ریگان، اولین رئیس‌جمهور نومحافظه‌کار ایالات متحده، نخستین مقام رسمی این کشور بود که صراحتاً از لزوم تضمین برتری نظامی اسرائیل در منطقه سخن گفت.

سرویس جهان مشرق- سیاستمداران آمریکایی با فشار زیادی از داخل و خارج ایالات متحده روبرو هستند. از سویی گروه های فشار از شرکت‌های نفتی و تسلیحاتی تا گروه‌های دولت‌ساخته مانند آیپک همواره بر نمایندگان کنگره، رئیس‌جمهور و کابینه فشار می‌آورند، و از سوی دیگر از زمان ترک سیاست خارجی مونروئه و حضور پررنگ آمریکا در مناطق مختلف جهان ملاحظات زیادی بر دست و پای واشینگتن بسته شده که یکی از آنها حضور اسرائیل در قلب کشورهای اسلامی است.

 
اختلاف دولتمردانِ ایالات متحده با کابینه اسرائیل در سال‌های گذشته تا جایی پیش رفت که جان کری شهرک‌سازی‌های بی‌رویه در مناطق فلسطینی‌نشین را مقدمات «آپارتاید» دانست

ایالات متحده به عنوان اولین کشور در جهان، اسرائیل را به رسمیت شناخت، تنها 11 دقیقه پس از انتشار اعلامیه استقلال از سوی تل‌آویو. واشینگتن از آن پس تا کنون در تمام تصمیم‌‌سازی‌های سیاست خارجی پیرامون منطقه، خود را در دوراهی حمایت از کشورهای اسلامی یا اسرائیل دیده است.

ایالات متحده اگر چه در دهه 1950 و 1960 میلادی حضور کمتری در خاورمیانه داشت و اسرائیل نیز عمدتاً قراردادهای نظامی را با پاریس امضا می‌کرد، اما دو دغدغه سیاسی و امنیتی انگیزه نقوذش در این منطقه بود:‌ جلوگیری از گسترش نفوذ شوروی و برقرارماندن موازنه نظامی. از این رو وقتی شوروی کمک‌های نظامی به بغداد را آغاز کرد، ایالات متحده نیز اولین قرارداد نظامی با تل‌آویو را در 1962 میلادی تأیید کرد. [1]

اما از آن پس در سال‌های 1965، 1968 و ... جنگنده‌‌ها، بمب‌افکن‌ها، تانک‌ها و ... از واشنگتن به سوی تل‌آویو سرازیر شد و حتی برخی تسلیحات با واسطه کشورهای اروپایی (آلمان و فرانسه) به دست اسرائیل رسید. تل‌آویو در این سال‌ها هدف حملات کشورهای همسایه قرار گرفت و به شدت تشنه تسلیحات نظامی بود.

علاوه بر این انگلستان از 1971 میلادی نیروهایش در شرق سوئز را تخلیه کرد و این یعنی آمریکا قدرت بلامنازع غربی در منطقه شد. همزمان اسرائیل نیز با نفوذ در بنگاه‌های اقتصادی غربی لابی بزرگی در ایالت متحده ایجاد کرد تا مطمئن شود حضور این قدرت خارجی در منطقه به ضررش تمام نمی‌شود.

 
 

توافق‌نامه همکاری راهبردی در 1981،‌ تشکیل گروه مشترک نظامی سیاسی در 1983 و آغاز مانورهای مشترک از 1984 میلادی میان ایالات متحده و اسرائیل به همه دولت های اسلامی منطقه ثابت کرده بود بهتر است با نداهای آمریکاستیزانه در کشورشان همراه شوند.

قراردادهای نظامی آمریکا با اسرائیل تا جایی افزایش یافت که دو طرف توافق کردند واشینگتن خود را به برتری سطح نظامی تل‌آویو در منطقه متعهد کند و در عوض، تل‌آویو نیز با هیچ دولت دیگری توافقات نظامی مشابه نداشته باشد. ریگان، اولین رئیس‌جمهور نومحافظه‌کار ایالات متحده نخستین مقام رسمی این کشور بود که صراحتاً ار لزوم تضمین برتری نظامی اسرائیل در منطقه سخن گفت.

این که همه رؤسای جمهور بعدی بر این امر تأکید کردند، برای تل‌آویو راضی‌کننده نبود تا اینکه در قانون «تحویل کشتی‌های نظامی» در سال 2008 میلادی صراحتاً اشاره شد «هرگونه مجوز برای فروش یا صادرات تجهیزات دفاعی به کشورهای خاورمیانه باید تأییدیه‌‌ای همراه داشته باشد که نشان دهد این اقدام برتری نظامی اسرائیل را در برابر تهدیداتِ پیشِ‌رو تحت تأثیر قرار نخواهد داد.» [2]

بمب هسته‌ای که تل‌آویو در دهه 1960 میلادی به آن دست‌ یافت، مهمترین برتری نظامی از سوی کابینه رژیم صهیونیستی بوده، از این رو حداقل تا 200 بمب هسته‌ای در اختیار داشته و تا کنون بارها با هدف مبارزه با توانمندی‌های هسته‌ای به بمباران مناطقی در کشورهای عربی پرداخته و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانمندی‌های هسته‌ای هزینه کرده است. [3]


 

تسلیحات آمریکایی برای دفاع رژیم صهیونیستی از خود مورد استفاده قرار می‌گیرد 

کم نیستند گروه‌‌هایی در ایالات متحده که مخالف فروش تسلیحات نظامی به اسرائیل‌‌اند اما یکی از ترفندهای اسرائیل برای مدیریت افکار عمومی در سال‌هایی که طبق قوانین آمریکا به یکی از «متحدان راهبردی عمده» این کشور تبدیل شده است، دریافت جزء به جزء تجهیزات و فناوری‌‌های نظامی از واشینگتن است. در سال‌های اخیر قوانین کنگره حاکی از همکاری‌های جداگانه با اسرائیل شامل فروش کشتی‌های نظامی،‌ فناوری کشف تونل‌های زیرزمینی، به‌روزرسانی گنبد آهنین و ... بوده است. [4]

چند روز پیش بود که بزرگترین بسته کمک‌های نظامی ایالات متحده به رژیم صهیونیستی امضا شد تا سپر دفاع موشکی، جنگنده‌ها و نیروی زمینی رژیم صهیونیستی را تقویت کند. [5] این بزرگترین بسته حمایت‌ نظامی در تاریخ ایالات متحده به شمار می‌آید که نشان‌دهنده تعهد واشینگتن به گزینه اسرائیل در برابر گزینه دولت‌های اسلامی است. اما جدا از گفتگوهای کلی در این مورد، نکات دیگری هست که جای تأمل دارد:

1- طی سالیان اخیر، دولت اوباما در دو زمینه اصلی با نتانیاهو اختلاف نظر داشت: یکی شهرک‌سازی در مناطق فلسطینی‌نشین و دیگری توافق هسته‌ای با ایران. کار به جایی رسید که جان کری از گسترش شهرک‌سازی‌ها به مقدمات «آپارتاید» تعبیر کرد و نتانیاهو نیز توافق هسته‌ای را «اشتباه تاریخی وحشتناک» توصیف کرد. [6]

بخشی از اختلاف‌نظرها به اوج‌گیری دخالت کابینه صهیونیستی در سیاست داخلی ایالات متحده مربوط می‌شود که بیش از هر چیز در مقابله نخست‌وزیر اسرائیل با پروژه اوباما برای پیشبرد توافق هسته‌ای با ایران نمود پیدا کرد.

در نتیجه کاهش حمایت‌های سیاسی واشینگتن از اسرائیل و تغییر فضای بین‌المللی پس از اصرار اسرائیل بر محاصره غزه، پارلمان اروپا در اقدامی نمادین کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخت. با این وجود چه اتفاقی در ماه‌های اخیر افتاده و چگونه می‌توان اقدام اخیر دولت آمریکا را توجیه کرد؟


 
ریگان نخستین رئیس‌جمهور آمریکایی بود که صراحتاً از لزوم تضمین برتری نظامی اسرائیل در منطقه سخن گفت اما اکنون این مسأله در قوانین ایالات متحده رسماً مورد تصویب قرار گرفته است

2- تعهد واشینگتن به امنیت اسرائیل و برتری نظامی آن بر مسلمانان جای تردید ندارد اما به نظر می‌رسد بخشی از مخالفت‌های اوباما با نتانیاهو به امید تغییر نخست‌وزیر اسرائیل و پایان اقدامات بی‌‌ثبات‌ساز وی در منطقه که برای آمریکا هزینه ایجاد کرده بود،‌ صورت می‌گرفت.

پس از رأی‌آوردن حزب لیکود در انتخابات مارس 2015 میلادی، امید تیم حاکم بر ایالات متحده در این زمینه ناامید شد، کمااینکه پس از توافق هسته‌ای ایران و 1+5 نیز امید نتانیاهو برای توقف پروژه اوباما در این زمینه از دست رفت. بنابر این بار دیگر به تدریج به بهبود روابط شخصی متمایل شدند.

3- قرارداد کمک‌های نظامی ایالات متحده در سال 2017 میلادی به پایان می‌رسد و اسرائیل برای دریافت بیشترین کمک‌ نظامی ممکن، مجبور بود روابط خود را با واشینگتن بهبود بخشد. البته نتانیاهو می‌توانست قرارداد جدید 38 میلیارد دلاری را با سرنشین بعدیِ کاخ سفید امضا کند، اما این کار را پیش از نوامبر 2016 میلادی انجام داد تا بتواند از رقابت‌های انتخاباتی در آمریکا و رقابت دو حزب در کسب حمایت لابی صهیونیستی بیشترین بهره را ببرد
 
4- تا زمانی که کشورهای اسلامی نتوانند اتحاد میان خود را تضمین کنند، مدیریت موازنه قوا در منطقه بر عهده دولت‌‌های خارجی قرار می‌‌گیرد و طبیعی است آن دولت‌ها در تصمیم‌سازی‌ها منافع خود و نه ملل مسلمان را در نظر می‌گیرند


[1] https://en.wikipedia.org/wiki/Israel%E2%80%93United_States_military_relations

[2] http://militaryedge.org/israels-qualitative-military-edge-legislative-background/#Naval

[3] https://www.jewishpolicycenter.org/2009/11/30/israel-qualitative-military-edge/

[4] http://militaryedge.org/israels-qualitative-military-edge-legislative-background/#Naval

[5] http://www.reuters.com/article/us-usa-israel-statement-idUSKCN11K2CI?il=0

[6] http://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/perspectives/PE200/PE207/RAND_PE207.pdf

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • محمد ۱۷:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۹
    0 0
    در دنیای وارونه کمک به اشغالگر ایرادی ندارد! فقط اگر به مظلوم کمک کنید، میشوید محور شرارت؟؟؟؟!!!!!!! آیا همین یک مورد برای تنفر از آمریکا کافی نیست؟
  • ۱۸:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۹
    0 0
    آمریکای ذلیل
  • سبحان شاهمرادی اصولگرا ۲۲:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۹
    0 0
    پاسخش روشن است زیرا کشور آمریکا در دست چند ده توانگر یهودی است

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس