به گزارش مشرق، شکستهایی که از سال 1948 و سازش رژیمهای عربی در سایکس پیکو با جنبشهای صهیونیستی و غرب استعماری برای اجرای پروژه اشغال فلسطین و اخراج اهالی و ملت آن صورت گرفت ، همواره لزوم پرداختن به آن تاریخ جنبش ملی فلسطین و برای عبرت گرفتن و دوری جستن از اشتباهات رهبران این جنبش را نشان میدهد ، اشتباهاتی که باعث شده روند مذاکرات دچار انحراف و خطا شده و همین موضوع فرصت ویژه و رژیم صهیونیستی برای ادامه جنایتهایش داده است.
سپتامبر یکی از مناسبتهای ویژه ای است که اهمیت جنگ نیابتی رژیم صهیونیستی بر ضد آرمان فلسطین با استفاده از شخصیتها و رژیمهای رسمی عربی را نشان میدهد ، دو مورد از بزرگترین جنایتهای تاریخ در این ماه رخ داد که توسط همپیمانان رژیم اسرائیل شکل گرفته تا آرمان فلسطین را که در نتیجه فشارها و سرکوب های حاکمیت صهیونیستها به کشورهای همسایه رانده شده بود، در این کشورها تحت فشار بگذارد. جنایت صبرا و شتیلا و کشتار عناصر فعال مقاومت فلسطین در اردن دو مورد از این جنایتها است که توسط نیروهای مزدور اسرائیل در لبنان و حاکمیت رسمی اردن صورت گرفت.
شکست ژوئن سال 1967 نقطه عطف خطرناکی در تحولات آرمان فلسطین به شمار میرفت ، بعد از این تاریخ حاکمان عرب شرکت کننده در کنفرانس خارطوم در رابطه با فلسطین ، اولویتهای خود را در زمینه اراضیای که به علت تنگی نظر و نالایقی رهبرانشان از دست داده بودند ، را از برنامه های خود خارج کرده بود و از تحقق دستاوردی در زمینه آن عقبنشینی کردند. البته این تاریخ نقطه عطفی در روند تحرکات جنبش ملی مستقل فلسطینی شد و رویکردهای مقامت ملی فلسطینی چندین سال بعد از این شکست با وجود برخی پستی و بلندیها و نقاط مثبت و منفی خود را نشان داد.
کشتار صبرا و شتیلا
کشتار صبرا و شتیلا یکی از نقاط عطف به جنایتهای رژیم صهیونیستی و زمان اعلام موجودیت ننگین این رژیم تاکنون است، چهارشنبه 16 سپتامبر 1982 یادآور یکی از صفحات تلخ و دردناک تاریخ مجاهدت های فلسطین و لبنان بر ضد رژیم صهیونیستی است، آن هم در جنایتی که یکی از قهرمانان آن سمیر جعجع بهعنوان فرمانده یکی از گروههای مهاجم بود.
اردوگاه صبرا و شتیلا 2 اردوگاه از مجموع 12 اردوگاه آوارگان فلسطینی در لبنان به شمار میرفت که در جنوب این کشور واقع شده بود. این دو اردوگاه فلسطینیهایی را در بر میگرفت که از همان آغاز اشغال فلسطین در سال 1948 در آن پناه گرفته بودند و اغلب آنها از ساکنان منطقه "الجلیل" در شمال فلسطین اشغالی محسوب میشدند. این دو اردوگاه در زمان جنایت صهیونیستها در سال 1982 حدود 90هزار سکنه داشت که یک چهارم آنها فقرای لبنانی بودند.
در فاصله روزهای 16 تا 18 سپتامبر 1982 اردوگاههای فلسطینی صبرا و شتیلا در جنوب بیروت شاهد به خاک و خون کشیده شدن هزاران زن و کودک و پیر و جوان آواره فلسطینی توسط صهیونیستها به فرماندهی آریل شارون وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی و مزدوران وی یعنی نیروهای فالانژ لبنانی به رهبری سمیر جعجع و ایلی حبیقه بودند.
نظامیان صهیونیست و نیروهای فالانژ لبنان از عصر روز پنج شنبه 16 سپتامبر 1982 با محاصره کامل اردوگاه صبرا و شتیلا به آن یورش برده تا صبح روز شنبه 18 سپتامبر به فجیعترین شکل به جنایات خود در این اردوگاه ادامه دادند. گفته میشود در این قتل عام سه هزار و 297 فلسطینی و لبنانی شهید شدند. البته آمار و ارقام متناقضی در مورد شهدای این حادثه وجود دارد، چرا که به گفته بازماندگان معدود فاجعه به غیر از گور دسته جمعی که در محل کشتار در منطقه الغبیری بیروت جنوبی برای قربانیان حفر شده ، تعداد زیادی در اماکن دیگر مدفون شدند.
اولین واحد شامل 150 فالانژی است پس از عبور از موانع اسرائیلیها از در اردوگاه شتیلا وارد شدند که گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به همراه داشتند. قتل عام فلسطینیها به این ترتیب شروع شد و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلیها ادامه داشت. آنها به زور وارد خانههای مردم شده و فلسطینیها را در خواب به رگبار مسلسل بستند. صحنههای فجیع و غیر قابل توصیف در ماجرای کشتار صبرا و شتیلا کم نبود، عوامل حاضر در این کشتار تنها به کشتن سه هزار نفر از مردم بسنده نکردند و آنها را قبل و بعد از مرگ نیز به فجیعترین وضع در آوردند، بیشتر جنازههای بر جای مانده از این کشتار قطع عضو شده بودند.
مهاجمان با بی رحمی بعضاً قبل از کشتن مردم بی پناه را شکنجه میدادند، چشمهایشان را درمی آوردند، زنده زنده پوستشان را میکندند، شکمها را میدریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز میکردند و بعد سینههایشان را میبریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا درمی آوردند. بچهها را از وسط دو شقه میکردند و مغزشان را به دیوار میکوبیدند. در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را بر روی تخت کشتند. دست بعضی را به ماشین میبستند و در خیابانها میکشیدند، دستهای فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد.
وجنات زین عبدالطیف پرستار لبنانی بیمارستان عکا در تشریح جنایات صبرا و شتیلا گفت: فالانژها به سمت چهار پزشک که پارچه سفیدی در دست داشتند و میخواستند از ورود آنها به بیمارستان جلوگیری کنند، نارنجک پرتاب کردند، یکی از همکاران من فریاد کشید و به سمت آنها سنگی پرتاب کرد، جنایتکاران هم، چنان سیلی محکمی به او زدند که بیهوش بر زمین افتاد، بعد پیراهنش را پاره کردند و او را به پیاده روی مقابل بردند و به صورت گروهی مورد تجاوز قرار دادند.
وی می افزاید: در روز جمعه به بیمارستان غزه پناه بردم و آنها ما را صبح شنبه محاصره کردند و فلسطینیها را که شامل زنان و کودکان نیز می شدند از دیگران جدا کرده و به یک ورزشگاه بردند و در چالههایی که بر اثر بمباران حفر شده بود انداخته و گفتند همه دراز بکشند. سپس بر روی همه آتش گشودند و در آخر با سه بولدوزر بر روی آنها چه زنده و چه مرده خاک ریختند.
این جنایت خوفناک در حالی صورت گرفت که بر اساس یک توطئه برنامه ریزی شده هیچ منبع خبری مستقل در منطقه حضور نداشت و همین امر باعث شده است تا ابعاد این جنایت تاکنون همچنان در ابهام بماند . روزنامه السفیر لبنان چند سال پیش فاش کرد که 21 تن از صدها قربانی فاجعه صبرا و شتیلا ایرانی بوده اند.
مقامات ارتش اسرائیل، از جمله ژنرال آموس یارون فرمانده این نیروها در لبنان، بر بالای بام ساختمانی 7 طبقه در 200 متری اردوگاه مستقر شده بودند و از نزدیک بر این فاجعه نظارت می کردند. آریل شارون که در آن زمان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود و بعدها به قصاب "صبرا و شتیلا" معروف شد، دستور مستقیم این حمله را به فالانژها داده بود و سایر یگانهای صهیونیست نیز مانع از آمد و شد به اردوگاهها میشدند. جنایتهای شارون در تاریخ زندگی وی به حدی است که حتی برخی خاخامهای صهیونیست نیز بلاتکلیفی و نمردن وی بعد از سالها اغما را به این علت می دانند که آسمان از پذیرش روح این موجود خودداری میکند.
با وجود اعلام خبر قتل عام به ژنرال رافائیل ایتان رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، وی دستور داد کشتار تا ساعت 8 صبح روز بعد نیز ادامه پیدا کند.پس از ورود نظامیان به اردوگاه، تانکها و بلدوزرهای صهیونیستی نیز وارد اردوگاه شده و مناطقی را که نظامیان ترک کرده بودند به گلوله بسته و سپس با بولدوزر صاف می کردند.
کشتار فلسطینیان در اردن
همان طور که در ابتدای این مقاله گفته شد ، همزمان با شکست محور ارتجاع عربی در جنگ با رژیم صهیونیستی که در نتیجه خیانت برخی از عناصر همین محور به وجود آمد ، عقبنشینی رژیمهای رسمی عربی از تقابل با رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن اولویت آرمان فلسطین آغاز شد. به صورت تدریجی و با تلاشهای اسرائیل کار به جایی رسید که برخی از این رژیمها به صورت علنی یا غیرعلنی همراهی خود را با غاصبان حقوق فلسطینیها اعلام کرده و به معاهده های سازش نظیر کمپ دیوید و وادی عربه در رژیم صهیونیستی تن دادند.
برخی از این کشورها نیز نظیر عربستان سعودی و قطر و بحرین روابط پنهان خود با اسرائیل را ادامه داده و این روابط را تا حدی ارتقا دادند که بر ضد گروههای مقاومت و آزادی بخش منطقهای نظیر حماس و جنبش حزبالله لبنان دست به توطئه چینی زده و برای براندازی آنها تلاش کردند.
یکی از فجایعی که میتوان آن را نقطه ننگی در تاریخ رژیمهای عربی به اصطلاح معتدل به شمار آورد، فاجعهای بود که تحت عنوان سپتامبر سیاه شناخته میشود. پس از نبرد کرامه و از پاییز سال 1968، اردن به تدریج مرکز فعالیت فلسطینیان شد. به طوریکه شش هزار چریک فلسطینی و بیش از پانزده هزار جوان عرب با جنبش فتح در شهر عمان اردن جهت پیشبرد اهداف انتفاضه با یکدیگر همکاری میکردند.
از سال 1969 بیشتر عملیات نظامی فلسطینیان علیه نظامیان رژیم صهیونیستی از داخل خاک اردن آغاز میشد. شاه حسین پادشاه اردن در دهم آوریل 1969، طرح ده مادهای خود را علاوه بر پذیرش قطعنامهی 242 شورای امنیت مبنی بر برقراری صلح پایدار در منطقه که در آن همهی کشورها دارای حق حیات باشند، ارائه کرد و حتی آن را بهطور مبسوطی گسترش داد.
این طرح که در زمینه کشتیرانی در خلیج عقبه و کانال سوئز امتیازی بیشتر از قطعنامه یاد شده به رژیم صهیونیستی میداد با واکنش تند فلسطینیها مواجه شد. پس از عدم پذیرش این طرح از سوی فلسطینیها، ارتش اردن در چهارم سپتامبر سال 1970 به مقر کمیته مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین حمله کرد. بهانه این حمله بروز سوءقصد در روز اول سپتامبر همان سال به شاه حسین اعلام شد.
اما بعد از این تاریخ، وضعیت وخیمتری شکل گرفت و دولت اردن در روز 16 سپتامبر همان سال با تشکیل یک کابینهی نظامی عملاً به جنبش آزادیبخش فلسطین اعلان جنگ کرد. در همین وضعیت سی تا چهل هزار چریک فلسطینی نیز تحت فرماندهی یاسر عرفات وضعیت و آرایش نظامی به خود گرفتند.
در 17 سپتامبر سال 1970 ارتش اردن به فرمان ملک حسین پادشاه با حمله همهجانبه به مراکز تجمع چریکهای فلسطینی در اردن طی ده روز به کشتار فلسطینیان پرداخت. بعد از این واقعه در تاریخ 26 سپتامبر همان سال دولت اردن کابینهی نظامی را کنار گذاشت و یک کابینهی غیرنظامی به رهبری احمد طوقان تشکیل داد. در درگیری های خونینی که در فاصله هفدهم سپتامبر تا ششم اکتبر همان سال اتفاق افتاد هزاران فلسطینی کشته و مجروح شدند تا فاجعه سپتامبر سیاه به این صورت شکل بگیرد.
فجایعی نظیر جنایت صبرا و شتیلا و کشتار فعالان فلسطینی در اردن باعث شد افکار عمومی فلسطین برای احقاق حقوق مشروع خود ، از حمایت رژیمهای رسمی عربی ناامید شوند، در سایه همین رویکرد عمومی بود که چندین سال بعد بستر رشد فعالیتهای مستقل و مسلحانه مردمی علیه رژیم صهیونیستی در داخل فلسطین و لبنان بنا گذاشته شد تا گرایشهای مسلح ضد صهیونیستی توسعه پیدا کرده و به مقدمات تشکیل حزبالله لبنان و جنبش حماس به وجود آید.