
«بني صدر در جلسات شوراي عالي دفاع غالباً با بي احترامي و بي اعتنايي خاصي با آقاي رجايي برخورد مي کرد. به خاطر دارم که در يکي از اين جلسات ايشان به بني صدر گفت: آقا، اين همه سکوت و متانتي که دوستان در مقابل برخوردهاي نامناسب شما از خود نشان مي دهند از باب ترس و وحشت نيست بلکه به خاطر اين است که ما مانندکساني هستيم که در نوک قله واقع شده اند؛ اگر دعوا و منازعه اي داشته باشيم دو خطر ما را تهديد مي کند: يکي اينکه اين دعوا و جدال را همه مردم مي بينند و دوم اينکه چون در نوک قله هستيم سقوط ما حتمي است. به ناچار يکي از ما بايد کوتاه بيايد که هم اين اختلاف به مردم کشيده نشود و هم کسي سقوط نکند و من اين راه را انتخاب کرده ام.
بعد گفت: البته اين را بدان که اگر من سکوت مي کنم و در مقابل توهين هاي تو عکس العملي از خودم نشان نمي دهم به خاطر گل روي امام است و بس. نه اينکه خيال کنيد کسي از شما ترس و وحشتي دارد که جواب حرف هاي شما را نمي دهد.»
(آيينه سادگي ها، انتشارات مدرسه، صفحه 467)