سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
روزی سه بار بعد از غذا
«اگر امروز مشکلات اقتصادی، گرانی و بیکاری داریم به خاطر این است که یک دولت کارآمد و مدیریت درست در کارها صورت نگرفته است».
این عبارات در هر مقطع و مرحلهای که مشکلات مردم باقی مانده باشد، قابل بیان است ولی اگر کسی این جمله را بگوید و بعد هم مدت مدیدی- مثلا به اندازه عمر یک دوره ریاست جمهوری- بر مصدر امور تکیه بزند و بازهم وضع همان باشد، آنگاه چه باید گفت!؟
آنچه در ابتدای این نوشتار خواندید، سخنان جناب روحانی است که در خرداد 92 و به فاصله اندکی قبل از انتخابات ریاست جمهوری بیان شده بود.
اکنون قریب چهارسال از آن روزگار گذشته و سه شاخص مورد نظر آقای روحانی یعنی «مشکلات اقتصادی، گرانی و بیکاری» پیش چشم مردم است و با همین سه شاخص میتوان پی برد که در این مدت «یک دولت کارآمد با مدیریت درست» داشتهایم یا نه!؟
دیروز روزنامههای اصلاحطلب، با خوشحالی زایدالوصف و حالتی ظفرمندانه، از اجماع اصلاحطلبان برای معرفی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری خبر دادند و بیاختیار این تصور را ایجاد کردند که شخصی توانمند و تازهنفس با برنامههایی که مشکلات معیشتی، بیکاری، رکود، گرانی و ... را برطرف میکند، به میدان خواهند فرستاد. اما وقتی اسم رئیس دولت کنونی به عنوان برگزیده آن جریان سیاسی مطرح شد، فرجام کار از همین طلیعه معلوم شد!
اکنون نمیتوان انکار کرد که هر آنچه در تبلیغات انتخاباتی به عنوان وعده موجب جلب رای مردم شد، به همان شکل دستنخورده باقی ماند و هرگز جامه عمل به خود نپوشید و فقط در همه این سالها بارها و بارها تکرار شد!
نمیتوان انکار کرد که سخنان رئیسجمهور محترم در طول دوره دولت یازدهم، تماما شبیه یک نامزد انتخاباتی است و اگر آنها را بدون عنوان گوینده مرور کنیم، به این نتیجه میرسیم که یک رقیب جدی و برنامهدار انتخاباتی، از وضع موجود به تنگ آمده و با بیان این سخنان میکوشد رای و نظر مردم را جلب کند تا با آمدنش، نور امید بر دلها بتاباند!
اکنون کاندیدای چهارساله (!) اعلام حضور کرده و طبیعتا تلاش میشود رای مردم به سوی وی جلب شود اما یک فرق کوچک با دوره قبل وجود دارد فرقی که میتواند- و به لحاظ منطقی باید- در تصمیمها و انتخابها اثر بگذارد.
چهار سال قبل ممکن بود به مردم وعده داد که ما هم چرخ سانتریفیوژ را میچرخانیم و هم چرخ معیشت مردم را! (برنامه گفتوگوی رئیسجمهور با دوربین)
ممکن بود به مردم وعده داد که چنان از درآمد سرشارتان میکنیم که اصلا به 45 هزار تومان یارانه احتیاجی نداشته باشید.(گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور)
ممکن بود به مردم وعده داد که به جای ایجاد اشتغال برای جوانان خارجی، برای جوانان و نخبگان کشور شغل ایجاد میکنیم . (سخنان رئیس جمهور در مناظره انتخاباتی)
ممکن بود به مردم وعده داد با کدخدا میبندیم و همه تحریمها را در یک حرکت بزرگ برطرف میکنیم و رفاه و معیشت بهتر را به ارمغان میآوریم (سخنان رئیس جمهور در مناظره انتخاباتی)
و خلاصه ممکن بود بیش از هزار وعده رنگارنگ در حوزههای مختلف به مردم داد، کما اینکه داده شد و رای مردم با همین وعدهها جلب شد.
اما اکنون چه!؟ باز هم قرار است با وعده روبرو شویم!؟ تفاوت مهم امروز با آن روزها این است که حالا یک «کارنامه چهارساله» در پیش روی مردم است.
دولت حدود 4 سال فرصت داشته به آنهمه وعده جامه عمل بپوشاند و هیچ مانع و رادعی هم در کار نبوده است. مجلس و رئیس آن تمام قامت در همراهی و همسویی دولت بودهاند و کمترین مشکلی هم وجود نداشته. به گفته خود دولتمردان، فروش نفت هم به بیش از دو برابر رسیده است، پولهای بلوکه شده آزاد شد و روابط تجاری با دنیا برقرار شده است. اینها همه سخنانی است که خود دولتمردان، بارها بیان کردهاند. با این پیش فرضها کارنامه دولت چگونه است؟
برای دریافتی واقعی از آنچه در دولت تدبیر و امید بر کشورمان رفته،به این نمونهها توجه کنید:
1- خرداد 92، اوج وعدهها برای ایجاد اشتغال بود. آن روز دولتمردان امروزین، بیکاری 13 درصدی را دون شان جامعه میدانستند و شعار میدادند که چنین و چنان میکنند . حالا اعلام میشود که بیکاری به 12 درصد رسیده است! این عدد بدان معنی است که از هر یکصد جوینده شغل، تنها 12 نفر موفق نمیشوند شغلی مناسب پیدا کنند و 88 نفر باقیمانده به شغل مطلوب دست پیدا میکنند! آیا واقعا چنین است!؟ اکنون بیکاری به حدی نگرانکننده شده که حتی مقامات دولتی هم درباره آن هشدار میدهند. حتی کارشناسانی که نزدیکترین ارتباط فکری و مشربی را با دولت دارند، صراحتا ادعاها و آمارها را ساختگی و دروغ میخوانند! دو روز قبل حسین راغفر با دروغ خواندن ادعای ایجاد 700 هزار شغل در دولت یازدهم، ضمن تشریح مبانی نرخ مورد ادعای دولت در محاسبه نرخ بیکاری و بیان اینکه حتی افرادی با 15 ساعت کار در هفته (2 ساعت در روز)هم از نظر دولتمردان شاغل محسوب میشوند(!) نرخ بیکاری واقعی را 35 تا 40 درصد اعلام کرده بود! البته در برخی استانها این عدد، به بیش از 60 درصد رسیده و بارها و بارها دلسوزان درباره آثار و تبعات آن هشدار دادهاند.
2- در تبلیغات انتخاباتی، برای رفع معضل بیکاری، بر پرهیز از واردات بیرویه تاکید شده بود. اکنون و 4 سال پس از آن وعدهها، افزون بر واردات رسمی، قاچاق وسیع و ویرانگر، کمر صنعت و تولید را خم کرده و دهها هزار کارخانه و کارگاه تولیدی را به تعطیلی کشانده است. دیروز یک مقام مسئول در اتحادیه پوشاک خبر داده بود که افزون بر مبادی رسمی، هر ساعت شش کانتینر پوشاک قاچاق به کشور وارد میشود! این برای نابودی صنعت پوشاک کافی نیست!؟ ایران چهارمین کشور دارنده معادن سنگ در جهان است اما واردات وسیع سنگ – حتی سنگقبر- از هند، چین و ترکیه و ... معدنداران و تولیدکنندگان داخلی را به خاک سیاه نشانده و به ورشکستگی کشانده! هرکس میتواند با نگاهی به اطراف خود، هجوم کالاهای وارداتی را ببیند و این فهرست را تکمیل کند تا میزان تحقق آن وعده آشکار شود.
3- بهبود ارتباط با جهان(جهان یعنی آمریکا و اروپا!) بارها و بارها به عنوان وعده و اکنون به عنوان دستاورد به مردم تحویل داده شده است. اما در عالم واقع هم چنین شد!؟ وزیر فرانسوی در خاک ما، سخنان یاوه و تحقیرآمیز به زبان میآورد و مقامات دیپلماتیک لب از لب باز نمیکنند! هنوز نخستوزیر سوئد از سفر به ایران به خاک خود بازنگشته، نماینده کشورش در سازمان ملل، طراحی قطعنامه حقوق بشری علیه ایران را کلید میزند! رئیس جمهور آمریکا مانع سفر ایرانیان به کشورش میشود و دولتمردان ایرانی حتی به اندازه مقامات عراقی هم واکنش نشان نمیدهند و ....! در مقام عمل و فایده اوجگیری این روابط هم شاهد هیچ دستاوردی نیستیم. حتما ادعای باز شدن هزار ال سی در یک روز تعطیل را به یاد دارید! حالا و با گذشت 14 ماه از آن ادعای خلاف واقع، یک مقام ارشد اتاق بازرگانی اعلام کرده: «حتی یک السی هم برای صادرات باز نشده است»! چند ادعای خلاف واقع دیگر را میتوان برشمرد!؟
4- رشد اقتصادی و عبور از رکود، داستان تکراری و پرهیاهویی است که هر از چندی از سوی دولتمردان به مردم تحویل میشود. بر اساس سخنان رئیسجمهور محترم، در دولت یازدهم، بارها از رکود گذشتهایم! اما هنوز وی و آقای معاون اول از اینکه کشور در رکود است شاکی هستند و بر لزوم عبور از رکود تاکید میکنند! سال قبل رئیسجمهور در یک سخنرانی عمومی، به مردم مژده داد که از رکود گذشتهایم و شنوندگان بیخبر از همه چیز، به سبک برنامههای شاد تلویزیونی، با دست و جیغ و هورا همراهی کردند! آن روزها هرچه از مقامات دولتی درباره نرخ رشد - که سند روشنی برای اثبات این ادعاست- پرسیده میشد، جوابی شنیده نشد که نشد! حالا و یکسال و اندی بعد از آن ادعا، اعلام شده نرخ رشد پارسال، منفی بوده است!! چطور میتوان با اینهمه تناقض آماری، بازهم دم از صداقت با مردم زد!؟ همین حالا هم ادعا میشود نرخ رشد اقتصادی به 11/6 درصد رسیده است! فارغ از اینکه در همین ادعا هم اعلام شده کمتر از دو درصد رشد، مربوط به صادرات غیر نفتی است،خود این عدد و مقایسه آن با واقعیات اقتصادی، به اندازه کافی متناقض و البته مضحک هست و مردم با یک حساب سرانگشتی، تنها سری به افسوس تکان میدهند و ...
آنچه ذکر شد، برگی ناتمام از کارنامه جریانی است که حالا قریب 4 سال است بر مقدرات کشور مسلط بوده و با اقتصاد مردم آن کرده که شمهای از آن بیان شد.
طبیعتا جشن و پایکوبی برای معرفی مجدد همان نامزد معنا ندارد، چرا که رفتن از راهی که هیچ نتیجهای جز زیان نداشته، خوشحالی ندارد!
آن هم در شرایطی که نسخه موفقیت، پیش روی دولتمردان بود اما به اجرای آن کمر همت نبستند تا آنجا که رهبر عزیز انقلاب در دیدار اخیرخبرگان با یادآوری اینکه در سال ۹۴ نیز مسئله اقتصاد مقاومتی مورد تأکید قرار گرفته بود، افزودند: «چون آن سال» حرکت مطلوبی در عمل شکل نگرفت»، سال ۹۵ را اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نامگذاری کردیم...اگر همه کارهای ضروری در موضوع اقتصاد مقاومتی انجام شده بود، امروز تفاوت محسوسی را در اوضاع اقتصادی کشور و زندگی مردم شاهد بودیم.... به رئیسجمهور محترم هم گفتهام که بیان شاخصهای کلان خوب است «البته اگر آمارها قابل خدشه نباشد»، اما به هرحال اینها در زندگی و معیشت مردم در کوتاهمدت و میانمدت اثر نمیگذارد. رهبر انقلاب اسلامی در ادامه افزودند: «شکایات مردم و دیدگاههای صاحبنظران بهدست ما میرسد و باید در مسائلی نظیر تولید، اشتغال، از بین بردن رکود به معنای واقعی کلمه، قاچاق و واردات و صادرات بهگونهای عمل کرد که مردم تأثیر آن را در زندگی خود کاملاً احساس کنند اما اکنون اینگونه نیست.»
اقتصاد مقاومتی، نسخهای برای عمل است و اگر بدون هیچ اقدامی، روزی سه بار بعد از غذا هم ذکر آن گرفته شود، هیچ اتفاقی نمیافتد! اقدام و عمل گمشده دولت یازدهم است.
بهاری دیگر در راه است و صدای پایش آهسته، آهسته به گوش می رسد، شمیم جانبخش و دلنوازش کم کم مشام روح و جان را می نوازد، دل آبستن زمین و زمان در آستانه زایشی دیگر باره قرار گرفته، غنچه ها حال شکفتن پیدا کرده اند ، «هزاران» خوش الحان و بلبلان نغمه خوان شوق سرودن دارند، رودها میل جاری شدن و «سروهای سهی» حال قد کشیدن پیدا کرده اند، زمین خفته در خواب زمستانی حالا عجیب شوق بیداری و دلبری دارد دلبری و فریبایی با آب های جاری رودخانه هایش با رویش و شکفتن دوباره غنچه ها و گلها و سبزشدن دامان پر برکتش، وه که چه ولوله شورانگیزی در جان طبیعت افتاده برای خودآرایی ودل فریبی و عرضه زیبایی های چشم نواز و روح انگیز این عروس بس آراسته و زینت یافته به دست آفریدگار هستی.
بهار خرامان خرامان پا در راه گذاشته و چند روز دیگر با عبور و پشت سرگذاشتن زمستان خوش بارش و پربرکت با خورجین و کوله بار و دامنی پر از نعم الهی، مردمان را در ضیافت و میهمانی «سبز آیین» ، «نوروز»ی دیگر میزبان می شود.
خدای خالق همه نعمت ها، زیبایی ها و مهربانی ها را به خاطر الطاف بی کرانش به اندازه قطرات باران فرو فرستاده اش بر زمین و به اندازه تمامی سیارات و ستارگان هفت آسمانش شکر می گزاریم.
هزاران هزار شکر برای آفرینش همه فصل های حیات و طبیعت و زندگانی که هرکدام زیبایی ها و برکات خاص خود را دارند و صد هزاران شکر که باز فرصتی برای درک بهار و نوروزی دیگر می یابیم آن هم نوروز و بهار طبیعتی که امسال علاوه بر معطر بودن به عطر تمامی گل های بهاری به عطر جانبخش و روح نواز میلاد یاس نبوی آن «دردانه» بی مثال هستی معطر شده و درک «بهاری فاطمی» را برایمان تقدیر فرموده دادار هستی بهارمان، نوروزمان و هر روزمان را سبز، سبز نبوی و علوی و فاطمی مقدر فرماید. آن قدر سبز و پاک که هیچ گاه پندارمان، گفتارمان و کردارمان به پلشتی و پلیدی آلوده نشود، و هر لحظه و در تمامی دقایق هستی مان خیر آدمیان، خیر کشورمان و عاقبت به خیری و خوش سرانجامی تمامی بندگان خدا و خصوصا جوانان را از محضر حضرت حق طلب کنیم.
نمی خواهم این «بهاریه» و قلمی را که به یمن و برکت در پیش بودن بهار و «نوروز» تلاش بر «سبز نویسی» کرده به سمت و سوی «سیاه نویسی» سوق دهم اما شاید گریزی نباشد که برای حفظ سبزی طبیعت و زندگی و در پیش داشتن و تداوم «نوروزهای سبز» بسیار اشاره وار کلامی چند از جنس دیگر بنویسم.
حفظ محیط زیست وظیفه همگانی
1 – برای حفظ محیط زیست خود و آیندگان، با اندیشه و عمل سبز و آگاهانه، حرمت طبیعت و محیط زیست شهر و روستا و کشورمان را پاس بداریم، همین آب ها و جنگل های به نسبت اندکمان را آلوده نکنیم، آتش به جان درختان نیندازیم، دل طبیعت زیبا را این نعمت خدادادی را با عملکرد نامناسب خود خصوصا در جریان سفرهای نوروزی خون نکنیم.
چهارشنبه سوزی را بسوزانیم
2 – چهارشنبه سوری مهربانی را که در فرهنگ ایرانی ما ریشه تاریخی دارد به «چهارشنبه سوزی» جفا و پشیمانی و مرگ آفرینی بدل نکنیم.
چطور می توان فراموش کرد داغی که همین چند روز پیش بر دلهایمان گذاشته شد و 7 نوگل نوجوان 13 تا 15 ساله عزیزمان که قرار بود در کنار خانواده هایشان بهار و نوروزی دل انگیز را تجربه کنند در آتش مواد محترقه جان باختند، چرا هیزم جهنمی «چهارشنبه سوزی» را برای همیشه نمی سوزانیم و خاکسترش را برای همیشه دفن نمی کنیم؟
در بهار طبیعت خود و دیگران را سیاه پوش نکنیم
3 – ایام نوروز هنگامه فراوانی و پیک مسافرت و گردشگری است. باور کنیم که با رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و ظرافت های رانندگی در جاده رعایت سرعت مطمئنه، سبقت بی جا نگرفتن و در حال خستگی و خواب آلودگی رانندگی نکردن و طی مسیر را جزو سفر دانستن و البته با کمی صبر و گذشت می توان خاطرات شیرین سفر را برای خود و دیگران به یادگار گذاشت و از وقوع تصادفات و به کام مرگ کشاندن خود و دیگران جلوگیری کرد. از خاطر نبریم که براساس اعلام رئیس پلیس راهور تنها در نوروز سال 95، غیر از آمار مجروحان و معلولان حوادث رانندگی، 389 نفر از عزیزان و هموطنانمان در این ایام قربانی سوانح رانندگی شدند و خانواده های فراوانی داغدار و در غم و عزای این عزیزان سیاه پوش.
آری حتما می توانیم و باید و وظیفه داریم محیط زیستمان را حفظ کنیم و سبز نگاه داریم و بتوانیم نفس بکشیم و زندگی کنیم، حتما می توان و باید دیو سیاه و مهلک چهارشنبه سوزی را بسوزانیم و برای همیشه دفنش کنیم.
و می توانیم و باید در سفرهای نوروزی جان و حیات خود و خانواده و دیگران را زنده و سبز نگاه داریم و طبیعت سبز بهار و «نوروز»مان را سیاه نپوشانیم.
راه برونرفت از وضع موجود
بر این اساس چشمانداز آینده در این عرصه به معنای آن است که بعد از انتخابات بهرغم هر نتیجه تحریمها تشدید شده و مشکلات اقتصادی مردم افزایش مییابد. آنها علت اصلی این تصمیم را در این میدانند که همانگونه که تحریمها توانست دولت یازدهم را در این مسیر قرار دهد که زمینهساز تعطیلی یا کند کردن بخش عمدهای از فعالیتهای هستهای ایران شده و غرب هم از این طریق فرصت بیشتری برای نفوذ در ایران پیدا کرد، تشدید تحریمها با استمرار شرایط کنونی در دستگاه اجرایی کشور، میتواند غرب را به مهار فعالیتهای موشکی ایران یا توقف حمایت از نیروهای مقاومت وادار سازد.
در این زمینه به چالشهای دیگری نیز میتوان اشاره کرد:
1- روند فزاینده اختلاف میان دولتمردان که تنها ابعاد اندکی از آن در موضوع سیاستهای اقتصادی و اختلاف میان بانک مرکزی، وزارت صنعت و تجارت و اقتصاد علنی شده، نشاندهنده پیچیدهتر شدن روند تعاملات میان دستگاهی است که به طور طبیعی با افزوده شدن تحریمها و تعمیم آن وضعیت دشوارتر میشود.
2- پیامدهای سیاستهای اقتصادی دولت یازدهم در طی چهار سال گذشته، عملاً به بزرگترین رقیب رئیس دولت یازدهم در انتخابات تبدیل شده است، این تیم اقتصادی که این روزها دیگر نقشه راهی برای حل مشکلات اقتصادی ندارد، با سیاستهای غلط زمینهساز شکلگیری نقدینگی هزار و 300 هزار میلیاردی شده که عملاً سد راه تولید شده است.
3- منفعت بخشی و حتی فردی به جای توجه به منافع ملی به دغدغه اصلی برخی از دولتمردان تبدیل شده است که گوشهای از آن در زمینه قیمت نهادههای پتروشیمی، در ماههای اخیر علنی شده است. این امر سبب شده است که «رانتخواری» به رویه قانونی تبدیل شده و طبعاً استمرار آن سبب میشود که ثروت برخی دولتمردان در آینده به چند برابر میزان کنونی افزایش یابد و این خود بزرگترین سد در برابر هر تحول و تغییر است.
4- هنگامیکه دغدغه اصلی شش وزیر در طول شش ماه گذشته همانگونه که وزیر ارشاد میگوید رفع محدودیت بازی «کلش او کلنز» است، طبیعی است که ولنگاری فرهنگی در عرصه جامعه غوغا کند و این سؤال در اذهان ایجاد شود که وظیفه دولت اسلامی در این عرصهها چیست، کافی است که یکبار کارنامه فرهنگی دولت یازدهم با بند اول اصل سوم قانون اساسی تطبیق داده شود، در آن صورت میتوان اعتماد به نفس موجود در ادامه راه کنونی را به ارزیابی نشست. در بند اول اصل سوم قانون اساسی آمده است: دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است که همه امکانات خود را برای ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان، تقوی و مبارزه با کلیه مفاسد و تباهی بهکار گیرد.
5- اداره کشور به صورت شرکت سهامی، نتیجهای جز رشد سهمخواهی، شرطگذاری گروهها و احزاب مؤثر در پیروزی دولت یازدهم نخواهد داشت. مجموعه مباحثی که این روزها از سوی عناصر طیفهای مختلف حامی دولت اعم از اصلاحطلب، کارگزار و... برای حال و آینده شنیده میشود، صرفاً منافع بخشی است، تا مطالبه برنامهها یا نقد انفعال دستگاههای اجرایی نسبت به نیازهای اساسی مردم که البته سبب کاهش شدید محبوبیت رئیس دولت در میان مردم شده است که متأسفانه برای عبور از آن هم به طراحی واجرای دوقطبیهای گوناگون میاندیشند.
سرمایه گذاری خارجی و تعامل با جهان
محمدکاظم انبارلویی در رسالت نوشت:
تعامل سازنده با جهان از اهداف چشم انداز بیست ساله است. کسی با آن مخالفتی ندارد و تا کنون هم به آن تفوه نکرده است. سرمایه گذاری خارجی یکی از راههای برون رفت از رکود و بهبود فضای کسب و کار و رونق تولید است. هر کس که الفبای رشد و توسعه اقتصادی را بداند ممکن نیست با آن مخالف باشد. یکی از اهداف دولت یازدهم در سیاست خارجی این بوده که در تعامل با جهان راهی برای سرمایه گذاری خارجی پیدا کند. باید دید آیا موفق بوده است؟ در گام اول برای چنین اهدافی لازم بود که گفتگوهای هستهای که در دولت گذشته هیچ گاه قطع نشد ادامه پیدا کند و ادامه پیدا کرد. دولت یازدهم با ادعای اینکه رمز و رموز دیپلماسی را میداند و بر ممشای حقوق و حقوقدانی حرکت میکند پای در این وادی گذاشت. نتیجه تلاشهای دولت از برجام سربرآورد. با آنکه قبل از انتخابات، رئیس جمهور منتخب ملت 70 درصد مشکلات کشور را ناشی از ضعف و سوء مدیریت میدانست و 30 درصد را مربوط به تحریمها، اما پس از انتخابات همه مشکلات کشور از جمله آب خوردن مردم را هم به تحریمها مربوط دانست. مجموعه تیم هستهای کشور به مردم قول دادند که تحریمها را بردارند، مردم هم پذیرفتند که هزینه آن را بپردازند.
روز توافق فرا رسید و در اولین روز اجرایی برجام رئیس جمهور محترم گفت: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق در روز اجرای توافق، تمام تحریم ها حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعه ای هم به صورتی که در قطعنامه بوده لغو خواهد شد. تمام تحریمهای مالی، تمام تحریمهای بانکی، تمام تحریمهای اقتصادی به طول کامل لغو خواهد شد نه تعلیق.»
آقای ظریف وزیر محترم خارجه و رئیس گفتگوهای هسته ای هم گفت: «کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا از روز اجرا، لغو و کلیه تحریمهای اعمال شده از سوی ایالات متحده از روز اجرا متوقف میشود. این همان است که آقا فرمودند کل تحریمها!»
بعد هم از «برجام» به عنوان «معجزه قرن»، «آفتاب تابان»، «فتحالفتوح!»، «تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در برابر ایران» و حتی «بزرگ تر از فتح خرمشهر» یاد و معرفی شد.
هر چه منتقدین مشفق گفتند؛ این چیزی که شما امضاء کردید با آنچه ادعا می کنید نمیخواند، گوش نکردند که هیچ، در عوض زبان به طعن و تمسخر و اهانت گشودند و گفتند، اینها کاسب تحریم هستند، حسودی می کنند، متوهم هستند، عقب مانده اند، عصر حجری فکر می کنند و حتی «بی دین» هستند!
باز منتقدین صبوری کردند و گفتند اینهایی که شما امضاء کردید
علی رغم بیدقتیهای حقوقی و سیاسی و دیپلماتیک، طرف شما همین را اجرا نمیکند، باز هم مسئولین دولتی بنا را گذاشتند بر بی مهری، تحقیر، توهین و ناسزا و صریحاً گفتند قبول ندارید بروید به جهنم!
امروز یک سال و هشت ماه از امضای توافق گذشته است. نه تعاملی با جهان صورت گرفته، نه سرمایه گذاری درست درمانی شکل گرفته است.
در طول حیات انقلاب اسلامی قدرتهای جهانی، منطقه ای یک حساب و کتاب برای جمهوری اسلامی باز کرده بودند و حریم و حرمت آن را رعایت میکردند اما امروز برخی از دولتهای منطقهای که قدمت آنها به نیم قرن هم نمیرسد برای ما شاخ و شانه میکشند. از قول و قرار لغو کل تحریمها خبری نیست. فهرستهای جدید از تحریمها یکی پس از دیگری به آن اضافه شده و با پررویی تمام داراییهای ایران در آمریکا و اروپا مصادره و توقیف میشود، کاری که در هیچ یک از دولتهای قبل از دولت یازدهم جرأت نمیکردند انجام دهند. دولتهای بسیاری به تهران آمدند ادای قرارداد و سرمایه گذاری خارجی درآوردند اماهیچ کدام تا کنون تحقق نیافته است.
آنها میگویند ایران هنوز تحریم بانکی است، وقتی نمیشود 2 دلار از طریق سیستم بانکی جابه جا کرد چطور میشود سرمایهگذاری کرد؟ آنها میگویند وقتی آمریکا هر روز برای ما شاخ و شانه می کشد و میگوید چرا به ایران رفتید برای سرمایهگذاری، امنیتی برای سرمایهها وجود ندارد.
این اواخر یک لشکر و حشم اقتصادی از سوئد به تهران آمدند و کلی قرارداد هم بستند با آن وضعیت زشت در منزل سفیر سوئد! دو روز بعد که به کشورشان رفتند دولت سوئد طرحی را برای تحریم کشورمان به شورای امنیت برد و دولت و ملت ما را تحقیر کرد. اما یک کلمه از همین حرفهایی که مسئولین دولتی به منتقدین میگویند، حاضر نیستند به آمریکا و اروپا به خاطر بدعهدی و نقض عهد و ادامه خصومت با ملت ایران بگویند! و عجیب اینجاست رئیس دولت به جای عبرت آموزی از این نوع تعامل با دنیا، سؤالاتی مطرح می کند که اصلاً معلوم نیست که سائل این سؤالات کیست؟
رئیس جمهور میگوید: «ما دولتی هسیتم که می گوییم باید از سرمایه گذاری خارجی استفاده کنیم، هر که می گوید نه، راه دیگری برود.» رئیس جمهور در جای دیگر نیز گفته است: «وقتی ما از تعامل با جهان سخن میگوییم بعضی ها بدشان می آید . نمی دانم چرا برخی به تعامل با جهان حساسیت دارند؟»
در پاسخ به این سؤالات رئیس جمهور محترم باید گفت؛
اولاً: چه کسی با سرمایهگذاری خارجی مخالف است جز خود سرمایه گذاران خارجی که زیر تیغ تهدید آمریکا هستند؟!
ثانیا:ً چه کسی از تعامل با دنیا بدش میآید یا حساسیت دارد؟ الان وقت طرح این پرسش ها نیست، وقت آن است که بگویند نتیجه تعامل با دنیا، آن هم با دیپلماسی التماسی چه بوده است؟
ثالثاً: خط کلی حرکت در راه دیگر، اقتصاد مقاومتی است که اگر تعامل با دنیا و سرمایهگذاری خارجی جواب نداد، حداقل این مسیر را برویم. دولت چرا در این مسیر گام برنمی دارد؟
رئیس جمهور محترم پس از گذشت یک سال و هشت ماه از امضای توافق برجام، در کنگره بین المللی روز شهید در مشهد میفرمایند: «سؤال میکنند که آیا همه تحریم ها پایان یافته؟ البته که نه!» خوب، ملت از رئیس جمهور محترم سؤال میکنند شما که یک سال و هشت ماه پیش هنگام امضای برجام فرمودید: «تمام تحریم ها حتی تحریم های تسلیحاتی و موشکی و... لغو خواهد شد نه تعلیق!» حالا چطور شده امروز می فرمایید «البته که نه!» بعد رئیس جمهور محترم در همین نشست با طرح یک پرسش اعجاب انگیزتری می فرمایند: «چرا ما واقعیتها را به خوبی و با روشنی برای مردم نمی گوییم؟!» خوب، این سؤال مردم از رئیس جمهور محترم است؛ چرا واقعیتها را به مردم نمیگویید؟ واقعیتهای برجام را منتقدین به شما گفتند، شما و دوستانتان با چوب اهانت و تمسخر، آنها را راندید. حالا خودتان بگویید چرا آن وعدهها عملی نشد، تعامل با جهان صورت نگرفت، سرمایه گذاری هم به دنبال آن شکل نگرفت؟!
امروز دولت مانده است با رکود، بیکاری، تورم، تعطیلی نزدیک به 60 درصد کارخانهها و بنگاههای کوچک، واردات بی رویه، افزایش نجومی حجم نقدینگی، بدهی پنج برابری دولت به بانک ها و بنگاه های اقتصادی، ورشکستگی بانکها و...
اگر دولت قدری همت خود را معطوف به به کارگیری نقدینگی عظیم در داخل و جلب سرمایه گذاران داخلی و هدایت استعدادهای شگرف ملت در بهبود فضای کسب و کار می کرد، آیا نتیجه بهتری نمیگرفت؟ آیا اگر دولت و رئیس جمهور با منتقدین از روی مهر سخن میگفتند و اتحاد ملی و انسجام اسلامی را به معنای واقعی شکل می دادند، به اهداف نظام و انقلاب نزدیک تر نبودند؟
اینها سؤالاتی است که باید در پایان دوره چهار ساله اول، جناب حجت الاسلام والمسلمین روحانی به آن پاسخ دهند.
حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر در توصیه ای حکیمانه به او می فرماید: «اگر مردم گمان بدی در باره تو پیدا کردند عذر خود را برای آنها آشکار کن.» کمترین کاری که رئیس جمهور در پاسخ به سؤالات مردم و مطالبات آنها می تواند انجام دهد، پذیرش همین توصیه حکیمانه است.
غلامحسین کرباسچی در ایران نوشت:
انتخاب و معرفی آقای حسن روحانی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری از سوی مجموعه اصلاحطلبان، نه از سر ناچاری بود و نه برای مقابله با فرد یا جناحی خاص. زیرا نه فقط اصلاحطلبان، بلکه اصولگرایان و حتی تندروترین جناحی که خود را مقابل اصلاحات میبیند، اگر با انگیزهای ملی و غیر جناحی به وضعیت سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور نگاه کند، غیر از مسیرتعقل تدبیر و اعتدال، انتخاب دیگری نخواهد داشت. ما در یک دوره هشت ساله، گرفتار دولتی بودیم که نیروهای اصولگرا با تمام توان پشت سرش ایستادند؛ از خدا، پیغمبر و امام زمان برایش هزینه کردند؛ با نذر و نیاز اعتکاف و نماز شب برای مردم توجیهش کردند اما نتیجه و بروندادش وضعیتی شد که امروز نه تنها هیچ کس مسئولیت آن دوره هشت ساله را قبول نمیکند که الان حتی حاضر نیستند او را جزو نیروهای اصولگرا تلقی کرده و بپذیرند. یکبار توصیف «انحرافی» را نثارش میکنند و اخیراً هم میخواهند وانمود کنند که اصلاً احمدینژاد نسبتی با اصولگرایان نداشته است و بعضی که وارو زده آن را اصولاً جزو اصلاحطلبان واقعی قلمداد کردهاند. این طیف برای مقابله با اصلاحطلبی و اعتدالگرایی، با تهییج احساسات مردم و شعارهای توخالی، کسانی را روی کار آوردند که کشور را دچار فجایع بزرگ در زمینههای مختلف اعم از اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کردند. فاجعه عظیمتر، شکاف عظیم سیاسی میان نیروهای انقلاب بود که هنوز متأسفانه آثار سوء آن آزاردهنده است.
در چنین شرایطی اگر بخواهیم براساس مصالح ملی، شرایط عمومی و وضعیت کشور و براساس آنچه در محیط پیرامونی و بینالمللی میگذرد دست به گزینش بزنیم ناگزیر از انتخاب فردی هستیم که با دنیا تعامل عاقلانه و مدبرانه داشته باشد و در عین حال بتواند با انگشت تعقل، گرههای تنیده بر سیاست، اقتصاد فرهنگ و... را بگشاید. بی تردید در این میانه نمیتوان به تدبر افرادی امید بست که تجربهشان منحصر به دوره هشت ساله بحرانساز احمدینژاد است یا از مداحان و مجیزگویان آن دوران بودند. ما از دولتی که روی کار میآید، انتظار نداریم پیامبروار، معجزه کند اما معتقدیم مشکلات و گرفتاریها بتدریج قابل حل است؛ امروز هیچ انسان منصف و آشنا به امور کشورداری نیست که در قیاس شاخصهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی با 4 یا 6 سال پیش به این نتیجه نرسد که وضعیت ما بهتر از گذشته است و به سمت بهبود اوضاع حرکت میکند.
البته هنوز حجم گرفتاریها زیاد است و اصلاحطلبان بر این باورند در چنین شرایطی مصلحت ایجاب میکند گزینهای معقول، مدبر، مجرب و آگاه به وضعیت کشور، مسئولیت امور را بپذیرد. بخصوص در دورانی که بتدریج دستمان از نیروهای اول انقلاب خالی میشود؛ چنانکه در سالی که گذشت، شخصیت بزرگواری چون آیتالله هاشمی رفسنجانی را که لنگرگاه اعتدال و اعتماد بود از دست دادیم. شایسته نیست در غیاب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با مصلحت ملی بیگانه شده و فراموش کنیم کشور با «مصلحت» اداره میشود. انگیزه اصلاحطلبان از انتخاب حسن روحانی برای عهدهدار شدن مسئولیت اجرایی کشور برای 4 سال دیگر، برخاسته از همین نگاه است. اداره کشور با شرایط بینالمللی و داخلی فعلی، ناگزیر از نیرویی است که توان مقابله با بحرانها در مسیر دشوار پیش رو را داشته باشد و به نظر اصلاحطلبان، روحانی میتواند با همه کاستیهایی که کشور دارد، از عهده این مهم بربیاید و در میان افرادی که اعلام آمادگی کرده و توانایی اداره کشور را دارند، بهترین گزینه است.
البته انتظار و توصیه برای این که بهتر از قبل عمل شود، همواره مطرح است و امیدواریم در آینده نیروهای بهتر و جامعتری به کار گرفته شوند تا به پشتوانه تجربه دولت اول، اوضاع به سامانتر شود.
با انتشار آمار رشد اقتصادی ١١,٦ درصدی اقتصاد ایران از سوی بانک مرکزی، میتوان با جرئت گفت، روحانی موفق شد نقش خود را در جایگاه رئیسجمهور به خوبی ایفا کند. به همین دلیل پربیراه نیست اگر بگوییم سال ٩٥، سال خیزش مجدد اقتصاد ایران است. اکنون آنچه از گذشته بر دولت یازدهم تحمیل شده بود، پشت سر گذاشته شده و از لبه پرتگاه نجات پیدا کردیم.این آمار بسیار درخشان و خیرهکننده است.
البته بههیچوجه نمیتوان انتظار داشت که این رشد حتی در سهماهه چهارم هم ادامه پیدا کند. اگر ١١,٦ درصد رشد اقتصادی ٩ماهه باشد، به این معناست که حتی اگر در سهماهه آخر سال، رشد هفت درصد (کمتر از نصف رشد سهماهه سوم) را داشته باشیم، باز هم رشد سالانه دورقمی خواهد شد و بالاترین رقم در بین اقتصادهای بزرگ جهان به وقوع خواهد پیوست. در واقع ایران رکورد بالاترین رشد اقتصادی را که در سال ٢٠١٦ رخ داده بود، میشکند. اکنون بزرگترین اقتصاد جهان از منظر رشد اقتصادی، هند با ٧.٥ درصد است و در حال حاضر کاملا قابل پیشبینی است که ایران از هندوستان پیشی بگیرد.
به نظر میرسد رشد اقتصادی سال ٩٥، از ٩ تا ٩,٥ درصد کمتر نخواهد بود؛ گرچه سهماهه چهارم سرعت رشد ارزش افزوده بخش نفت کاهش پیدا خواهد کرد؛ اما اولا همچنان به رشد ادامه میدهد، ثانیا ازآنجاکه قیمت جهانی نفت خام افزایش پیدا کرده، همچنان نفت سهم مهمی در رشد اقتصادی خواهد داشت. علاوه بر آن، خودروسازی در سهماهه چهارم به رشد خود ادامه خواهد داد، بهگونهایکه همچنان رشد این بخش دورقمی خواهد بود.
بنابراین مهمترین نکتهای که باید برای آن نگران باشیم، آن است که در سال ٩٦ نمیتوان انتظار داشت این رشد تداوم پیدا کند؛ هرچند پیشبینی میشود نیمی از این رشد، رقمی بین پنج تا شش درصد رشد در سال آینده هم اتفاق بیفتد؛ اما رشد اقتصادی برای سال ٩٧، قطعا بسیار نگرانکننده خواهد بود؛ زیرا هنوز نتوانستهایم نرخ تشکیل سرمایه را احیا کنیم.
این رشدی که رخ داده، عمدتا از ناحیه استفاده از ظرفیتهای خالی اقتصاد است. مقدار بسیار زیادی ماشینآلات نصبشده در اقتصاد ایران وجود دارد که هرگز مورد استفاده قرار نگرفته بودند؛ بنابراین در این حوزه هم هنوز به میزان زیادی ظرفیت رشد داریم.
باید به این نکته اشاره کنم که برای اولینبار در زمستان سال ٩٥، سقف تولید صنعتی ایران از سال ٩٠، عبور کرد. براساساین، درحالحاضر هرچه تولید صنعتی داریم، بالاترین رقم آن در تاریخ ایران به حساب میآید؛ بنابراین هم نسبتا و هم مطلقا، اقتصاد ایران از رکود خارج شده است؛ چراکه خروج از رکود هم در حوزه صنعت و هم در حوزه کشاورزی کاملا مشهود است.
از سویی به نظر میرسد رقم مطلق تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت ثابت هم، از رکورد سال ١٣٩٠، در پایان سال ٩٥ عبور کند. بههمیندلیل این عملکرد جای تقدیر دارد؛ زیرا اتفاقی که در سال ٩٥ رخ داده، مافوق انتظار بوده است.
پرسشی که درحالحاضر مطرح میشود، آن است که چگونه رقم اعلامشده از سوی مرکز آمار برای رشد اقتصادی در ٩ماهه سال جاری، ٧,٢ درصد است؛ اما این رقم به گواه آمار بانک مرکزی، ١١.٦ درصد اعلام شده است؟ در پاسخ به این پرسش بنیادین و مهم باید به چند نکته توجه کرد. نخست آنکه، با توجه به اینکه سال پایه ارزیابی رشد اقتصادی در مرکز آمار (١٣٧٦) و بانک مرکزی (١٣٩٠) با یکدیگر متفاوت است، قاعدتا ارقام اعلامی از سوی این دو مرکز متفاوت خواهد بود. از طرف دیگر به عقیده من، مرکز آمار اغلب در اعلام آمار، عجله میکند و تعدیل بیشتری در ارقام رشد اقتصادی روا میدارد. بههمیندلیل به عقیده من، آمار بانک مرکزی مستندتر و دقیقتر است؛ چراکه بانک مرکزی با دستگاهها و نهادهای بینالمللی ارتباط روشنتری دارد و بههمیندلیل از استانداردهای بینالمللی با احتیاط و دقت بیشتری پیروی میکند.
با توجه به اینکه در دیماه سال جاری براساس دستور رئیسجمهوری مرکز آمار و بانک مرکزی مکلف شدهاند سال پایه را به سال ١٣٩٠ تغییر دهند تا از اختلافات آماری جلوگیری شود و در این زمینه بانک مرکزی سال پایه را تغییر داده و مرکز آمار ایران نیز به دنبال تغییر سال پایه ١٣٧٦ به ١٣٩٠ است، باید یادآور شد که تغییر سال پایه، کار بسیار سختی است و تغییر آن بهسرعت و با یک بخشنامه انجامشدنی نیست. در سال ٩٠، بهعنوان آخرین سال قبل از تحریم، بالاترین مقدار تولید ناخالص داخلی ایران را داشتیم. در سال ٩٥، در حال تکرار آن رقم هستیم؛ بنابراین تصمیم مهمی گرفته شده تا سال پایه به سال ٩٠ تغییر کند. این اقدام آمارهای کشور را بسیار دقیقتر و شفافتر خواهد کرد.