
به گزارش مشرق، حادثه تلخ پلاسکو چند روزی است که سایه اندوه را بر شهر گسترانده است؛ اما در همین حال، فداکاری و جانفشانی آتشنشانان موجی از غرور همراه با غم را در دلها به راه انداخته است... هنرمندان هم با ذوق و طبع لطیف خود به این حادثه پرداختهاند..
«سیَه» از غصه این داغ، بشر می پوشد
دل صد قافله شب تا به سحر می جوشد
هله تا باغ خبر گشت، پرستو کوچید
خبر حادثه در گوش شقایق پیچید
خبر این است اگر تاب شنیدن داری
صحنه تلخ است اگر طاقت دیدن داری
شهر، آوارهی آوار خبرهای غم است
"فاجعه" خواندن این حادثه و داغ، کم است
زآسمان سازه برج است که آوار شده ست؟
یا بلایی است که بر شانه ما بار شده ست؟
تَش نشانان دلیر از دل داغ آمده اند
از دل حادثه اما به فراغ آمده اند
قصه پرورش گل به دو صد خون دل است
پس از آن،غصه پرپر شدنش داغ دل است
شِکوهای نیست، گرَم طاقت ما طاق شده ست
داغ، دیریست که همسایه این باغ شده ست
ناوک غصه از این حادثه سر بر اوج است
صحبت کوچ پرستو نه یکی، یک فوج است
هله آتش بنشان از دل ما تا زود است
مرد! برخیز و غم از ما برهان تا زود است
غیرتی کو که گریبان بدرم از ماتم
سینه صدچاک کنم جامه درانم از غم
در دل حادثه بی واهمه رفتن سخت است
با خطرزیستن و خاطره سُفتن سخت است
شهر در بغض سکوتش به تو می اندیشد
شهر در آتش و دودش به تو می اندیشد
همه باید به مناجات و دعا برخیزیم
تا که سالم برسند از سر جا برخیزیم