به گزارش مشرق، «محمد حسین رجبی دوانی» طی یادداشتی در روزنامه «کیهان» نوشت:
یادمان میآید در سالهای پرتنش و التهاب حاکمیت مدعیان اصلاحات بر دولت و مجلس و در هنگامهای که ایدئولوگهای منحرف و استحاله شده این جریان صراحتاً به جنگ ارزشها و اعتقادات دینی و انقلابی آمده و در پس شعار دروغین «جامعه مدنی ریشهدار در مدینهًْالنبی(ص)» از سویی پایان انقلاب و ارزشها و از سوی دیگر پیروی و هضم در «مدنیت سکولاریستی» تعریف شده غربیان به ویژه کدخدای آن یعنی آمریکا را در مطبوعات و تریبونهای گوناگون فریاد میزدند، وقتی نیروهای انقلابی و وفادار به آرمانهای امام خمینی(ره) به استناد آیات قرآنی و شواهد تاریخی و روایی به مقابله با این خیانتها برخاستند، آنان را متهم به «استفاده ابزاری از دین و ارزشها» کرده و به شدت مورد حمله قرار میدادند.
آنها به اعتبار رأی بالای رئیسجمهور همفکر خود رؤیای پایان دوران انقلاب و شعارها و آرمانهای آن را درسر میپروراندند تا جایی که یکی از چهرههای بیارزش و جویای نام آنها به صراحت گفت که دوران امامخمینی پایان یافته و از این به بعد او را باید در موزهها دید که این سخن گستاخانه و ضدانقلابی با کوچکترین واکنش از سوی همان رئیسجمهور و اتباع و اذنابش مواجه نشد.
این جریان با چنین دیدگاه زاویهدار با انقلاب و بعضاً ضدانقلابی و نیز عملکردی ضعیف که هشت سال از عمر و توان کشور را به جای کار و پیشرفت به حاشیهسازی و فتنهانگیزی تباه کرد، مورد خشم مردم قرار گرفت و در سال ۸۲ مجلس و سال ۸۴ دولت را از دست داد. آنها سال ۸۸ در سودای بازگشت به قدرت با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و بپا کردن فتنهای بیسابقه و به اتکای حمایت دشمنان انقلاب و نظام باردیگر به عرصه آمدند و با به نمایش گذاردن تمام و کمال بیاعتقادی به ارزشهای دینی و انقلابی تا حد توهین به عزای حضرت سیدالشهدا(ع) و راه و رسم و حتی عکس امام خمینی(ره)، چندین ماه برای کشور هزینه ایجاد کرده دشمن را به نابودی نظام امیدوار نموده و برخی از آنها در اوج خیانت به مملکت و نظام با دورهگردی در اروپا و آمریکا از دشمنان قسمخورده ایران خواهان تحریمهای گسترده و فلجکننده نه برای مقابله با رئیسجمهور منتخب، بلکه به منظور از پای درآوردن نظام گردیدند و به نتیجه هم رسیدند. خیانتی که با خروش جانانه مردم بصیر ایران در حماسه ۹ دی رسوا گردید و خائنان از خشم انقلابی مردم ولایی و از شرمساری به انزوا رفتند.
در پی ضعفها و برخی لجاجتهای دولت دهم و بیتوجهی به مسائل اصلی کشور و مردم، که نتیجه آن سرخوردگی گروههای وسیعی از مردم شد، دولت یازدهم با شعار اعتدالگرایی و رد وضع موجود و امید دادن مردم به اصلاح شرایط اقتصادی و سیاسی روی کارآمد؛ سیاستها و شعارهایی که خوشایند و همسو با جریان مدعی اصلاحات بود، دولت یازدهم با میدان دادن به عناصری از این جریان، آن را جانی تازه بخشید. اینبار نیز جریان منحرف و بدسابقه اصلاحات به اتکای حمایت دولت جدید و به هوای زدودن ارزشهای دینی و انقلابی به عرصه آمد.
روزنامه رسوای «بهار» که دستاندرکارانش مانند دیگر همفکرانشان در جریان منحرف اصلاحات در فتنه سال ۸۸ سابقهای بسیار دارند، به اعتبار شرایط جدید و به خیال خام و جاهلانه خویش، اینبار در راه مأموریت خیانتبار خود، گستاخی به ارزشها و توهین به مقدسات را با مقالهای موهن در باب ولایت مولای متقیان امیرالمؤمنین(ع) کلید زد. این روزنامه در آستانه عیدالله الاکبر عید سعید غدیر خم در شماره اول آبان ماه سال ۹۲ در مقالهای از یک عنصر خودفروخته به عناصر سلفی و تکفیری، گستاخانه ولایت آن آیت بزرگ الهی را انکار کرد و مذهب حق شیعه را به باد انتقاد گرفته، اتهام اختلافافکنی میان مسلمانان را متوجه شیعیان کرده و جنایات گروههای وهابی و تکفیری و سلفی همفکر خود را نتیجه طرز تفکر شیعه عنوان نمود.
گستاخی چنان سنگین بود که در پی واکنش شدید ارادتمندان ولایت امیرمؤمنان(ع)، وزیر وقت ارشاد همین دولت مجبور به تعطیل نمودن روزنامه هتاک بهار شد و مدیرمسئول آن نیز بابت این مقاله موهن مجبور به عذرخواهی شد.
بسیاری از عاشقان و شیعیان ولایت ائمه اطهار علیهمالسلام و پیروان ولایت فقیه به رغم اختلاف نظر و دیدگاه با رئیس جمهور در سیاستهای داخلی و خارجی ایشان، نظر به کسوت روحانی وی امیدوار به حفظ و رعایت حداقل خطوط قرمز دینی و اعتقادی و انقلابی توسط شخص رئیسجمهور و به تبع او، هواداران و همفکرانش بودند اما با کمال تعجب و تأسف شاهد آن گشتیم که رئیسجمهور برای توجیه سیاستها و طرز تفکر و منش خویش در مسائل داخلی و خارجی با تفسیر به رأی، از سیره معصومان(ع) مایه میگذارد و با تحریف آشکار آن ذوات مقدس عملکرد و دیدگاه خود را منطبق با رفتار و منش معصومین(ع) قلمداد میکند.
آنجا که برای توجیه مذاکرات دولت خود با دشمنان، مدعی میشود که امام حسین سلامالله علیه هم در پی مذاکره با عمربن سعد(لعنتالله علیه) بود و نیز برای اقناع مردم در دادن امتیازات گسترده به دشمن حتی به قیمت نابودی دستاوردهای عظیم علمی و صنعتی و مادی و معنوی کشور در عرصه هستهای، اقدام دولت خود را به صلح وجود مقدس امام حسن مجتبی علیهالسلام و واگذاری خلافت به معاویه تشبیه میکند.
و آنجا که برای زیر فشار قرار دادن نظام جهت رفع حصر سران خائن فتنه ۸۸ از عفو «وحشی» قاتل حضرت حمزه(ع) توسط رسول اکرم صلیالله علیه و آله وسلم شاهد مثال میآورد و به منظور وادار کردن شورای نگهبان به تایید صلاحیت اصحاب فتنه منتسب به جریان منحرف اصلاحات جهت حضور آنها در مجلس شورای اسلامی(انتخابات سال ۹۴)، زیادبن ابیه و تعیین او به فرمانروایی فارس توسط امیرمومنان علیهالسلام را مطرح میکند. البته همه این موارد مصداق تحریف تاریخ و تحریف سیره و ذات مقدس معصومین علیهمالسلام است و نویسنده این سطور بنابر وظیفه شرعی خود در دفاع از حریم مقدس اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام در مقابل هر کدام از این تحریفها با بضاعت ناچیز علمی خویش به میدان آمده و باطل بودن این ادعاها و دروغ بستن به ساحت مقدس اهل بیت علیهمالسلام را اثبات نمودهام.
تاکنون در این روشنگریها تلاش کردهایم تا جایی که طرح چنین نکات باطلی موجب گمراهی جامعه و هزینه برای نظام و ایجاد تردید در اعتقادات مردم نشده، با حفظ حرمت ریاست جمهوری بحث علمی در نقد و رد دیدگاه ایشان صورت گیرد. اما سخنان جدید رئیسجمهور درباره مبانی مشروعیت ولایت و حکومت از منظر حضرت امیرالمومنین سلامالله علیه و نیز تحریف کاملا آشکار مواضع آن حضرت درباره غاصبان حق الهیاش، به قدری غیرقابل تصور آن هم از کسی در کسوت روحانیت و در جایگاه ریاست جمهوری بود که سکوت و اغماض در برابر آن توسط اهل فن و مدعیان حفاظت حریم اهل بیت علیهمالسلام در پیشگاه الهی و ارواح مقدس اهل بیت عصمت علیهمالسلام و ساحت مقدس امام عصر ارواحنا فداه پذیرفتنی نیست.
متاسفانه به جز از یکی از مراجع عظام تقلید و انگشتشماری از علما و دلسوزان، موضع محکم و قاطعی در برابر این بیان که در تضاد با اعتقادات مسلم شیعه است، عکسالعملی مشاهده نگردید.
در چنین موقعیتی که رئیسجمهور به اتکای آرایی که در انتخابات اخیر با تشبث به هر وسیله و هر قیمتی به دست آورده است به منظور خاموش کردن صدای منتقدان سیاستهایش، به حریم ولایت الهی امیرمومنان سلامالله علیه خدشه وارد میکند و با کمال تاثر و تاسف در کشور امیرمومنان علیهالسلام با واکنشی جدی روبرو نمیشود، برخی رسانههای هتاک مدعی اصلاحات و اعتدال جرات آن را مییابند تا به مصداق «الناس علی دین ملوکهم» به مقدسات و مسلمات مذهب حقه شیعه حملهور گشته و بدان جسارت کنند. روزنامه بدسابقه بهار که پیش از این با مقاله سراسر اهانت به مذهب اهل بیت علیهمالسلام تعطیل گردید و گردانندگانش مجبور به عذرخواهی ظاهری و دروغینی شده بودند، پس از تحریف علنی سیره امیرمومنان علیهالسلام توسط رئیسجمهور جرات یافته و به خود اجازه میدهد با سوءاستفاده از کوتاهیهای مسئولین امر در برخورد قاطع با پرونده سیاه پیشین خود در این رابطه، مواضع خائنانه خود در سال ۹۲ را تکرار کرده و حتی مدعی نیز گردد.
در مقاله سوم تیرماه جاری این روزنامه با عنوان «نکاتی درباره بحثی دراز دامن» با مقدمهای در متهم کردن مخالفان دیدگاههای خود به «اعتقاد به بیاهمیتی رای مردم» و «تزئینی دانستن رای و خواست اکثریت» و در تایید سخنان آقای روحانی به دروغ از امام خمینی و مقام معظم رهبری مایه میگذارد: «با نگاهی به بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی و همچنین رهبری امروز نظام، میتوان متوجه شد که در این مورد اتفاقا آنچه روحانی میگوید کاملا منطبق با دیدگاههای این بزرگواران است و این بار مدعیان ولایتمداری هستند که در نقطه مقابله امام و رهبری مشغول اظهار نظر و فعالیت هستند!»
در ادامه این مقاله کسانی که خود و همفکرانشان در سالهای حاکمیت اصلاحطلبان و در جریان فتنه سال ۸۸ ماهیت خویش را در بیاعتقادی و حتی دشمنی با روحانیت و نظام ولایی و بالاتر از آن به بسیاری از اصول و مبانی دینی نشان دادند، با استفاده ابزاری از نمادهای دینی رئیسجمهور را در اینجا از زاویه روحانیت و آگاه به مسائل دینی معرفی میکنند و میخواهند چنین القا کنند که تحلیل و برداشت وی از جایگاه یک متخصص دینی بیان گردیده است: «اشاره رئیسجمهور روحانی که خود از مجتهدان حوزه علمیه است به وقایع تاریخی در صدر اسلام درباره اهمیت قائل شدن حضرت امیر(ع) به خواست مردم نکتهای است که پیش از روحانی هم از سوی افراد زیادی مطرح شده است و جالبتر اینکه برای تایید و اثبات مدعای خویش به گفتههای آقای هاشمی رفسنجانی، آن هم در آخرین خطبه نماز جمعه او استناد میکند!!
نویسنده با یادآوری مقاله موهن و ضد شیعی همین روزنامه در سال ۹۲ با وقاحت و پررویی ضمن نادیده گرفتن اظهار غلط کردن و عذرخواهی(ولو ظاهری و دروغین) گردانندگان این روزنامه، سخنان و نگاه اخیر روحانی به مسئله ولایت و مبانی امیرمؤمنان علیهالسلام را تأیید همان ترهات و دروغپردازیهای آن مقاله میداند: «چند سال پیش بود که در روزنامه بهار یادداشتی درباره همین موضوع منتشر شد. فارغ از آن که کدام یک از این دو قرائت مطرح شده در این باره را بپذیریم این مسئله که موضوع مقالهای که در گذشتههایی نهچندان دور باعث توقیف طولانی مدت رسانهای شده بود حالا توسط مسئولان عالیرتبه نظام مطرح میشود و به شکل متمدنانهای! در حال گفتوگو با یکدیگرند نشانهای مثبت و امیدوارکننده است...».
سپس نویسنده با طعنه و کنایه به آیتالله جنتی که در برابر سخنان غیرقابل قبول و توجیه رئیسجمهور بیانیهای دادهاند، در ادامه و در بیانی متناقض با بحث سطور قبل خود و به منظور بیرون آوردن رئیسجمهور از موقعیتی که نه خود او و نه حامیان و همفکرانش قادر به دفاع علمی و دینی از آن نیستند، ادامه اظهارنظر وی در این موضوع را امکان تصور جامعه به معطوف شدن توجه رئیسجمهور به «بحثهای طلبگی» به جای اجرای وظایفش دانسته است!! در واقع از بیان این مقاله میتوان به راحتی دریافت که این روزنامه میخواهد بگوید رئیسجمهور با کلید زدن چنین مباحثی و زدودن قبح طرح خدشه به اعتقادات شیعی، خود از ادامه حضور خودداری کند و این وظیفه، را به همفکران و حامیان رسانهای، حوزوی و دانشگاهیاش واگذار کند: «این مبحث موضوعی مهم، پیچیده و حیاتی است که باید از طرف رسانهها، حوزویان و جامعه دانشگاهی ادامه یابد تا واقعیات دین تحت تأثیر القائات تندروها قرار نگیرد و دچار زنگار نشود!»
باید توجه داشت که رئیسجمهور مدتی پس از بیان چنین نظراتی، صریحا اعلام کرد که ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام منصوص و منصوب از طرف خداوند است و از این جهت جای شکر دارد که رئیسجمهور دیدگاه شیعه را تأیید کرد! اما آنچه را که به مولای متقیان علیهالسلام برخلاف واقع نسبت داده بود تاکنون پس نگرفته است آنجا که گفته بود: «امیرالمؤمنین علیهالسلام مبنای ولایت و حکومت را نظر و انتخاب مردم میداند و معتقد است هر کسی را مردم انتخاب کنند، حضرت علی(ع) او را به عنوان رهبر جامعه به رسمیت میشناسد و از او اطاعت میکند.»
اینجانب فارغ از مسائل سیاسی و منتقد بودن نسبت به نوع نگاه و سیاستهای دولت، از آنجا که مهمترین رکن مذهب شیعه توسط شخص دوم سیاسی کشور، حامیان و طرفدارانش مورد خدشه قرار گرفته است، احساس و اعلام خطر میکنم. آقای روحانی بر مبنای «حقوق شهروندی» خود و آزادی بیان که مدعی آن است، و براساس یکی از مبانی ایشان که «حکومت وظیفه ندارد مردم را به سوی بهشت بکشاند» حق دارد که در موضوع «ولایت»، دیدگاه شیعه را نقد کند وحتی خدای نکرده شیعه هم نباشد، اما سوال این است که با این دیدگاه چگونه میخواهد در جایگاه ریاست جمهوری قرار گیرد و سوگند بخورد پاسدار مذهب رسمی کشور و مروج آن باشد، و در همان حال برخلاف مسلمات اعتقادی شیعه آن هم درباره ولایت امیرمؤمنان سلامالله علیه اظهار نظر کند و نسبت خلاف واقع به آن حضرت دهد.
تحریف امیرمؤمنان سلامالله علیه و سایر ذوات مقدس اهل بیت علیهمالسلام که در آغاز این نوشتار به آنها اشاره شد و توهین به ساحت مقدس امام رضا(ع) در ستاد انتخابات روحانی در ایلام و اخیرا توهین به برترین صحابه رسول خدا(ص) یعنی سلمان فارسی توسط مسئول یک ستاد دیگر انتخاباتی وی از یک سو و کنار هم قرار دادن مواردی واضح از خدشه وارد کردن و طعنهزدن به ارزشهای اصیل نظام و انقلاب مانند «انقلابیگری»، «قدرت و اقتدار نظام بویژه در عرصه دفاعی و موشکی»، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نقش بیبدیل آن در حفظ نظام و کشور»، و... از سوی رئیسجمهور، برخی اعضای دولت و رسانههای حامی دولت و نیز حاشیهسازیهای پررنگ برای کشور و نظام در پوشش دفاع از رئیسجمهور مانند اهانت به وی در راهپیمایی روز قدس و اشعار قرائتشده در نماز عید سعید فطر، این هشدار را در پی دارد که نکند توطئه سالهای سیاه حاکمیت اصلاحطلبان در قداستزدایی از اعتقادات و از اعتبار انداختن ارزشهای دینی و انقلابی در حال تکرار است و این به معنای نفوذ دشمن به عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و... ما خواهد بود.
اگر خدای ناکرده چنین باشد توطئهگران بدانند از نگاه تیزبین مردم عاشق ولایت این کشور مخفی نخواهد ماند که چگونه عدهای توهین به رئیسجمهور در روز قدس را (که ما نیز آن را محکوم میکنیم) مهمتر و بالاتر از توهین به ولایت امیرمؤمنان(ع) در برخی رسانههای هتاک حامی دولت، و تحریف آن وجود مقدس توسط بعضی دولتمردان میدانند و چگونه دولتمردان و حامیان آنها در برابر جسارت به مقدسات و ارزشهای الهی و انقلابی بیتفاوتند اما بیان حقایقی را از زبان «میثم» برنمیتابند و برای خاموش کردن صدای او و امثال وی از بیان حقیقت و حقانیت ولایت از طریق رسانههای خود میثم را به دار کشیدهاند.
این جماعت بداند اگر موفق شدند با اتهام زدن به تاریخ پرافتخار ۳۸ ساله انقلاب و هجمه به نماد حفظ و اقتدار نظام مظلوم حکومت را به دست آورند، اما برخلاف صدر اسلام، در این کشور عشق به ولایت نهادینه است، اگر با ولایت امیرمؤمنان و اولاد طیبین و طاهرینش و ولایت فقیه درافتند، امروز ولایت یک میثم و یک مالک و یک عمار ندارد، بلکه میثمها و مالکها و عمارها وجود دارند و به لطف خداوند نخواهند گذاشت آنچه با ولایت، امیرمؤمنان و امام مجتبی سلاماللهعلیهما شد، امروز نیز همان شود.
امروز دیگر همچون زمان رحلت رسول اکرم(ص) نیست که به غدیر خیانت شود و مولا تنها بماند. اگرچه برخی در غفلت و بیتوجهی بسیاری از خواص به تحریف سیره امیرمؤمنان(ع) در پذیرش غاصبان پرداختهاند، اما سلمانها، مقدادها، ابوذرها و عمارهای امروز نخواهند گذاشت دوباره سقیفه برپا گردد و با دروغ «انتخاب مردم» ولایت به حاشیه رانده شود.
نکته آخر این که امروز برای نویسنده این سطور یک مسئله مبهم تاریخی، حل گردید. همیشه مانده بودم چرا و چگونه با وجود نص صریح غدیر و بیعت گسترده مردم با امیر مؤمنان سلامالله علیه، اکثریت قریب به اتفاق جامعه به ویژه خواص و سرشناسان اصحاب پس از رحلت رسول خدا(ص) با علم به حقانیت آل حضرت، به یاریاش نشتافتند؛ وقتی امروز در کشور شیعه میبینیم کسانی آشکارا امیرالمؤمنین(ع) را تحریف میکنند و به ساحت مقدسش نسبتهای ناروا میدهند و در همان حال برخی از خواص یا به اهمیت موضوع پی نبردهاند و یا ملاحظه لباس، موقعیت، مقام و جایگاه گوینده را کردهاند و یا برای پرهیز از تبعات ایستادگی و واکنش خویش، سکوت پیشه کردهاند، تکلیف اصحاب سرشناس رسول خدا(ص) در ایام پس از رحلت آن وجود مقدس در برابر توطئه سقیفه دیگر معلوم است!