
وي که ظاهراً در فهم معناي کلمات هم دچار مشکل جدي است، نوشت: «آن چيزي که در طول سه دهه گذشته باعث رنجش خاطر مردم شده، ادغام دين و دولت بوده است درست برعکس سنوات قبل از انقلاب. نوع نگاه معترضين به روحانيت در جنبش سبز و راهپيمايي هاي پسا انتخاباتي بسيار روشن گر است. يکي از مطالبات مردم اعتراض مراجع و روحانيون به دولت کودتا و اعلام عدم مشروعيت مذهبي آن بود». افشاري سپس با ابراز ناراحتي از اينکه چنين مطالبه اي با بي اعتنايي مطلق مراجع و علما مواجه شد، به حوزه هاي علميه حمله کرده و نوشته است: «مردم معترض که شماري از آنان نيز از مدافعان پر و پا قرص سکولاريسم هستند، نه تنها توجيه ها را نمي پذيرفتند بلکه نسبت به مراجع و فضلايي که سکوت پيشه ساختند نيز ناراضي بودند و سکوت را علامت رضا ارزيابي مي کردند که نهايتاً آنان را در موقعيت شريک مسئوليت فجايع روحانيت حکومتي قرار مي دهد»! اين در حالي است که به جز يکي دو چهره شناخته شده در قم و يک شهر ديگر که کسي آنها را به عنوان عالم بزرگ و مرجع به رسميت نمي شناسد، هيچ کدام از عالمان بزرگ شيعه در ايران و ساير کشورهاي مجاور نه تنها کوچکترين حمايتي از فتنه سبز نکردند بلکه بر مبناي اطلاعات موجود قاطبه آنها با تجليل از درايت رهبر معظم انقلاب اسلامي بر ضرورت تبعيت از ايشان تاکيد کردند.
نکته مهم تر اين است که برخي از علماي بزرگ در ايام فتنه 88 تاکيد داشتند براساس مباني فقهي کساني که به دروغ مردم را به خيابان بکشانند و به جان و مال آنها خسارت بزنند، محارب و مفسد في الارض هستند.