
داستان پررمز و راز پذيرش قطعنامه در تيرماه 1367 از سوي بنيانگذار انقلاب اسلامي، فرصتي بود تا "پدر صنايع موشکي ايران " که اينک به دور از هياهو و جنجالهاي روزمره سياسي در دفتر کار خود مشغول فعاليتهاي متنوعي است، در اين خصوص سخن بگويد.
هرچند "حاج محسن " که به اعتقاد خويش علي رغم گذشت سالها هنوز هم از سپاه بازنشسته نشده، ميگويد ناگفتهاي از ماجراي پذيرش قطعنامه باقي نمانده و همه آنچه بايد گفته شود را افراد متعدد با مسئوليتهاي مختلف گفتهاند، اما بي شک سخنان او به عنوان يکي از عاليرتبهترين فرماندهان دفاع مقدس در اينباره شنيدني است.
البته اين گفتگو در دو بخش انجام گرفت که قسمت دوم آن با موضوع بررسي حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري و نقش خواص در اين ماجرا، در آينده نه چندان دور توسط خبرگزاري فارس منتشر خواهد شد. اما متن زير حاصل يک ساعت گفتگوي خبرنگاران دفاعي خبرگزاري فارس درخصوص اتفاقات پايان جنگ با اولين و آخرين وزير سپاه است:
* سپاه به خاطر آماده نبودن ارتش مجبور شد به جبهه برود
محسن رفيقدوست معتقد است بيشترين سؤالي که در جامعه از مسئولان جنگ پرسيده ميشود اين است که چرا ايران پس از فتح خرمشهر آتشبس را قبول نکرد و چرا در تيرماه 67 اين اتفاق افتاد؟
وي ضمن يادآوري حوادث مقطع وقوع انقلاب اسلامي گفت: انقلاب اسلامي که پيروز شد در مقابل مردم، ارتشي قرار داشت که به دست ملت به شدت تضعيف شده بود. در حقيقت در زمان آغاز جنگ تحميلي به خوزستاني حمله شد که لشکر 92 زرهي آن فقط 2 تانک در اختيار داشت و بقيهاش توسط مردم از کار افتاده بود.
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس خاطرنشان کرد: هرچند ايران پيش از انقلاب ژاندارم منطقه و متحد آمريکا بود ولي با وقوع انقلاب، شوروي هم احساس خطر کرد. وقتي من وزير سپاه بودم سفير گوباچف آمد ملاقات من و گفت من نيامدم ملاقات وزير سپاه بلکه آمدم تا با يکي از انقلابيون ديدار کنم. من به او گفتم ما حس ميکنيم شوروي يکي از دشمنان انقلاب است. گفت درست است؛ مارکسيسم 70، 80 سال با اين شعار که دين افيون تودهها است 2 ميليارد نفر از مردم جهان را در اختيار داشت اما يکدفعه زير گوشش يک انقلاب با ايدئولوژي پيروز شد.
رفيقدوست با بيان اينکه صدام با تجهيز از سوي آمريکا و شوروي و با هدف شکست انقلاب به ايران حمله کرد، افزود: طبق اسنادي که پس از سقوط صدام به دست بچههاي ما افتاده است هدف اول را فتح تهران و برچيدن انقلاب تعيين کردند و اگر نشد، جدا کردن خوزستان تا بهبهان و مسجد سليمان.
وي ادامه داد: در اين زمان سپاه که با تشخيص امام(ره) براي دفاع از انقلاب و دستاوردهاي آن تشکيل شده بود، با شروع جنگ و به خاطر آماده نبودن ارتش مجبور شد به جبهه برود.
* 6 سال پس از فتح خرمشهر را براي "رفع فتنه " جنگيديم
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس با بيان اينکه ما با همان امکانات کم به جنگ دشمن مجهز رفته و توانستيم آن را از خاک کشور بيرون کنيم، گفت: پس از اخراج عراق از خاک کشورمان بحث اين بود که آيا جنگ را تمام کنيم يا نه. ما که طرفدار ادامه جنگ بوديم گفتيم هنوز مسئله اصلي حل نشده است. من اخيرا در يک تفسيري که از شعار دوم امام خميني(ره) يعني "جنگ جنگ تا رفع فتنه " داشتم گفتم اين فتنه که امام(ره) فرمودند همان چيزي است که ما در 6 سال پس از فتح خرمشهر با آن جنگيديم يعني آنقدر به نبرد ادامه داديم که دنيا را وادار به تسليم کرديم تا متجاوز را تعيين کرده، قطعنامه 598 را با نظر ما تنظيم کنند و بعد امروز هم نتيجه آن 6 سال را بهرهبرداري ميکنيم.
رفيقدوست در توضيح اينکه امروز نتيجه آن 6 سال جنگ را بهرهبرداري ميکنيم، اظهار داشت: اگر امروز همه مفسرين نظامي جهان ميگويند حمله نظامي به ايران اثر ندارد، اين اقتدار ايران به دليل فتح خرمشهر نيست بلکه بخاطر 6 سال جنگ پس از آن است که ما دنيا را عاصي کرديم تا جايي که مستقيما خودشان وارد جنگ شدند و زدن سکوهاي نفتي و ساقط کردن هواپيما و غيره پيامهايي روشني از طرف آنها بود.
* توان دفاعي ايران براي دشمنان در هالهاي از ابهام است
وي با بيان اينکه در 6 سال پس از فتح خرمشهر 2 اتفاق مبارک رخ داد، گفت: يک اتفاق مهم اين بود که دنيا فهميد ما فتنه را از بين ميبريم و اتفاق دوم اينکه ما آنقدر از نظر دفاعي قوي شديم که امروز هم براي دنيا در هالهاي از ابهام هستيم.
اين فرمانده عاليرتبه سپاه در جنگ تحميلي خاطرنشان کرد: يعني 6 سال جنگيديم و شهيد داديم ولي قدرتي را بدست آورديم که امروز يک قدرت بازدارنده مهم است.
* با امکاناتي که داشتيم تصرف بغداد ممکن نبود
رفيقدوست با تاکيد بر اينکه ما جنگ را ادامه ميداديم و هدفمان نيز که کور کردن چشم فتنه بود، انجام شده بود، تصريح کرد: اما خاتمه جنگ برايمان 2 تصوير داشت يکي همين پذيرش قطعنامه بود و يکي هم اينکه آنقدر ادامه بدهيم که بغداد را گرفته و صدام را ساقط کنيم اما با امکانات آن روز که داشتيم هدف دوم امکانپذير نبود.
وي افزود: يادم هست مرحوم ظهيرنژاد يک مرتبه گفت: "من مخلص بچههاي بسيجي هم هستم ولي من يک نظاميام و معتقدم براي جنگ در برابر هر تانک دشمن بايد دو تانک داشته باشيم والا براي اين نوع جنگيدن شما، همين امکانات کافي است و شما ميتوانيد تا 10 سال هم با همين امکانات بجنگيد اما بغداد را نميتوانيد بگيريد. "
* نامه محسن رضايي براي فتح بغداد بود
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس در ادامه با اشاره به نامه محسن رضايي براي درخواست تجهيزات، گفت: من نامه رضايي را براي فتح بغداد ميدانم. يعني او گفت اگر ميخواهيد ما بغداد را بگيريم اين امکانات را به ما بدهيد.
رفيقدوست در خصوص نحوه تعامل سياسيون و نظاميان در جنگ نيز اظهار داشت: درست قبل از پذيرش قطعنامه ما احساس ميکرديم که مملکت امکانات وسيع نداشت ولي اين مهم نبود مهم اين بود که اين امکانات آن طور که نظاميها ميخواستند در خدمت جنگ قرار نميگرفت. يعني اکثر اوقات در دولت با پيشنهادهايي که براي جنگ ميشد مخالفت ميکردند و دائم ميگفتند شما که ميدانيد نميتوانيد بغداد را بگيريد چرا ول نميکنيد؟ چرا جنگ را تمام نميکنيد؟
وي ادامه داد: اما اين حرفها در درون دولت زده ميشد و بيرون که صحبت ميکردند همه شعار جنگ ميدادند. براي همين آقاي هاشمي من را صدا کرد و گفت: برو در وزارتخانهات بشين، من ميخواهم توپ را به زمين دولت بيندازم. سپس حکم داد که ميرحسين موسوي رئيس ستاد، آقاي بهزاد نبوي معاونت لجستيک و آقاي خاتمي معاونت تبليغات جنگ شوند.
* هاشمي ميگفت دولت شعار جنگ ميدهد ولي تماما در خدمت جنگ نيست
اين فرمانده عاليرتبه دفاع مقدس خاطر نشان کرد: حالا دولت خودش بايد ميجنگيد و آقاي هاشمي با اين کار دولت را به وسط ميدان برد که منجر شد به آن نامهها. آقاي هاشمي ميگفت دولت شعار جنگ ميدهد ولي تماما در خدمت جنگ نيست بايد تکليف را روشن کنيم.
رفيقدوست با اشاره به کمکهاي هميشگي هاشمي رفسنجاني براي ادامه جنگ، تصريح کرد: من به عنوان وزير سپاه هر وقت براي کارهاي جنگ خدمت آقاي هاشمي به عنوان فرمانده جنگ ميرفتم هر امضايي ميخواستم ميدادند. اما سوال آقاي هاشمي اين بود که آيا جنگ براي ما آينده تمام شدني دارد؟ اگر هدف ما فتح بغداد و سقوط صدام است چه وقت و با چه امکاناتي؟
* امام(ره) هنگام پذيرش قطعنامه ناراحت نبودند
وي همچنين با اشاره به ايام منتهي به پذيرش قطعنامه گفت: وقتي در دفتر رياست جمهوري، حاج احمدآقا نامه پذيرش قطعنامه توسط امام(ره) را قرائت کردند اول همه ما شوکه شديم ولي در حقيقت امام(ره) اين امر را زيبا ترسيم کردند و زماني که قطعنامه را پذيرفتند، برخي فکر ميکنند امام(ره) ناراحت بودند در حاليکه اين طور نيست وقتي آقاي هاشمي گفتند اجازه بديد من اين کار را بکنم، امام(ره) مخالفت کرده و فرمودند من شعار جنگ را دادم حالا هم خودم اين قطعنامه را قبول ميکنم. چون ايشان ميخواستند ملت را با خود داشته باشند و جواب مردم را خودشان بدهند. در واقع اگر ما تا آن زمان نظامي ميجنگيديم از آن به بعد ميخواستيم سياسي بجنگيم.
* خيلي از وزراي دولت موسوي روحيه جنگ نداشتند
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس در خصوص نحوه کمکهاي دولت وقت براي ادامه جنگ با بيان اينکه دولت هم کمک ميکرد، هم نميکرد و هم نميتوانست کمک کند، يادآور شد: حتي اواسط جنگ آقاي موسوي از من خواست کاميونهاي سپاه را براي حمل گندم از بندرعباس به سيلوها اعزام کنم تا نان مردم داده شود. در واقع خيلي از وزرا هم روحيه جنگ نداشتند و هم مملکت امکانات آنچناني نداشت.
رفيقدوست با تاکيد بر اينکه نبايد با واقعيات جنگ برخورد سياسي شده و يا دنبال متهم گشت، افزود: واقعيت اين است که پايان جنگ جز با پذيرش قطعنامه آينده روشني براي ما نداشت. آن نامه محسن رضايي نامه درستي بود. او گفت براي سقوط صدام اين امکانات را ميخواهيم و الا او ميتوانست عمليات طراحي کند و ميتوانستيم مناطق مختلفي مثل فاو و يا شهرهايي حتي مثل بصره را بگيريم ولي بغداد را نميتوانستيم.
وي افزود: من يک سال قبل از پايان جنگ در يک سخنراني گفتم هيچ کس به شعار "جنگ جنگ تا پيروزي " معتقد نيست جز شخص حضرت امام(ره). اين جمله من به خيلي از بزرگان برخورد ولي من گفتم منظورم شما نيستيد، منظور من کل بدنه دولت است.
* در هيچ زمان حتي پايان جنگ با کمبود نيرو روبرو نبوديم
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس با بيان اينکه من به زور ميرفتم کارخانجات دولتي را تسخير ميکردم و در آنها مهمات ميساختم، گفت: وقتي تصميم گرفتيم مهمات انبوه در داخل توليد کنيم، با همه کارخانجات صحبت کرديم و گفتيم بدون اينکه اجازه بگيريد بايد مثلا فلان پوکه را براي ما ريختهگري کنيد و ...
رفيقدوست ادامه داد: وقتي دولت مسئول ادامه جنگ شد، فهميد که با اين امکانات نميشود جنگيد. وقتي به من گفتند فلان مهمات را ميخواهيم من ديدم براي خريد آن 3 ميليارد دلار ارز لازم است اما اگر اين مهمات را در داخل بسازيم با 380 ميليون دلار ساخته ميشود و اين کار را کردم. ولي اين روحيه در دولت وجود نداشت.
وي افزود: يکي از دلايل عدم وجود اين روحيه در دولت آن وقت اين بود که آنها واقعا ميخواستند مملکت را اداره کنند.
اين فرمانده عاليرتبه نيروهاي مسلح در ايام جنگ تحميلي خاطرنشان کرد: کل نيرويي که در زمان پايان جنگ با جبههها در ارتباط بودند تعداد کمي را نسبت به کل جمعيت کشور شامل ميشد و بقيه مردم زندگي خودشان را ميکردند.
رفيقدوست با بيان اينکه تعداد نيروهاي بسيجي که با جبهه در ارتباط بودند از اول تا آخر جنگ از 2 ميليون نفر تجاوز نميکرد، اظهار داشت: دولت هم ميخواست زندگي بقيه مردم را تامين کند. البته خيل عظيمي از همان بقيه به ما کمک ميکردند و ما ممنون ملت هستيم که بخش عظيمي از نيازهاي جنگ را آنها تامين ميکردند.
وي با تاکيد بر اينکه ما در هيچ زمان حتي پايان جنگ با کمبود نيرو روبرو نبوديم، تصريح کرد: البته از مجلس سوم به بعد در پشت جبهه دو دستگي ايجاد شد که اين امر در جنگ هم بياثر نبود.
* ماجراي 90 ميليون مارک مابهالتفاوت خريد بنزها
رفيقدوست همچنين به برخي اشکالات در تامين نيازهاي جنگ اشاره کرد و گفت: يک زماني قرار شد ما 5000 دستگاه ماشين بنز 911 بخريم. چون در داخل امکان ساخت نبود مجبور بوديم از خارج بخريم. من رفتم با شرکت بنز صحبت کردم و آنها حاضر شدند به ما بفروشند اما دولت معتقد بود چون نمايندگي بنز را شرکت خاور دارد، بايد شرکت خاور بخرد. تفاوت آن براي مملکت 90 ميليون مارک بود اما آخر سر به من اين حق را ندادند و اين کار را توسط وزارت صنايع سنگين انجام داديم. حالا آن 90 ميليون مارک در جيب وزارت صنايع رفت يا آلمان، نميدانم ولي حتي وقتي مسئله به نخست وزير کشيده شد و او موضوع را به مشاور نظامياش که يک سرتيپ شهرباني و آدم خوبي بود، ارجاع داد، ايشان هم نظر داد که اين کار بايد توسط وزارت سپاه صورت بگيرد ولي نخست وزير نوشت نه توسط وزارت صنايع انجام شود. يعني حاکميت آنها در دولت بيشتر بود.
وي ادامه داد: وزارت بازرگاني نميفهميد وقتي ما ميخواهيم يک کالاي غيرنظامي مورد نياز را وارد کنيم، با يک بازاري يا تاجر فرق داريم. ميگفتند نه اول بايد ما قيمت بگيريم و ...
يک بار من جنسي را با تخلف قانوني وارد کردم و دادم کارخانهها و پس از آنکه کالاي مورد نظرمان توليد شد، تازه وزارت بازرگاني پيغام داد که ما اين کالا را 7 دلار در تن ارزانتر پيدا کرديم که من به آنها گفتم که اگر ميخواستم منتظر شما بمانم الان هم چند هزار شهيد داده بوديم و هم کاري انجام نشده بود. اين روحيه عمومي حاکم بر دستگاهها بود که بخشي نگاه ميکردند. ما فکر جنگ بوديم اما آنها به وزارتخانه خود فکر ميکردند.
* شروط امام(ره) براي استفاده از کاميونهاي مردم به صورت اجباري
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس گفت: در يکي از عملياتها، نيروها را به غرب برده بوديم که آنجا لو رفت و قرار شد ظرف 15 روز 3 لشکر سپاه و 3 لشکر ارتش به اهواز منتقل شوند. براي اين کار رفتم از شخص امام(ره) اجازه گرفتم و به مرحوم صنيعخاني که مسئول ترابري سپاه بود حکم دادم هر کاميوني که از پليس راه رد ميشد با خود به اهواز ببرد. وقتي موضوع را با امام(ره) درميان گذاشتم، ايشان با کرامت پرسيدند آيا چاره ديگري نيست، گفتم نه. فرمودند 4 شرط دارم، اول اينکه به اندازه نياز بگيريد، دوم کرايه بيش از معمول به آنها بدهيد، سوم اگر راننده نخواست برود مجبورش نکنيد و چهارم اگر ماشين او خراب شد به بهترين نحو جبران کنيد.
* تلاش هاشمي براي پذيرش قطعنامه يک انتحار سياسي بود
وي همچنين تلاش هاشمي رفسنجاني براي قبول قطعنامه و پايان جنگ را يک خدمت بزرگ و يک انتحار سياسي براي او دانست و گفت: هاشمي فرمانده جنگ بود و اوضاع را ميديد و آزمود و ديد که نميشود با اين وضع ادامه داد. بنابراين يک فرمانده جنگ بايد چه کار بکند؟ او مجبور بود برود امام(ره) را قانع کند که الان زماني است که بايد آتش بس پذيرفته شود و من معتقدم اگر هاشمي نظر خير نداشت، هيچگاه به امام(ره) نميگفت بگذاريد من اين کار (پذيرش قطعنامه) را انجام دهم.
رفيقدوست خود را يکي از ارادتمندان هاشمي رفسنجاني معرفي کرد و اظهار داشت: من ايشان را از قبل از سال 1340 ميشناسم و آقاي هاشمي يکي از افرادي است که ما را به امام(ره) دلالت کرد.
اين فرمانده عاليرتبه نيروهاي مسلح در ايام جنگ تحميلي با بيان اينکه من خود ايشان را خوب ميشناسم، افزود: آقاي هاشمي در بسياري از بزنگاههاي انقلاب از خودگذشتگي نشان داد و خودش را فدا کرد و مقطع پذيرش قطعنامه هم يکي از آن مقاطع بود. لذا اين طور فکر کنيد که ما تا کي بايد با آن روش به جنگ ادامه ميداديم؟
رفيقدوست ادامه داد: من معتقدم اگر امام(ره) نميخواستند، هرگز قطعنامه را نميپذيرفتند چراکه در مورد عزل آقاي منتظري، آقاي هاشمي بيش از قطعنامه اصرار کرد ولي امام(ره) قبول نکردند.
* تعامل وزارت خارجه با نظاميان مطلوب بود
وي درخصوص ارزيابي عملکرد دستگاه ديپلماسي در ايام جنگ تحميلي نيز به ذکر خاطرهاي پرداخت و گفت: بعد از آنکه ما موشک دوم را به بغداد زديم، معمر قذافي نامهاي به امام(ره) نوشت و خواست که به جنگ شهرها پايان دهيم. گويا عين همين نامه را براي صدام هم نوشته بود. امام(ره) هم جواب قذافي را دادند و قرار شد تا من و آقاي ولايتي نامه را براي او ببريم. يادم هست در چادر محل ملاقاتمان جا کم بود و من مجبور شدم در کنار قذافي بايستم. آقاي ولايتي نامه را خواند و به قذافي داد. قذافي نامه امام(ره) را گرفت و بوسيد و رو کرد به ولايتي و گفت همانطور که گفتم و امام(ره) هم جواب دادند، جنگ شهرها را قطع کنيد و بعد برگشت رو به من و با صداي بلند گفت "ولي بزنيد پدر صدام را در بياوريد! " ما تعجب کرديم. قذافي گفت تعجب نکنيد. آن جواب سياسي بود و اين جواب انقلابي است.
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس سپس ادامه داد: نبايد توقع داشته باشيم که وزرات خارجه همان گونه برخورد ميکرد که ما در ميدان جنگ برخورد ميکرديم. من از کسي دفاع يا به کسي حمله نميکنم اما انصافا همان موقع هر وقت از وزارت خارجه کمک ميخواستيم، بيدريغ کمک ميکردند. اما بالاخره در خود وزارت خارجه هم دو دستگي وجود داشت ولي اينکه دستگاه ديپلماسي خوب عمل ميکرد يا نه من نميتوانم بگويم.
* نامه رضايي براي درخواست تجهيزات عين استراتژي مرحوم ظهيرنژاد بود
رفيقدوست بار ديگر به نامه محسن رضايي درخصوص درخواست تجهيزات در پايان جنگ اشاره کرد و گفت: متن نامه رضايي دقيقا عين استراتژي مرحوم ظهيرنژاد بود که گفتم. البته در آن نامه با من مشورت نشد و من هم هيچگاه فکر نکردم که اگر نامه را من نوشته بودم چه ميگفتم.
وي درباره اين نقل قول از سردار علي فضلي مبني بر اينکه "ما در ابتداي جنگ هيچ نداشتيم و همه چيز داشتيم اما در پايان جنگ همه چيز داشتيم و هيچ نداشتيم " تصريح کرد: من سردار فضلي را هم دوست دارم و هم به ايشان اعتقاد دارم، ولي ما با دو بحث روبرو هستيم. يکي اينکه وقتي ما دشمن را از خاک خود بيرون کرديم انگيزه ما قويتر از آنها بود و عراقيها انگيزهاي براي ادامه جنگ نداشتند اما وقتي ما وارد خاک عراق شديم انگيزه ما سرجايش بود ولي آنها هم انگيزه پيدا کردند. براي همين است که ميبينيم بيشتر اسراي عراقي که ما گرفتيم مربوط به مقطع تا فتح خرمشهر است.
* ادامه جنگ براي ما هيچ فايدهاي نداشت
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس در فراز پاياني گفتگوي خود با خبرگزاري فارس تصريح کرد: من اصرار دارم که نسل جوان بداند که ما در جنگ به اهدافمان رسيديم و اگر امروز خيالمان راحت است که تهديد بزرگ نظامي پيش رويمان نيست بخاطر همان 6سال نبرد پس از فتح خرمشهر است.
رفيقدوست اضافه کرد: من معتقدم ما در اين مدت هيچگاه بيبرنامه نجنگيديم و اگر امروز بسيج با اين قدرت اثرگذار را در اختيار داريم محصول آن 6 سال است. حضور وسيع بسيج در جنگ مربوط به پس از فتح خرمشهر است و تا قبل از آن بيشتر بدنه سپاه و ارتش بود.
وي افزود: نسل جوان بايد بداند که هم فرماندهان و رزمندگان از جنگ خسته نشده و مطيع محض رهبري بودند و هم کساني که بين ما و امام(ره) قرار داشتند مثل آقاي هاشمي يا آقاي خامنهاي.
اين فرمانده عاليرتبه نيروهاي مسلح در ايام جنگ تحميلي خاطرنشان کرد: ما در زماني قطعنامه را پذيرفتيم که به اهداف مقدسي رسيده بوديم. برداشتي وجود دارد مبني بر اينکه ما وقتي قطعنامه را قبول کرديم از نظر نظامي ضعيف شده بوديم اما خدا خواست که حمله مجدد صدام بعداز قطعنامه صورت بگيرد تا توسط رزمندگان اسلام به شدت سرکوب شود.
رفيقدوست با اشاره به امکانات و تجهيزات سپاه در طول دوران دفاع مقدس، گفت: وقتي خرمشهر آزاد شد، سپاه فاقد توپخانه بزرگ بود ولي وقتي جنگ تمام شد سپاه داراي 3 نيرو بود که نيروي زميني آن قدرتمندترين نيروي زميني منطقه محسوب ميشد.
وي با بيان اينکه در آن 6 سال ما صنايعي را پايهگذاري کرديم که امروز از وجود آنها بهرهمنديم، افزود: اين خودکفايي واقعي دفاعي و موشکهايي که خيلي از غربيها فاقد آن هستند، همگي محصول آن 6 سال نبرد پس از فتح خرمشهر است.
* در صورت حمله موشکي امريکا، اسراييل را هدف قرار خواهيم داد
وزير سپاه در ايام دفاع مقدس قدرت دفاعي امروز کشور را در حد بسيار مطلوب ارزيابي کرد و گفت: امروز براي دنياي استکباري فکر حمله به ايران از بين رفته است و آنها ميدانند اگر موشکي به سمت ما شليک کنند ما هم مقابله به مثل خواهيم کرد. در حقيقت براي ما آمريکا و اسرائيل يک هدف هستند اگر آمريکا ما را بزند ما هم اسرائيل را خواهيم زد.
رفيقدوست افزود: نظام اسلامي ما توانايي آماده کردن چندين ميليون رزمنده را در مدت زمان بسيار کوتاهي دارد که اينها همه نتيجه ادامه جنگ پس از آزادي خرمشهر است و باز هم تاکيد مي کنم که به نظر بنده ادامه جنگ فايدهاي نداشت.