حدود یک ماه مانده بود به انتخابات ریاست جمهوری دهم که بنده و آقایان حسینیان و زارعی در اتاق رییس مجلس در کنار آقای لاریجانی و باهنر نشستیم تا در خصوص برخی اختلاف نظرهای پیش آمده به توافق برسیم. آقای باهنر و لاریجانی اصرار داشتند که فراکسیون اصولگرایان در توافق با اصلاح طلبان لیست مشترکی را برای انتخاب اعضای کمیسیون ویژه اصل 44 ارائه بدهد که در آن چهار نفر از اصلاح طلبان و یازده نفر هم از اصولگرایان – البته اصولگرایان همسو با رییس مجلس - حضور داشته باشند و البته ما مخالف این اتحاد و توافق دو فراکسیون بودیم ... بحث در این باره کشیده شد به انتخابات ریاست جمهوری و اینکه بالاخره فراکسیون اصولگریان چه خواهد کرد، چرا آقای لاریجانی حاضر به تشکیل مجمع عمومی فراکسیون نیست تا در این خصوص تصمیم جمعی گرفته شود. خلاصه و بخشی از مذاکرات آن روز را در همان ایام با عنوان "بالاخره نظر انتخاباتی آقای لاریجانی چیست" در سایتم قرار دادم (اینجا) هر چند برخی از سایتها بر خلاف مقصود و منطوق قلم من، از این یادداشت، حمایت آقای لاریجانی از احمدی نژاد را برداشت کردند و تیتر زدند.
آقای باهنر در این جلسه موضع جالبی داشت. ایشان که آن روز نایب رییس آقای لاریجانی در فراکسیون اصولگرایان بود، صراحتا اعلام کرد که برخی از شخصیت ها و احزاب اصولگرا باید از موسوی اعلام حمایت کنند. بحث در این خصوص بالا گرفت و آقای باهنر معتقد بودند که چون احتمال دارد موسوی رای بیاورد ما باید از او حمایت کنیم تا اگر رای آورد بتوانیم از او سهم بگیریم و نگذاریم فقط اصلاح طلبان قدرت را در اختیار داشته باشند! ما که از این هوش و نبوغ سیاسی باهنر انگشت به دهان مانده بودیم، برای این نوع نگاه آقای باهنر به سیاست هیچ نامی مناسب تر از اصولگرایی قدرت طلبانه نمی یافتیم. هر چند از نگاه امثال ایشان و ریاست مجلس این نوع موضعگیری یعنی مدیریت حوادث بعد از انتخابات!
نویسنده این سطور پیش از این نیز در خصوص رفتار سیاسی آقای باهنر در یادداشتی (اینجا) نوشتم که به نظرم اگر آقای باهنر به سئوالات زیر پاسخ دهند ، می توان به راحتی از جعبه سیاه موضع گیری ها ایشان رمزکشایی کرد، هر چند باهنر هرگز به این سئوالات پاسخ نداد :
چه کسانی در ایام انتخابات در فراکسیون اصولگرایان تمام تلاش خود را صرف جلوگیری از جمع بندی فراکسیون در حمایت از احمدی نژاد کردند و پس از آن که فراکسیون تصمیم به حمایت از وی گرفت، تا سه روز مانده به انتخابات از اعلام آن خودداری کردند.
چه کسی در همان ایام در جلسات مختلف با امثال آقای تابش (رییس فراکسیون اقلیت) برای آقای خاتمی پیغام می داد که زبان ما بسته است ، امیدواریم شما برخی نکات در باره دولت نهم را مطرح کنید.
چه کسی چند روز قبل از انتخابات در سخنرانی خود ، موسوی و احمدی نژاد را اصولگرا معرفی کرد با این تفاوت که احمدی نژاد اصولگرایی است که با سرعت 220 کیلومتر می راند و ممکن است هر لحظه تصادف کند ولی موسوی اصولگرایی است که با سرعت متعادل می راند. جالب اینجاست که این اصولگرای متعادل مورد حمایت این فرد، بعد از انتخابات تاکنون بیش از ده ها بار از جاده امام و انقلاب خارج شده و تصادف کرده و تلفات داده و همواره مورد عنایت دشمنان انقلاب بوده است!
چه کسی حدود یک ماه قبل از انتخابات در جلسه ای که آقای حسینیان و زارعی نیز حضور داشتند ، رسما گفت که معتقد است برخی از شخصیت ها و احزاب اصولگرا باید از موسوی حمایت کنند تا اگر رای آورد، بتوانند در قدرت حضور داشته باشند و از تکرار دوم خردادی دیگر جلوگیری کنند.
چه کسی قافیه را باخته بود تا آنجا که به گفته یکی از مسئولان ارشد ستاد موسوی، حاضر شد در فیلم انتخاباتی موسوی هم حضور یابد و البته مشاوران اصلاح طلب موسوی، کاندیدای خود را از این کار منع کردند با این توجیه که در این صورت، راست سنتی نیز خود را در آرای جبهه سبز شریک خواهد دانست.
چه کسی از آخرین تلاش خود برای حمایت از موسوی نیز دریغ نکرد و چند روز قبل از انتخابات در نامه ای به یکی از مقامات عالی رتبه نظام ، خیرخواهانه (!) از ایشان می خواهد تا با توجه به احتمال پیروزی اصلاح طلبان، ضمن حمایت تلویحی از موسوی ، از تکرار دوم خرداد جلوگیری کند.
آقای باهنر هیچوقت حاضر نشد به این سئوالات پاسخ دهد و هر بار به نوعی در برابر این سئوالات قرار گرفت جاخالی دادو در پاسخ به خبرنگاران گفت که وقت ندارد تا به ادعاهای امثال رسایی پاسخ دهد. اکنون حدود دو سال از آن روزها می گذارد و امثال آقای باهنر به برکت رفتارهای آقای مشایی و احمدی نژاد طلبکار شده اند و بار سخنگوی جریان اصولگرایی را بدوش می کشند و اعضای جبهه پایداری را به پای میز محاکمه فرا می خوانند. در حالی که از نظر ما و بسیاری از اصولگرایانی که بر عهد خود پایدار مانده اند، اشتباهات غیر قابل اغماض آقای احمدی نژاد از بار مسئولیت امثال باهنر کم نمی کند.
حال شاید برخی از دوستان ما پاسخ سئوال خود را بیابند که چرا جبهه پایداری به حضور امثال آقای باهنر در ترکیب 8 + 7 معترضند ! هر چند به صراحت اعلام می کنیم علی رغم اشتباه بزرگی که دوستانی مانند باهنر در فتنه 88 و حوادث پس از آن داشتند، ما همچنان آنها را درون خانواده اصولگرایی می دانیم و این مغالطه ای آشکار است که جبهه پایداری حلقه اصولگرایی را محدود در خود کرده. بلکه ما معتقدیم جای شخصیت هایی مانند آقای باهنر در ترکیب 8+7 نیست تا بشینند و برای دیگر اصولگرایان ثابت قدم در فتنه های سال های اخیر نسخه بپیچند و اگر چنین نسخه ای هم پیچیده شود قطعا بدنه اصولگرایان که در فتنه 88 تحت شدیدترین حملات قرار گرفت، به نسخه امثال باهنر و ... عمل نمی کند.