به گزارش مشرق، دولت ما نوشت: مدعیان ضد فتنه، اکنون به ارزانترین نیروی کار در اردوگاه سیاسی فتنهگران تبدیل شدهاند. کسی که در مقابل تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر نقش دکتر احمدینژاد در احیای ارزشهای انقلاب اسلامی و روحیه جهادی، رئیسجمهور مکتبی و مردمی را به بنیصدر تشبیه کرده بود، شاید خودش هم تصور نمیکرد در میان مدعیان اصولگرایی عناصری وجود داشته باشد که به این زودی فریب بخورند و در حالی که تشبیه احمدینژاد به بنیصدر را برنمیتافتند، اما اندکی بعد پرچمدار سناریوی «احمدینژاد منحرف شده است» شوند.
از یکسو سایت وابسته به کانون فتنهگران در اسفند 89 از «هشدارهای آیتالله... در سال 87 از ظهور جریان انحرافی» سخن گفته و کوشید تا ضمن تقبیح موضوع مکتب ایرانی، همه مخالفان و منتقدان رئیسجمهور را پیرامون محوری خودساخته به نام «جریان انحرافی» جمع کند و ازسوی دیگر رهبر فرزانه انقلاب در پاسخ به شبهه بعضی اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در همین باره فرمودند: دولتمردان فعلی حرف نظام و انقلاب را میزنند و منظور آنها از مکتب ایرانی، قرار دادن ایرانیت در مقابل اسلامیت نیست.
رهبر معظم انقلاب پیشتر نیز در خطبه نمازجمعه 29 خرداد 88، با اشاره به اختلافنظر آقایان هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد تأکید فرمودند: نظر آقای رئیسجمهور به نظر بنده نزدیکتر است.
اما بهرغم آشکار بودن مواضع «آقا» در برابر کانونهای مخالفت با احیای ارزشها و روحیه انقلابی، بعضی مدعیان اصولگرایی به صف مجموعهای پیوستند که از سال 88 معتقد بود احمدینژاد نماد انحراف بنیصدری است و مملکت را غرق در تفرقه و اختلافات داخلی میکند! نمونه دیگر اینکه ابتدا فتنهگران مدعی شدند، در جبهه مقابل گفته شد «دست بهاییها پشت فتنه اسلام ایرانی است» و بلافاصله گرداننده یک مراسم مذهبی در تهران طرح اسلام ایرانی را زاییده تفکر بهائیت و یهودیت اعلام و همانند دوره موسوم به «انتقام شخصی» حکم قتل رئیس دفتر رئیسجمهور را صادر کرد. این موارد نشانهای آشکار از دنبالهروی برخی مدعیان اصولگرایی از کانون فرماندهی فتنه بوده و این ماجرا همچنان و البته در شکل سازمان یافتهتری ادامه دارد. با این وصف، آیا اعلام راهبرد «عبور همزمان از احمدینژاد و فتنهگران» از سوی این عده مضحک نیست؟
آنچه از دروغپردازیها و پروندهسازیهای اخیر علیه رئیسجمهور نگرانکنندهتر است استعداد بالای بعضی چهرههای برجسته جبهه موسوم به اصولگرایی در بازیخوردن و مدیریت شدن توسط کانونهای دشمنی با اسلام انقلابی میباشد، زیرا این امر میتواند در آینده نیز، اعتبار و اقتدار نظام را به مخاطره بیندازد. خطرناکتر از توهمپراکنی درباره «انحراف احمدینژاد» این است که عدهای به علت داشتن مطالبات نفسانی و نداشتن بصیرت سیاسی، آنچنان بازیچه باندهای کهنهکار و قبیلههای سیاسی میشوند که درواقع «به اسم نظام، برای نظام، علیه نظام» عمل میکنند و انتظار تشویق مادی و اجر معنوی هم دارند.
اینان که از کمترین سرمایه اجتماعی بیبهرهاند، در یک تقسیمبندی ناشیانه، نام خود را «اصولگرایان ولایی» گذاردهاند که ظلمی آشکار نسبت به نظام است.
اما نکته این که به فرض که ادعای انحراف صحیح باشد، آیا برای مقابله با انحراف و انحطاط، باید از روشهای معصیتآمیز و ظالمانه استفاده کرد؟ همه ما پاسخ این پرسش را قبلاً از زبان مبارک رهبری شنیدهایم که فرمودند؛ با دستمال کثیف نمیتوان شیشه را تمیز کرد. یعنی با آدمهای مسئلهدار یا روشهای حرام نمیتوان اصلاحگری کرد. این، همان فرمول معروف شهید علیاکبر ابوترابی است که به اختصار اعلام کرد: پاک باشیم و خدمتگزار. این روزها که سکوت هوشمندانه و هدفمند دکتر احمدینژاد، فرصت خوبی را جهت بازخوانی علل و عوامل تهاجمات ظالمانه اخیر علیه رئیس جمهور و واکاوی نحوه فریب خوردن عناصر سرشناس مدعی اصولگرایی فراهم آورده، مرور فهرستی از دروغهای ساخته و پرداخته شدهای که با هدف تحریک ارزشیها برای پیوستن به پروژه تخریب احمدینژاد جعل و منتشر شده، هم از این جهت که چه استعدادها و تواناییهایی صرف پیشبرد این هدف ضدامنیتی شد و هم به این علت که چه کسانی با کدام ادعاهای غلطانداز، حاضر میشوند برای سیراب کردن عطش انتقامجویی و ماجراجویی خود به آسانی مرتکب گناهان کبیره و اقدامات ظالمانه شوند، انسان را متأسف و شگفتزده میکند.
در آینده نزدیک که مصالح نظام، پردهبرداری از پشت صحنه اتفاقات اخیر را اجازه میدهد و دکتر احمدینژاد رخصت پیدا میکند فقط بخش کوچکی از علت اصلی مخالفتها و کینهتوزیها علیه دولت اسلامی را که زیر پوشش مقابله با انحراف صورت گرفته، تشریح کند، آنگاه عدهای را به تماشا خواهیم نشست که از ترس انتقام جامعه، در پناهگاههای امن خود نیز جایی نخواهند داشت. فعلاً زمان سکوت هوشمندانه و هدفمند است که البته برکاتش را در زمان نه چندان دور فهرست و بازخوانی خواهیم کرد.
*معاون سیاسی دفتر رییس جمهور