به گزارش مشرق، روزنامه شرق در این زمینه با 4 سال سکوت و لاپوشانی مینویسد: تیم اقتصادی کابینه یازدهم، صدای واحد نداشت. هفت صندلی به شکل مستقیم در هیئت وزیران اقتصادی است و کرسیهای دیگر هم به شکل غیرمستقیم درگیر اقتصادند؛ حسن روحانی دیگر مردان نزدیک به خودش را هم از میان افراد اقتصادی برگزید؛ معاون اولش، رئیس دفترش، سخنگوی دولتش و دو نفر از معاونانش هم افرادی بودند که پیش از حضور در دولت تدبیر و امید، سابقهای اقتصادی داشتند.
این به خودی خود نشان از اهمیت این حوزه برای رئیسجمهوری یازدهم ایران بود. شاید همین تعداد بالای مردان اقتصادی بود که قدرت صدای واحد را در این حوزه از دولت گرفت. محصول این چندصدایی، فقیر ماندن قوه مجریه در داشتن برنامه منسجم اقتصادی شد؛ نکتهای که هم اقتصاددانان اصلاحطلب آن را تذکر میدهند و هم جناح مقابل به آن میتازند. به گواه اقتصاددانان منتقد، باید هر چه سریعتر به صدایی واحد برسد که از دل آن برنامهای منسجم، راهبردی و توسعهای بیرون بیاید؛ نکتهای که ممکن است پاشنه آشیل دولت شود.
شرق به نقل از حسن راغفر مینویسد: حوزه اقتصاد به راستی پاشنه آشیل دولت بود؛ حوزهای که حتی به گواه همطیفان دولت، نقد بسیار به آن وارد بود. مخالفان هم برای جلب آرای عمومی بر این بخش دست گذاشتند؛ هر چند عملکرد مردم در این انتخابات، بازهم رای دادن به آقای روحانی بود، اما این کنش الزاما به معنای تایید سیاستهای اقتصادی دولت یا رضایت از شرایط اقتصادی نبود.
راغفر میافزاید: گروهها و دهکهای پایین معیشتی مغفول ماندهاند. به نظر میرسد جناح اصلاحطلب نیاز دارد تا از امروز به فکر چهار سال دیگر باشد و مشقهایش را برای شب آخر نگذارد؛ آنها اگر در این چهار سال پیش رو نتوانند با تغییر درست سیاستهای اقتصادیشان تغییری محسوس در سطح زندگی و معیشت مردم ایجاد کنند، چهار سال دیگر شکستی سخت از رقیب خواهند خورد. با این حساب نیاز به تغییر سیاستهای اقتصادی دولت، نیازی جدی است. از این منظر، تغییر سیاستها به قطع، به تغییر سیاستگذاران نیاز دارد؛ یعنی این سیاستها زمانی اصلاح و کاربردی میشود که مردان سیاستگذار اقتصادی تغییر کرده باشند. در چنین شرایطی باید گفت نگاهی به مردان اقتصادی کابینه دولت تدبیر و امید حکایت از اغتشاش آرای آنها دارد.
محمدقلی یوسفی دیگر کارشناس اقتصادی حامی دولت هم گفته است: با همه آنچه در مدح برجام گفته شد، باید توضیح داده شود متاسفانه از نظر اقتصادی دولت یازدهم عملکرد خوبی را به نمایش نگذاشته است. افراد اقتصادی که در راس سیاستگذاری و تصمیمگیری برای اقتصاد هستند، درک درستی از مصائب اقتصاد کشور نداشتهاند؛ آنها مشکل را اشتباه دریافتهاند و به همین دلیل از این شاخه به آن شاخه پریدن را در نوع سیاستگذاریهایشان میتوان دید. به نظر میرسید آنها بیشتر در تلاش برای برقرار کردن سیاستهایی هستند که نهادهای بینالمللی توصیه میکنند.
وی تصریح کرد: به نظر میرسد بزرگترین ضعف دولت در تصمیمسازی اقتصادی، دستکاری سیاستهای پولی بوده است. متاسفانه دولت آقای روحانی به جای آنکه در اقتصاد تیمی منضبط داشته باشد، خط مشخصی را در سیاستهای اقتصادیاش دنبال نکرده است.
در سطح اقتصاد کلان، پرواضح است که ایجاد اشتغال، باید مهمترین برنامه دولت باشد. منابع باید از بخشهای مولد خارج و هرچه سریعتر به تولید واریز شود. در همین راستا، مهمترین اولویت اقتصاد، صنعت و کشاورزی است. این دولت به افرادی نیاز دارد که هم به کار و هدفی که قرار است انجام دهند، معتقد باشند؛ هم سرنوشت ایران برایشان مهم باشد؛ هم دانش این کار را داشته باشند. و در نهایت همه با هم در یک جهت حرکت کنند.
میخواهم صادقانه بگویم، مباحثی مانند تورم و رکود گرچه شاخصهایی مهم در اقتصاد هستند؛ اما شاخصهایی در عین حال فریبنده هم هستند. این شاخصها و آثارش بر زندگی مردم به میزان زیادی مبهم است. اینها را میشود به هر شکلی نشان داد؛ اما باید تاکید شود اگر سیاستهای اقتصادی دولت اصلاح نشود، موضوع بیکاری مانند یک بمب ساعتی عمل خواهد کرد که در آیندهای نه چندان دور به یک بحران اجتماعی تبدیل میشود.