به گزارش مشرق، بهترین آرزوی انسان این است که در دنیایی زندگی کند که هرگز در آن جنگ و خون ریزی نباشد. همین آرزو می تواند بشریت را به سوی مهدویت فراخواند، زیرا وعده ظهور در حقیقت برآورده شدن این آرزوی زیبای بشریت است. قرآن کریم نوید پیروزی حق بر باطل و حکومت صالحان را داه است که جمعی از انسانهای پاکدل به این نوید دل خوش کرده و تلاش می کنند تا آن دوران را درک نمایند.
اما سوال این است که آیا نشانه هایی در بشر پیدا شده است که انسان احساس کند می تواند بدون تقویت توان نظامی آرامش پیدا کند؟ آیا زیاده خواهی بشر رو به خاموشی است؟ آیا نوع خلقت بشر امروزی، به گونه ای است که شُحّ و افزون طلبی در او وجود ندارد؟ آیا با گفتگوی صرف می توان بشر تربیت نایافته را به خیرخواهی و قناعت از ظلم کشاند؟
سابقه ظلم تا کجاست؟
سابقه ظلم به داستان قابیل و ستمش به هابیل بر می گردد؛ آن هم در حضور پیامبر الهی یعنی حضرت آدم (ع)؛ در آن دورانی که ریشه گناه، فقر نبود، مواد مخدر نبود، دوستان ناباب نبود، ماهواره ها و فضاهای مجازی نبود، لقمه حرام نبود و بالاخره هیچ ابزار گناه نبود، اما در عوض، درون قابیل، نفس ویرانگری بود که او را به این ظلم تشویق می کرد، به گونه ای که با میل، دست به چنین گناهی زد؛ «فَطَوَّعَت لَه نَفسُه قَتلَ أَخِیهِ فَقَتَلَه».
به نظر می رسد عامل زیاده خواهی و قتل و غارت در نفس رها شده انسان و شُحّ جنجال آفرینی است که بشر در کنترل آن ناتوان مانده است و فرمان جلو گیری از شُح که دوبار در قرآن صادر شده است به فراموشی سپرده شده است. «وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِه فَأُولَئِکَ هُمُ المُفْلِحُون» بشری که می توانست با کنترل زیاده خواهی، راه فلاح و رستگاری را طی کند با رها کردن نفس، دنیایی را به آتش کشیده است.
با وجود چنین نفس زیاده خواه، به خصوص در دنیای امروز، به ویژه صهیونیست جنایتکار که با سرعت در گناه و کفر و مال حرامخواری، گوی سبقت را از همه ربوده است، «وَتَرَی کَثِیراً مِّنْهُم یُسَارِعُون فِی الإِثْمِ وَالْعُدْوَان وَأَکْلِهِم السُّحْت»، شمشیر را در غلاف نگه داشتن، سادگی نیست؟
گفتگوی تمدن ها، کافی نیست!
سایه جنگ توسط میل به زیاده خواهی و خودخواهی انسان همیشه بر سر جوامع بوده و هست و خواهد بود و بسیار ساده انگاری است که با گفتگوی تمدن ها به تنهایی بتوان این سایه را برداشت. سایه جنگ تنها می تواند با نگاه درست به زندگی بی اثر شود، نه برداشته شود. کسانی همیشه از جنگ می ترسند که قصد زندگی هزار ساله آن هم به هر قیمتی دارند. همانطور که به تعبیر قرآن، یهود از مشرکین به زندگی حریص ترند تا آنجا که دوست دارند عمر هزار ساله داشته باشند؛ «وَلَتَجِدَنَّهم أَحْرَصَ النَّاس عَلَی حَیَاه وَمِن الَّذِین أَشْرَکُواْ یَوَدُّ أَحَدُهُم لَو یُعَمَّر أَلْف سَنَه»
کسانی از جنگ می ترسند و همیشه سایه ترس بالای سرآنهاست که چیزی برای از دست دادن دارند و آن هم زندگی حیوانی است. نه مومنینی که به تعبیر قرآن احدی الحسنین اند و چه بکشند و چه کشته شوند پیروز میدان هستند. «قُل هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْن».
سایه ترس همیشه بالای سر کسانی است که اعتقادی به زنده شدن ندارند و باوری به قیامت و در نهایت به شهادت ندارند و قرارشان این است که با هرقیمتی ولو زیر سایه ذلت زندگی کنند، اما هرگز سایه ترس بالای سر تربیت یافتگان مکتبی نیست که به عاشورا متصل است و همیشه فریاد «هیهات منا الذله» را زمزمه می کند و مرگ با عزت را به از زندگی ننگین می داند.
مراقب باشیم
لذا باید مراقب باشیم تحت عنوان تمام کردن جنگ (که البته آرزوی همه است) سایه ترس از جنگ را همیشگی نکنیم و این ترس دائمی را جایگزین سایه حق پذیری و روحیه مبارزه با کفر ننماییم.
فراموش نکنیم طواغیت برای ادامه حیات استکباری خود سایه ترس را بالای سر اقوام خود گسترانیدند تا ذلیلانه از آنها تبعیت کنند و عمری تن به مرگ حقیقی بدهند تا روزی زندگی خفت بارشان از سوی دشمن تهدید نشود؛ که قرآن این اقوام ترسو را به فاسق یاد می کند و از آنها تبری می جوید. «فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ» همان اتفاقی که در کربلا افتاد و ترس از جنگ و مُردن، مردم را به کشتن اباعبدالله (ع) وادار نمود. بدانیم تا زمانیکه مشرک هست فریاد برائت نیز خواهد بود.
اجازه ندهیم به خاطر کسب چند رأی بیشتر، هویت خویش را فراموش کنیم و خودبیگانگی را جایگزین خود باوری نماییم.
کد خبر 722106
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۶
- ۰ نظر
- چاپ
مراقب باشیم تحت عنوان تمام کردن جنگ (که البته آرزوی همه است) سایه ترس از جنگ را در کشور همیشگی نکنیم و این ترس دائمی را جایگزین سایه حق پذیری و روحیه مبارزه با کفر ننماییم.
منبع: جهان