سینما و شخصیت‌ها و جلوه‌های بصری‌اش بیش از آنکه در قاب دوربین بازنمایی شود، روی کاغذ و در فیلمنامه صورت بندی می‌شود و فیلمنامه‌نویسی نوعی کنش ادبی است و دقیق‌تر بگویم یک گونه و ژانر ادبی.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- با هر رویکرد و خاستگاه ذوقی که به سینما نظر کنیم، حتما زلف آن به زلف ادبیات و داستان و قصه گره خورده است و فرایند شکل گیری و هویت سینما هر چقدر هم که سر دراز داشته باشد، یک سر آن حتما به ادبیات وصل می‌َ‌شود و گزافه نیست اگر بگویم ادبیات مادر سینماست. سینما و شخصیت‌ها و جلوه‌های بصری‌اش بیش از آنکه در قاب دوربین بازنمایی شود، روی کاغذ و در فیلمنامه صورت بندی می‌شود و فیلمنامه‌نویسی نوعی کنش ادبی است و دقیق‌تر بگویم یک گونه و ژانر ادبی. اقتباس در حقیقت ترجمان تصویری از یک اثر ادبی، رمان یا قصه است که حالا یا الهام‌گیری است یا برداشتی آزاد است.
 
 اقتباس در انقباض
شاید نسبت ماهوی و کار کردی ادبیات و سینما آنقدر بدیهی باشد که نیازی به استدلال‌ورزی در این باره نباشد لذا می‌رویم سراغ اصل بحث. بحثی که سالهاست در کشور ما نیز برجسته‌تر شده و در مناقشه و مناظره‌هایی که سر ضعف فیلمنامه در سینمای ایران مطرح می‌شود، یکی از دلایل این ضعف عدم رجوع به آثار ادبی و در واقع فرایند اقتباس ادبی در سینماست. ادبیات داستانی غنی می‌تواند بسیاری از ضعف‌ها و خلاء‌ها در فیلمنامه‌نویسی را پر کند؛ اگر چه نباید به ادبیات داستانی به عنوان یک منبع مکمل نگاه کرد، به این معنی که خود اقتباس فارغ از نسبتش با وضعیت فیلمنامه‌ها، ارزشمند بوده و قابلیت نمایش مستقل دارد. به عبارت دیگر رجوع به ادبیات داستانی لزوما به معنای ضعف حوزه فیلمنامه‌نویسی نیست و آثار اقتباسی در سینمای جهان همواره مورد توجه و التفاط فیلمسازان بوده است؛ خاصه فیلمسازان بزرگ. در سینمای خودمان نیز شاهد آثار اقتباسی هستیم که خوش درخشیدند و حتی موفقیت‌های بین المللی داشتند. یکی از موفق‌ترین نمونه‌های آن فیلم «گاو» داریوش مهرجویی براساس نمایشنامه‌ای از غلامحسین ساعدی است؛ یا در تلویزیون سریال «قصه‌های مجید» کیومرث پوراحمد که برگرفته از کتابی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی بود.
 
اقتباس در انقباض 
 
اینکه چرا ما کمتر به سراغ تولید آثار اقتباسی چه در فیلمسازی چه سریال‌سازی هستیم، یکی از دلایلش شاید مهجور بودن کتاب و کتاب‌خوانی در ایران است. کتاب اگر چه در فرهنگ ما از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار است، اما رسانه‌های تصویری سینما و تلویزیون در ساخت آثار نمایشی کمتر سراغ آن رفته‌اند؛ نه فقط به این معنا که به خود کتاب و مطالعه اهمیت داده نشده که از کتاب‌های داستانی ارزشمند که می‌تواند پشتوانه غنی برای فیلم و سریال‌های ما باشد، بهره‌برداری صورت نگرفته است. به گزارش تجربه، این فقدان تعامل در نهایت موجب گسست ادبیات و سینما و تلویزیون شده که هر دو طرف از این جدایی، ضرر کرده‌اند. در سینمای جهان نیز نمونه‌های فراوانی از آثار اقتباسی چه در سینما و چه در تلویزیون داریم که اتقاقا خیلی از آنها آثار فاخر و ماندگاری شدند. یکی از نمونه‌های موفق و اخیر آن سریال جنگ و صلح است. یک مجموعه تلویزیونی درام که در آغاز ژانویه 2016 شروع به پخش شد. این مجموعه اقتباسی از رمان «جنگ و صلح» نویسنده‌ی روسی لئو تولستوی است که اندرو دیویس نویسندگی و کارگردانی آن را تام هارپر برعهده دارند. این مجموعه حول زندگی پنج خانواده‌ی اشرافی در زمان الکساندر اول است که داستان مثلث عشقی میان ناتاشا روستوا، پیر بوزوخف و آندری بولکانسکی را به تصویر می‌کشد. سریالی که مورود توجه قرار گرفته و نشان می‌دهد ادبیات داستانی چه پشتوانه غنی و محکمی برای هنرهای نمایشی است. اما آنچه که قصد دارم در اینجا به آن بپردازم.
 
 اقتباس در انقباض
نگاهی اجمالی به دلیل عدم گرایش سینما و تلویزیون ما به تولید آثار اقتباسی است. اینکه چرا ما کمتر به سراغ آثار اقتباسی رفتیم و دلایل این عدم اقبال در چیست؟ واقعیت این است که باید این فقدان را از منظرهای مختلفی مورد بحث قرار داد. در واقع در آسیب شناسی این مساله همه تقصیرها را نمی‌توان گردن سینما و سینماگران انداخت. بسیاری از آثار ادبی ما به ویژه رمان، فاقد عناصر و مولفه‌های بصری و سینمایی بوده و نمی‌توان به آنها به عنوان یک منبع جامع فیلمنامه‌نویسی نگاه کرد اما ما در اینجا صرفا از منظر درون سینمایی به این مساله می‌پردازیم و می‌خواهیم دلایل سینمایی این کم اقبالی را مرور کنیم. در این بازخوانی شاید بتوان در یک تقسیم‌بندی کلی، فقدان آثار اقتباسی را به دو دلیل عمده سخت‌افزاری و کلان و نرم‌افزاری و جزیی قسمت کرد که در ذیل هر کدام علت‌ها را برشمرد. در نگاه سخت‌افزاری بسیاری از رمان‌ها و ادبیات داستانی ما به واسطه کم بضاعتی و فقر فنی و تکتیکی نمی‌توانند به یک اثر نمایشی قابل اعتنا بدل شوند لذا خیلی از این آثار به همین دلیل به دنیای تصویر راه پیدا نمی‌کنند. اگر چه ضعف و فقر تکنیکی یکی از موانع تولید آثار اقتباسی است اما بیشترین دلایل این فقدان را باید در دلایل نرم‌افزاری جست و جو کرد.
 
اقتباس در انقباض 
 
یکی از اینها موانع ذهنی و فکری است؛ به این معنا که اساسا به دلیل عدم شناخت یا اعتقاد به این ظرفیت عمیق ادبیات داستانی، دغدغه پرداخت به آثار اقتباسی کم است. از سوی دیگر دلایل روانشناختی و علقه‌های عاطفی نویسندگان و فیلمنامه‌نویسان به آثار خود را نیز نباید دست کم گرفت. اغلب نویسندگان به نوشته‌ها و متن‌های خود گرایش بیشتری دارند تا اینکه به تبدیل یک رمان به فیلمنامه بپردازند.ضمن اینکه گاهی ما دچار یک فقر نوشتاری و توانایی در تبدیل اثر ادبی به نسخه سینمایی یا تلویزیونی هستیم. دراماتیزه کردن یک اثر ادبی صرفا به سواد سینمایی و بصری وابسته نیست و به دانش و تخصص ادبی هم نیازمند است و تلفیق این دو در یک نفر به سادگی رخ نمی‌دهد. به همین دلیل گاهی نویسندگان رمان‌ها که در قید حیات هستند، نسبت به تبدیل اثرشان به یک فیلم یا سریال‌ مقاومت می‌کنند. برخی تجربه‌های شکست خورده در این زمینه نیز به این بی‌اعتمادی دامن می‌زند.
 
اقتباس در انقباض 

نوع مدیوم و ساز و کارهای آن را نیز باید در مساله اقتباس لحاظ کرد.  خیلی کارگردان‌های سینما و تلویزیون اساسا با مقوله ادبیات و ادبیات داستانی بیگانه‌اند و شناخت و درک عمیقی و درستی از این مقوله ندارند؛ بنابراین حتی وسوسه هم نمی‌شوند که به سراغ یک اثر اقتباسی بروند. به عبارت دیگر می‌توان از نوعی بی‌حوصلگی یا کسالت در این زمینه نیز حرف زد. به این معنا که به هر حال یک اثر اقتباسی به تلاش، دقت و درایت بیشتری نیاز دارد که با توجه به بودجه‌های کم یا پرداخت‌های با تأخیر در تلویزیون، کارگردان‌ها سعی می‌کنند به سراغ پروژه‌‌های زودبازده و روتین اجتماعی یا طنز بروند که دردسر کمتری دارد و چه بسا با هزینه کمتر، سود بیشتری به همراه خواهد داشت. از آن سو به دلیل عدم رعایت حق تألیف و حفظ حقوق معنوی، بسیاری از نویسندگان از اقتباس آثارشان در سینما و تلویزیون می‌ترسند یا فاقد انگیزه می‌شوند.

 
اقتباس در انقباض
 

در تلویزیون ما همواره از سریال‌های فاخر حمایت می‌شود و غالباً نیز مقصود از سریال‌های فاخر، مجموعه‌هایی با محوریت قصه‌های دینی و مذهبی است اما فاخر بودن را می‌توان در تولید سریال‌های اقتباسی ارزشمند نیز معنا کرد. به نظر می‌رسد در اولین گام باید به مدیران و دست اندرکاران تولیدات نمایشی چه در سینما و چه در تلویزیون ثابت کرد و آنها را مجاب و متقاعد کرد که یکی از مهم‌ترین راهکارهای فرهنگی-هنری-رسانه‌ای برای تولید فیلم و سریال‌های اثر گذار، حمایت و پشتیبانی از ساخت و تولید آثار اقتباسی است.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس