به گزارش مشرق به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ امام خمینی(ره) در دوران اقامت در فرانسه برای ساماندهی امور انقلاب و تشکیل نظام جدید، اقدام به تاسیس شورای انقلاب کردند. این شورا در 23 دی ماه 1357 موجودیت خود را اعلام و با گروه پنج نفره (حضرات آیات مطهری، رفسنجانی، اردبیلی، باهنر و بهشتی) و سپس با عضویت حضرات آیات طالقانی، سیدعلی خامنه ای و مهدوی کنی به همراه مهدی بازرگان، سحابی و ... کار خود را آغاز کرد.
امام(ره) که در 12 بهمن 1357 از فرانسه به ایران بازگشته بودند، مصرانه بر استعفای آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی، یعنی بختیار اصرار ورزیدند و سه روز بعد مهدی بازرگان به پیشنهاد شورای انقلاب به عنوان نخست وزیر دولت موقت انقلاب انتخاب شد. وظیفه دولت موقت از نظر امام خمینی(ره) انجام مقدمات رفراندوم تغییر رژیم سیاسی، برگزاری مجلس، تصویب قانون اساسی و همچنین انتخابات بود. در واقع، بازرگان وظیفه فراهم ساختن بستری قانونی برای دوره انتقالی را برعهده داشت.[1]
با توجه به انتظاراتی که از سوی امام خمینی(ره) برای دولت موقت ترسیم شده بود و انتظارات نیروهای مومن و انقلابی، بعد از مدت کوتاهی در برخی رویدادها و انتخاب های راهبردی میان بازرگان و انقلابیون، تنشهایی به وجود آمد و رویگردانی از برخی از آرمانهای انقلاب در رفتار و عمل دولت موقت مشاهده شد تا جایی که "مذاکره با آمریکا" در سرلوحه سیاست خارجی دولت موقت قرار گرفت و مذاکره پنهانی با ریس جمهوری آمریکا، سیاست گام به گام و فقدان روحیه انقلابی، مخالفت با ارزشهای انقلاب اسلامی و فرامین امام(ره)، مخالفت با تسخیر سفارت و ...، عرصه کنش سیاسی برای بازرگان را سخت کرد تا اینکه وی بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، استعفا کرد. جدا از اینکه عملکرد دولت موقت در نخستین سال پیروزی انقلاب اسلامی چه تاثیری بر روند انقلاب داشت، این نوشتار زمینههای استعفای دولت بازرگان را مورد بررسی قرار خواهد داد.
* زمینه های استعفای دولت موقت
دلایل استعفای دولت موقت را میتوان در دو دسته و بخش بررسی کرد، برخی از دلایل و زمینههای استعفای دولت موقت، تاکتیکی بوده و برخی از آنها راهبردی است؛ به این معنا که برخی از دلایل، ریشهای و بنیادین بوده و ارتباطی با مسائل موقت سیاسی نظیر اخراج گروههای انحرافی از دولت، اشغال سفارت و... ندارد بلکه از بنیان و ریشه با اصل یک جریان و بینش اختلاف دارد.
امام(ره) که در 12 بهمن 1357 از فرانسه به ایران بازگشته بودند، مصرانه بر استعفای آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی، یعنی بختیار اصرار ورزیدند و سه روز بعد مهدی بازرگان به پیشنهاد شورای انقلاب به عنوان نخست وزیر دولت موقت انقلاب انتخاب شد. وظیفه دولت موقت از نظر امام خمینی(ره) انجام مقدمات رفراندوم تغییر رژیم سیاسی، برگزاری مجلس، تصویب قانون اساسی و همچنین انتخابات بود. در واقع، بازرگان وظیفه فراهم ساختن بستری قانونی برای دوره انتقالی را برعهده داشت.[1]
با توجه به انتظاراتی که از سوی امام خمینی(ره) برای دولت موقت ترسیم شده بود و انتظارات نیروهای مومن و انقلابی، بعد از مدت کوتاهی در برخی رویدادها و انتخاب های راهبردی میان بازرگان و انقلابیون، تنشهایی به وجود آمد و رویگردانی از برخی از آرمانهای انقلاب در رفتار و عمل دولت موقت مشاهده شد تا جایی که "مذاکره با آمریکا" در سرلوحه سیاست خارجی دولت موقت قرار گرفت و مذاکره پنهانی با ریس جمهوری آمریکا، سیاست گام به گام و فقدان روحیه انقلابی، مخالفت با ارزشهای انقلاب اسلامی و فرامین امام(ره)، مخالفت با تسخیر سفارت و ...، عرصه کنش سیاسی برای بازرگان را سخت کرد تا اینکه وی بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، استعفا کرد. جدا از اینکه عملکرد دولت موقت در نخستین سال پیروزی انقلاب اسلامی چه تاثیری بر روند انقلاب داشت، این نوشتار زمینههای استعفای دولت بازرگان را مورد بررسی قرار خواهد داد.
* زمینه های استعفای دولت موقت
دلایل استعفای دولت موقت را میتوان در دو دسته و بخش بررسی کرد، برخی از دلایل و زمینههای استعفای دولت موقت، تاکتیکی بوده و برخی از آنها راهبردی است؛ به این معنا که برخی از دلایل، ریشهای و بنیادین بوده و ارتباطی با مسائل موقت سیاسی نظیر اخراج گروههای انحرافی از دولت، اشغال سفارت و... ندارد بلکه از بنیان و ریشه با اصل یک جریان و بینش اختلاف دارد.
با توجه به این رویکرد، میتوان مهمترین دلیل استعفای دولت موقت را، که مسئلهای استراتژیک بوده و ریشه در بینش و آراء سیاسی بازرگان و برخی از کابینه دولت موقت داشت، فقدان اعتماد به انقلاب سیاسی و تحولات انقلابی دانست. به عبارتی دیگر، سیاست اصلاحطلبانه بازرگان به روحیه انقلابی سازگاری نداشت و همین موضوع در تمام مدت ریاست وی بر کابینه دولت موقت، باعث تنش وی با اقدامات انقلابیون میشد. به هرحال، در ادامه به بررسی آن زمینه ها خواهیم پرداخت.
1- همسو نبودن با ارزشهای انقلاب اسلامی
در اینکه اندیشه مسلط بر فضای انقلاب یک اندیشه دینی و اسلامی بود جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما برخی از اعضای دولت موقت نتوانستند خود را با ارزشهای اسلامی بهطور کامل هماهنگ کنند و حتی علیه مبانی دینی و انقلابی اظهاراتی داشتند. مثلا "حسن نزیه" در نهم خرداد ماه سال 1358 درباره عدم امکان اجرایی قوانین اسلامی گفت: «این نه ممکن و نه مفید و نه خوب است که بخواهیم تمامی مسائل سیاسی-اقتصادی و حقوقی کشور را براساس موازین و مقررات اسلامی مورد حل و فصل قرار دهیم.» این اظهارات انتقادهای گستردهای را برانگیخت. سایر اعضای دولت موقت از جمله خود بازرگان، عزتالله سحابی و عباس امیرانتظام نیز از تداخل دین و سیاست انتقاد کرده و آنرا بهعنوان راهبردی برای تشکیل حکومت محکوم کردند.[2]
بازرگان به تدریج به انتقاد علیه اسلام فقاهتی و نظریه ولایت فقیه پرداخت و بعد از سخنرانی با عنوان «آخرت و خدا هدف بعثت انبیا» می توان آغار اندیشههای سیاسی وی را مشاهده کرد که ولایت فقیه را به گونه ای نقد کرده است.[3] البته در فضای انقلاب اسلامی، بازرگان با نشر کتب و سخنرانی های خویش، خیلی از سیاست های نظام اسلامی در خصوص حجاب، آئیین مذهبی و نقش حکومت در دین، نحوه آزادی افراد در جامعه و.... را مورد انتقاد قرار داده بود.[4] این اختلافات بنیادی در ارزش های سیاسی، کم کم شکاف دولت موقت و بازرگان با آرمان های انقلاب را بیشتر کرد و بستری برای استعفای وی شد.
2- اختلاف دولت موقت در اصول سیاست خارجی و مسئله صدور انقلاب
آیت الله عباسعلی عمید زنجانی اعتقاد دارد طرح مسئله صدور انقلاب از روزهای آغازین پیروزی توسط امام خمینی(ره) گویای این حقیقت بود که انقلاب اسلامی در ماهیت خود، یک تحول عقیدتی و در ارتباط با مسلمانان و مستضعفان جهان است و آنچه موجب شد انقلاب اسلامی به ایران نسبت داده شود، نقطه آغازین حرکت و انقلاب و شرایط رهبری آن بود. به همین دلیل، رهاورد انقلاب اسلامی در سطح کشورهای اسلامی و بین المللی، در مقایسه با تحولات داخلی از ارزش کمتری برخوردار نیست.[5] این مسئله در حالی بود که یکی از اختلافات نیروهای انقلابی با دولت موقت، بر سر سیاست خارجی به ویژه در مسئله صدور انقلاب و سیاست نه شرقی و نه غربی و... بود.[6]
دولت موقت به دلیل تکیه بر قوانین باقیمانده از رژیم پهلوی نوعی تعارض با این شیوه عمل انقلابی را تعقیب میکرد که موجب اتصال این دولت به رژیمهای قدرتمند جامعه جهانی و بویژه امریکا شد. رمز سقوط دولت موقت را نیز میتوان در همین حلقه اتصال جستجو کرد. ملاقات سران دولت موقت با "برژینسکی" که مستلزم نوعی آشتی و تفاهم دو قطب حامی وضع موجود در داخل و جامعه جهانی است، بیانگر نوعی اتخاذ عمل مشابه دولت بازرگان با رژیم پهلوی است. مسلمانان انقلابی که با مهارت و قدرت رژیم پهلوی را نابود کرده بودند، در برخورد با دولت موقت برمیآیند. به این دلیلی بازرگان اعلام میکند: «کمیتههای امام و گروههای افراطی خطر بزرگ در برابر دولت و انقلاب هستند و باید اول سراغ کمیتهها برویم و دست و بال آنها را ببندیم.»
مهمترین رکن تعارض لیبرالها و انقلابیها در نحوه نگرش به جامعه جهانی است. نفی ارزشهای موجود در جامعه جهانی ملاک اصلی انقلابیهاست که لیبرالها اعتقاد به عکس نگرش آنان دارند و حامی ارزشهای موجود جامعه جهانی هستند. از آنجا که انقلاب یک الگوی بزرگ برای انقلابیها به منظور تحقق نمونه مشابه آن سرزمینهای پیرامون و در نتیجه جامعه جهانی تلقی میشود، صدور انقلاب رکن اصلی دیدگاه آنان را تشکیل میدهد. نظام بینالملل از این دیدگاه نظام سلطه است.
دولت موقت با استناد به رویهها و مقررات پذیرفته شده بینالمللی تکیه بر صدور انقلاب را مغایر اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها میدانست و معتقد بود به جای تکیه بر صدور انقلاب بهتر است جامعهای نمونه و الگو بسازیم تا دیگران آن را سرمشق قرار دهند و از آن تقلید کنند. ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت به صراحت اعلام کرد که: «ما قصد صادر کردن انقلاب خود را نداریم.» و این گفته مغایر نظر صریح رهبر انقلاب بود که اعلام میکردند، «انقلابمان را به تمام دنیا صادر میکنیم.» در این فرآیند، آن بخش از جامعه جهانی که برای حفظ وضع موجود بیش از همه تلاش میکرد یعنی آمریکا مورد تهاجم انقلابیها قرار گرفت و اشغال لانه جاسوسی یک حرکت آرمانگرایانه در قطع تأثیرات سلطه تلقی میشد.[7]
3- موقتی بودن دولت موقت
همانگونه که در ادبیات سیاسی آمده است و تاریخ انقلاب های جهان گواهی بر آن است، دولت موقت در دوران برزخ سیاسی، پس از انتقال قدرت تشکیل میشود و تا زمان تصویب قانون اساسی جدید و بنیانگذاری نهادهای جدید عهدهدار امور کشور میباشد.[8]
نیروهای حزبالله که خواهان انهدام قطعی بقایای رژیم پیشین بوده و به عنوان جبهه ریشهگرا بیشترین تخاصم را با نیروهای وفادار رژیم پهلوی انجام داده بود، به دلیل آنکه در یک میدان عمل وسیع انقلابی بخش عمدهای از سازماندهی و انرژی انقلابیاش را از دست داده بود، برای سازماندهی مجدد نیازمند یک مرحله انتقالی بود تا پس از بازسازی نیروهای خود، آمادگی حکومت کردن را بیابد.
از سوی دیگر، چون جبهه میانهروها در قالب قانون اساسی و وفاداری به آن که مستلزم حفظ و تثبیت سلطنت مشروطه بود و خواهان نابودی ارکان رژیم پهلوی به روش اصلاحطلبان جوان نبود، با برخوردهای خشن و متلاشی کننده رژیم پهلوی روبه رو نشد، بلکه ارکان آن تا حدود زیادی دست نخورده باقی ماند. دولت موقت بازرگان نمونه بارز این مرحله انتقالی است.
گمان لیبرالها در هر انقلابی آن بوده است که یک حاکمیت مستمر تثبیت شده خواهند داشت؛ لیکن به لحاظ سرنوشت در تمام انقلابها حامل یک دوره انتقالی بودهاند. به کارگیری لفظ «موقت» برای دولت بازرگان از سوی امام خمینی(ره) مبین درایت، هوشیاری و شناخت رهبر انقلاب از این خصیصه است، در حالی که در تاریخ انقلابها لفظ «موقت» برای دولت پس از انقلاب به کار نرفته است، هرچند که در اصل چنین بودهاند.
از طرف دیگر برخورد منفعلانه دولت بازرگان با خصلت انقلابی سازگاری نداشت و این برآورنده انتظار انقلابیهای اصیل نبود. بازرگان که خود به موقتی بودن کابینه خود و مخالفت های نهادهای انقلابی پی برده بود، کم کم از استمرار کابینهاش ناامید شده و در فضای انقلابی جامعه ایرانی، زیر فشارهای سنگینی بود که ناشی از عملکرد منفعلانه اش بود و همین امر، از زمینه های استعفای وی بوده است.
4- عدم انسجام، ترکیب ناهمگون و اختلافنظر در میان اعضای دولت موقت
به علت ترکیب ناهمگون دولت موقت، اختلافات میان اعضای آن پس از مدتی آغاز شد. اختلافات بیشتر ماهیت ایدئولوژیک و سیاسی داشت و در برخی موارد به اختلاف در دیدگاههای اقتصادی نیز مربوط میشد.
1- همسو نبودن با ارزشهای انقلاب اسلامی
در اینکه اندیشه مسلط بر فضای انقلاب یک اندیشه دینی و اسلامی بود جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما برخی از اعضای دولت موقت نتوانستند خود را با ارزشهای اسلامی بهطور کامل هماهنگ کنند و حتی علیه مبانی دینی و انقلابی اظهاراتی داشتند. مثلا "حسن نزیه" در نهم خرداد ماه سال 1358 درباره عدم امکان اجرایی قوانین اسلامی گفت: «این نه ممکن و نه مفید و نه خوب است که بخواهیم تمامی مسائل سیاسی-اقتصادی و حقوقی کشور را براساس موازین و مقررات اسلامی مورد حل و فصل قرار دهیم.» این اظهارات انتقادهای گستردهای را برانگیخت. سایر اعضای دولت موقت از جمله خود بازرگان، عزتالله سحابی و عباس امیرانتظام نیز از تداخل دین و سیاست انتقاد کرده و آنرا بهعنوان راهبردی برای تشکیل حکومت محکوم کردند.[2]
بازرگان به تدریج به انتقاد علیه اسلام فقاهتی و نظریه ولایت فقیه پرداخت و بعد از سخنرانی با عنوان «آخرت و خدا هدف بعثت انبیا» می توان آغار اندیشههای سیاسی وی را مشاهده کرد که ولایت فقیه را به گونه ای نقد کرده است.[3] البته در فضای انقلاب اسلامی، بازرگان با نشر کتب و سخنرانی های خویش، خیلی از سیاست های نظام اسلامی در خصوص حجاب، آئیین مذهبی و نقش حکومت در دین، نحوه آزادی افراد در جامعه و.... را مورد انتقاد قرار داده بود.[4] این اختلافات بنیادی در ارزش های سیاسی، کم کم شکاف دولت موقت و بازرگان با آرمان های انقلاب را بیشتر کرد و بستری برای استعفای وی شد.
2- اختلاف دولت موقت در اصول سیاست خارجی و مسئله صدور انقلاب
آیت الله عباسعلی عمید زنجانی اعتقاد دارد طرح مسئله صدور انقلاب از روزهای آغازین پیروزی توسط امام خمینی(ره) گویای این حقیقت بود که انقلاب اسلامی در ماهیت خود، یک تحول عقیدتی و در ارتباط با مسلمانان و مستضعفان جهان است و آنچه موجب شد انقلاب اسلامی به ایران نسبت داده شود، نقطه آغازین حرکت و انقلاب و شرایط رهبری آن بود. به همین دلیل، رهاورد انقلاب اسلامی در سطح کشورهای اسلامی و بین المللی، در مقایسه با تحولات داخلی از ارزش کمتری برخوردار نیست.[5] این مسئله در حالی بود که یکی از اختلافات نیروهای انقلابی با دولت موقت، بر سر سیاست خارجی به ویژه در مسئله صدور انقلاب و سیاست نه شرقی و نه غربی و... بود.[6]
دولت موقت به دلیل تکیه بر قوانین باقیمانده از رژیم پهلوی نوعی تعارض با این شیوه عمل انقلابی را تعقیب میکرد که موجب اتصال این دولت به رژیمهای قدرتمند جامعه جهانی و بویژه امریکا شد. رمز سقوط دولت موقت را نیز میتوان در همین حلقه اتصال جستجو کرد. ملاقات سران دولت موقت با "برژینسکی" که مستلزم نوعی آشتی و تفاهم دو قطب حامی وضع موجود در داخل و جامعه جهانی است، بیانگر نوعی اتخاذ عمل مشابه دولت بازرگان با رژیم پهلوی است. مسلمانان انقلابی که با مهارت و قدرت رژیم پهلوی را نابود کرده بودند، در برخورد با دولت موقت برمیآیند. به این دلیلی بازرگان اعلام میکند: «کمیتههای امام و گروههای افراطی خطر بزرگ در برابر دولت و انقلاب هستند و باید اول سراغ کمیتهها برویم و دست و بال آنها را ببندیم.»
مهمترین رکن تعارض لیبرالها و انقلابیها در نحوه نگرش به جامعه جهانی است. نفی ارزشهای موجود در جامعه جهانی ملاک اصلی انقلابیهاست که لیبرالها اعتقاد به عکس نگرش آنان دارند و حامی ارزشهای موجود جامعه جهانی هستند. از آنجا که انقلاب یک الگوی بزرگ برای انقلابیها به منظور تحقق نمونه مشابه آن سرزمینهای پیرامون و در نتیجه جامعه جهانی تلقی میشود، صدور انقلاب رکن اصلی دیدگاه آنان را تشکیل میدهد. نظام بینالملل از این دیدگاه نظام سلطه است.
دولت موقت با استناد به رویهها و مقررات پذیرفته شده بینالمللی تکیه بر صدور انقلاب را مغایر اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها میدانست و معتقد بود به جای تکیه بر صدور انقلاب بهتر است جامعهای نمونه و الگو بسازیم تا دیگران آن را سرمشق قرار دهند و از آن تقلید کنند. ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت به صراحت اعلام کرد که: «ما قصد صادر کردن انقلاب خود را نداریم.» و این گفته مغایر نظر صریح رهبر انقلاب بود که اعلام میکردند، «انقلابمان را به تمام دنیا صادر میکنیم.» در این فرآیند، آن بخش از جامعه جهانی که برای حفظ وضع موجود بیش از همه تلاش میکرد یعنی آمریکا مورد تهاجم انقلابیها قرار گرفت و اشغال لانه جاسوسی یک حرکت آرمانگرایانه در قطع تأثیرات سلطه تلقی میشد.[7]
3- موقتی بودن دولت موقت
همانگونه که در ادبیات سیاسی آمده است و تاریخ انقلاب های جهان گواهی بر آن است، دولت موقت در دوران برزخ سیاسی، پس از انتقال قدرت تشکیل میشود و تا زمان تصویب قانون اساسی جدید و بنیانگذاری نهادهای جدید عهدهدار امور کشور میباشد.[8]
نیروهای حزبالله که خواهان انهدام قطعی بقایای رژیم پیشین بوده و به عنوان جبهه ریشهگرا بیشترین تخاصم را با نیروهای وفادار رژیم پهلوی انجام داده بود، به دلیل آنکه در یک میدان عمل وسیع انقلابی بخش عمدهای از سازماندهی و انرژی انقلابیاش را از دست داده بود، برای سازماندهی مجدد نیازمند یک مرحله انتقالی بود تا پس از بازسازی نیروهای خود، آمادگی حکومت کردن را بیابد.
از سوی دیگر، چون جبهه میانهروها در قالب قانون اساسی و وفاداری به آن که مستلزم حفظ و تثبیت سلطنت مشروطه بود و خواهان نابودی ارکان رژیم پهلوی به روش اصلاحطلبان جوان نبود، با برخوردهای خشن و متلاشی کننده رژیم پهلوی روبه رو نشد، بلکه ارکان آن تا حدود زیادی دست نخورده باقی ماند. دولت موقت بازرگان نمونه بارز این مرحله انتقالی است.
گمان لیبرالها در هر انقلابی آن بوده است که یک حاکمیت مستمر تثبیت شده خواهند داشت؛ لیکن به لحاظ سرنوشت در تمام انقلابها حامل یک دوره انتقالی بودهاند. به کارگیری لفظ «موقت» برای دولت بازرگان از سوی امام خمینی(ره) مبین درایت، هوشیاری و شناخت رهبر انقلاب از این خصیصه است، در حالی که در تاریخ انقلابها لفظ «موقت» برای دولت پس از انقلاب به کار نرفته است، هرچند که در اصل چنین بودهاند.
از طرف دیگر برخورد منفعلانه دولت بازرگان با خصلت انقلابی سازگاری نداشت و این برآورنده انتظار انقلابیهای اصیل نبود. بازرگان که خود به موقتی بودن کابینه خود و مخالفت های نهادهای انقلابی پی برده بود، کم کم از استمرار کابینهاش ناامید شده و در فضای انقلابی جامعه ایرانی، زیر فشارهای سنگینی بود که ناشی از عملکرد منفعلانه اش بود و همین امر، از زمینه های استعفای وی بوده است.
4- عدم انسجام، ترکیب ناهمگون و اختلافنظر در میان اعضای دولت موقت
به علت ترکیب ناهمگون دولت موقت، اختلافات میان اعضای آن پس از مدتی آغاز شد. اختلافات بیشتر ماهیت ایدئولوژیک و سیاسی داشت و در برخی موارد به اختلاف در دیدگاههای اقتصادی نیز مربوط میشد.
مثلا علیاکبر معینفر، وزیر نفت، با عباس امیرانتظام بر سر سیاستهای کلان اقتصادی اختلاف داشت و یا همینطور اعضای نهضت آزادی ایران مثل ابراهیم یزدی با اعضای جبهه ملی از جمله کریم سنجابی اختلاف ایدئولوژیک و سیاسی داشتند.
همچنین کریم سنجابی با خود مهدی بازرگان اختلاف نظر داشت؛ چنانکه استعفای سنجابی در اواخر فروردین ۱۳۵۸ بیانگر شدت این اختلافات بود. در مرحله بعد اعضای نهضت آزادی با حزب جاما از جمله با شریعتمداری و کاظم سامی اختلاف پیدا کردند که به استعفای این دو نفر منجر شد.
بدینترتیب باید گفت که اعضای دولت موقت در کل از جهات متعدد فاقد آن انسجام و نیز همخوانی فکری و عقیدتی لازم بودند و این امر در شکست و استعفای آن تاثیر زیادی داشت.[9]
5- فقدان برخورد قاطعانه با گروههای انحرافی
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی گروههایی که از نظر فکری سنخیتی با تفکر انقلابی امام(ره) نداشتند برای سهم خواهی به تکاپو افتادند. آنها به طور گسترده ای تلاش کردند تا مردم را به سوی خود جذب کرده و با گنجاندن شعارهای خود در بین شعارهای اصیل مردم زمینه را برای ادعاهای بعدی در زمینه مطالبه «سهم» خود از انقلاب اسلامی فراهم سازند. پیروان اندیشههای مارکس از جمله این افراد بودند و البته برخی گروه های سکولار نیز چنین وضعیتی داشتند.
در چنین شرایطی، رفتار دولت موقت با توجه به تکیه بر سیاست گام به گام و ملی گرایانه، مورد انتقاد انقلابیون قرار گرفت. به قول مارک فیشر[10] برای میانه روها انقلاب به ثمر رسیده بود و اینک باید متخصصان امور را به دست گیرند؛ در حالی که برای انقلابیون نیز کار تازه آغاز شده بود. از طرفی توقع طبیعی مردم از دولت پس از انقلاب، آن بود که مشکلات و نابسامانی ها هرچه زودتر پایان پذیرد و با ضد انقلاب به شیوه قاطعانه تری برخورد شود.[11]
بازرگان حتی مواضع دقیقی نسبت به گروه های انحرافی و ضدانقلاب نمی گرفت و همین موضوع باعث می شد تا برخی از این گروه های انحرافی و التقاطی به وی نزدیک شوند و این امر در دوره تثبیت انقلاب اسلامی بسیار خطرناک بود. اسدالله بادامچیان در این خصوص میگوید: «یک هفته پس از 22 بهمن گروهکها و افراد مشکوک و خطوط انحرافی و التقاطی به یکدیگر گوشزد کردند از بازرگان حمایت کنیم والا فاشیسم بر سر کار خواهد آمد.
5- فقدان برخورد قاطعانه با گروههای انحرافی
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی گروههایی که از نظر فکری سنخیتی با تفکر انقلابی امام(ره) نداشتند برای سهم خواهی به تکاپو افتادند. آنها به طور گسترده ای تلاش کردند تا مردم را به سوی خود جذب کرده و با گنجاندن شعارهای خود در بین شعارهای اصیل مردم زمینه را برای ادعاهای بعدی در زمینه مطالبه «سهم» خود از انقلاب اسلامی فراهم سازند. پیروان اندیشههای مارکس از جمله این افراد بودند و البته برخی گروه های سکولار نیز چنین وضعیتی داشتند.
در چنین شرایطی، رفتار دولت موقت با توجه به تکیه بر سیاست گام به گام و ملی گرایانه، مورد انتقاد انقلابیون قرار گرفت. به قول مارک فیشر[10] برای میانه روها انقلاب به ثمر رسیده بود و اینک باید متخصصان امور را به دست گیرند؛ در حالی که برای انقلابیون نیز کار تازه آغاز شده بود. از طرفی توقع طبیعی مردم از دولت پس از انقلاب، آن بود که مشکلات و نابسامانی ها هرچه زودتر پایان پذیرد و با ضد انقلاب به شیوه قاطعانه تری برخورد شود.[11]
بازرگان حتی مواضع دقیقی نسبت به گروه های انحرافی و ضدانقلاب نمی گرفت و همین موضوع باعث می شد تا برخی از این گروه های انحرافی و التقاطی به وی نزدیک شوند و این امر در دوره تثبیت انقلاب اسلامی بسیار خطرناک بود. اسدالله بادامچیان در این خصوص میگوید: «یک هفته پس از 22 بهمن گروهکها و افراد مشکوک و خطوط انحرافی و التقاطی به یکدیگر گوشزد کردند از بازرگان حمایت کنیم والا فاشیسم بر سر کار خواهد آمد.
و در دوران حکومت بازرگان، اینگونه گروهها و افراد به او یا حملهای نمیکردند و یا طوری حمله می کردند که به نفع او تمام می شد و بلاخره در روز14 اسفند همراهی جدی همه این خطوط و اشخاص با هم روشن شد که در کنار هم قرار گرفتند و شمه ای از روشی که اگر موفق می شدند بکار می بردند را نشان دادند.»[12] همین موضوع باعث شده بود که میان انقلابیون و بازرگان اختلافاتی به وجود بیاید و دولت موقت منتظر بهانه ای برای برون رفت از این چالش بود و تسخیر سفارت و تقابل بازرگان و نیروهای خط امام فضا را برای استعفای بازرگان فراهم کرد.
6- عدم تفاهم با رهبری انقلاب اسلامی
امام خمینی(ره) بهعنوان رهبر انقلاب، شخص درجه اول کشور و بالاترین مقام تصمیمگیرنده بود. بازرگان رهبری سیاسی حضرت امام(ره) را پذیرفته بود، اما با گذشت زمان بین آن دو اختلافنظر پدید آمد. این امر از تفکرات و دیدگاههای آنها سرچشمه میگرفت. بازرگان اساسا یک اصلاحگر دینی و فردی میانهرو و محتاط بود و از بینش و توانایی انقلابی برخوردار نبود اما در مقابل، امام(ره) نشان داده بود که فردی قاطع و انقلابی است.
6- عدم تفاهم با رهبری انقلاب اسلامی
امام خمینی(ره) بهعنوان رهبر انقلاب، شخص درجه اول کشور و بالاترین مقام تصمیمگیرنده بود. بازرگان رهبری سیاسی حضرت امام(ره) را پذیرفته بود، اما با گذشت زمان بین آن دو اختلافنظر پدید آمد. این امر از تفکرات و دیدگاههای آنها سرچشمه میگرفت. بازرگان اساسا یک اصلاحگر دینی و فردی میانهرو و محتاط بود و از بینش و توانایی انقلابی برخوردار نبود اما در مقابل، امام(ره) نشان داده بود که فردی قاطع و انقلابی است.
برخی از اختلافات حضرت امام(ره) با دولت موقت ناشی از تفکر و دیدگاه کلی دولت موقت بود که به تغییرات اساسی و ساختاری دست نزد؛ چنانکه دولت موقت هیچگاه سعی نکرد نمادهای مربوط به حکومت پهلوی را تغییر دهد و یا همچنان از سربرگهایی با آرم شاهنشاهی استفاده میکرد بهگونهای که سرانجام خود امام(ره) ناگزیر شد در این زمینه به دولت موقت هشدار دهد.
دولت موقت میتوانست با اتکاء به مواضع و دیدگاههای امام خمینی(ره)، حمایت موثر ایشان را برای عبور از بحرانها به همراه داشته باشد. نفوذ کلام امام در تودهها و اقشار مختلف مردم انکارناپذیر بود و بارها این امر برای خود بازرگان نیز ثابت شده بود. در واقع از دستدادن حمایت نسبی حضرت امام (ره) برای دولت موقت به معنای از دستدادن فرصت بسیار ارزشمندی بود که میتوانست شرایط را به نفع دولت تغییر دهد.
7- اختلافات با شورای انقلاب
شورای انقلاب برای پر کردن خلاء ناشی از نبود مجلس قانونگذاری بهوجود آمده بود و در مرتبه بالاتری نسبت به دولت موقت قرار داشت. مهمترین عاملی که باعث بروز اختلاف میان این دو نهاد شد، عدم تفکیک دقیق وظایف و نیز تداخل وظایف آنها بود؛ چنانکه هر کدام، دیگری را مانع اجرای موفق برنامههای خود میدانستند و این مساله باعث بهوجود آمدن تعارض در عملکرد آنها میشد.
7- اختلافات با شورای انقلاب
شورای انقلاب برای پر کردن خلاء ناشی از نبود مجلس قانونگذاری بهوجود آمده بود و در مرتبه بالاتری نسبت به دولت موقت قرار داشت. مهمترین عاملی که باعث بروز اختلاف میان این دو نهاد شد، عدم تفکیک دقیق وظایف و نیز تداخل وظایف آنها بود؛ چنانکه هر کدام، دیگری را مانع اجرای موفق برنامههای خود میدانستند و این مساله باعث بهوجود آمدن تعارض در عملکرد آنها میشد.
دلیل دیگر ناشی از تعقیب استراتژی گامبهگام توسط دولت موقت و تنندادن آن به دستورها و خواستهای شورای انقلاب بود. جالب آنکه دولت موقت به پیشنهاد اعضای شورای انقلاب تشکیل شده بود و حتی خود بازرگان از اعضای شورای انقلاب بود. اعضای دولت موقت معتقد بودند که شورای انقلاب باید به قانونگذاری بسنده کند و در امور اجرایی دخالت نکند و لذا میان آنها اختلاف افتاد و وقتی که این اختلافات شدت گرفت، نهایتا داوری خود را به نزد حضرت امام(ره) بردند.
پس از آن، گرچه تاحدودی این اختلافات فروکش کرد، اما آنها هیچ وقت باهم به تفاهم نرسیدند. تا اینکه سرانجام شورای انقلاب در چهاردهم تیر ماه سال 1358 طی جلسهای تصمیم گرفت به فعالیتهای اجرایی وارد شود. در این جلسه صریحا اعلام شد که دولت موقت قابل اعتماد نیست و این اقدام از جمله عوامل تاثیرگذار در استعفای آن بود.[13]
8- ارتباط با آمریکا و بدبینی نیروهای مذهبی نسبت به دولت موقت
پائیز 1358 مهدی بازرگان در الجزایر دو ساعت در پشت درهای بسته با برژینسکی ملاقات و گفتگو کرد این در حالی است که هم اصل ملاقات و هم محتوای آن بدون هماهنگی با امام بوده است.[14] آنچنان که سردار جعفری میگوید: «از دیگر نگرانیهای عموم مردم انقلابی، بهخصوص بچهمسلمانها، چه دانشگاهی و چه غیر دانشگاهی، در آن روزها، بروز آثار سوء ناشی از حاکمیت لیبرالها در سطح کشور و جامعه و سیطرة انحصارطلبانة آنها در بدنة دولت موقت بود.
8- ارتباط با آمریکا و بدبینی نیروهای مذهبی نسبت به دولت موقت
پائیز 1358 مهدی بازرگان در الجزایر دو ساعت در پشت درهای بسته با برژینسکی ملاقات و گفتگو کرد این در حالی است که هم اصل ملاقات و هم محتوای آن بدون هماهنگی با امام بوده است.[14] آنچنان که سردار جعفری میگوید: «از دیگر نگرانیهای عموم مردم انقلابی، بهخصوص بچهمسلمانها، چه دانشگاهی و چه غیر دانشگاهی، در آن روزها، بروز آثار سوء ناشی از حاکمیت لیبرالها در سطح کشور و جامعه و سیطرة انحصارطلبانة آنها در بدنة دولت موقت بود.
وقایع و حوادث تکاندهنده استانهای کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی و بهخصوص غائله خلق ترکمن در شرق مازندران بهخوبی نشان داد که دولت موقت صلاحیت حضور در رأس قوة مجریه کشور را ندارد.
فجایعی که در این مناطق به لحاظ خیانتِ هیئتهای اعزامی دولت موقت به وجود آمد و موجبات استمرار ناامنی و قتلعام تعداد زیادی از پاسداران انقلاب و ارتشیان را فراهم کرد نگرانیها را بین وفاداران به انقلاب روز به روز افزایش میداد.
همزمان با این اتفاقات، حضور مهندس بازرگان، نخستوزیر دولت موقت، و دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه این دولت، در جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب الجزایر و انتشار خبر ملاقات محرمانه این آقایان با دکتر زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور امریکا، که در حاشیة آن جشنها انجام گرفت، نگرانیهایی را در محافل دانشجویی طرفدار انقلاب به وجود آورد.
آنها میگفتند که نکند دولت موقت میخواهد با امریکا سازش کند؛ همان امریکایی که کاپیتولاسیون ننگین را به ملت ما تحمیل کرد، امام مان را به مدت 14 سال به تبعید فرستاد، تا لحظة آخر از رژیم پهلوی حمایت کرد و بعد از انقلاب به شاه فراری ایران پناه داد، همان امریکایی که داراییهای ملت ایران را در بانکهایش بلوکه کرد، تعهدات و قراردادهای نظامی خودش با ایران را یکطرفه ملغی نمود، به ضد انقلابیون و گروههای تروریستی سلطنتطلب و تجزیهطلب و چپ امریکایی، بهخصوص آنهایی که در کردستان و بلوچستان و گنبد دستشان به خون جوانان این مرز و بوم آلوده شد، همه رقم حمایت تبلیغاتی و مالی را ارائه میداد.
همین دغدغههای منطقی دانشجوهای مؤمن به آرمانهای حضرت امام(ره) را واداشت تا در اعتراض به اقدامات حکومت آقای بازرگان و جنایات امریکا دست به تحرکاتی بزنند. بر این اساس، در هفته اول آبانماه 1358، جلسهای مهم، با محوریت انجمن اسلامی دانشگاه تهران، که مسئولیتش بر عهده حبیبالله بیطرف بود، با مشارکت انجمنهای اسلامی دانشجویی دانشگاههای تهران برگزار شد.»[15] بازرگان و دولت موقت حتی اعتقاد به خریداری اسلحه از آمریکا داشتند و معتقد بودند می توان با آن ها روابط صلح گرایانه ای برقرار کرد.
9- تسخیر سفارت آمریکا
دولت موقت که با آمریکایی ها ملاقات داشت و سودای ارتباط با آنها در سیاست خارجی خویش را در سر میپرواند، با تسخیر سفارت آمریکا، رویاهای خویش را بر باد رفته دانست و به نوعی این بینش و رویکرد در اعضای دولت موقت ایجاد شد که دیگر کنترل سیاسی و مدیریت عمومی کشور از دست بازرگان خارج شده است و این مردم و نیروهای مومن هستند که با فرمان امام (ره) و پیروی از دستورات ایشان، سرنوشت کشور را به دست گرفته اند.
دولت موقت یک روز پس از اشغال سفارت امریکا در تهران استعفای خود را تقدیم امام خمینی(ره) کرد. این اقدام باعث تعبیرهای مختلفی در مورد استعفا شد و آن را با اشغال سفارت مرتبط دانستند. اما بازرگان و سایر اعضای دولت موقت آن را کاملا رد کرده و گفتهاند که در ماههای قبل، چندبار استعفا مطرح شده بود اما چون در دوازدهم آبان ۱۳۵۷ استعفای همه اعضای دولت به تصویب هیات دولت رسیده بود، در این تاریخ استعفا بهطور کامل اعلام شد وگرنه رابطه خاصی با جریان سفارت نداشته است.
البته به اعتقاد برخی، یکی از اهداف دانشجویان از تسخیر سفارت امریکا، ضربهزدن به دولت بازرگان بود؛ زیرا دولت بازرگان بارها بر حراست از سفارت امریکا تاکید کرده بود، ضمن آنکه دقیقا در همان زمان دولت موقت در الجزایر مشغول مذاکره با برژینسکی بود. لذا برای بسیاری این ذهنیت پیش آمد که اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت امریکا با هدف بیاعتبارکردن دولت موقت در نزد امریکایی ها صورت گرفته است.
واقعیت هرچه که بود، استعفای دولت موقت با استقبال افکار عمومی مواجه شد و این به معنی از دستدادن پایگاه مردمی و پیامد عدم همگامی با فضای در حال گسترش انقلابی بود. میتوان گفت که دولت بازرگان، دولت دوران انقلاب نبود و سرانجام در یک فرایند، مغلوب جریان انقلابیگری شد و از صحنه خارج گردید.[16]
در نهایت این که، دولت موقت نتوانست خواستههای انقلابیون و آرمان های انقلاب را تحقق بخشد و به علت غیرهمسویی با شورای انقلاب و فرامین امام خمینی(ره)، مجبور به استعفا شد تا از فشارهای موجود ناشی از نارضایتیهای مردم رهایی یابد و حتی در شرایط سیاسی ناشی از بحران تسخیر لانه جاسوسی، شورای انقلاب و ملت را تنها بگذارد.
پی نوشتها:
1- جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، قم، نشر معارف،1386، ص181.
2- حسین دانش، دولت موقت، پژوهه(فرهنگ علوم انسانی اسلامی)، آبان1393، صص3-1.
3- یحیی فوزی، اندیشه سیاسی در ایران بعد از انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی،1388، ص117.
4- فروغ جهانبخش، از بازرگان تا سروش، ترجمه سعیده سریانی، تهران، نشر بهزاد،1382، ص128.
5- عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی ایران، قم، نشرمعارف،1381، ص241.
6- محمد پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف،1383، ص185.
7- علی رجبلو، تأمل نظری در مفهوم انقلاب، فصلنامه حضور، شماره16.
8- داریوش آشوری، دانشنامهی سیاسی، تهران، انتشارات مروارید، 1378، ص168.
9- سجاد راعی گلوجه، شاهکار دولت موقت، ماهنامه زمانه، سال سوم، آبان1383، صص43-39.
10- See: Michael Ficher, Iran: From Religion Disput to Revolution,America: harvard university press, p216.
11- محمد پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، پیشین، ص185.
12- اسدالله بادامچیان، شناخت انقلاب اسلامی و ریشه های آن، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی،1377، ص167.
13- نک: خیرالله اسماعیلی، دولت موقت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، صص91-85.
14- حمید دهقان، انقلاب اسلامی نقطه عطف تاریخی، قم، موسسه انتشارات مدین،1382. ص146.
15- گل علی بابایی، کالک های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری، سوره مهر،1391، ص119-118.
16- سجاد راعی گلوجه، شاهکار دولت موقت، ماهنامه زمانه، سال سوم، آبان1383، صص43-39.
9- تسخیر سفارت آمریکا
دولت موقت که با آمریکایی ها ملاقات داشت و سودای ارتباط با آنها در سیاست خارجی خویش را در سر میپرواند، با تسخیر سفارت آمریکا، رویاهای خویش را بر باد رفته دانست و به نوعی این بینش و رویکرد در اعضای دولت موقت ایجاد شد که دیگر کنترل سیاسی و مدیریت عمومی کشور از دست بازرگان خارج شده است و این مردم و نیروهای مومن هستند که با فرمان امام (ره) و پیروی از دستورات ایشان، سرنوشت کشور را به دست گرفته اند.
دولت موقت یک روز پس از اشغال سفارت امریکا در تهران استعفای خود را تقدیم امام خمینی(ره) کرد. این اقدام باعث تعبیرهای مختلفی در مورد استعفا شد و آن را با اشغال سفارت مرتبط دانستند. اما بازرگان و سایر اعضای دولت موقت آن را کاملا رد کرده و گفتهاند که در ماههای قبل، چندبار استعفا مطرح شده بود اما چون در دوازدهم آبان ۱۳۵۷ استعفای همه اعضای دولت به تصویب هیات دولت رسیده بود، در این تاریخ استعفا بهطور کامل اعلام شد وگرنه رابطه خاصی با جریان سفارت نداشته است.
البته به اعتقاد برخی، یکی از اهداف دانشجویان از تسخیر سفارت امریکا، ضربهزدن به دولت بازرگان بود؛ زیرا دولت بازرگان بارها بر حراست از سفارت امریکا تاکید کرده بود، ضمن آنکه دقیقا در همان زمان دولت موقت در الجزایر مشغول مذاکره با برژینسکی بود. لذا برای بسیاری این ذهنیت پیش آمد که اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت امریکا با هدف بیاعتبارکردن دولت موقت در نزد امریکایی ها صورت گرفته است.
واقعیت هرچه که بود، استعفای دولت موقت با استقبال افکار عمومی مواجه شد و این به معنی از دستدادن پایگاه مردمی و پیامد عدم همگامی با فضای در حال گسترش انقلابی بود. میتوان گفت که دولت بازرگان، دولت دوران انقلاب نبود و سرانجام در یک فرایند، مغلوب جریان انقلابیگری شد و از صحنه خارج گردید.[16]
در نهایت این که، دولت موقت نتوانست خواستههای انقلابیون و آرمان های انقلاب را تحقق بخشد و به علت غیرهمسویی با شورای انقلاب و فرامین امام خمینی(ره)، مجبور به استعفا شد تا از فشارهای موجود ناشی از نارضایتیهای مردم رهایی یابد و حتی در شرایط سیاسی ناشی از بحران تسخیر لانه جاسوسی، شورای انقلاب و ملت را تنها بگذارد.
پی نوشتها:
1- جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، قم، نشر معارف،1386، ص181.
2- حسین دانش، دولت موقت، پژوهه(فرهنگ علوم انسانی اسلامی)، آبان1393، صص3-1.
3- یحیی فوزی، اندیشه سیاسی در ایران بعد از انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی،1388، ص117.
4- فروغ جهانبخش، از بازرگان تا سروش، ترجمه سعیده سریانی، تهران، نشر بهزاد،1382، ص128.
5- عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی ایران، قم، نشرمعارف،1381، ص241.
6- محمد پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف،1383، ص185.
7- علی رجبلو، تأمل نظری در مفهوم انقلاب، فصلنامه حضور، شماره16.
8- داریوش آشوری، دانشنامهی سیاسی، تهران، انتشارات مروارید، 1378، ص168.
9- سجاد راعی گلوجه، شاهکار دولت موقت، ماهنامه زمانه، سال سوم، آبان1383، صص43-39.
10- See: Michael Ficher, Iran: From Religion Disput to Revolution,America: harvard university press, p216.
11- محمد پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، پیشین، ص185.
12- اسدالله بادامچیان، شناخت انقلاب اسلامی و ریشه های آن، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی،1377، ص167.
13- نک: خیرالله اسماعیلی، دولت موقت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، صص91-85.
14- حمید دهقان، انقلاب اسلامی نقطه عطف تاریخی، قم، موسسه انتشارات مدین،1382. ص146.
15- گل علی بابایی، کالک های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری، سوره مهر،1391، ص119-118.
16- سجاد راعی گلوجه، شاهکار دولت موقت، ماهنامه زمانه، سال سوم، آبان1383، صص43-39.