازسویی ساختن نقل قولها و حکایات و روایاتی برای افزودن بر عظمت قیام عاشورا، غلوّ بالاتر بردن اهلبیت ازجایگاه واقعی آنها است که متأسفانه، هر دو آفت در برخی مجالس مرثیهسرایی مشاهده می شود.
شیخ صدوق روایتی را از امام رضا (ع ) نقل کرده که دلالت دارد بر این که غلوّ یک توطئه حساب شده دشمنان اهل بیت برای بدبین کردن مردم به آنان و منزوی کردن خاندان رسالت بوده است، متن سخن امام این است:
إنَّ مُخالِفینا وَضَعوا أخباراً فی فَضائِلِنا وجَعَلوها عَلی ثَلاثَةِ أقسام: أحَدُهَا الغُلُوُّ، وثانیهَا التَّقصیرُ فی أمرِنا، وثالِثُها التَّصریحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا؛ فَإِذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فینا کَفَّروا شیعَتَنا ونَسَبوهُم إلی القَولِ بِرُبوبِیَّتِنا، وإذا سَمِعُوا التَّقصیرَ اعتَقَدوهُ فینا، وإذا سَمِعوا مَثالِبَ أعداءِنا بِأَسمائِهِم ثَلَبونا بِأَسمائِنا.(۱۶)
مخالفین ما سه نوع خبر در فضایل ما جعل کرده اند: ۱- غلو، ۲ ـ کوتاهی درحق ما، ۳ ـ تصریح به بدیهای دشمنان ما و دشنام به آنان. وقتی مردم اخبار غلو را میشنوند، شیعیان ما را تکفیرمیکنند و میگویند: شیعه قائل به ربوبیت ما می باشد و وقتی کوتاهی درحق ما را میشنوند به آن معتقد می شوند و وقتی بدیهای دشمنان ما را میشنوند ما را دشنام میدهند.
بنا بر این، کسانی که با اسطورهگرایی، بهرهگیری از ادبیات منسوب به «غالیان»، تاکید بر جنونمندی و بیاعتباری «عقلانیت»، بهرهگیری و تاکید بر هیجانات برای توصیف محبت به اهلبیت(ع) تاکید بر شخصی کردن دین و رواج نوعی لاابالیگری و بیخیالی و بهرهگیری از واژههای دور از شان ائمه شیعیان(ع) در مجالس عزاداری، اهل بیت(ع ) را جایگزین خدا میکنند وبه جای خدامحورکردن مجالس امام حسین(ع) و پیوند دادن دلها به خدا ازطریق اهلبیت(ع) که ابواب الهی هستند، مردم را به«حسین اللهی»شدن و«زینب اللهی»گردیدن دعوت میکنند. آگاهانه یا ناخودآگاه، درخدمت اهداف دشمنان اهلبیت(ع) قرار گرفتهاند.(۱۷)
ترویج و انجام اعمالی قبیح مانند قمهزنی و...
رسانهها و سایتهای غربی و شبکههای معاند وهابی و مبلغان تشیع انگلیسی و اسلام آمریکایی سعی در تحمیل وهن شعائر دینی و شیعی به افکار عمومی جهان دارند.
امروزه با توجه به سوءاستفاده دشمنان، وهنآلودگی آن بیش از پیش آشکار است. از این رو مقام معظم رهبری و بسیاری از علما، به حرمت آن حکم دادند.
«در مناطق گوناگونی تلویزیون آمریکا، اروپایی عکس و فیلم قمهزنها را نشان بدهد، بگوید: شیعهها، این اصولگراها، این ولایت فقیهیها، شیعه، الآن میدانی شیعه را به چه میشناسند؟ بگویم؟ در کره زمین، در کره زمین شیعه یعنی مقاومت. و این به خاطر هشت سال، بسیجیهای ما، ارتشیهای ما، امت ما هشت سال مقاومت کردیم، بعد از این هم سید حسن نصرالله و بچههای لبنان مقاومت کردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شیعه مطرح شد. ما باور نمیکردیم اندونزی اینقدر شیعه داشته باشد. گروه گروه دارند شیعه میشوند به عنوان اینکه شیعه مظهر مقاومت است. شیعه را به مقاومت میشناسند.»(۱۸)
از سوی دیگر، شاهد ظهور پدیدههایی چون عزاداری باشمشیر، زمینبوسی و قفلزنی در برخی جاها هستیم. همچنین خود را به عنوان سگ حسین(ع) معرفی و «عو عو» کردن، بهرهگیری از عبارتهای عربی، بهرهگیری از ادبیات سلطنتی، بهرهگیری از واژهها و ادبیات پهلوانی و اسطورهای، بهرهگیری از ادبیات شکسته و محاورهای استفاده از واژههایی چون شاه و سگ، قلاده انداختن و خودزنی مداح و... آن هم در مجالس آشکار و علنی از نمونههای بارز آسیبها است. در میان ایشان شعر و ادبیات در قالب کلاسیک نظیر: غزل، مثنوی و قصیده چندان کاربردی ندارند و قالب نو پدید «ترانه» آهنگین بودن و قابلیت سر زبان افتادن و زمزمه شدن جایگزین آنها شده است.
استفاده گسترده از تکنولوژی صوتی روز و گسترش نامتناسب حضور موسیقی در مراسم سنتی عزاداری به کارگیری وسایل موسیقی و اجراهای موسیقیایی در بدنه عزاداری سنتی، امری نکوهیده است که آن را از حالت طبیعی و موقیعت تاریخی خود خارج میسازد که در جای خود نیاز به آسیبشناسی و آفتزدایی دارد.
منابع:
۱. مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۱۸۸.
۲.اصول کافی،ج ۱، ص ۵۴.
۳. لغتنامه دهخدا، فرهنگ عمید، فرهنگ معین.
۴. المفردات قاموس قرآن، زیر ماده حرف.
۵. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، صدرا.
۶. همان.
۷. روضهًْالشهدا، ملاحسین کاشفی، تصحیح، علامه شعرانی، تهران، اسلامیه، چ ۴، ۱۳۷۱ق، صص ۳۲۱ و ۳۴۶.
۸. منتخب طریحی، فخرالدین طریحی، قم، ص ۱۳۱، بیتا.
۹. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری ج ۱ ص ۱۲۷، صدرا.
۱۰. قیام مسیحی، میشل توماس، برگردان حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. چ۱، ۱۳۷۷، ص ۸۷ ـ ۸۹.
۱۱. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۷۷، صدرا.
۱۲. همان.
۱۳.همان، ج ۱ ص ۵۶.
۱۴.سردرودی، محمد؛ شهید فاتح؛ تهران: معارف، ۱۳۸۱.
۱۵. لهوف، ص ۱۵۵، الاحتجاج: ج ۲ ص ۹۷ و نیز، ر. ک: دانش نامه امام حسین(ع): احتجاج های امام برسپاه کوفه.
۱۶. عیون اخبار الرضا (ع ): ج ۱ ص ۳۰۴ ح ۶۳.
۱۷. برای آگاهی بیشتر درباره خطر غلو درباره اهل بیت، ر. ک: کتاب اهل بیت در قرآن و حدیث: بخش سیزدهم: غلوّ درباره اهل بیت.
۱۸. متن برنامه درسهایی از قرآن کریم، حجتالاسلام قرائتی، تاریخ پخش: ۱۱/۰۹/۸۹.