گروه جهاد و مقاومت مشرق - در اغتشاشات فتنه 88 دائم در تهران بود. حتی وقتی برای سر زدن به خانواده به قرچک برمیگشت، همهاش نگران تهران بود.
یادم هست آن ایام، مدام میگفت: «آقا تنهاست!» مثل همۀ بسیجیها به ولایت فقیه خیلی حساس بود. خط قرمزش در رفاقت و نشست و برخاستها، بحث ولایت بود.
با همۀ افراد و با همۀ طیفها و قیافهها، رفاقت داشت. همهجا هم با همه میخندید، البته تا جایی که کسی به این خط قرمزش حتی یک ذره هم تعرضی نکند.

اگر کسی در حرفها و بحثها ذرهای از خط قرمزش عبور میکرد، غیرتی میشد و جوش میآورد و سرخ و سفید میشد و آن وقت همۀ رفاقتها یادش میرفت...