
به گزارش مشرق، مجتبی زارعی عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام دانشگاه تربیت مدرس در یادداشتی درباره طرح دوفوریتی لیست امید در مجلس نوشت: مانده بودم چطور میشود شبه روشنفکران و جریان شبه اصلاح طلبی به رضا خان میگویند دیکتاتوری مصلح؟! اکنون اما جمعیت اصلاح طلب مجلس هم چنین کرده است و نباید به سادگی از کنارش گذشت ولو اینکه بگویند مراد ما از طرح زندانی کردن پرسشگران از سخنرانان جلسات حفظ و حراست از آزادی است چون این ذاتا امری پارادوکسیکال است که برای حفظ آزادی ، پرسشگران را به بند کشید.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
« صدای پای استبداد میآید طرح دوفوریتی برای سرکوب پرسش!؟ چیزی است شبیه طرح جمهوریخواهی رضاخان! مانده بودم چطور میشود شبه روشنفکران و جریان شبه اصلاح طلبی به رضا خان میگوید دیکتاتوری مصلح؟! اکنون اما جمعیت اصلاح طلب مجلس هم چنین کرده است و نباید به سادگی از کنارش گذشت ولو اینکه بگویند مراد ما از طرح زندانی کردن پرسشگران از سخنرانان جلسات حفظ و حراست از آزادی است چون این ذاتا امری پارادوکسیکال است که برای حفظ آزادی، پرسشگران را به بند کشید؛ آزادیخواه حقیقی؛ مرحوم مدرس این را به خوبی فهمیده بود که با صورتی از دیکتاتوری نمیتوان مبشر آزادی شد!
شبه روشنفکران و احزاب سطحی زمانه همانند حزب تجدد اما جمهور بازی و تجددنمایی سردار سپه را اکسیر زمانه مینامیدند؛ آن آخوند مظلوم و باهوش میدانست که دیکتاتوری جمهوری نما، بنا دارد مبنا و ماهیت جمهوریت را در ساختار سلطنت قربانی کند اما عجیب این بود که همین شارلاتانیسم جمهوری خواه و خواستار مدرنیته سیاسی، پرسشهای نقادانه این روحانی نحیف و عبا کرباسی را با سیلی به گوشش پاسخ گفت! ما اما هیچ وقت جریان شبه اصلاح طلبی این مرز و بوم در ایران معاصر را آزادیخواه نشناخته و نمیشناسیم؛ و میدانیم کمابیش، تبارشناسی اندیشگی این جریان، همانند قبیلهای است که شجرهاش به یپرم خان میرسد که در وسط شهر با حکم او و ارعاب قبضه تفنگ ملیشیای مشروطهچی در تهران شیخ ما را بر دار کردند!؟
دادگاه یپرم خان، چکمه رضا خان و آمپول احمدی، دموکراسی تیمورتاش و فضای باز کارتر و محمدرضا و راستی یادتان هست وسایل مهندسی فرقه رجوی را که روی بدن آن سه جوان خوش اخلاق تهرانی به خدمت گرفته شده بود و همین نقاب قانونیت در دوختن دهان پرسشگر را جملگی از ابزارهای این شبه اصلاح طلبی میدانیم اکنون اما شاهد از آستین اصلاح طلبی بروکرات و خشن بیرون آمد؛ جمعی اصلاح طلب و بروکرات برای بستن دهان پرسشگر طرح دو فوریتی به مجلس دادند و ما تردید نمیکنیم که از ماهیت آن صدای پای استبداد میآید.
مگر نه این است که مراد ظاهری طراحان این کار در مشمول دانستن مجازات زندان برای پرسشگران، جلوگیری از بی انضباطیها در سخنرانیهاست، پس اگر چنین است طراحان این طرح با آموزه بر جای مانده از امام علی (ع) در جمل چه میکنند؛ آنگاه که از حیث عقلی بدانیم اگر جنگ و مدیریت جنگ در زمره مهمترین و بغرنج ترین پدیدههای اجتماعی است؛ آن مرد عرب اما امیر المومنین علی (ع) را در میانه معرکه و مدیریت بحران در جمل، خطاب قرار میدهد و درباره توحید میپرسد؛ اصحاب اما بر میآشوبند از این پرسش بی وقت! که با نهی حضرت مواجه شده و تذکر مییابند که اصلا ما همین را میخواهیم و میخواستیم به همین جا یعنی همین پرسش ها و هدایت ها برسیم!
این کجا و مشرب کلامی اشعریون کجا!؟ که وقتی مرد عرب امام مالک را در معنی و تفسیر «الرحمن علی العرش استوی » مورد سوال قرار داد جواب شنید: «الاستوا معلوم و الکیف مجهول و الایمان به واجب و السوال عنه بدعه و اظنک زندیقا اخرجوه من المسجد» ! آری! این تفاوت اصولی و اجتهادی است که ما را سربلند کرده اما ما به طراحان این طرح موهوم دو فوریتی می گوییم طرح و اندیشه ی اشعریون صد مرتبه شرف دارد به این دیکتاتوری اندیشگانی که نه تنها پرسشگر را برنمی تابد و اورا از سالن ها و آمفی تئاترها و ..... خارج می کند بلکه می گوید او را شش ماه زندانی کنید! راستی! چه شده و کدامین تحولات سبب پیشی جستن جریان اصلاح طلب تهران از مشرب کلام سیاسی اشعریون گردید!؟ چرا اصلاح طلبان تا به این اندازه برای بستن دهان منتقدین خود رادیکال و خشن شده اند!؟ این نو اشعری گری که البته خشن تر از آنها در برابر پرسش است را باید با نخبگان ، جوانان و زنان این مرزو بوم در میان گذاشت و کنه این طرح را که چیزی همانند جمهوری سردار سپه است را مورد واکاوی قرار داد.
وانگهی این طرح استبدادی در آستانه رستاخیز ملی 96، تقریبا از طرح فتنه قبلی تهران هیچ کم ندارد! زیرا ضد پرسش، همانا انسداد است و انسداد تدارک گر دیکتاتوری است؛ فراموش نمیکنیم البته که روزگاری جماعتی دیگر از طایفه کارگزاران سازندگی به نام ایجاد نظم و قانون، خواستار ریاست جمهوری مادام العمری مرحوم رفسنجانی شده و جوانان دانشجو و انقلابی تهران را به دلیل نقد او تا سرحد ضدیت با پیامبر اسلام معرفی کرده بودند و در نماز جمعه شعار میدادند مخالف هاشمی مخالف پیغمبر است؛ اکنون جماعتی تازه به دوران رسیده از همین تبار در حال تدوین طرحی با دو فوریت هستند که در لوای امنیت سخنرانان، راه پرسش را در جامعه اجتهادی مسدود کنند و نه فقط مسدود کنند و یا خواستار اخراج از جلسه شوند بلکه زندانی کنند.
لذا به عکس، ما با این تجربههای تاریخی در اسلام و ایران میگوییم این طرح که خواستار زندانی کردن پرسش گر و دوختن دهان اوست نه ره آموز امنیت و آزادی بلکه همانا مقوم اندیشه دیکتاتوری در جریان اصلاح طلبی و توسعه گراست است؛ جریان اصیل فقاهتی- ولایتی اما نه خواستار بر هم خوردن سخنرانی ها و گفتو گوهاست و نه طرفدار دوختن دهانها و قلم کردن پای پرسش! و فرضیه موهوم « السوال بدعه» ! ما خواستار احیای روش تعقلی و پرسشی مولای متقیان در تدارک تربیت عقلی امت و مخالفت با نئو اشعریگری در مدینه دینی هستیم، پس برای مقابله با دیکتاتوری مدرن و قطع کردن پای استبداد باید گفت؛ زنده باد پرسش و زنده باد پرسشگر و مرده باد دیکتاتوری مدرن!
.... ای کاش اما طرحی دو فوریتی برای گردش آزاد اطلاعات، احیای کشاورزی و صنعت و باغات زمین خورده در این مرزو بوم نیز می دادید! برای جلوگیری از غارت و چپاول سرمایههای بانکی و امتیازات نجومی ؛ برای رفع معاش با زیسته ی کوله بری و جان دادن در برف و یخ ؛ برای گشایش در سفره مستضعفین در این مُلک و ملت و نیز برای مرحم دستان پینه بسته کارگر ؛ برای روی ریل آوردن وزارت خارجه که در وسط میدان بایستد و به قانون اساسی عمل کند و پشت آزادیخواهان جهان را خالی نکند.