به گزارش مشرق به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بررسی عقبماندگیهای رژیم پهلوی در طول بیش از نیم قرن حکمرانی رضاخان و پسرش محمدرضا؛ با جمعیت محدود ایران شرایطی را فراهم میکند تا محققان به بررسی عقبماندگیهای ایران در عصر پهلوی بپردازند که چطور میتوان کشوری در اوج وابستگی به ابرقدرتها؛ مردمش از ضروریات اولیه زندگی معیشتی بیبهره باشند.
«سولیوان» سفیر وقت آمریکا در ایران در خاطرات خود درباره نشانههای تفکر وابستگی پهلوی مینویسد: «شاه خود کم و بیش به مشکلات واقف بود و به همین جهت میخواست با صرف هزینههای گزاف و پرداخت حقوقهای کلان، متخصصین و تکنسینهای خارجی را برای احداث و راهاندازی این صنایع بکار بگیرد.»[1]
این تنها گوشهای از خاطرات سفیر آمریکا است که خود گویای نهادینهشدن تفکر وابستگی در شخص اول رژیم پهلوی است؛ تفکری که سالهای سال عقبماندگی را برای مردم ایران به دنبال داشت.
از سوی دیگر این وابستگی تا آنجایی است که سکان اداره کشور در دستان آمریکا و انگلیس قرار دارد و شخص رضاخان و محمدرضا پهلوی شدیدا تحت تسلط دو ابرقدرت غربی هستند. با این شرایط، گذری در تاریخ نشان میدهد که برنامههای محمدرضا پهلوی با وجود همراهی ابرقدرتهای جهانی، نه تنها نتوانست به پیشرفت و توسعه ختم شود بلکه رهآوردی جز «عقبماندگی» برای ایران به ارمغان نداشت. از همینرو این نوشتار به دنبال آن است تا با بررسی اجمالی وضعیت پنج حوزه حیاتی و مهم آموزش، بهداشت و درمان، صنعت، عمران و کشاورزی، به شاخصی از میزان عقبماندگی رژیم پهلوی دست یابد.
1- وضعیت نظام آموزشی در رژیم پهلوی
در راستای مدرنیزهکردن ایران توسط رضاخان، نظام نوین آموزشی در اوائل رژیم پهلوی توسط فرانسویها که در رقابت با آلمانها بودند، پایهگذاری شد. ساخت مدارسی مانند «سنژوزف»، «ژاندارک» و «فرانکو پرسان» که عمدتاً با اسامی فرانسوی بودند گامهایی برای حضور مستشاران فرهنگی فرانسه در ایران بود. یکی از نشانههای عقبماندگی رژیم پهلوی در سالهای نخستین حکومت رضاخان، ضعف بیش از حد نظام آموزشی بود تا آنجایی که کمبود نیروی انسانی متخصص موجب شد تا مجلس در فروردین 1307 قانون استخدام دو معلم آلمانی برای استان فارس را به تصویب برساند. [2]
علیرغم کمکهای همهجانبه کشورهای غربی به رژیم پهلوی در مسائل آموزشی، وضعیت سواد و روند علمی کشور نتوانست خواستهها و نیازهای مردم را برآورده کند. براساس آماری که از سوی رژیم پهلوی منتشر شده است تعداد با سوادان کل کشور در سال 1345 از بین بیست و پنج میلیون نفر حدود 5/5 میلیون نفر بود.
همچنین درصد بیسوادی در کل کشور در سال 1355 معادل 52/5 درصد و در مورد مناطق روستایی در حدود 70 درصد بوده است، در حالیکه درصد باسوادی طی این دهه دو برابر شد اما به تعداد مطلق بیسوادان اضافه شد و این نشانگر آن است که رشد سالانه آموزش متناسب با رشد جمعیت نبوده است.
شاخص دیگر در این حوزه عدالت آموزشی است. درحالی که شعار تساوی حقوق زن و مرد سرداده میشد، آمار نسبت باسوادی به تفکیک جنسیت، کاملا نشانگر تبعیض جنسیتی بود. به طوری که، اختلاف نسبت باسوادی بین مردان و زنان در سال 1335، 14/4 درصد بود که این نسبت در سال 45 به 22/2 درصد و در سال 55 به 23/4 درصد افزایش پیدا کرد.
از سوی دیگر درصد نقض عدالت آموزشی از نظر پراکندگی جغرافیایی باعث شد نسبت باسوادی بین جمعیتهای شهری و روستایی که در سال 1335 معادل 28/5 درصد بود؛ در سال 1355 به 35 درصد افزایش یابد. [3]
این آمار در حالی گزارش میشود که ملاک ارزیابی باسوادی در رژیم پهلوی فقط منوط به "خواندن و نوشتن" فارسی است و رژیم پهلوی حتی موفق نشده بود شرایطی را فراهم کند که بیش از 50 درصد از مردم ایران بتوانند سوادی در حد "خواندن و نوشتن" داشته باشند.
2- میزان عقبماندگی رژیم پهلوی در حوزه بهداشت و درمان
علیرغم راهاندازی سپاه بهداشت که یکی از محورهای اصلی «انقلاب سفید» بود، حوزه سلامت در آن زمان دچار بحرانها و کمبودهای مختلفی بود؛ به طوری که اندک حمایتهای صورت گرفته در این بخش مربوط به مناطق شهری میشد و روستاها و شهرهای کوچکتر امکاناتی نداشتند. آمارهای موجود به روشنی گویای وضعیت بهداشت و درمان در دوران پهلوی است.
بالا بودن آمار مرگ و میر نوزادان حتی در دهه چهل که شعار پیشرفت کشور سر داده میشد نمونه خوبی برای سنجش میزان عقبماندگی رژیم پهلوی است؛ در سال 1346 به دلیل فقدان امکانات و تجهیزات درمانی لازم، از هر هزار کودک بین یک روزه تا یکساله، 160 نفرشان تلف میشدند. [4]
تعداد پزشکان موجود در کشور اعم از پزشک عمومی و متخصص رشتههای مختلف در سال 1357 حدود 14 هزار نفر بود، این در حالی است که بخش قابل توجهی از این رقم هم شامل پزشکان خارجی و بیگانه میشد. با این حساب٬ باز هم به ازای هر ده هزار نفر حدود 3/9 پزشک وجود داشت . [5]
همچنین در اواخر رژیم پهلوی حدود 558 مؤسسه درمانی با 57927 تخت در سطح کشور وجود داشت که براساس جمعیت کشور به ازای هر هزار نفر ایرانی فقط 1/53 تخت موجود بود. این در حالی است که در سال 1355 در کشورهای الجزایر، مصر و ترکیه به ازای هر هزار نفر جمعیت به ترتیب 2/63 ،2/13 ، 2/19 تخت وجود داشت و همین نسبت در کشور لهستان 7/75 بود. [6]
در سال 1356 عقبماندگی حوزه بهداشت و درمان کشور به جایی رسید که ایران در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک - بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است.علاوه بر موضوعات مربوط به بهداشت و درمان، رژیم پهلوی در زمینه بحران امنیت غذایی نیز نتوانست خواستههای مردم را تأمین کند؛ چنانچه طبق آمار، 64 درصد شهرنشینان در سال 1351 تا 1352 دچار سوء تغذیه بودند و حتی 25 درصد آنان وضع تغذیهشان بسیار بد بود. [7]
3- وضعیت بخش کشاورزی در دوران پهلوی
با اجرای اصلاحات ارضی دیکتهشده توسط غربیها، اوضاع کشاورزی ایران روز به روز وخیمتر میشد. با مهاجرت روستائیان به شهرها برای کسب موقعیت شغلی جدید، تولیدات کشاورزی به شدت کاهش یافت و توسعه به اصطلاح صنعتی مورد نظر محمدرضا پهلوی، کشاورزی را به ورطه نابودی کشاند. به طوری که نسبت شاغلین بخش کشاورزی از 65 درصد در سال 1334 به 33 درصد در سال 1354 رسید. [8]
از سوی دیگر، نابودی کشاورزی خود باعث افزایش واردات مواد غذایی شد؛ "سولیوان" سفیر وقت آمریکا در تهران در این رابطه میگوید : «به علت کاهش تولیدات کشاورزی و افزایش مصرف داخلی، قسمتی از درآمد نفتی صرف واردات مواد غذایی و محصولات کشاورزی و عرضه آن در بازارهای داخلی میگردید.» او در جای دیگر اشاره دارد که ایران در آن سالها بزرگترین واردکننده برنج آمریکایی بود و تأمین مواد غذایی آن از کشورهایی مثل استرالیا و زلاندنو و چند کشور اروپای شرقی صورت میگرفت . [9]
در سال 1349 واردات مواد غذایی 111 میلیون دلار بود که با افزایش قیمت نفت و بکارگیری سیاست درهای باز در سال 1356 به 1780 میلیون دلار رسید. واردات گندم از 785 هزار تن در سال 1352 به 1/4 میلیون تن در سال 1354 افزایش پیدا کرد. در همین دوران واردات برنج از 12 هزار به 306 هزار تن افزایش یافت.
اوج عقبماندگی و وابستگی محمدرضا پهلوی به حدی بود که با این حجم عظیم واردات طبق آمار رسمی در سال 1356 دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم خود را برای 33 روز داشت و مجبور بود باقی مواد غذایی مورد نیاز را از خارج وارد کند؛ برای مثال مرغ از فرانسه، تخممرغ از اسرائیل، سیب از لبنان و پنیر از دانمارک وارد میشد. [10]
4- وضعیت رژیم پهلوی در حوزه صنعت
محمدرضا پهلوی که در رویای رسیدن به "تمدن بزرگ" به سر میبرد با تقلید از غرب و بدون توجه به زیرساختها و نیروی انسانی لازم، توسعه صنعتی را در دستور کار قرار داد. توسعه شتابان و ناموزونی که حتی سولیوان، سفیر وقت آمریکا هم از روند نامتوازن آن بارها و بارها در خاطرات خود یاد کرده و نگرانی خود را از این مسئله به شخص محمدرضا پهلوی ابراز میکند. این نگرانی به حدّی است که او در خاطرات خود مینویسد: « وزارت امور خارجه آمریکا به درخواست من یکی از کارشناسان اقتصادی خود را برای بررسی مشکلات و نتایج برنامههای اقتصادی و صنعتی ایران به تهران فرستاد.»
عقبماندگی کشور در دوره پهلوی نتیجه همین وابستگی صنعتی بود به شکلی که تأسیس و اداره صنایع ایران به بیگانگان تعلق داشت. برای نمونه میتوان به تأسیس اداره برق در تهران با کمک بلژیکیها، واگذاری اکتشاف و استخراج برخی معادن به شرکتهای هلندی، اختیارات آلمانها در صنایع نساجی، احداث خطوط راهآهن توسط آمریکاییها، تشکیل اداره جنگلبانی توسط اتریشیها و تأسیس کارخانه قندسازی توسط شرکتهایی از آلمان و چکسلواکی اشاره کرد. [11]
توسعه صنعتی که ابتدای آن وابستگی و انتهایش عقبماندگی بود با تکیه بر صنایع مونتاژ وابسته و صنایع سرمایهبر و نیروی انسانی خارجی نه تنها نتیجهای در بر نداشت بلکه باعث افزایش واردات کالای صنعتی در اواخر عمر رژیم پهلوی شد.
صنایع مونتاژ یکی از مهمترین عواملی بود که در توسعه صنعتی بدون زیرساخت؛ چرخه وابستگی و عقبماندگی را کامل میکرد. نیاز به متخصص خارجی از یک طرف و واردات مواد اولیه کارخانههای مونتاژ از طرف دیگر نتیجهای جز وابستگی به امپریالیسم برای صنعت ایران در بر نداشت. برای مثال با رکود اقتصادی که در سال 1970 به بعد گریبانگیر صنعت اتومبیل غرب شده بود رژیم پهلوی از یک سو با کاهش تولید و افزایش قیمت پیکان و از سوی دیگر با دادن وام خرید آونجر و تشویق به واردات آن به وابستگی هرچه بیشتر خود مهر تأیید زد. [12]
واردات بیرویه که ارمغان افزایش بیسابقه قیمت نفت و افزایش تقاضای داخلی بود؛ ضربه نهایی را به این توسعه نامتوازن میزد بطوری که طی سالهای 51 تا 57 واردات کالا از2570 میلیون دلار به 14626میلیون دلار رسید.[13]
حجم این واردات به حدی بود که کشتیها در مبادی ورودی بنادر بیش از 100 روز برای تخلیه کالا معطل میماندند و کالاها غالباً فاسد و زنگزده میشدند. فقط در سال 1975 دولت ایران مبلغ 1/5 میلیارد دلار خسارت معطلی و تأخیر پرداخت کرد. [14]
این میزان واردات در روند توسعه صنعتی شتابان مورد نظر پهلوی در حالی است که کشورهایی نظیر مکزیک ، سنگاپور و هندوستان که کمتر توسعه یافته بودند، رشد صنعتی بیشتری داشتند و این به دلیل افزایش صادرات صنعتی آنها بود.
با رجوع به آمار و ارقام میتوان پی برد که در زمینه صادرات کالاهای صنعتی، ایران نسبت به کشورهایی چون سنگاپور و هندوستان نیز عقبماندهتر بوده است؛ به طوری که در سال 1975 کالاهای صنعتی بیش از 50 درصد صادرات هندوستان، 60 درصد صادرات سنگاپور و 33 درصد صادرات مکزیک را تشکیل میداد در حالی که این آمار در ایران بسیار ناامید کننده بود و تنها 28 درصد صادرات ایران را شامل میشد. [15]
5- وضعیت عمران و آبادانی در دوران پهلوی
همچون سایر حوزهها ، وضعیت عمران و آبادانی کشور در عصر پهلوی علاوه بر وابستگی به بیگانگان ؛ توفیقات قابل توجهی هم کسب نکرده است. پس از جنگ جهانی دوم ضرورت پیشرفت کشور تدوین چندین برنامه عمرانی را ایجاب میکرد. اما فقدان متخصصان بومی باعث شد در آذر ماه 1325 ، گروهی از اقتصاددانان آمریکایی شرکت "موریس کندسن" مأموریت یافتند تا مطالعاتی در مورد منابع و ظرفیتهای اقتصادی ایران انجام دهند و برنامه عمرانی کشور را تنظیم کنند. این مطالعات شالوده اولین برنامه عمرانی کشور قرار گرفت. [16]
در اواسط برنامه دوم بود که "ابوالحسن ابتهاج"، ریاست وقت سازمان برنامه ، تحت فشار مجریان اصل 4 ترومن مجبور به دعوت از گروه مشاوران "هاروارد" برای طراحی برنامه سوم عمرانی شد. با این حال و با وجود همراهی و همکاری آمریکائیان با محمدرضا پهلوی، آمار چشمگیری در نتایج آن دیده نمیشود. برای مثال در زمینه صنعت برق، تأمین برق روستاها در سالهای قبل از 1356 مبنای مشخصی نداشته و تعداد کل روستاهای برخوردار از نعمت برق تا پایان سال 1357جمعاً به 4327 روستا بوده است که تنها 12/3 درصد از جمعیت روستایی کشور را شامل میشد.
در زمینه آب شرب، در پایان برنامه پنجم قرار بود 17میلیون نفر از جمعیت شهری کشور از آب قابل اطمینان استفاده نمایند، اما تا پایان سال 1357 فقط 12 میلیون نفر از این امکان برخوردار شدند. در آن دوران که عمده جمعیت ایران در روستاها زندگی میکردند و حوزه آب و فاضلاب به مناطق شهری محدود میشد، تنها 74/6 درصد از جمعیت 17/5 میلیون نفری ساکن در شهرهای کشور از خدمات آب و 8/5 درصد از خدمات فاضلاب برخوردار بودند.
در زمینه راه و راهسازی توجه خاصی در آن دوران به راههای ارتباطی به خصوص در روستاها نشد به طوری که در اواخر عمر رژیم پهلوی فقط 9785 کیلومتر راه روستایی وجود داشت که درصد ناچیزی از آن آسفالته بود.
در حملونقل ریلی علاوه بر اینکه خطوطی مثل راهآهن شمال به جنوب با اغراض سیاسی دولتهای استعماری ساخته شد ، در سال 1357طول کل خطوط اصلی شبکه ریلی کشور به 4568 کیلومتر رسید. این خطوط در استاندارد نسبتاً پایین در طول سالهای 1294 تا 1356 (یعنی در طول 62 سال) احداث شده بودند. [17]
با وجود این برنامهها و بعد از حضور قریب به دو دههای شرکتهای مختلف خارجی در تهیه ، تدوین و اجرای پروژهها، یکی از اعضای گروه مستشاری "هاروارد" درباره عدمموفقیت برنامههای عمرانی ایران چنین اعتراف میکند: «با وجود کمکهای اقتصادی و نظامی چند میلیارد دلاری از سوی ایالت متحده بین سالهای 1950 تا 1964 (1329 تا 1343) ، مِنجمله کمک فنی اصل چهار و این مسئله که کمتر حوزه، نهاد یا ساختمانی بوده که از این منفعت بهرهمند نشده یا دستکم یک یا چند کارشناس خارجی در آن حضور نداشتند؛ ایران به اندازه کشورهای هندوستان، مکزیک، برزیل، مصر، چین یا حتی ترکیه، مسیر مدرنسازی را طی نکرده است.» [18] این اعتراف تلخ آمریکائیها به خوبی نشانگر میزان عقبماندگی ایران دوران پهلوی در زمینه عمران و آبادانی است.
بررسی عملکرد رژیم پهلوی حاکی از آن است که وابستگی همهجانبه به غرب ثمرهای غیر از اوضاع بد معیشتی ، فقر آموزشی، وخامت وضع بهداشت و درمان، توسعه صنعتی بیمار ، نابودی کشاورزی و .... برای مردم ایران نداشت. این واقعیتی است که فرد هالیدی نویسنده غربی هم به آن اشاره دارد: «بیسوادی، کشاورزی عقبمانده، ارتباطات ناقص و کم ، فقدان کارگر ماهر، بخش صنعتی ضعیف، و یک دستگاه دولتی نامناسب، این واقعیات تا درجات زیاد مشکلاتی داخلی است که به صورتی غیرمستقیم عقبماندگی ایران را تحکیم کردهاند.» [19]
پینوشتها:
1- خاطرات سولیوان سفیر آمریکا ، مأموریت در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 81
2- شاداب عسگری ، مستشاران نظامی ٱمریکا در ایران ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص89
3- حمید رفیعی ، زیرساختهای اقتصادی در ایران ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 273 تا 285
4- حمید رفیعی ، پیشین ، ص 295
5- محسن مرادیان، کارنامه سیساله جمهوری اسلامی ایران ، مجله سوره ، شماره 32 ، ص 27
6- حمید رفیعی ، پیشین ، ص 298
7- جان فوران ، مقاومت شکننده ، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا ص 492
8- حجت سلیمان دارابی ، اصلاحات ارضی؛ نابودی اقتصاد کشاورزی و از بین رفتن امنیت غذایی ایران در دوران پهلوی ،مجله پانزده خرداد زمستان 1384شماره 6 از ص170 تا 200
9- خاطرات سولیوان سفیر آمریکا ، پیشین ، ص 125
10- محسن مرادیان ، پیشین ، ص 22
11- شاداب عسگری ، پیشین ، صص 82 تا 90
12- احمد پرخیده ، صنعت و تجربه سیاستگذاری صنعتی در ایران ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی صص 123 تا 125
13- همان ، ص 139
14- هوشنگ امیراحمدی، اقتصاد سیاسی نفت ، مجله اطلاعات سیاسی – اقتصادی ، شماره 75 و 76 ، آذر و دی 1372 صفحات 82 تا 88
15- فرد هالیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران،تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول اردیبهشت1358 ، ص172 و 173
16- حمید رفیعی ، پیشین ، ص 34
17- حمید رفیعی ، پیشین ، صص 114 و 131 و 230 و 242 و 250
18- تامس ریکس ، هیأتهای نظامی ایالات متحده در ایران از 1943 تا 1978 اقتصاد سیاسی کمک نظامی ، فصلنامه مطالعات تاریخی ، زمستان 1386 شماره 19 ص 147
19- فرد هالیدی، پیشین ، ص 181
«سولیوان» سفیر وقت آمریکا در ایران در خاطرات خود درباره نشانههای تفکر وابستگی پهلوی مینویسد: «شاه خود کم و بیش به مشکلات واقف بود و به همین جهت میخواست با صرف هزینههای گزاف و پرداخت حقوقهای کلان، متخصصین و تکنسینهای خارجی را برای احداث و راهاندازی این صنایع بکار بگیرد.»[1]
این تنها گوشهای از خاطرات سفیر آمریکا است که خود گویای نهادینهشدن تفکر وابستگی در شخص اول رژیم پهلوی است؛ تفکری که سالهای سال عقبماندگی را برای مردم ایران به دنبال داشت.
از سوی دیگر این وابستگی تا آنجایی است که سکان اداره کشور در دستان آمریکا و انگلیس قرار دارد و شخص رضاخان و محمدرضا پهلوی شدیدا تحت تسلط دو ابرقدرت غربی هستند. با این شرایط، گذری در تاریخ نشان میدهد که برنامههای محمدرضا پهلوی با وجود همراهی ابرقدرتهای جهانی، نه تنها نتوانست به پیشرفت و توسعه ختم شود بلکه رهآوردی جز «عقبماندگی» برای ایران به ارمغان نداشت. از همینرو این نوشتار به دنبال آن است تا با بررسی اجمالی وضعیت پنج حوزه حیاتی و مهم آموزش، بهداشت و درمان، صنعت، عمران و کشاورزی، به شاخصی از میزان عقبماندگی رژیم پهلوی دست یابد.
1- وضعیت نظام آموزشی در رژیم پهلوی
در راستای مدرنیزهکردن ایران توسط رضاخان، نظام نوین آموزشی در اوائل رژیم پهلوی توسط فرانسویها که در رقابت با آلمانها بودند، پایهگذاری شد. ساخت مدارسی مانند «سنژوزف»، «ژاندارک» و «فرانکو پرسان» که عمدتاً با اسامی فرانسوی بودند گامهایی برای حضور مستشاران فرهنگی فرانسه در ایران بود. یکی از نشانههای عقبماندگی رژیم پهلوی در سالهای نخستین حکومت رضاخان، ضعف بیش از حد نظام آموزشی بود تا آنجایی که کمبود نیروی انسانی متخصص موجب شد تا مجلس در فروردین 1307 قانون استخدام دو معلم آلمانی برای استان فارس را به تصویب برساند. [2]
علیرغم کمکهای همهجانبه کشورهای غربی به رژیم پهلوی در مسائل آموزشی، وضعیت سواد و روند علمی کشور نتوانست خواستهها و نیازهای مردم را برآورده کند. براساس آماری که از سوی رژیم پهلوی منتشر شده است تعداد با سوادان کل کشور در سال 1345 از بین بیست و پنج میلیون نفر حدود 5/5 میلیون نفر بود.
همچنین درصد بیسوادی در کل کشور در سال 1355 معادل 52/5 درصد و در مورد مناطق روستایی در حدود 70 درصد بوده است، در حالیکه درصد باسوادی طی این دهه دو برابر شد اما به تعداد مطلق بیسوادان اضافه شد و این نشانگر آن است که رشد سالانه آموزش متناسب با رشد جمعیت نبوده است.
شاخص دیگر در این حوزه عدالت آموزشی است. درحالی که شعار تساوی حقوق زن و مرد سرداده میشد، آمار نسبت باسوادی به تفکیک جنسیت، کاملا نشانگر تبعیض جنسیتی بود. به طوری که، اختلاف نسبت باسوادی بین مردان و زنان در سال 1335، 14/4 درصد بود که این نسبت در سال 45 به 22/2 درصد و در سال 55 به 23/4 درصد افزایش پیدا کرد.
این آمار در حالی گزارش میشود که ملاک ارزیابی باسوادی در رژیم پهلوی فقط منوط به "خواندن و نوشتن" فارسی است و رژیم پهلوی حتی موفق نشده بود شرایطی را فراهم کند که بیش از 50 درصد از مردم ایران بتوانند سوادی در حد "خواندن و نوشتن" داشته باشند.
2- میزان عقبماندگی رژیم پهلوی در حوزه بهداشت و درمان
علیرغم راهاندازی سپاه بهداشت که یکی از محورهای اصلی «انقلاب سفید» بود، حوزه سلامت در آن زمان دچار بحرانها و کمبودهای مختلفی بود؛ به طوری که اندک حمایتهای صورت گرفته در این بخش مربوط به مناطق شهری میشد و روستاها و شهرهای کوچکتر امکاناتی نداشتند. آمارهای موجود به روشنی گویای وضعیت بهداشت و درمان در دوران پهلوی است.
بالا بودن آمار مرگ و میر نوزادان حتی در دهه چهل که شعار پیشرفت کشور سر داده میشد نمونه خوبی برای سنجش میزان عقبماندگی رژیم پهلوی است؛ در سال 1346 به دلیل فقدان امکانات و تجهیزات درمانی لازم، از هر هزار کودک بین یک روزه تا یکساله، 160 نفرشان تلف میشدند. [4]
تعداد پزشکان موجود در کشور اعم از پزشک عمومی و متخصص رشتههای مختلف در سال 1357 حدود 14 هزار نفر بود، این در حالی است که بخش قابل توجهی از این رقم هم شامل پزشکان خارجی و بیگانه میشد. با این حساب٬ باز هم به ازای هر ده هزار نفر حدود 3/9 پزشک وجود داشت . [5]
همچنین در اواخر رژیم پهلوی حدود 558 مؤسسه درمانی با 57927 تخت در سطح کشور وجود داشت که براساس جمعیت کشور به ازای هر هزار نفر ایرانی فقط 1/53 تخت موجود بود. این در حالی است که در سال 1355 در کشورهای الجزایر، مصر و ترکیه به ازای هر هزار نفر جمعیت به ترتیب 2/63 ،2/13 ، 2/19 تخت وجود داشت و همین نسبت در کشور لهستان 7/75 بود. [6]
3- وضعیت بخش کشاورزی در دوران پهلوی
با اجرای اصلاحات ارضی دیکتهشده توسط غربیها، اوضاع کشاورزی ایران روز به روز وخیمتر میشد. با مهاجرت روستائیان به شهرها برای کسب موقعیت شغلی جدید، تولیدات کشاورزی به شدت کاهش یافت و توسعه به اصطلاح صنعتی مورد نظر محمدرضا پهلوی، کشاورزی را به ورطه نابودی کشاند. به طوری که نسبت شاغلین بخش کشاورزی از 65 درصد در سال 1334 به 33 درصد در سال 1354 رسید. [8]
از سوی دیگر، نابودی کشاورزی خود باعث افزایش واردات مواد غذایی شد؛ "سولیوان" سفیر وقت آمریکا در تهران در این رابطه میگوید : «به علت کاهش تولیدات کشاورزی و افزایش مصرف داخلی، قسمتی از درآمد نفتی صرف واردات مواد غذایی و محصولات کشاورزی و عرضه آن در بازارهای داخلی میگردید.» او در جای دیگر اشاره دارد که ایران در آن سالها بزرگترین واردکننده برنج آمریکایی بود و تأمین مواد غذایی آن از کشورهایی مثل استرالیا و زلاندنو و چند کشور اروپای شرقی صورت میگرفت . [9]
در سال 1349 واردات مواد غذایی 111 میلیون دلار بود که با افزایش قیمت نفت و بکارگیری سیاست درهای باز در سال 1356 به 1780 میلیون دلار رسید. واردات گندم از 785 هزار تن در سال 1352 به 1/4 میلیون تن در سال 1354 افزایش پیدا کرد. در همین دوران واردات برنج از 12 هزار به 306 هزار تن افزایش یافت.
اوج عقبماندگی و وابستگی محمدرضا پهلوی به حدی بود که با این حجم عظیم واردات طبق آمار رسمی در سال 1356 دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم خود را برای 33 روز داشت و مجبور بود باقی مواد غذایی مورد نیاز را از خارج وارد کند؛ برای مثال مرغ از فرانسه، تخممرغ از اسرائیل، سیب از لبنان و پنیر از دانمارک وارد میشد. [10]
4- وضعیت رژیم پهلوی در حوزه صنعت
محمدرضا پهلوی که در رویای رسیدن به "تمدن بزرگ" به سر میبرد با تقلید از غرب و بدون توجه به زیرساختها و نیروی انسانی لازم، توسعه صنعتی را در دستور کار قرار داد. توسعه شتابان و ناموزونی که حتی سولیوان، سفیر وقت آمریکا هم از روند نامتوازن آن بارها و بارها در خاطرات خود یاد کرده و نگرانی خود را از این مسئله به شخص محمدرضا پهلوی ابراز میکند. این نگرانی به حدّی است که او در خاطرات خود مینویسد: « وزارت امور خارجه آمریکا به درخواست من یکی از کارشناسان اقتصادی خود را برای بررسی مشکلات و نتایج برنامههای اقتصادی و صنعتی ایران به تهران فرستاد.»
عقبماندگی کشور در دوره پهلوی نتیجه همین وابستگی صنعتی بود به شکلی که تأسیس و اداره صنایع ایران به بیگانگان تعلق داشت. برای نمونه میتوان به تأسیس اداره برق در تهران با کمک بلژیکیها، واگذاری اکتشاف و استخراج برخی معادن به شرکتهای هلندی، اختیارات آلمانها در صنایع نساجی، احداث خطوط راهآهن توسط آمریکاییها، تشکیل اداره جنگلبانی توسط اتریشیها و تأسیس کارخانه قندسازی توسط شرکتهایی از آلمان و چکسلواکی اشاره کرد. [11]
توسعه صنعتی که ابتدای آن وابستگی و انتهایش عقبماندگی بود با تکیه بر صنایع مونتاژ وابسته و صنایع سرمایهبر و نیروی انسانی خارجی نه تنها نتیجهای در بر نداشت بلکه باعث افزایش واردات کالای صنعتی در اواخر عمر رژیم پهلوی شد.
صنایع مونتاژ یکی از مهمترین عواملی بود که در توسعه صنعتی بدون زیرساخت؛ چرخه وابستگی و عقبماندگی را کامل میکرد. نیاز به متخصص خارجی از یک طرف و واردات مواد اولیه کارخانههای مونتاژ از طرف دیگر نتیجهای جز وابستگی به امپریالیسم برای صنعت ایران در بر نداشت. برای مثال با رکود اقتصادی که در سال 1970 به بعد گریبانگیر صنعت اتومبیل غرب شده بود رژیم پهلوی از یک سو با کاهش تولید و افزایش قیمت پیکان و از سوی دیگر با دادن وام خرید آونجر و تشویق به واردات آن به وابستگی هرچه بیشتر خود مهر تأیید زد. [12]
واردات بیرویه که ارمغان افزایش بیسابقه قیمت نفت و افزایش تقاضای داخلی بود؛ ضربه نهایی را به این توسعه نامتوازن میزد بطوری که طی سالهای 51 تا 57 واردات کالا از2570 میلیون دلار به 14626میلیون دلار رسید.[13]
حجم این واردات به حدی بود که کشتیها در مبادی ورودی بنادر بیش از 100 روز برای تخلیه کالا معطل میماندند و کالاها غالباً فاسد و زنگزده میشدند. فقط در سال 1975 دولت ایران مبلغ 1/5 میلیارد دلار خسارت معطلی و تأخیر پرداخت کرد. [14]
این میزان واردات در روند توسعه صنعتی شتابان مورد نظر پهلوی در حالی است که کشورهایی نظیر مکزیک ، سنگاپور و هندوستان که کمتر توسعه یافته بودند، رشد صنعتی بیشتری داشتند و این به دلیل افزایش صادرات صنعتی آنها بود.
با رجوع به آمار و ارقام میتوان پی برد که در زمینه صادرات کالاهای صنعتی، ایران نسبت به کشورهایی چون سنگاپور و هندوستان نیز عقبماندهتر بوده است؛ به طوری که در سال 1975 کالاهای صنعتی بیش از 50 درصد صادرات هندوستان، 60 درصد صادرات سنگاپور و 33 درصد صادرات مکزیک را تشکیل میداد در حالی که این آمار در ایران بسیار ناامید کننده بود و تنها 28 درصد صادرات ایران را شامل میشد. [15]
نمودار شماره 3: درصد صادرات کالاهای صنعتی در ایران در مقایسه با سایر کشورها در سال 1975
5- وضعیت عمران و آبادانی در دوران پهلوی
همچون سایر حوزهها ، وضعیت عمران و آبادانی کشور در عصر پهلوی علاوه بر وابستگی به بیگانگان ؛ توفیقات قابل توجهی هم کسب نکرده است. پس از جنگ جهانی دوم ضرورت پیشرفت کشور تدوین چندین برنامه عمرانی را ایجاب میکرد. اما فقدان متخصصان بومی باعث شد در آذر ماه 1325 ، گروهی از اقتصاددانان آمریکایی شرکت "موریس کندسن" مأموریت یافتند تا مطالعاتی در مورد منابع و ظرفیتهای اقتصادی ایران انجام دهند و برنامه عمرانی کشور را تنظیم کنند. این مطالعات شالوده اولین برنامه عمرانی کشور قرار گرفت. [16]
در اواسط برنامه دوم بود که "ابوالحسن ابتهاج"، ریاست وقت سازمان برنامه ، تحت فشار مجریان اصل 4 ترومن مجبور به دعوت از گروه مشاوران "هاروارد" برای طراحی برنامه سوم عمرانی شد. با این حال و با وجود همراهی و همکاری آمریکائیان با محمدرضا پهلوی، آمار چشمگیری در نتایج آن دیده نمیشود. برای مثال در زمینه صنعت برق، تأمین برق روستاها در سالهای قبل از 1356 مبنای مشخصی نداشته و تعداد کل روستاهای برخوردار از نعمت برق تا پایان سال 1357جمعاً به 4327 روستا بوده است که تنها 12/3 درصد از جمعیت روستایی کشور را شامل میشد.
در زمینه آب شرب، در پایان برنامه پنجم قرار بود 17میلیون نفر از جمعیت شهری کشور از آب قابل اطمینان استفاده نمایند، اما تا پایان سال 1357 فقط 12 میلیون نفر از این امکان برخوردار شدند. در آن دوران که عمده جمعیت ایران در روستاها زندگی میکردند و حوزه آب و فاضلاب به مناطق شهری محدود میشد، تنها 74/6 درصد از جمعیت 17/5 میلیون نفری ساکن در شهرهای کشور از خدمات آب و 8/5 درصد از خدمات فاضلاب برخوردار بودند.
در زمینه راه و راهسازی توجه خاصی در آن دوران به راههای ارتباطی به خصوص در روستاها نشد به طوری که در اواخر عمر رژیم پهلوی فقط 9785 کیلومتر راه روستایی وجود داشت که درصد ناچیزی از آن آسفالته بود.
در حملونقل ریلی علاوه بر اینکه خطوطی مثل راهآهن شمال به جنوب با اغراض سیاسی دولتهای استعماری ساخته شد ، در سال 1357طول کل خطوط اصلی شبکه ریلی کشور به 4568 کیلومتر رسید. این خطوط در استاندارد نسبتاً پایین در طول سالهای 1294 تا 1356 (یعنی در طول 62 سال) احداث شده بودند. [17]
با وجود این برنامهها و بعد از حضور قریب به دو دههای شرکتهای مختلف خارجی در تهیه ، تدوین و اجرای پروژهها، یکی از اعضای گروه مستشاری "هاروارد" درباره عدمموفقیت برنامههای عمرانی ایران چنین اعتراف میکند: «با وجود کمکهای اقتصادی و نظامی چند میلیارد دلاری از سوی ایالت متحده بین سالهای 1950 تا 1964 (1329 تا 1343) ، مِنجمله کمک فنی اصل چهار و این مسئله که کمتر حوزه، نهاد یا ساختمانی بوده که از این منفعت بهرهمند نشده یا دستکم یک یا چند کارشناس خارجی در آن حضور نداشتند؛ ایران به اندازه کشورهای هندوستان، مکزیک، برزیل، مصر، چین یا حتی ترکیه، مسیر مدرنسازی را طی نکرده است.» [18] این اعتراف تلخ آمریکائیها به خوبی نشانگر میزان عقبماندگی ایران دوران پهلوی در زمینه عمران و آبادانی است.
بررسی عملکرد رژیم پهلوی حاکی از آن است که وابستگی همهجانبه به غرب ثمرهای غیر از اوضاع بد معیشتی ، فقر آموزشی، وخامت وضع بهداشت و درمان، توسعه صنعتی بیمار ، نابودی کشاورزی و .... برای مردم ایران نداشت. این واقعیتی است که فرد هالیدی نویسنده غربی هم به آن اشاره دارد: «بیسوادی، کشاورزی عقبمانده، ارتباطات ناقص و کم ، فقدان کارگر ماهر، بخش صنعتی ضعیف، و یک دستگاه دولتی نامناسب، این واقعیات تا درجات زیاد مشکلاتی داخلی است که به صورتی غیرمستقیم عقبماندگی ایران را تحکیم کردهاند.» [19]
پینوشتها:
1- خاطرات سولیوان سفیر آمریکا ، مأموریت در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 81
2- شاداب عسگری ، مستشاران نظامی ٱمریکا در ایران ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص89
3- حمید رفیعی ، زیرساختهای اقتصادی در ایران ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 273 تا 285
4- حمید رفیعی ، پیشین ، ص 295
5- محسن مرادیان، کارنامه سیساله جمهوری اسلامی ایران ، مجله سوره ، شماره 32 ، ص 27
6- حمید رفیعی ، پیشین ، ص 298
7- جان فوران ، مقاومت شکننده ، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا ص 492
8- حجت سلیمان دارابی ، اصلاحات ارضی؛ نابودی اقتصاد کشاورزی و از بین رفتن امنیت غذایی ایران در دوران پهلوی ،مجله پانزده خرداد زمستان 1384شماره 6 از ص170 تا 200
9- خاطرات سولیوان سفیر آمریکا ، پیشین ، ص 125
10- محسن مرادیان ، پیشین ، ص 22
11- شاداب عسگری ، پیشین ، صص 82 تا 90
12- احمد پرخیده ، صنعت و تجربه سیاستگذاری صنعتی در ایران ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی صص 123 تا 125
13- همان ، ص 139
14- هوشنگ امیراحمدی، اقتصاد سیاسی نفت ، مجله اطلاعات سیاسی – اقتصادی ، شماره 75 و 76 ، آذر و دی 1372 صفحات 82 تا 88
15- فرد هالیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران،تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول اردیبهشت1358 ، ص172 و 173
16- حمید رفیعی ، پیشین ، ص 34
17- حمید رفیعی ، پیشین ، صص 114 و 131 و 230 و 242 و 250
18- تامس ریکس ، هیأتهای نظامی ایالات متحده در ایران از 1943 تا 1978 اقتصاد سیاسی کمک نظامی ، فصلنامه مطالعات تاریخی ، زمستان 1386 شماره 19 ص 147
19- فرد هالیدی، پیشین ، ص 181