به گزارش مشرق، با توجه به اشاره مجدد رهبر معظم انقلاب اسلامی به ارتباط میان داعش و آمریکا در دیدار با نخست وزیر عراق مبنی بر این که آمریکا به دنبال ریشه کنی داعش نیست، یکی از گزارش های پیشین اندیشکده راهبردی تبیین در این خصوص بازنشر می شود.
اندیشکده راهبردی تبیین – بازنشر گزارشی که در اسفند ماه ۹۳ منتشر شده بود؛ وسلی کلارک از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ فرمانده کل نیروهای ناتو در اروپا بود، در سال ۱۹۹۹ فرمانده نخستین جنگ متجاوزانه ناتو علیه یوگوسلاوی بود و در سال ۲۰۰۴ تلاش کرد تا بعنوان کاندید حزب دموکرات به ریاست جمهوری آمریکا برسد. «وسلی کلارک» که هنوز در حلقه سرآمدان سیاست دفاعی آمریکا جای دارد، روز چهار شنبه (۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۳) در مصاحبه با شبکه سی ان ان سخنانی گفت که عده ای در حالت عادی آن را به حساب «توهم توطئه » گذاشته و آن را جدی نمی گیرند.
کلارک: متحدان ما برای مبارزه با حزبالله، داعش را پدید آوردند
این ژنرال بازنشسته آمریکایی که هفته گذشته در مورد درخواست باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا از کنگره برای دریافت مجوز مبارزه با داعش، با شبکه سیانان گفتوگو میکرد، در اظهاراتی مهم به نقش متحدان آمریکا در شکلگیری گروه تروریستی داعش، اذعان کرد و گفت: این اقدام با هدف مبارزه با حزبالله صورت گرفت.
وی در مصاحبه با سی ان ان گفت: «ببینید، داعش با منابع مالی دوستان و متحدان ما شکل گرفت… چراکه وقتی شما کسانی را میخواهید که باید تا پای مرگ با حزبالله بجنگند، نمیتوانید اطلاعیه بدهید و بگویید بیائید در جنگ ثبت نام کنید، چون میخواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، بلکه شما میروید دنبال آدمهای متعصب، میروید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آنها هستند که حاضرند با حزبالله مبارزه کنند.»
بنا به گفته کلارک بنظر می رسد خود آمریکا هم در این کار دخالت مستقیم دارد. چون ژنرال در ادامه صحبت با به کار بردن صیغه جمع گفت: «ما فرانکنشتاین آفریدیم.»
پیش از این وسلی کلارک ضمن اشاره به توجیههای ساختگی سران وقت آمریکا برای حمله به عراق و افغانستان اظهار داشت بود: « آمریکا بعد از بحران ۱۱ سپتامبر تصمیم گرفته است تا به ۷ کشور حمله کرده و دولتهای آنها را ظرف ۵ سال از پای درآورد.»
وی در تاریخ دوم مارس ٢٠٠٧ در مصاحبه با امی گودمن، روزنامه نگار و مجری شبکهی «حالا دموکراسی»، اظهار می کند:
“حدود ده روز پس از حوادث یازده سپتامبر (سال ۲۰۰۱میلادی) به پنتاگون رفتم. پس از آنکه با دونالد رامسفلد (وزیر دفاع وقت) و پل ولفوویتس معاون وی دیدار کردم به طبقه پایین آمدم تا با برخی از کسانی که تحت امر من بودند ملاقات کنم. یکی از ژنرالها مرا صدا کرد و گفت سرورم تو باید بیایی و با من برای مدتی صحبت کنی. به او گفتم اما تو کار داری؟ گفت نه. ما تصمیم جنگ با عراق را گرفته ایم. این حرف برای حدود بیستم سپتامبر آن سال (سال ۲۰۰۱میلادی) است. به او گفتم ما با عراق بجنگیم!؟ برای چه؟ گفت نمی دانم. سپس او (ژنرال آمریکایی) به من گفت: گمان می کنم آنها (تصمیم گیران جنگ) کاری به جز این ندارند. به او (ژنرال) گفتم هیچ دلیل و مدرکی پیدا کرده اید که نشان دهد بین او (صدام) و القاعده ارتباط وجود دارد؟ گفت نه. هیچ مطلب جدیدی در این خصوص وجود ندارد.”
کلارک افزود: “این شخص (ژنرال) گفت «اما آنها به سادگی تصمیم حمله به عراق را گرفتهاند. این شخص سپس به من گفت اما گمان می کنم ما نمی دانیم با تروریسم چه می کنیم ولی نیروی نظامی قدرتمندی داریم و می توانیم نظامها را سرنگون کنیم. این شخص سپس گفت گمان می کنم تنها ابزار ما قدرت نظامی است که به مثابه چکش است و هر مشکلی نیز باید همانند یک میخ به نظر برسد و با این چکش حل شود.
پس از چند هفته به دیدگاه این شخص فکر کردم در آن زمان ما بمباران هوایی در افغانستان را آغاز کرده بودیم. به این شخص گفتم آیا همچنان تصمیم ما برای حمله به عراق به قوت خود باقی است؟ او گفت حتی بدتر از این! سپس در دفترش خم شد و یادداشتی را برداشت و گفت: من همین الان این یادداشت را از دفتر وزیر دفاع در طبقه بالا دریافت کردم. سپس گفت : «این یادداشتیه که توضیح میده چطوری میخوایم ٧ کشور رو در مدت پنج سال بگیریم! [این کار] با عراق شروع میشود، بعد سوریه ، لبنان، لیبی ، سومالی ، سودان ، و با ایران به پایان میرسد.”
اعتراف بایدن و هیلاری کلینتون
پیش از این جو بایدن معاون رئیسجمهور آمریکا نیز در سخنانی که بسیار خبرساز شد و وی را به سه بار عذرخواهی وادار کرد، اذعان کرد که متحدان آمریکا در خاورمیانه برای تغییر نظام در سوریه، به شکلگیری گروههای تروریستی کمک کردهاند.
هیلاری کلینتون وزیرخارجه سابق آمریکا نیز در کتاب خود با عنوان «گزینههای دشوار» سخنان غافلگیر کنندهای را مطرح ساخته و اذعان کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه است.
وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود که اخیرا در آمریکا چاپ شد، نوشته است: “ما وارد جنگ عراق، لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود اما ناگهان انقلاب مصر در ۳۰ ژوئن رخ داد و همه چیز ظرف ۷۲ ساعت تغییر کرد. من به ۱۱۲ کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی(داعش) در روز ۵ / ۷ / ۲۰۱۳ اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم.”
راز بقای داعش
این اظهارات در واقع پاسخی است به سوال پایگاه اینترنتی انگلیسی میدل ایست آی که روز سه شنبه ۲۵ بهمن ماه۱۳۹۳، طی تفسیری آن را راز داعش نامید. منظور اشاره به این امر است که علیرغم آنکه علاقه به این سازمان تروریستی در منطقه محدود است چه شده که داعش توانسته بسرعت در منطقه گسترش یابد؟ این پایگاه در ادامه می نویسد:
“برخلاف القاعده که حتی زمانی هم که در بحبوحه عملیات خشونتبار بود باز مورد ستایش اقشار متفاوت جامعه قرار می گرفت. بعدا حتی سلفی ها هم اینجا و آنجا از حمایت داعش دست کشیدند. آنچه حیرت انگیز است این است که داعش از خود راهبردی ندارد ولی عملیاتش بگونه ای توجیه ناپذیر و اسرار آمیز هماهنگ با نیروهائی است که برای حضور نظامی دائمی در منطقه دنبال بهانه می گردند، با این استدلال که کانون بحران خاورمیانه آرام نخواهد شد مگر با دخالت نظامی .”
برژینسکی و راهبرد «صبر استراتژیک»
پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳(۱۹ فوریه ۲۰۱۵) برژینسکی در گفتگوی زنده با برنامه هفتگی «مورنینگ جو» شبکه ام. اس. ان. بی. سی. سخنان مهمی بیان کرد. وی بار دیگر به نوعی به راهبرد «صبر استراتژیک» امریکا اشاره کرد و تلویحا از پیش برد سیاست های امریکا به صورت غیرمستقیم و توسط کشورهای منطقه سخن گفت.
مجریان شبکه تلویزیونی ابتدا گفتند که مواضع جب بوش و هیلاری کلینتون، دو نامزد احتمالی ریاست جمهوری در انتخابات ۲۰۱۶، در مسئله خاورمیانه و داعش به یک اندازه نامشخص و مبهم بود و نظر برژینسکی را در مورد سیاست دولت آمریکا در قبال داعش پرسیدند.
برژینسکی گفت: در منطقه خاورمیانه خیزش سیاسی عظیمی علیه قدرتهای استعماری سابق و علیه آمریکا، به دلیل مسئله عراق، در حال وقوع است. به این دلیل، آمریکا به سادگی میتواند در منطقه به دشمن شماره یک تبدیل شود و این به سود ما نیست.
برژینسکی افزود: آمریکا باید تنها و تنها در موارد بسیار ضروری، مانند مواردی که شهروندان ما در خطر قرار میگیرند، در خاورمیانه دخالت نظامی کند نه بیش از این. آمریکا به جای مداخله نظامی باید به یکایک دولتهای منطقه که بین آنها نیز اختلاف است، در مبارزه با داعش کمک کند. فهرست نیازهایشان را بخواهد و برآورده کند. بدترین راهکار این است که ما به تنها قدرت در حال جنگ با نیروی شرّ در خاورمیانه تبدیل شویم.
وی افزود: ما نباید به «قیم اصلی» خاورمیانه تبدیل شویم وگرنه وارث دوران استعماری تلقی شده و بیش از این منفور خواهیم شد. ما نباید وضع را بدتر کنیم. دوران استعماری مرده و ما نباید خود را به آن متصل کنیم.
برژینسکی در پاسخ به پرسشی درباره خطراتی که رژیم صهیونیستی را تهدید میکند گفت: اسرائیل در خطر نیست زیرا به اندازه کافی قوی است که بتواند به تنهایی حریف دولتهای عرب منطقه شود. خطر برای اسرائیل زمانی است که داعش پیروز شود. اگر استراتژی که من میگویم تحقق یابد این خطر از اسرائیل دور میشود. ولی اگر ما و اسرائیل در نقش قیم اصلی منطقه عمل کنیم تمامی منطقه علیه ما متحد خواهد شد.
بنابراین امریکا طبق اظهارات صریح برخی مقامات خود، پس از یازده سپتامبر تصمیم به لشگرکشی به منطقه و حمله به افغانستان، عراق، لبنان، سوریه و درنهایت ایران می گیرد اما همه چیز طبق برنامه آنها پیش نمی رود، هزینه های جنگ های افغانستان و عراق، شکست رژیم صهیونیستی در برابر حزب الله و حماس و تقویت محور مقاومت، گسترش نفرت از امریکا در میان ملت های منطقه و بیداری اسلامی از مهمترین دلایل شکست این سناریو بود.
از این پس امریکا با تغییر سناریو می کوشد با همراهی متحدین خود در منطقه و ایجاد نسل جدیدی از القاعده (داعش) نوعی جنگ فرقه ای و نیابتی را علیه محور مقاومت شکل داده و بیداری اسلامی را نیز منحرف سازد(که البته تا حدودی موفق هم شدند) ضمن آنکه با ائتلاف سازی علیه فرانکشتاین خود ساخته، تلاش می کندخود را از نقش آفرینی مستقیم و قیم مآبانه دور سازد. اما چاقوی دست ساز داعش یا همان فرانکشتاین نشان داده است که چنانچه اندکی تیزتر و بزرگتر شود دیگر توسط صاحبان آن قابل کنترل نخواهد بود و چه بسا دست صاحب خود را نیز ببرد. راهبرد «ناامنی پایدار» در منطقه توسط «داعش کنترل شده » کماکان ادامه خواهد داشت.
پینوشت
فرانکشتاین:
فرانکنشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکههای بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگتر از یک انسان معمولی میسازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیههای ناشی از دوختن به چشم میخورد.
این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش از دست شرارتهای او فرار میکنند. هیولایی که که خالقش نیز نمیتواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن میشود. در داستان، فرانکنشتاین سازنده موجود است و مخلوق یک هیولا است. هیولا فقط هیولا است و هیچ اسمی ندارد، اما به مرور زمان آن هیولا به نام خالق خویش به فرانکنشتاین معروف شدهاست.
————————————–
• منابع:
http://www.faz.net/aktuell/politik/ausland/tuerkei-und-amerika-bilden-syrische-rebellen-aus-۱۳۴۳۸۹۱۶.html
http://www.democracynow.org/۲۰۰۷/۳/۲/gen_wesley_clark_weighs_presidential_bid
http://www.middleeasteye.net/columns/islamic-state-mystery-anti-history-historic-phenomenon-۱۵۸۳۱۷۹۹۳۲
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۳۱۲۰۱۰۰۰۳۹۴
منبع: پایگاه تبیین