مشرق-- یکی از بدترین رفتارها و منش هایی که در ابتدایی ترین مراحل و به سادگی می تواند در جان یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی (در صورت عدم مراقبه!) رسوخ کند، خصلت "اشرافیت" و خوی "اشرافی گری" است.
خصلتی که سرآغاز تغییر مسیر، دوری از مردم و حرکت به سمت آفاقی است که مولای متقیان حضرت علی(ع) همواره حاکمان مسلمان و شیعیان را از آنها نهی فرموده اند.
در کشور ما اگرچه شاید طی سال های رفته از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون در روند مبارزه با خوی اشرافی گری و دنیا زدگی برخی مسئولان، کارنامه بسیار مثبت و سبب روشنی چشم نداشته ایم اما الحق و الانصاف، هم اکنون مسئولان ارشد در رده های بالای مدیریت کشور به ساده زیستی اهتمام داشته و بر مبنای آنچه صحت دیده، شنیده ها و موشکافی ها به ما می گوید در مسیر تقابل با اشرافیت قرار دارند.
اما حتی همین صفات مثبت نیز نمی تواند باب برخی تحذیرها و انتقادات را ببندد و در واقع وظیفه رسانه ها انذار و تبشیر توأمان و در ادامه گاهی گوشزدهایی است تا مسئولان ارشد کشور، از مسیرهای حقه انقلاب و ارزشهای اسلامی خارج نشوند.
ضمن آنکه هر از گاهی نیز اظهار نظرها و رفتارهایی از بعض از مسئولین مشاهده می شود که موید برخی فراموشی هاست و نشان می دهد شاید رفتارهایی در ظاهر رسمی اما در باطن اشرافی می تواند در انحراف ذائقه های مسئولان ما تأثیرگذار باشد.
خصلتی که سرآغاز تغییر مسیر، دوری از مردم و حرکت به سمت آفاقی است که مولای متقیان حضرت علی(ع) همواره حاکمان مسلمان و شیعیان را از آنها نهی فرموده اند.
در کشور ما اگرچه شاید طی سال های رفته از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون در روند مبارزه با خوی اشرافی گری و دنیا زدگی برخی مسئولان، کارنامه بسیار مثبت و سبب روشنی چشم نداشته ایم اما الحق و الانصاف، هم اکنون مسئولان ارشد در رده های بالای مدیریت کشور به ساده زیستی اهتمام داشته و بر مبنای آنچه صحت دیده، شنیده ها و موشکافی ها به ما می گوید در مسیر تقابل با اشرافیت قرار دارند.
اما حتی همین صفات مثبت نیز نمی تواند باب برخی تحذیرها و انتقادات را ببندد و در واقع وظیفه رسانه ها انذار و تبشیر توأمان و در ادامه گاهی گوشزدهایی است تا مسئولان ارشد کشور، از مسیرهای حقه انقلاب و ارزشهای اسلامی خارج نشوند.
ضمن آنکه هر از گاهی نیز اظهار نظرها و رفتارهایی از بعض از مسئولین مشاهده می شود که موید برخی فراموشی هاست و نشان می دهد شاید رفتارهایی در ظاهر رسمی اما در باطن اشرافی می تواند در انحراف ذائقه های مسئولان ما تأثیرگذار باشد.


این دو تصویر و نشستن سران دو قوه مهم کشور بر مبل های گرانقیمت و متکاهای نرم یکی از همان رفتارهاییست که شاید بهتر باشد نسبت به آن هشدارهایی را مطرح کرد.
برای مایی که عکس های شهید رجایی، رئیس جمهور شهید ایران را دیده ایم که چگونه در دفتر کار ساده اش پذیرای سفرای کشورهای خارجی است و یا برای مایی که در مجلس هفتم نسبت به خرید موکت خارجی برای کف پوشی مجلس حساس شده بودیم، دیدن این جلوس آرامش گونه مسئولان بر مبل های گرانقیمت و متکاهای نرم، که گویا برخاستن از آنها سخت تر از نشستن بر آنهاست! حتما جای حساسیت بیشتری دارد.
چه اینکه مثلا از یکی از همین مسئولان بر مبل و متکا نشسته بارها شنیده ایم که "در کشورمان محتاج نان شب نداریم" و یا مواضعی فرهنگی از او سراغ داریم که جز از اهالی همینطور نشستن ها و جلوس کردن ها ساطع نمی شود. (مثل مخالفت با گشت های امنیت اخلاقی و مبارزه علنی با بدحجابی!)
و یا از دیگری هیچ گاه عملی یا حتی عکس العملی در قبال محرومان و مستعضعفان و پابرهنگان سراغ نداریم و آنچه از او می دانیم در قالب مشتی تلاش و فعالیت و موضع سیاسی داخلی و خارجی خلاصه می شود و دیگر هیچ.
ما شنیده و دیده ایم که این مسئولان برای نشستن در خودروهایشان و یا پیاده شدن از آنها باید منتظر باشند تا کسی در را برای آنها بگشاید و یا ببندد و یا مثلاً در کلام یکی از همین دو نفر در رقابت های انتخاباتی سال 84 سراغ داریم که گفت: "این چند محافظ و یک خودرو حق ماست..."؟!
این رفتارها و مواضع و صحبت ها، جملگی متضمن یک هشدار است و آن اینکه این مسئولان ارشد باید مواظب رسوخ نرم لذت های اشرافی گری در وجود خود باشند.
و نه تنها این دو نفر که بقیه مدیران در سطوح پایینتر نیز باید از این گردنه های خطرناک بهراسند و بترسند.
ما شنیده ایم که برخی مدیران کشور و پایتخت به تفریحات و ورزش های گرانقیمتی نظیر تنیس و سوارکاری و ... اشتهار دارند و بعضا این کار را به صورت هر روزه نیز انجام می دهند تا به زعم خود با آرامش ذهنی بهتری بتوانند به مردم خدمت کنند و این در حالیستکه حقیقتی ساده وجود دارد و آن اینکه "سواره از پیاده خبر ندارد!".
در واقع یک مسئول تا آن هنگام که طعم زندگی در سطح پایین ترین قشر مردم را نچشیده و از عمق جان نیوش نکرده باشد، نخواهد توانست با عزمی جدی و البته واقع بینانه به مردم خدمت کند.
برای مایی که عکس های شهید رجایی، رئیس جمهور شهید ایران را دیده ایم که چگونه در دفتر کار ساده اش پذیرای سفرای کشورهای خارجی است و یا برای مایی که در مجلس هفتم نسبت به خرید موکت خارجی برای کف پوشی مجلس حساس شده بودیم، دیدن این جلوس آرامش گونه مسئولان بر مبل های گرانقیمت و متکاهای نرم، که گویا برخاستن از آنها سخت تر از نشستن بر آنهاست! حتما جای حساسیت بیشتری دارد.
چه اینکه مثلا از یکی از همین مسئولان بر مبل و متکا نشسته بارها شنیده ایم که "در کشورمان محتاج نان شب نداریم" و یا مواضعی فرهنگی از او سراغ داریم که جز از اهالی همینطور نشستن ها و جلوس کردن ها ساطع نمی شود. (مثل مخالفت با گشت های امنیت اخلاقی و مبارزه علنی با بدحجابی!)
و یا از دیگری هیچ گاه عملی یا حتی عکس العملی در قبال محرومان و مستعضعفان و پابرهنگان سراغ نداریم و آنچه از او می دانیم در قالب مشتی تلاش و فعالیت و موضع سیاسی داخلی و خارجی خلاصه می شود و دیگر هیچ.
ما شنیده و دیده ایم که این مسئولان برای نشستن در خودروهایشان و یا پیاده شدن از آنها باید منتظر باشند تا کسی در را برای آنها بگشاید و یا ببندد و یا مثلاً در کلام یکی از همین دو نفر در رقابت های انتخاباتی سال 84 سراغ داریم که گفت: "این چند محافظ و یک خودرو حق ماست..."؟!
این رفتارها و مواضع و صحبت ها، جملگی متضمن یک هشدار است و آن اینکه این مسئولان ارشد باید مواظب رسوخ نرم لذت های اشرافی گری در وجود خود باشند.
و نه تنها این دو نفر که بقیه مدیران در سطوح پایینتر نیز باید از این گردنه های خطرناک بهراسند و بترسند.
ما شنیده ایم که برخی مدیران کشور و پایتخت به تفریحات و ورزش های گرانقیمتی نظیر تنیس و سوارکاری و ... اشتهار دارند و بعضا این کار را به صورت هر روزه نیز انجام می دهند تا به زعم خود با آرامش ذهنی بهتری بتوانند به مردم خدمت کنند و این در حالیستکه حقیقتی ساده وجود دارد و آن اینکه "سواره از پیاده خبر ندارد!".
در واقع یک مسئول تا آن هنگام که طعم زندگی در سطح پایین ترین قشر مردم را نچشیده و از عمق جان نیوش نکرده باشد، نخواهد توانست با عزمی جدی و البته واقع بینانه به مردم خدمت کند.

همه مردم و مسئولان باید بدانند که تفکر دینی و حزب اللهی به هیچ وجه با نشاط، تفریحات سالم و شادمانی نه مخالفت که موافقت فراوان نیز دارد اما نکته آنجاست که نباید در سایه برخورداری از این لذائذ، از آرمان و رسالت اصلی خویش در هر مرتبه ای که هستیم غافل شویم.
این از مرام و معرفت به دور است که در حالیکه تفریح برخی بچه های محروم در جنوب پایتخت، همانند عکسی که می بینید؛ سُر خوردن بر روی تپه های خاکی است، برخی مدیران کشور به فکر تفریحات سالم! باشند و یا مثلاً فرزند یکی از وزرای سابق دولت احمدی نژاد مصاحبه کند و به راحتی از در اختیارگذاری خودروی شخصی توسط پدرش سخن بگوید و در فهوی آن را یک کار معمولی! تلقی کند.
رفتارها و خوی هایی اینچنین را حتما باید هشدار داد و باید نسبت به آنها حساس بود. چه اینکه عاقبت تلخ طلحه ها و زبیرها و برخی خواص دیگر در صدر اسلام، از همین رفتارهای به ظاهر بی اهمیت اما اشراف گونه رقم خورد.
این از مرام و معرفت به دور است که در حالیکه تفریح برخی بچه های محروم در جنوب پایتخت، همانند عکسی که می بینید؛ سُر خوردن بر روی تپه های خاکی است، برخی مدیران کشور به فکر تفریحات سالم! باشند و یا مثلاً فرزند یکی از وزرای سابق دولت احمدی نژاد مصاحبه کند و به راحتی از در اختیارگذاری خودروی شخصی توسط پدرش سخن بگوید و در فهوی آن را یک کار معمولی! تلقی کند.
رفتارها و خوی هایی اینچنین را حتما باید هشدار داد و باید نسبت به آنها حساس بود. چه اینکه عاقبت تلخ طلحه ها و زبیرها و برخی خواص دیگر در صدر اسلام، از همین رفتارهای به ظاهر بی اهمیت اما اشراف گونه رقم خورد.
*مسعود یارضوی