از موصل تا حلب به سختی می توان رد پایی از حقوق بشر، حقوق بین الملل و کارآمدی سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت را مشاهده نمود.

به گزارش مشرق، امروزه خبرهای خوشی از محاصره و شکست گروه داعش و سایر گروه های تروریستی در موصل عراق و حلب سوریه به گوش می رسد.  مردم در روستاهای اطراف که باز پس گرفته می شوند، اشک شادی می ریزند و رزمندگان آزادی بخش را در بغل می فشارند.  صحنه هایی که نشان دهنده و ترجمان آزادی مسرت بخش پس از سال های اسارت و تعذیب توسط گروه های تروریستی می باشد.

از موصل تا حلب ما در باره پارادیم روابط بین الملل، حقوق بین الملل، سازمان ملل متحد و اصل حمایت،  قدرت های جهانی، کشورهای مرتجع وابسته به آمریکا، دمکراسی تحمیلی، جنبش مقاومت و اقتدار انقلاب اسلامی، درس های زیادی را اگر چه دردناک و اسفناک فرا می گیریم.  درس هایی که باید هر چه بیشتر در باره آن ها تدقیق و تعمق بیشتری فراهم آورد و بدین وسیله راه را برای طراحی نقشه ای انسانی و کارآمد جهت تامین صلح و امنیت منطقه ای هموار نمود.

نوشتار حاضر به شکل مختصر به تشریح این نکات می پردازد و در صدد است که به این ترتیب موضوع را برای طرح عمیق تر در میان رسانه های مختلف، دانشگاهیان و دانشجویان و همه علاقه مندان مربوط فراهم نماید.

نظام بین الملل عاری از اخلاق

از موصل تا حلب، بار دیگر نشان  داده شده است که متاسفانه پارادیم نظام بین الملل سخت مبتلای به سرطان قدرت طلبی، نفوذ، منفعت خواهی، و زیاده طلبی است.  جهان عاری از خشونت، در این مجموعه و چرخه قدرت خواهی افسانه ای دور از دسترس است.  شعار صلح و امنیت که امروزه سر داده می شود، سرابی بیش نیست.  اگر صلح و امنیت مطرح است، صرفا برای غرب مرفه است که جنگ را به آسیا و آفریقا می کشاند و خود عمدتا در تنعم و رفاه قرار می گیرد.  البته ساز و کار تروریست پروری دنیای غرب برای نیل به اهداف تعریف شده در کسب منافع ملی بیشتر دیر یا زود دامن خودشان را هم خواهد گرفت، کما کان نمونه های آن را در خاک آمریکا و اروپا می توان مشاهده نمود.

موصل و حلب حاصل سیاست جهانی بدون اخلاق هستند.  کنش گری قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده آمریکا علیرغم شعارهای رنگین و متعدد، متاسفانه کاملا عاری از ارزشهای اخلاقی و حتی لیبرالی است.  موصل و حلب ترجمان سیاست جهانی منفعت طلبانه ای است که صرفا در چرخه نظام موازنه قدرت و در راستای تامین منافع ملی کنش گران فرا منطقه ای تعبیه شده اند.

ماسک های دروغین بر رخسار قدرت های بزرگ

دیدگاه های رئالیستی حاکم در سیاست خارجی کشورهای بزرگ، عاری از اخلاق و ارزشهای انسانی است، سیاستی که عمدتا بر کسب منافع ملی بیشتر مبتنی شده است و نسبت به سرنوشت سایر مردم در سایر کشورها بی تفاوت است.

این رفتار عجیب منافقانه و دو رو می باشد و عجیب مبتلای به دروغ و عوام فریبی است.  ماسک هایی عوامفریبانه و زیبایی را آمریکا و متحدان آن در صحنه سیاست جهانی بر چهره زده اند.  به نحوی که ظاهری به چهره شان نگاه شود، رخساری لیبرال منش، حامی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم را در آن می یابید، اما اگر این نقاب و ماسک را از چهره آن ها بردارید، به خوبی چهره زشت تروریست پروری و نقض حقوق بشر را می توان در آن ها هویدا نمود.

موصل و حلب ترجمان بی بدیل نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم آمریکا و متحدان وابسته آن در منطقه در هماره تاریخ باقی خواهد ماند.  موصل و حلب هم اکنون و در آینده نشان می دهند که تامین حقوق بشر و مبارزه با تروریسم تنها و صرفا حرکتی شعار گونه و نمایشی برای پنهان نمودن اهداف واقعی آن ها می باشد.  به عبارت دیگر قدرت های بزرگ به شکل ابزاری از گروه های تروریستی وهابی تندرو به مانند داعش استفاده یا به واقع سو استفاده می نمایند.  تا آنجایی که در راستای منافعشان باشد، آنان را تجهیز و مسلح می کنند و هر وقت خواستند، دستمال کلینکسی آن ها را رها ساخته و یا حتی سرکوب می کنند.  ائتلاف غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا در بمباران اهداف داعش در موصل دارای کنش گری منفعت طلبانه است و هیچ اصالت واقعی در مبارزه با تروریسم دارا نیست.

کجا بوده اند این کنش گران غربی در ظرف این چند سالی که مردم آواره، فقیر و مظلوم موصل و حلب به دست داعش سرکوب می شدند؟  کجا بودند این مدعیان حقوق بشر، وقتی که جوانان روستاها و شهرها قتل عام می شدند و زنانشان به بردگی جنسی کشانده می شدند؟  این سوال ها باید با رسایی هر چه بیشتر در ارزیابی کارنامه قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده آمریکا مد نظر قرار بگیرند.

حقوق بین الملل، سازمان ملل متحد و اصل حمایت

 از موصل تا حلب به سختی می توان رد پایی از حقوق بشر، حقوق بین الملل و کارآمدی سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت را مشاهده نمود. رصد راه کارهای انجام شده در خصوص فعالیت سازمان ملل متحد بر اساس کنوانسیون های موجود در حقوق بین الملل بار دیگر نشان می دهد که دنیای ما دنیای حقوق بین الملل نیست بلکه هنوز که هنوز است پنجه های قدرت در سیاست بین الملل توسط بازیگران جهانی به خوبی قابل مشاهده است.  از منشور سانفراسیسکو پس از جنگ دوم جهانی تا کنون متاسفانه بهبود چندانی در عملکرد شورای امنیت به وقوع نپیوسته است.

شورای امنیت سازمان ملل متحد که بر اساس منشور آن، اصلی ترین مسئول تامین صلح و امنیت بین الملل است، به مانند بسیاری از پرونده های دیگر باز نشان داده است که شورایی بی خاصیت و بدون کار آمدی است.  شورای امنیت بین الملل نه در پیش از بحران و نه در درون بحران نتوانست نقش پیشگیرانه و بازدارنده خود را در جنگ به منصه ظهور برساند. 

دبیر کل سازمان ملل متحد نیز نتوانست از اختیارات خود به خوبی استفاده کند و بار دیگری نشان داده شدکه نهاد دبیر کلی سخت تحت تاثیر نفوذ قدرت های بزرگ است.

اصل مسئول حمایت نیز که در دهه های اخیر، برای حمایت از شهروندان کشورهای مختلف در حقوق بین الملل مطرح شده بود، نیز به طور گزینشی و در راستای تامین منافع ملی کشورهای قدرتمند متجلی شد.  به عنوان نمونه در مداخله گری و کنش گری این قدرت ها در بحران لیبی و برکنار نمودن سرهنگ معمر قذافی، اصل مسئولیت حمایت به عنوان بهانه ورود به عرصه حمله نظامی مطرح شد، ولی از موصل تا حلب، علامتی از باز آفرینی نقش این اصل حقوقی را نمی توان پیدا نمود.

به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد که بسیاری از موازین حقوق بین الملل نیز بسیار اندک اعمال می شوند و فربهی سیاست بین الملل را در مقابل آن ها می توان به راحتی متوجه شد ولی همان جایی که اعمال می گردند نیز بسیار گزینشی و  در راستای تامین کنش گران قدرتمند معدودی می باشد.

ناکارآمدی دمکراسی های  تحمیلی

اگر بخواهیم به ویژه بحران عراق را در چمبره ایده دمکراسی های تحمیلی ببینیم، خیلی بهتر می توان به تحلیل موصل و حلب امروز بپردازیم.  آمریکایی های پس از رخداد یازدهم سپتامبر جهت توجیه مداخله گری خود، ایده دمکراسی تحمیلی را مطرح کردند.  در این ایده ادعا می شد که برای ساخت دنیایی بهتر، و جهت تامین صلح و امنیت، لازم است که دمکراسی به کشورهای غیر دمکرات منتقل شود و اگر لازم هم باشد می توان این دمکراسی را به شکل خشونت آمیز و مسلحانه از طریق مداخله نظامی تحمیل نمود.

حمله نظامی به عراق و افغانستان در این راستا و با همین بهانه انجام گردید.  اما در روند سال ها پس از اجرای این دمکراسی تحمیلی می توان مشاهده نمود که این رویکرد نه تنها اوضاع را در این کشورها بهتر نکرد، بلکه هر چه بیشتر به بی ثباتی و بی امنی این کشورها دامن زد.  حضور و مداخله قدرت های بزرگ در این کشورها باعث شد تا تروریسم و جنگ داخلی هر چه بیشتر رخ بنماید و عرضه اندام کند.

این درس عبرت خوبی برای کشورهای منطقه خواهد بود که حضور کنش گران فرا منطقه ای به جنگ و آشوب زدگی و تروریسم دامن خواهد زد.  به این ترتیب بهتر آن است که برای مشکلات خودشان راه حل های مردمی و ملی انتخاب کنند، به کنش گران فرا منطقه ای اعتمادی نیست، آنها صرفا برای تحقق منافع خودشان می جنگند و نیت اصلاح واقعی در عرصه ملی این کشورها را ندارند.

تلاش عراق برای این که حتی الامکان با تکیه بر نیروهای ملی و ارتش خود عملیات موصل را به نتیجه برساند، ستودنی و قابل تقدیر است.  اگر این نمونه به نتیجه مطلوبی برسد می تواند که در آینده الگوی خوبی برای سایر کشورهای منطقه باشد.  چالش ها و مشکلات ملی و منطقه ای راه حل های ملی و منطقه ای را می طلبد.  راه حل ها و الگو های وارداتی نمی توانند مشکلات را حل کند و تنها باید با تکیه بر مردم و اعتماد به عزم ملی حرکت نمود.

جنبش مقاومت و الگوی انقلاب اسلامی ایران

از موصل تا حلب بار دیگر اهمیت و پایداری جنبش مقاومت و اقتدار انقلاب اسلامی ایران را به اثبات می رساند.  ایران اسلامی با کمک پایدار و مستمر خود به جنبش مقاومت نشان داده است که الگوی قدرتمندی در راستای مبارزه با تروریسم و تحقق حقوق حقه مردم منطقه است.

حضرت امام (ره) بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران با طرح مسئله فلسطین و مبارزه با رژیم صهیونیستی، چهره مقاومت طلبانه و عدالت جویانه انقلاب اسلامی ایران را رونمایی کردند و در این چند دهه گذشته نیز انقلاب اسلامی با پایمردی بر اصول حقه مردم منطقه، کنش گری مقاومت را در چارچوبه های اخلاقی و ارزشی سیاست خارجی خود به منصه ظهور رسانده است و علیرغم همه خشونت طلبی های گوناگون بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای، از اصول اخلاقی مطرح در سیاست خارجی خود دفاع نموده است

امروز نتایج این کنش گری به خوبی قابل مشاهده است و مردم منطقه می توانند خیلی بهتر از گذشته بین دوست و دشمن، خودی و غیر خودی تمایز قایل شوند.  اعمال سیاست های جنگ طلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان داده است که حضور و مداخله اینان حاصلی جز نابودی و کشمکش ندارد.  اما ایران کنش گری است که با اقتدار و با ایده عدالت جویانه و اخلاقی به دنبال صلح و امنیت و ثبات سیاسی و اقتصادی پایدار در کل منطقه می باشد.

دکتر رضا سیمبر

استاد تمام گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس