
هاشمی رفسنجانی در تمامی دوران پس از انقلاب و به ویژه پس از ورود به مسئولیتهای اجرایی و نیز تأثیر گذاری بر فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... با سه گروه اصلی مواجه شد:
1-دشمنان؛ دشمنان هاشمی که در داخل و خارج فعال بودند و طیف وسیعی را تشکیل میدادند، قریب به اتفاق دشمنان انقلاب اسلامی و نظام اسلامی هم بودند و دشمنی آنها با هاشمی به سبب مؤثر بودن هاشمی برای انقلاب و نظام اسلامی بود. این گروه در سالهای اخیر و با توجه به برخی اتفاقات با حفظ دشمنی با هاشمی رویکردهای مزورانه و سودجویانهای در رابطه با هاشمی از خود نشان دادند.
2-مخالفان؛ مخالفان اصلی هاشمی که بیشترشان، پس از ورود هاشمی به عرصه اجرایی به این صف درآمدند، غالباً با نگرش، روش و منش هاشمی مخالف بودند که گمان میکردند به تدریج تغییر یافته است. با این حال آنها حریم این مخالفت را حفظ میکردند و به خود اجازه نمیدادند، این مخالفت حریم شکنی کند و در اشکال زشت و ناپسند بروز نماید. این گروه با رعایت آداب مخالفت تا حدی مانع سو استفاده گروه اول (دشمنان) از مواضع خود شدند.
3-منتقدان؛ منتقدان هاشمی اساس انتقادشان مانند مخالفان، نگرش، روش و منش وی بود با این تفاوت که در این باره با وی تعاملات تند و نرم داشتند و با انتقادهای گوناگون به برخی مسائل مربوط به وی، تلاش داشتند، نظر او را به مسائلی که از هاشمی نمیپذیرفتند و روا نمیدانستند تغییر دهند. نقش این گروه که افراد دلسوز در آن زیاد هستند در تصحیح و تغییر و تحدید برخی از مسائل مؤثر بود و بعضاً مانع تشدید و پررنگ شدن و حتی علنی شدن برخی از اختلافات میشد. در کنار سه گروه فوق که احتمال تقسیم آن به گروههای کوچکتر نیز وجود دارد؛ گروه دیگری نیز قابل شناسایی است که با وجود کمتر دیده شدن، بسیار پرخسارتتر ظاهر شده است. برخلاف سه گروه یاد شده که هاشمی با آنها مواجه بود، اینجا این گروه است که با هاشمی مواجه بود و همانگونه که در پیام تسلیت پرمعنا و مفهوم رهبر معظم انقلاب آمده است این گروه خطرناک که در تاریخ همیشه مرموز و مخرب ظاهر شده گروه «خناسان» بود.
خناسمرامها گروه ویژهای هستند که به راحتی قابل شناسایی نیستند و برای یافتن آنها هم باید زوایای پیدا و پنهان گروههای سه گانه فوق را به دقت جستجو کرد و هم خارج از آنها را. خناس مرام ها به اقتضای برنامهها و دستورالعمل شیطانی که دارند در هر زمان، در هر مکان و در هر موضوع مهم و اساسی یافت میشوند و تمام تلاششان این است که افراد بزرگ را از خاستگاه اصلیشان دور و به ظلمت غربت ناشی از، از دست دادن داشتهها و ذخیرههای گرانسنگشان گرفتار کنند. اگرچه برخی تحولات و حوادث تلخ سالهای اخیر با میدانداری برخی از خناسان، اختلافات سلیقهای را به اختلافات جدا کننده و زاویهدار تغییر داد و در موضوعات مهمی مسئله آفرینی کرد اما به شهادت رهبر معظم انقلاب «وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خللی وارد آورد.» این شهادت صادقانه، ناظر بر وجود تلاش این خناسان و شکستشان در این باره از هاشمی رفسنجانی و تداوم محبت شخصی وی نسبت به رهبر معظم انقلاب است.
دوستداران و منتقدان هاشمی و کسانی که وظیفه دارند و رسالت خود را در ضبط و ثبت دقیق و صحیح حوادث تاریخی با اجزاء کامل آن میدانند به یاد داشته باشند و برخود لازم بدانند، اگر در پردازش حوادث و رخدادهای دوران زندگی هاشمی که نقش و حضور وی در آن برجسته بوده و به ویژه حوادث سالهای اخیر به نقش این خناسان که با وجود پیچیدگی زیاد قابل شناسایی و درک و فهم است توجه نکنند و سهم آنها را در مسایل اشاره شده مشخص ننمایند در حق آیت الله هاشمی رفسنجانی و نسلهای آینده که برای زندگی مفتخرانه به آگاهی دقیق از حقایق تاریخی نیاز دارند، جفای نابخشودنی کردهاند.
به غیر از دشمنان و خناسان، وظیفه همگان در تبعیت از رهبر معظم انقلاب آن است که از صمیم قلب برای روح پرتلاش و مقاومی که به خناسان اجازه نداد با پیشروی در وادی محبت، در محبت شخصی عمیقش به رهبر معظم انقلاب خلل وارد شود، غفران و رحمت الهی را تمنا کنند. ان شاءالله
رضا گرمابدری