به گزارش
گروه جهاد و مقاومت مشرق، مسئول تدارکات گردان مالک اشتر لشکر 27 حضرت رسول الله(ص) در روزهایی که فقط 26 سال سن داشت، در عملیات بیت المقدس 2 به فیض شهادت نائل شد. دوم بهمن ماه سالروز تولد دوباره او در کنار سایر همرزمانش و ثبت اسم مقدس «شهید» قبل از نام «علی اصغر برغمدی» است. 28 سال از روز شهادتش میگذرد و یاد حماسههای او زنده تر از همیشه بر تقویم تاریخ نقش میبندد. روایتی کوتاه از زندگی این شهید عملیات بیت المقدس در ادامه میآید:
علی اصغر برغمدی، فرزند عباس و رقیه، در اول فروردین ماه سال 1340 در روستای برغمد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. رقیه برغمدی، مادرش، میگوید:«در چهارمین ماه از بارداری این فرزندم، نذر کردم که اگر پسر باشد نامش را علی اصغر بگذارم و یک دیگ نیز نذر مسجد کردم.» علی اصغر بعد از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و همزمان با درس خواندن به مادر در کارخانه و پدر در کار کشاورزی کمک میکرد. او تحصیلاتش را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد. سپس به خاطر فقر خانواده ترک تحصیل کرد و به کار مشغول شد. علی اصغر مهربان، مؤدب، صبور و مهمان نواز بود و از هیچ کمکی فروگذار نبود. موسی برغمدی، برادرش، بیان میکند: « علی اصغر به همراه پدر در مشهد کار میکرد که یک روز فقیری از او درخواست کمک میکند و او تمام پولهایش را به فقیر میدهد و در برابر پاسخ پدرم که میگوید:"تمام پول را به او دادی، حال خودمان چه کنیم؟" میگوید: "خدا بزرگ است. به روستا میرویم و دوباره کار میکنیم." »
علی اصغر به علت فقر خانواده هشت سال در تهران کارگری کرد. شغلش نقاشی بود. با پیشنهاد خودش در 16 سالگی با دختر همسایهشان ازدواج کرد که حاصل زندگی مشترکشان شش فرزند یعنی دو دختر و چهار پسر است. قبل انقلاب در تمام مراسمهای مذهبی، راهپیماییها و تظاهرات شرکت میکرد و از رفتار مخالفین اسلام که به انقلاب اهانت میکردند عصبانی میشد، خشم خود را فرو میخورد و آنها را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر میکرد. به زیبایی مداحی میکرد. نماز و عباداتش را به نحو احسن انجام میداد و همیشه به ائمه اطهار(ع) توسل داشت. با قرآن مأنوس بود و در اوقات فراغت به مسجد میرفت. با فرارسیدن ماه محرم به بازار میرفت و برای خودش و برادرش پیراهن مشکی میخرید و در مراسم محرم و صفر شرکت میکرد.
به امام علاقه زیادی داشت. بنابراین عضو سپاه شد و هشت سال در سپاه خدمت کرد. با شروع جنگ تحمیلی از طریق سپاه به جبهه اعزام شد. هدفش از رفتن به جبهه پیروی از فرمان امام و جهاد در راه خدا بود. میگفت: « وقتی دشمن به ما حمله میکند، ما باید دفاع کنیم. زیرا اسلام امروز به خون ما احتیاج دارد». «دفاع از راه خدا و انقلاب، ادامه دادن راه شهدا، نیکی به پدر و مادر، تنها نگذاشتن امام» از توصیههای او بود و میگفت: «اگر میگویید مسلمانید باید در عمل مسلمانی کنید نه در حرف، ما باید شیعه واقعی علی(ع) باشیم و اگر کسی به شما بدی کرد شما به او نیکی کنید تا انسان شود.»
آرزویش از بین رفتن ظلم ظالمان، رفتن به کربلا و شهادت بود. از زمانی که به جبهه رفته بود، روحیهاش قوی شد. گویی دیگر علاقهای به دنیا نداشت. علی اصغر در جبهه مسئول تدارکات گردان بود و سرانجام زمانی که با ماشین به همراه همرزمانش در حال عبور از گردنه بود، در محاصره دشمن قرار گرفت و پس از درگیری در محل ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سرش در تاریخ دوم بهمن ماه سال 1366 به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر پاکش را در روستای برغمد شهرستان سبزوار به خاک سپردند. شهید علی اصغر برغمدی در فرازی از وصیت نامه اش نوشته است: «برای من مراسم نگیرید و خرج آن را به مردم مستمند و مظلوم لبنان بدهید». مادرش میگوید:«بعد از شهادتش، خواب دیدم که علی اصغر در باغی است، باغ باصفا و زیبایی بود. احوال پدرش را پرسید، گفتم: رفته بیابان سر کار، زندگی خوبی داشت».
شهید برغمدی در 60 ماه حضور خود در جبهههای غرب و جنوب غرب کشور در عملیاتهای کربلای پنج، کربلای هشت، بیت المقدس و والفجرهای مقدماتی، یک، چهار، هشت و همچنین عملیات بدر و خیبر حضور داشت. او در زمان شهادت مسئول تدارکات گردان مالک اشتر لشگر 27 حضرت رسول الله (ص) بود و در دوم بهمن ماه سال 1366 و در عملیات بیت المقدس 2 و در محور ماووت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
علی اصغر برغمدی، فرزند عباس و رقیه، در اول فروردین ماه سال 1340 در روستای برغمد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. رقیه برغمدی، مادرش، میگوید:«در چهارمین ماه از بارداری این فرزندم، نذر کردم که اگر پسر باشد نامش را علی اصغر بگذارم و یک دیگ نیز نذر مسجد کردم.» علی اصغر بعد از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و همزمان با درس خواندن به مادر در کارخانه و پدر در کار کشاورزی کمک میکرد. او تحصیلاتش را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد. سپس به خاطر فقر خانواده ترک تحصیل کرد و به کار مشغول شد. علی اصغر مهربان، مؤدب، صبور و مهمان نواز بود و از هیچ کمکی فروگذار نبود. موسی برغمدی، برادرش، بیان میکند: « علی اصغر به همراه پدر در مشهد کار میکرد که یک روز فقیری از او درخواست کمک میکند و او تمام پولهایش را به فقیر میدهد و در برابر پاسخ پدرم که میگوید:"تمام پول را به او دادی، حال خودمان چه کنیم؟" میگوید: "خدا بزرگ است. به روستا میرویم و دوباره کار میکنیم." »
علی اصغر به علت فقر خانواده هشت سال در تهران کارگری کرد. شغلش نقاشی بود. با پیشنهاد خودش در 16 سالگی با دختر همسایهشان ازدواج کرد که حاصل زندگی مشترکشان شش فرزند یعنی دو دختر و چهار پسر است. قبل انقلاب در تمام مراسمهای مذهبی، راهپیماییها و تظاهرات شرکت میکرد و از رفتار مخالفین اسلام که به انقلاب اهانت میکردند عصبانی میشد، خشم خود را فرو میخورد و آنها را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر میکرد. به زیبایی مداحی میکرد. نماز و عباداتش را به نحو احسن انجام میداد و همیشه به ائمه اطهار(ع) توسل داشت. با قرآن مأنوس بود و در اوقات فراغت به مسجد میرفت. با فرارسیدن ماه محرم به بازار میرفت و برای خودش و برادرش پیراهن مشکی میخرید و در مراسم محرم و صفر شرکت میکرد.
به امام علاقه زیادی داشت. بنابراین عضو سپاه شد و هشت سال در سپاه خدمت کرد. با شروع جنگ تحمیلی از طریق سپاه به جبهه اعزام شد. هدفش از رفتن به جبهه پیروی از فرمان امام و جهاد در راه خدا بود. میگفت: « وقتی دشمن به ما حمله میکند، ما باید دفاع کنیم. زیرا اسلام امروز به خون ما احتیاج دارد». «دفاع از راه خدا و انقلاب، ادامه دادن راه شهدا، نیکی به پدر و مادر، تنها نگذاشتن امام» از توصیههای او بود و میگفت: «اگر میگویید مسلمانید باید در عمل مسلمانی کنید نه در حرف، ما باید شیعه واقعی علی(ع) باشیم و اگر کسی به شما بدی کرد شما به او نیکی کنید تا انسان شود.»
آرزویش از بین رفتن ظلم ظالمان، رفتن به کربلا و شهادت بود. از زمانی که به جبهه رفته بود، روحیهاش قوی شد. گویی دیگر علاقهای به دنیا نداشت. علی اصغر در جبهه مسئول تدارکات گردان بود و سرانجام زمانی که با ماشین به همراه همرزمانش در حال عبور از گردنه بود، در محاصره دشمن قرار گرفت و پس از درگیری در محل ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سرش در تاریخ دوم بهمن ماه سال 1366 به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر پاکش را در روستای برغمد شهرستان سبزوار به خاک سپردند. شهید علی اصغر برغمدی در فرازی از وصیت نامه اش نوشته است: «برای من مراسم نگیرید و خرج آن را به مردم مستمند و مظلوم لبنان بدهید». مادرش میگوید:«بعد از شهادتش، خواب دیدم که علی اصغر در باغی است، باغ باصفا و زیبایی بود. احوال پدرش را پرسید، گفتم: رفته بیابان سر کار، زندگی خوبی داشت».
شهید برغمدی در 60 ماه حضور خود در جبهههای غرب و جنوب غرب کشور در عملیاتهای کربلای پنج، کربلای هشت، بیت المقدس و والفجرهای مقدماتی، یک، چهار، هشت و همچنین عملیات بدر و خیبر حضور داشت. او در زمان شهادت مسئول تدارکات گردان مالک اشتر لشگر 27 حضرت رسول الله (ص) بود و در دوم بهمن ماه سال 1366 و در عملیات بیت المقدس 2 و در محور ماووت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.